#امام_سجاد_علیه السلام
#زنجیر
گاهی شده مانند مادرخوانده زنجیر
از بس که لالایی به گوشم خوانده زنجیر
می ترسم از دستم رود او هم چنین که
دست مرا در دست خود پیچانده زنجیر
آنقدر ما را هی به صف کرده که گفتیم
بر دسته ی ما می شود فرمانده زنجیر
از ریسمان کمتر رسانده بر من آزار
بی خار دستان مرا خارانده زنجیر
حتی هر از گاهی چنان بالش شده شب
تا باقرم را پیش من خوابانده زنجیر
از حال من عمه شده آگاه از اینکه
نور تبم را بیشتر تابانده زنجیر
ممنونم از زنجیر و از صبر زیادش
هر چند در صبرم چنین درمانده زنجیر
ممنونم از او که رقیه جا نمانده
هر چند او را بارها ترسانده زنجیر
با این همه پاره نشد از شدت درد
پای تمام زجرهایم مانده زنجیر
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab