eitaa logo
شعر کودک و نوجوان
581 دنبال‌کننده
198 عکس
62 ویدیو
6 فایل
اشعار آموزنده و مذهبی برای کودکان و نوجوانان * بیان احکام دینی و تربیتی در قالب شعر * تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد شاعر : علیرضا قاسمی @Alireza_poet
مشاهده در ایتا
دانلود
گُلی بر شانهٔ اَحمد یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت به مسجد آمد و نمازِ خود را اِقامه کرد به عشق و با جماعت ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد که میکُنم بَرایِتان روایت که با شنیدنش تعجُب کُنید زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت اون روز امامْ حسین کنارِ آقا مشغولِ بازی بود و استراحت تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده میرَفت رو دوشِ آقا بی خجالت میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟ خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر چه پاسُخیست برایِ این جسارت اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد یه آدمِ یهودی با عداوت بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت برای من سوالِ یا محمّد بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟ چرا شُما نَکردی کودَکت را نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت ! به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ خوبی به کودکان شُده رسالت بابا باید با بچه هاش تو خونه بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت یهودی تا شنید از او این کلام بِشُد درونِ قلبِ او قیامت بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم با این کلام و مِهرتان هدایت علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام دَهَم به این که حَق توئی شهادت شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
شعر داستانی و کودکانه پیامبر اکرم(ص) و مرد یهودی ... « تشتِ خاکستر » هر روز که پیغمبر همراهِ یارانَش از کوچه رَد می شد با روی خندانَش مَردی یهودی با صد کینه در جانَش از پُشتِ بامِ خود با قَصدِ آزارَش روی سَرَش می‌ریخت خاکسترِ آتش پیغمبر اما بود در فکرِ هَمسایَش چیزی نمی‌گفت او این بود از ایمانَش یک روز که پیغمبر همراهِ اَصحابَش رد می شد از کوچه آمد یِهو یادَش مَردِ یهودی نیست بالا روی بامَش پُرسید و جویا شد از حال و احوالَش گفتند به پیغمبر بد گشته احوالَش خوابیده در بستر با دردِ بسیارَش آقا همان لحظه رفتند به دیدارَش حالش رو پُرسیدند از درد و درمانَش مَردِ یهودی شد شرمنده از کارَش شرمنده از کار و از طَرزِ رفتارَش با دیدنِ لُطفِ پیغمبر و کارَش شد او مسلمان از اخلاقِ زیبایَش شد عاشقِ اسلام اسلام و آدابَش شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:. (ص)
گُلی بر شانهٔ اَحمد یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت به مسجد آمد و نمازِ خود را اِقامه کرد به عشق و با جماعت ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد که میکُنم بَرایِتان روایت که با شنیدنش تعجُب کُنید زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت اون روز امامْ حسین کنارِ آقا مشغولِ بازی بود و استراحت تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده میرَفت رو دوشِ آقا بی خجالت میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟ خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر چه پاسُخیست برایِ این جسارت اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد یه آدمِ یهودی با عداوت بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت برای من سوالِ یا محمّد بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟ چرا شُما نَکردی کودَکت را نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت ! به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ خوبی به کودکان شُده رسالت بابا باید با بچه هاش تو خونه بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت یهودی تا شنید از او این کلام بِشُد درونِ قلبِ او قیامت بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم با این کلام و مِهرتان هدایت علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام دَهَم به این که حَق توئی شهادت شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
گُلی بر شانهٔ اَحمد یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت به مسجد آمد و نمازِ خود را اِقامه کرد به عشق و با جماعت ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد که میکُنم بَرایِتان روایت که با شنیدنش تعجُب کُنید زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت اون روز امامْ حسین کنارِ آقا مشغولِ بازی بود و استراحت تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده میرَفت رو دوشِ آقا بی خجالت میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟ خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر چه پاسُخیست برایِ این جسارت اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد یه آدمِ یهودی با عداوت بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت برای من سوالِ یا محمّد بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟ چرا شُما نَکردی کودَکت را نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت ! به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ خوبی به کودکان شُده رسالت بابا باید با بچه هاش تو خونه بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت یهودی تا شنید از او این کلام بِشُد درونِ قلبِ او قیامت بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم با این کلام و مِهرتان هدایت علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام دَهَم به این که حَق توئی شهادت شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
شعر داستانی و کودکانه پیامبر اکرم(ص) و مرد یهودی ... « تشتِ خاکستر » هر روز که پیغمبر همراهِ یارانَش از کوچه رَد می شد با روی خندانَش مَردی یهودی با صد کینه در جانَش از پُشتِ بامِ خود با قَصدِ آزارَش روی سَرَش می‌ریخت خاکسترِ آتش پیغمبر اما بود در فکرِ هَمسایَش چیزی نمی‌گفت او این بود از ایمانَش یک روز که پیغمبر همراهِ اَصحابَش رد می شد از کوچه آمد یِهو یادَش مَردِ یهودی نیست بالا روی بامَش پُرسید و جویا شد از حال و احوالَش گفتند به پیغمبر بد گشته احوالَش خوابیده در بستر با دردِ بسیارَش آقا همان لحظه رفتند به دیدارَش حالش رو پُرسیدند از درد و درمانَش مَردِ یهودی شد شرمنده از کارَش شرمنده از کار و از طَرزِ رفتارَش با دیدنِ لُطفِ پیغمبر و کارَش شد او مسلمان از اخلاقِ زیبایَش شد عاشقِ اسلام اسلام و آدابَش شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
شعر داستانی و کودکانه پیامبر اکرم(ص) و مرد یهودی ... « تشتِ خاکستر » هر روز که پیغمبر همراهِ یارانَش از کوچه رَد می شد با روی خندانَش مَردی یهودی با صد کینه در جانَش از پُشتِ بامِ خود با قَصدِ آزارَش روی سَرَش می‌ریخت خاکسترِ آتش پیغمبر اما بود در فکرِ هَمسایَش چیزی نمی‌گفت او این بود از ایمانَش یک روز که پیغمبر همراهِ اَصحابَش رد می شد از کوچه آمد یِهو یادَش مَردِ یهودی نیست بالا روی بامَش پُرسید و جویا شد از حال و احوالَش گفتند به پیغمبر بد گشته احوالَش خوابیده در بستر با دردِ بسیارَش آقا همان لحظه رفتند به دیدارَش حالش رو پُرسیدند از درد و درمانَش مَردِ یهودی شد شرمنده از کارَش شرمنده از کار و از طَرزِ رفتارَش با دیدنِ لُطفِ پیغمبر و کارَش شد او مسلمان از اخلاقِ زیبایَش شد عاشقِ اسلام اسلام و آدابَش شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
گُلی بر شانهٔ اَحمد یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت به مسجد آمد و نمازِ خود را اِقامه کرد به عشق و با جماعت ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد که میکُنم بَرایِتان روایت که با شنیدنش تعجُب کُنید زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت اون روز امامْ حسین کنارِ آقا مشغولِ بازی بود و استراحت تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده میرَفت رو دوشِ آقا بی خجالت میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟ خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر چه پاسُخیست برایِ این جسارت اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد یه آدمِ یهودی با عداوت بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت برای من سوالِ یا محمّد بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟ چرا شُما نَکردی کودَکت را نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت ! به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ خوبی به کودکان شُده رسالت بابا باید با بچه هاش تو خونه بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت یهودی تا شنید از او این کلام بِشُد درونِ قلبِ او قیامت بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم با این کلام و مِهرتان هدایت علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام دَهَم به این که حَق توئی شهادت شاعر : علیرضا قاسمی https://eitaa.com/sherekoodak2022 .:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.