eitaa logo
شیدای زینب (سلام الله علیها)
244 دنبال‌کننده
293 عکس
184 ویدیو
8 فایل
اشعار آئینی #زینت_کریمی_نیا @sheydaye_zeynab ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعر آیینی کرمانی: مادران شهدا خود را پیرو حضرت زینب (س) معرفی می‌کنند/ شعر دفاع مقدس، شاخه‌ای از شعر عاشورایی است https://defapress.ir/609582
پروانه ها ی پر زده در نور شاهچراغ اند یا شعله های سر زده از طور شاهچراغ اند سرو خمیده بر لب جوهای شاعر شهرند ققنوس های ساحت منشور شاهچراغ اند نقض حقوق شعر ملل* در برابر شاعر نقض حقوق نور در حضور شاهچراغ اند شیراز ها هنوز خوشا بی مثال ، مثالند با لشکری که پیرو دستور شاهچراغ اند این جام آخرین که گرفتند از لب مشهد آنقدر ناب بوده که مسرور شاهچراغ اند آمد علیّ اصغرشان روی دوش شقایق افشاگران غصه مستور شاهچراغ اند شب کور فکر کرده که مرگ ستاره رسیده است غافل از اینکه حل شده در نور شاهچراغ اند زینت کریمی نیا *شعر شیخ اجل که بر سردر سازمان ملل نوشته شده http://eitaa.com/sheydayezeynab
773.5K
نقد ارزشمند جناب آقای دکتر محمدی مبارز بر شعر شهدای شاهچراغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بند ۶و ۷ جابه جا شده اند
السلام علیک یا اباعبدالله و بزودی انشاءالله در این کانال 👇 http://eitaa.com/sheydayezeynab
و تقدیم به اهالی اربعین صفر ،رجا ،هیجان، خوف، سرنوشتم چیست؟ دوباره قسمتم امسال کربلایت نیست ؟ همین که روز رقیه اوایل صفر است نشان اینکه رقیه ملیکه ی سفر است تو راه قلب خودت را به ما نشان دادی کلید وصل خودت را از آسمان دادی جرقه خورده به فکرو به شعر من حالا که از رقیه بگیرم من اذن کرب و بلا دچار خوف و رجایم چه حالت خوبی! به روی بال خیالم چه ساعت خوبی! چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
صفر رسیده و دل عازم سفر شده است به لطف عشق مجهز به بال و پر شده است شده ست چشم من و پای زینبم همراه به پای تن نروم پای دل می آید راه لبم دوباره ضریحی به بوسه کم دارد خیال می کنم امشب حسن حرم دارد خیال می کنم و باز هم مردد من که کربلا بروم یا بقیع باید من جواب می دهد این دل که هر دو جا حتما در اربعین به عراق و سپس حریم حسن سوال می کنم از دل که بین این دو حرم از این مسیر زمین یا که از هوا بروم فقط که فکر کنم باز راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
سلام الله علیها بابا سلام دلتنگتم درد دلم زیاده نمی دونی چقده من راه اومدم پیاده ببخش من و جون ندارم پاشم توانم کمه قد خمیده م شده مثل مادرت فاطمه بابا همش مادرت و من می دیدم کنارم از وقتی دیدمش به عشقش دیگه بی قرارم خسته شده دختر تو پشت سر قافله ببخش دیگه بیشتر ازین نمیذاره حوصله حالا تو از خودت بگو بابای مهربونم سرت چرا جدا شده درد سرت به جونم موهات چرا پریشونه چشات چرا خونیه بابا به من بگو تو این خرابه مهمونیه؟ خوراکمون روزا شده نهیب و تازیانه شبم که میشه نداریم یه گوشه اشیانه از تو چه پنهون که دلم میسوزه واسه عمه نگاه بکن کنار من سوخته لباس عمه راستش دیگه طاقت موندن نداره دخترت می خواد بیاد پیش تو جون بگیره از کوثرت شما رو خوب نمی بینم دیگه چشام تاریکه گمون کنم که لحظه وصال ما نزدیکه عزیز من ، من و به همرات ببری چی میشه دوباره ناز دخترات و بخری چی میشه با تو بیام مزاحم همه دیگه نباشم باعث غصه و غم عمه دیگه نباشم من می دونم عمه رو دوست داری تو خیلی زیاد به جون زینبت بابا بذار رقیه ت بیاد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
قطره ای هستم به دریا می رسم در اربعین تشنگی یک دل نه صد دل عاشق دریای توست زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
السلام علیک یا اباعبدالله 🖤 دوستان عزیز کرمانی داروهای اضافی خود را که تاریخ مصرفشان نگذشته به ما بدهید. این داروها برای استفاده درمانی موکب اربعین استفاده خواهد شد.🏴 در صورت مثبت بودن پاسخ لطفا به ادمین پیام بدهید
تنها فقط حدود دو سال است افتاده ام به را ه به دنیا امروزقدر این دو سه سالم رفتم چقدر راه خدایا دست مرا گرفتی و بردی بابا تو پابه پا ی خود آنروز بوسیدی ام به هر قدمی تو بنشاندی ام به جای خود آنروز امروز پیش عمه نشستم بوی تو داشت دامن عمه پاهای عمه مثل خودم بود مثل تو قصه گفتن عمه بوسید عمه تاول پایم نازم کشید و دست کشیدم از گریه و به تاول پایش نازی به هردودست کشیدم پاهای عمه بیشتر از من تاول زده ست و زرد و کبود است خوابیده ام به دامنش اما او در نماز و غرق سجود است این نازدانه باز پدر جان ناز از نیاز هاش بریده در خواب ناز باز پدر را دیده که نازهاش خریده دستان نرم وکوچک خود را برده کنار صورت بابا دستش رمق ندارد و اما لبهای او به حسرت بابا گفتند رفته ای تو پدر جان اصغر کنار توست گمانم من دخترم و روی تو حساس پس من چرا که با تو نمانم نه آب نه غذا ندهندم من تشنه ی لبان تو هستم از تازیانه ترس ندارم دلتنگ آب و نان تو هستم از مادرم همیشه شنیدم آقا ترازتوهیچکسی نیست پرورده ام به دامن یک گل جایم کنارخار و خسی نیست این شاعر شکسته دل من وقتی پیاده رفته به صحرا اشکی به پای من که فشانده اشکی برای زینب کبرا این زائر پیاده ات آقا با پرچمی به نام رقیه محتاج یک عطای شما هست از دست با مرام رقیه زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
سلام الله علیها این ترانه رو سال ۹۸برای اجرای بچه های مهدالرضا نوشتم اولین کار کودکم هست یه دختر سه ساله شکل گلای لاله خیلی عزیز باباست چون که شبیه زهراست دلش می گیره وقتی که بابا جون نباشه عین کبوتری که توآسمون نباشه اونروز تو کربلا دید باباش رفت ونیومد ازهمه خیمه ها صدای گریه اومد میگن که خیمه هارو آتیش زدن دشمنا دامن اون گر گرفت پاش میومدرو خارا گهواره اصغرو تکون میداده خالی لالالالا لالایی داداش من کجایی سر باباشو بردن بی انصافا روبروش دلش خیلی گرفت و خونش میومدبه جوش سرش روسربابا گذاشت ورفت تاخدا دوتاییشون پرزدن باهم تو آسمونا زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
سلام الله علیها چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری چگونه تن بسپارم به دامنی که نداری چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت نخست نخل تناور سپس تنی که نداری چگونه عمه بگوید به مادری که نداری غم اسارت خود بر برادری که نداری نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری به مادری که نداری برادری که نداری به جان آن همه یاور به لشکری که نداری ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال ببر به روضه آخر به دختری که نداری زینت کریمی نیا_کرمان http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به دختر گلم سامیه عزیزم به مناسبت روز پزشک اولین سال پزشکی ات مبارک آسیب نبینم که تو سیبم هستی تنها نشوم تا تو حبیبم هستی از درد ندارد دل من واهمه ای وقتی تو در این خانه طبیبم هستی زینت کریمی نیا
می دونم عاشق حضرت رقیه ای و می دونم که ایشان هم دوستت داره و بهت تبریک میگه تو که جشن تکلیفت با رقیه بود و حالا اولین روز پزشکت هم با رقیه همراهه و انشالله اولین ماموریت پزشکیت هم در پیاده روی اربعین رقم می خوره در پناه امام حسین علیه السلام موفق باشی
😊شعرطنز به مناسبت روز پزشک😊 ازپزشکان نمی گویم... گفتم ،بگویم از پزشکان نیز چیزی البته قدری با مزاح و طنزِ ریزی وجدان من اما به من فرمود ناگاه شوخی نکن با او که در وقت مریضی درمان کند با دانش خود دردها را با مبلغی ناچیز در حدِ پشیزی او که‌نمی گوید تمام ثروتت را باید در آن هنگام بر پایش بریزی او که ندارد هیچ رسمِ گربه بازی وقتی که جایی باز باشد درب دیزی اویی که کاری می کند در ناتوانی گیری توان و روی پایت بر بخیزی او که به تن پوشیده روپوش سفیدی هست از لباس و کار از اهل تمیزی افسردگی ها را کند درمان، به خوبی از جمله اش،مردم ستیزی،خودستیزی پایی شکسته گاه اگر در چاله چوله یا در زمستان در زمان لیز لیزی ایشان بچسباند به لطف خویش آن را او نرم سازد هر کت و کولی به فیزی چون یو ترابی جانشد در بیت قبلی مشکل شده با اینچنین ترفند ایزی او که برایت قرص و شربت می نویسد وقتی به سر داری صدای ویز ویزی وقتی که معتادی به گوشی و مرتب این سو و آن سو در پیِ شارژ و پریزی وقتی ز قوز و چشم درد و زخمِ بستر یا دیگر آفات مجازی مستفیضی درمان کنند این دردها را با محبت دکتر خدا وردی نشد،دکتر حفیظی کم کردم از تیزیِ بعضی حرفهایم وقتی که دیدم توی دست اوست تیزی در اوج نامردی ست هی گویی گلایه از اینچنین لطفِ خدادادِ عزیزی او که نمی گوید:تویی دکتر؟ ویامن تا آنکه در درمان خود گویی تو چیزی اما فقط یک جمله می گوییم طبیا!!! لطفا نگیر از دردمندان ،زیر میزی چون بعد حال و هولِ این دنیای فانی حتما به پاگردد بساطِ رستخیزی ... با طنز گفتم شعری از آنان ولیکن از ذکر خوبی شان کجا باشد گریزی؟ ممنونم از آنان که رد کردند ما را بالطفشان از دوره ی ویروس خیزی @asharahmadrafiei
امروز هفتم صفر و به روایتی شهادت امام حسن علیه السلام هست بنده سال گذشته در چنین روزی در سوگواره شعر مجتبوی داراب فارس مهمان بودم و شعر زیر برگزیده آن سوگواره بود.
(ع) چرخ می زد زمین به دور سرت  تو ولی یا حسین می گفتی داستان های بچگی ها را از حسن تا حسین می گفتی پرده  وا میشد از دو چشم تر   نقش ، دست تو ، چادرمادر  چشم تو صحنه بود و رازت را اینچنین با حسین می گفتی از  ابالفضل تو چه پرسیدی زینبت را چگونه فهمیدی توی چشمانشان چه می دیدی همه شان را حسین می گفتی عطر مادر به خانه جاری بود دور زینب چه گلبهاری بود این همه گل ولی چه کاری بود که تو تنها حسین می گفتی چشم های حسین افتاده منتظر بر اشاره آماده تو امامی حسین مامومست و تو اما حسین می گفتی بعداز آن جمع عاشقان هر روز برده نام حسین را با سوز همه گفتند منتها آن روز تو چه زیبا حسین می گفتی داده ای بر حسین دلداری که تو آیا خودت خبر داری که چه روزی به پیش رو داری وا حسینا حسین می گفتی پای آن روضه ای که می خواندی اشک تاریخ را درآوردی با زبان سلیس و ساده چشم جای دنیا حسین می گفتی ولی آیا که در برابر تو؟ بوده قاسم  کنار بستر تو؟ تا ببیند که جای "وای اخا" "وای بابا" حسین می گفتی زینت کریمی نیا
به یاد اربعین ۱۴۰۰ رسبده ام به همان وقت بی نهایت خاص به روز خوب رسیدن به لحظه حساس به فکر جمع وسایل به ساک بستن ها وداع با همه ی دوستان عام و خاص چقدر حس قشنگی است مثل بوی سیب چقدر نرم و لطیف است کوچ سوی یاس به فکر اینکه رسیدم به شهر و می بینم که شارع ابو مهدی کنون شده احداث به خواب می روم آنجا میان بولوارش میان همهمه با راحتی و بی وسواس مرددم که بمانم به پای خستگی ام و یا ادامه دهم تا به شارع العباس چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
راه رسیدن به امام زمان از اهداف کربلا عبور میکند .. ♥️ 🆔 @bonyadkerman
و رسیده ام به عمود هزار و صد حالا به بال عشق دلم را کشاند این رویا چقدر حرکت این دل سریع و جانانه ست روان به شارع العباس مثل پروانه است سلام می دهم و می رسم به عطر حرم به چشم رد شود از اشک قطره قطره حرم میان قطره ی اشکی که می شود منشور طلای گنبد آقا شود سراسر نور مرددم که کدامین طرف گشایم پر به سمت چپ بروم یا به راست سمت قمر چقدر شک سر این دو راهی ام عشق است همینکه توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
و نگاه می کنم آنسو که تل زینبیه ست نگاه من نگران است حس خواهریَ است به سمت تل بروم مشکلم فقط حلّ است مرور روضه باز این نگاه بر تلّ است نگاه من به نگاهش گره خورد امشب مرا دوباره به دنبال خود برد زینب نشسته پیش برادر هنوز هم زینب و دارد این در و دیوار ذکر او بر لب مرددم که زیارت بخوانم از این دور و یا که پیش روم تا ضریح ، تا لب نور چقدرشک این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab