eitaa logo
کتابخانه شیعه
10.1هزار دنبال‌کننده
566 عکس
146 ویدیو
496 فایل
📚کتابخانه شیعه؛ مرجع کتب مفید 📗عقاید و کلام 📙فقه و اصول 📘رد شبهات 📕محتوای تبلیغی 📔فضائل اهل بیت علیهم السلام 📓نقد فرق منحرف(تصوف،بهاییت،وهابیت و..) پیشنهادات و انتقادات: https://harfeto.timefriend.net/17333353738024 تبادل: @tabligh_shia_book
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی تبریزی سوال: چرا مى گوييم دين اسلام نسبت به ساير اديان كامل است؟ پاسخ: دين پيام الهى به انسان است و همه پيام‌های الهى كامل است؛ آنچه موجب تغيير و تفاوت اين پيام‌ها از نظر كمال می‌شود ظرفيت جوامع انسانى است. هر چه حيات انسانى و تجارب او، و به تبع آن قدرت عقلى انسان‌ها رشد می‌کند، اين ظرفيت و توان را می‌یابد كه پيام‌های كاملترى را دريافت كند. سرّ اين كه اديان الهى هر چه رشد كرده‌اند كاملتر شده‌اند همين است كه مخاطب پيام خدا گيرندگى بيشترى يافته است. بر اين اساس، دين خاتم - يعنى دين اسلام كه آخرين دين الهى است - بايد از اديان قبل از خود كاملتر باشد. شايد بپرسيد كه از كجا می‌دانيد بعد از اسلام دين ديگرى نخواهد آمد؟ عرض می‌شود آخرين دين و پيام وحى الهى به صراحت، پيامبر اكرم صلوات الله عليه وآله را خاتم پيامبران خوانده است. خداوند در آيه ٤٠ سوره احزاب مى فرمايد: "ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً" يعنى محمّد صلوات الله عليه پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه او رسول خدا و ختم‏كننده پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است. سایت | تلگرام | ایتا | اینستگرام | رادیو مرجعیت | عضويت:👇👇 ✅ @duzduzani_ir
نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی تبریزی سؤال: چرا مى گوييم در ميان همه مذاهب، مذهب شيعه بر حق است؟ پاسخ: ما معتقديم همه اديان قابل تصديقند و دين خاتم هرگز اديان ديگر را تكذيب نمی‌كند، ولى در مورد مذاهب، چنين اعتقادى، نه صحيح است و نه قابل تصور. نكته اين تفاوت منظر به اديان و مذاهب اين است كه مذاهب قرائتها و برداشتهاى متفاوت از دين و پيام الهى است، و نمى‌تواند جز يك قرائت از دين صحيح باشد!  حالا به سؤال شما می‌پردازیم. طبيعتا نمی‌توان در چنين گفتگوى مختصرى اثبات حقانيت يك مذهب را كرد؛ ولى دو مطلب تأمل برانگيز مطرح می‌كنيم كه تا حدود زيادى دورنماى مسأله را براى ما روشن می‌کند. مطلب اول اين كه مذهب شيعه مذهبى است كه خاندان پيامبر عليهم السلام - از اميرالمؤمنين پسر عموى پيامبر و فاطمه زهرا دختر پيامبر و فرزندان ايشان - كه به همراه پيامبر به خمسه آل عبا معروفند - نماينده آن هستند. اين خاندان به اعتراف دوست و دشمن خاندان علم و تقوا و عفاف و پاكيند. حال از شما سؤال می‌كنيم می‌توان قرائتى از دين را كه توسط اهل بيت پيامبرش عرضه مى شود، بدون تأمل كنار گذاشت!؟ "اهل البيت أدرى بما في البيت". مطلب دوم اين كه لب و اساس تشيع، اعتقاد به ولايت و مرجعيت اهل بيت پيامبر در فهم نظرى دين و شناخت عمل مورد رضاى الهى و تأسى به ايشان در نظر و عمل است. در قرآن بيش از دويست آيه، به انحاء مختلف، به ولايت اميرالمؤمنين و مقامات ايشان و اهل بيت پيامبر صلوات الله عليهم اجمعين پرداخته است. درست است كه ممكن است بعضى از اصحاب مذاهب ديگر، أحيانا دلالت و يا شأن نزول بعضى از اين آيات را انكار كنند، ولى در دلالت و شأن نزول بسيارى از آنها امكان انكار وجود ندارد. اين را اضافه كنيد به روايات قطعى و مورد اتفاق فريقين در مرجعيت اهل بيت پيامبر در شناخت دين، و بلكه ولايت ايشان. از جمله اين روايات حديث ثقلين است كه رسول خدا می‌فرمایند: "إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي أهل بيتي". شيعه معتقد است اين هم شأن تفسير و هم شأن ولايت را براى اهل بيت نشان می‌دهد، و اهل سنت معتقدند اين روايت شأن تفسيرى ايشان را ثابت می‌كند. در مقام گفتگو و مباحثه، اگر به قدر مشترك اين دو رأى اخذ كنيم، لااقل شأن تفسير قرآن به موجب اين روايت براى اهل بيت ثابت است. حال اگر خود اهل بيت فرمودند كه مثلا آيه ولايت - يعنى إنما وليكم الله ورسوله والذين يؤتون الزكوة وهم راكعون ناظر به ولايت اميرالمومنين است، چه جاى مناقشه می‌ماند!؟ و يا اگر ايشان آيه شريفه أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم ناظر به عصمت و ولايت اهل بيت دانستند، نمی‌توان آن را انكار كرد؛ و همانطور كه عرض شد اين مطلب در مورد حدود دويست آيه در شأن اهل بيت عليهم السلام صادق است.  مثال ديگر روايت غدير است كه رسول خدا صلوات الله عليه فرمودند: من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله اين روايت هم از احاديث متواتر به اتفاق همه مذاهب اسلامى است. حداقل چيزى كه از اين روايت متواتر استفاده می‌شود اين است كه اگر اميرالمؤمنين ولى مؤمنين است، نبايد هيچ كارى جز به خواست و رضايت و اذن ايشان عمل شود. آيا مفاد اين روايات، اثبات اساس تشيع نيست!؟ اينها اول كلام در اين باب است، ولى براى شروع تأمل شما همين مقدار كافى است. سایت | تلگرام | ایتا | اینستگرام | رادیو مرجعیت | عضويت:👇👇 ✅ @duzduzani_ir
فرقه منحرف صوفیه در آغاز کلام باید دانست که هر مذهب انحرافی افراد مورد اعتمادی از جامعه را به خود نسبت می‌دهد و جزو معتقدین به مذهب خود می‌شمارد تا اعتماد مردم را جلب کند. در این راه گاه یک جمله از یک شخص پیدا می‌کنند و با تحریف آن و یا حذف اول و آخر جمله و ترفندهایی از این قبیل از آن بهره می‌جویند. مثلاً با دیدن کلمۀ «صوفیه» و امثال آن در کتب بزرگان که حکم ایشان را بیان کرده و یا پیرامون عقاید و… ایشان بحث کرده باشد، می‌گویند: فلان آقا از ماست. در برخی موارد هم – مخصوصاً – در سخنان و نوشته‌های اوایل دوران اسلامی که هنوز حد و مرز صوفیه و اشخاص زاهد مشخص نشده بود، بحث پیرامون ایشان خلط می‌شده و شاهد گفتار ما این است که در برخی نوشته‌ها صوفی را به دو قسم تقسیم کرده اند: صوفی که شریعت را ترک می‌کند و صوفی که طبق شریعت عمل کند. نا گفته پیداست کسی که به شریعت عمل کند و به تمام آن معتقد باشد، صوفی به معنای مصطلح فعلی آن نیست، بلکه شیعۀ خالص است. امروزه گروهی از صوفیان ادعا می‌کنند که ما از گروه دوم هستیم و به شریعت عمل می‌کنیم و طبق رساله عملیۀ مراجع عظام عمل می‌کنیم، در حالی که این چنین نیست و صراحتاً در کتاب‌های خود از عشریه سخن می‌گویند و به آن اعتقاد دارند و عملشان همان است در حالی که خمس نمی‌پردازند. البته در دوره‌هایی گفته شده که برخی همانند شیخ بهایی خرقه پوشیده‌اند که بر فرض صحّت چنین نقل هایی، قابل توجیه است و می‌توان گفت ممکن است برای مصلحت یا ارشاد و یا از روی تقیه بوده و در هر حال نسبت تصوف در حق بزرگان مذهب همانند شیخ که در کتاب‌های خویش آشکارا مقال و گفتار آن ها را رد می‌کند، قابل قبول نیست. باید دانست از این گونه حرفها در زمان گذشته گفته و نوشته‌اند و به افرادی تصوف را بسته و حرفهایی نسبت داده‌اند که نباید به حرف آنان اعتنا کرد. این که در قرن‌های مقارن و یا نزدیک به ائمه علیهم‌السلام، شیعیان خانقاه داشته اند مسلماً از دروغهای شاخدار است و ناگفته پیداست در حالی که حضرات ائمه علیهم‌السلام از سفیان ثوری و یا حسن بصری بشدت انتقاد نموده و منصور حلاج را لعن کرده‌اند و در روایاتی از دخول به حلقه صوفیه نهی فرموده‌اند، ممکن نیست شیعیان خانقاه داشته باشند و جالب این جاست که بر اساس اعتراف خود صوفیه تاریخ تأسیس نخستین خانقاه حداکثر به قرن پنجم می‌رسد و در هیچ منبعی نیامده که پیش از آن خانقاهی وجود داشته باشد تا چه رسد به این که شیعیان برای خود خانقاه بسازند!!! با مطالعه در تاریخ اسلام می‌بینیم که تا این اواخر – تقریباً – نزدیک به دوره صفویه، صوفی شیعه نداشته‌ایم و بزرگان و مرشدهای ایشان به این مطلب اقرار و تصریح کرده‌اند. این که ادعا می‌کنند ابن بطوطه در سفرنامۀ خویش گفته در مقابل حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نجف اشرف تعدادی خانقاه بوده معلوم است دروغ است چون با مراجعه به آن کتاب خواهید دید اولاً ذکری از شهر نجف در آن نیامده و در ثانی در فصلی که از شهر کوفه سخن می‌گوید هیچ سخنی از وجود خانقاه به میان نیاورده است، همچنین این که به شهید رضوان الله علیه نسبت می‌دهند که در کتاب منیه تشویق به استفاده از تفسیر عبدالرزاق نموده با رجوع به این کتاب می‌بینیم که ایشان می‌فرماید هر مفسری بر اساس علمی که بر آن تسلط دارد به تفسیر قرآن کریم پرداخته و سپس به معرفی انواع این تفاسیر می‌پردازد و از چهار گونه تفسیر نام می‌برد، اول: تفاسیر لغوی است که عربیت بر آن‌ها غلبه دارد، دوم: تفاسیر حکمی و برهانی کلامی، سوم: تفاسیر داستانی و بر مبنای قصص و چهارم: تفاسیر عرفانی که هدفشان تأویل حقایق است. جالب است که ایشان برای این چهار گونه تفسیر مثال‌هایی می‌آورد یعنی تفسیر کشاف، زمخشری، مفاتیح الغیب رازی و تفسیر ثعلبی، در این جاست که برای گونۀ آخر از تفاسیر، تفسیر عبدالرزاق کاشانی را مثال زده، بر این اساس هر منصفی می‌بیند که هرگز شهید تشویق به مراجعه به هیچ یک از این کتاب‌ها نکرده و این نسبت هم دروغ محض است. در خاتمه از علماء اعلام و دانشمندان کرام انتظار داریم که مسلمانان به ویژه جوانان را آگاهی دهند تا در دام افراد شیاد و خطرناک گرفتار نشوند. از خداوند متعال توفیق همگان را خواستارم. یدالله دوزدوزانی سایت | تلگرام | ایتا | اینستگرام | رادیو مرجعیت | عضويت:👇👇 ✅ @duzduzani_ir