#امام_زمان_عج_مناجات
#آغاز_امامت_حضرت_مهدی_عج
#عید_الزهرا_سلام_الله_علیها
#نهم_ربیع_الاول
#غزل
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهره ات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند
نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما
در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است
از بهر خطبه خوانی تان منبر شما
نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب
لبخند آمده به لب مادر شما
آقا دعا کنید که در زندگی مان
باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما
ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن
ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما
فرموده ای که الگوی من مادر من است
با این حساب فاطمه شد رهبر شما
کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را
ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما
بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک
این انتقام گشته به حق باور شما
روز ظهور نعره زنی جدی الحسین
کرببلاست چون هدف آخر شما
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#غزل
الا طراوت سر سبز بوستان دلم
شکوه بی مثل اوج آسمان دلم
قلم به دست من امشب عجیب میلرزد
و بند آمده پیش شما زبان دلم
اگرچه هیچ کجا لایق قدومت نیست
چه میشود که بیایی به جمکران دلم
کدام جاده مرا می رساندم تا تو
نشانی حرمت را بده نشان دلم
به دست های تو دستم نمی رسد آقا
چراکه بی تو شکسته است نردبان دلم
نگاه کن به کویری ترین زمین خدا
تو ای زلال ترین رود بیکران دلم
در آخر غزلم عرض میکنم این طور
که "السلام علیک صاحب الزمان" دلم
من از تو غیر تورا آرزو نخواهم کرد
تو در کنار منی جستجو نخواهم کرد
به غیر آمدن تو مرا که حاجت نیست
به غیر دست کریمت گل اجابت نیست
هوای خیمه ی سبزت چقدر روحانیست
که در بهشت خدا اینهمه طراوت نیست
و هیچ کار دگر غیر انتظار فرج
برای شیعه مهم تر و با فضیلت نیست
تو مهربان تری از مادر و پدر بر من
برای من کسی مثل تو با محبت نیست
خدا کند که نصیبم شود زیارت تو
خدا کند که بمیرم اگرکه قسمت نیست
تو هاشمی تو حسینی تو فاطمی هستی
کسی شبیه تو اینگونه با اصالت نیست
تویی که در رگ تو غیرت اباالفضل است
میان سینه ی پاک تو جز شجاعت نیست
بگیر تیغ به دست و به انتقام بیا
برای خاطر زهرا تو ای امام بیا
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#آغاز_امامت_حضرت_مهدی_عج
#عید_الزهرا_سلام_الله_علیها
#مربع_ترکیب
قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است
جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است
زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است
همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام
امـام کـل زمانها دوباره گشت امام
بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد
شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد
بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد
بـرای منتظـران این خبر مبارک باد
خطاب نـور همه آیههای نصر شده
ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده
خطاب حضرت معبود را بخوان با من
پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من
بیــا ترانـه داوود را بخـوان تـا مـن
سرود مهـدی موعود را بخوان با من
دوبـاره آیـه جاء الحق آشکار شده
به یمن وصل، همه فصلها بهار شده
ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است
رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است
فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است
الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است
فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید
سرابهـا همـه رفتنـد، آب را نگرید
بشارت ای همه یاران که یار میآید
نویــد رحمـت پــروردگار میآید
محمـد از طــرف کوهسـار میآید
علی گرفته بـه کف ذوالفقار میآید
دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید
سلام تازه بر آن تک سوار نور میآید
ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم
رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم
امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم
قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم
حـرم رسانه آوازه «انـا المهدی» است
چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است
جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید
دل خـزان زده خویش را بهار کنید
یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید
الا تمامــی وهابیــان فــرار کنید
رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است
به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#امام_زمان_عج
#آغاز_امامت_حضرت_مهدی_عج
#عید_الزهرا_سلام_الله_علیها
#مثنوی
..هله! ای باد که از سامره راهی شدهای
از همان شهر پر از خاطره راهی شدهای
قبل هر چیز بگو اینکه ز یارم چه خبر؟
وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟
منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟
آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه
همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم
میتوانیم به این فاصلهها چیره شویم..
میرسد او که همه منتظرانش هستیم
هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم
راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست
از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست
این نمازیست که هر روز به جا آوردید
بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟
با همان سادگی و عدل علی آمده است
گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است
وه که بر ظلم چه بیواهمه شمشیر کشید
بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید
نام خونین حسین است که بر لب دارد
خطبههایش همگی آتش زینب دارد
در همان وقت و زمانی که خدا میداند
از همان جا و مکانی که خدا میداند
میرسد تا پر پرواز شما بگشاید
«مژده، ای دل! که مسیحا نفسی میآید»
#هادی_جانفدا
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
نشسته در مسیرش یاس و لاله
جهان میگیرد از دستش پیاله
تماشایی ست در سرداب امشب؛
مناجاتِ امام ِ پنج ساله!
#و_أشهد_أنک_حجة_الله
#مرضیه_عاطفی
#امام_زمان_عج
#مثنوی
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
به هم میریزی آداب قدیم بیقراری را
شروع عاشقی کردن، کمی بیتابتر بودن
بزرگت میکند قلبی که سمت عشق چرخاندی
کنار آفتابی زنده باید شعلهور بودن
اگر از کوچهها زخم زبان میخورد پیغمبر
زنانه، خط به خط آموختی رسم سپر بودن
وزیدی در بیابانهای داغ فقر و تنهایی
و تا منزل به منزل از محمد باخبر بودن
نشان دادی به دنیا زن برای مرد خود این است:
کنار یک نفر ماندن، برای یک نفر بودن
به شمشیر علی مینازد و سرمایهات، احمد
به کوهی تکیه دادن، زیر سقفی پرثمر بودن
نفیسه! آب و جارو کن، صدای پای خوشبختیست
بس است آهی نشسته روی لب، چشمی به در بودن
خدا پل میزند بایک سلام از آسمان تا تو
چه چیزی بهتر از این که دمی زیرنظر بودن
بیا چشم و چراغ خانۀ پیغمبر ما باش
بیا لبخند شو بر اخمهای خونجگر بودن
خدا دست تو رابا دست پیغمبر عجین کرده
نوشته در خط پیشانی تو: بال و پر بودن
تو پشت عشق را خالی نکردی، حق تو این است
کنار شانۀ مردی خدایی همسفر بودن
#سعيده_ثابتی_رضويان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول
توراست همسر و دختر توراست شخص بتول
زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست
فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول
کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟
غلام کوی تو معقول و خادمت منقول
به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟
جز این درم که علی از کرم نموده قبول
زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را
که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول
کسی به معرفت دختر تو راه نیافت
بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول
به هر مقام که دیدم مقام مسئول است
بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول
ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین
بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#سالروز_ازدواج
گل به گلزار می رسد آخر
دل به دلدار می رسد آخر
حق رسول و خدیجه حقدارش
حق به حق دار می رسد آخر...
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#چارپاره
آسمان ها شده چراغانی
عشق احمد نتیجه خواهد داد
و خدا دست پاک یارش را
به دو دست خدیجه خواهد داد
آینه در کنار آیینه
بهترین صبح روز آدینه
عاشقی شور دیگری دارد
عشق این دو شبیه معجون است
شاه داماد شد رسول الله
و عروسش خدیجه خاتون است
چه عروسی چه شاه دامادی
عالمی گشته غرق در شادی
چه عروسی که تاج پاکی هاست
چه عروسی که فخر خاکی هاست
سپر جان شوهرش بوده
مقتدا بهر سینه چاکی هاست
کوثر شیعه های پیغمبر
مادر شیعه های پیغمبر
عاشقی با رسول شیرین است
زندگی با رسول شیرین تر
هدف زندگی اگر که خداست
بندگی با رسول شیرین تر
وصل نور و ولا مبارک باد
بر رسول خدا مبارک باد...
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#چارپاره
من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است
می توان گفت بی محبت تو
دین اسلام هم نتیجه نداشت
من قسم میخورم رسول الله
همسری بهتراز خدیجه نداشت
مثل زهرا طهارت محضی
قبل اسلام هم ،چنین بودی
از احادیث معتبر پیداست
تو فقط ام مومنین بودی
از محبان واقعی علی
اولین بانوی مکرمه ای
زود تر از غدیر شیعه شدی
بی نهایت شبیه فاطمه ای
باعلی راز مشترک دارد
هرکه در راه عشق کار کند
در حقیقت عجیب نیست اگر
ثروتت کار ذوالفقار کند
ثروتت بی نهایت است ولی
عزت و اعتبار تو زهراست
مال دنیا برای تو هیچ است
چونکه دارو ندار تو زهراست
#مجید_تال
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
بانوی وحی! هستی پیغمبر!
در خانۀ تو عشق فراوان است
از کوه نور، غار حرا میگفت:
إقرا... که خانه، خانۀ قرآن است
تابیده نور وحی به تقدیرت
خورشید و ماه یکسره تسخیرت
بیشک شکوه آیۀ چشمانت
با اولین نگاه مسلمان است
در خانۀ تو نور علی نور است
بال فرشته فرش قدمهایت
قرآن بخوان و سورۀ کوثر را،
تفسیر کن، که خانه چراغان است
سجاده را به سمت خدا وا کن
در آینه دوباره تماشا کن
تسبیح دانه دانۀ اشک تو
معراج عاشقانۀ باران است
چادر نماز لیلةالاسرا را
وقت دعا دوباره گلافشان کن
آیینۀ حدیث کسایی تو
آیینهای که طلعت ایمان است
بانوی شاعرانهترین ایجاز
اعجاز وحینامۀ بیتالنور
وقتی که واژههای تو را دارم
حتی سرودن غزل آسان است
#علی_اصغر_شیری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست
هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست
همسر دلبند پیغمبر شدن سهم تو شد
مثل تو هر همسری دلبند پیغمبر که نیست
با قسم از فضل تو گفت و جهاد بذل تو
آیهای محکمتر از سوگند پیغمبر که نیست
هستیات را دادی و داراترین بانو شدی
ثروتی بالاتر از لبخند پیغمبر که نیست
مال دنیا... نه، تو زهرا داری و حتی بهشت
خاک پای فاطمه فرزند پیغمبر که نیست
مادری کردی برای مرتضی، جانم علی
هیچکس غیر از علی مانند پیغمبر که نیست
#سید_محمد_جواد_شرافت
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
دلش را بردهای، هر وقت صحبت کردهای بانو!
محمد را، چنین غرقِ محبت کردهای بانو!
تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این است
به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کردهای بانو!
به محراب دو ابرویش، تماشا کردهای حق را
میان معبد چشمش، عبادت کردهای بانو!
اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را
چه سودی، در میان این تجارت کردهای بانو!..
تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا
تمام هستیات را، نذرِ اُمّت کردهای بانو!..
نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت
به لطف دست زهرایت، تو بیعت کردهای بانو!
چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا
به یک پیراهن کهنه، قناعت کردهای بانو!
به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر
ببینم شاعرت را هم شفاعت کردهای بانو!
#قاسم_صرافان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#دهم_ربیع_الاول
#مربع_ترکیب
حرف هجران زدن دگر ممنوع
غصه خوردن ز هر نظر ممنوع
خنده آری و چشم تر ممنوع
اینهمه گفته ام اگر ممنوع..
لحظه های وصال آمده است
بخت خوش آمده ست در زده است
به سر آمد زمان تنهایی
صبح شد شام سرد یلدایی
در همین لحظه های رویایی
میرسد بانویی به آقایی
دومسافر به سمت یک مقصد..
خواستگار خدیجه شد احمد
همه دیدند خیر دوران را
شرح دلدادگی آسان را
عشق تاجر به مرد ایمان را
نور لولو شکوه مرجان را
محرمش شد خدیجه با لبخند
شد به عشق رسول ثروتمند
بال جبرییل سرپناهش شد
ماه دلداده ی نگاهش شد
حکم تقدیر دل بخواهش شد
دست احمد که سرپناهش شد..
شد به راز نبوتش آگاه..
گفت لبیک یا رسول الله!
این دو صبر و قرار یکدگرند
شب تاریک مکه را سحرند
کار اگر سخت شد چنان سپرند
از همه وصف ها بزرگترند
بی سبب نیست دلبر همه اند..
این دوتا والدین فاطمه اند!
در افلاک بر زمین وا شد
عرش به احترامشان پا شد
ثمر این دو نور زهرا شد
جلوه ی فاطمی هویدا شد
باز کارم رسیده تا زهرا!
السلام علیکِ یا زهرا
گوشه چشمی بکن به ما خانم
نظری کن توروخدا خانم
شیعه شاد است با شما خانم
بده روزی کربلا خانم
میشود مرحمت کنی سفری..
مادرم را به کربلا ببری؟؟
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
نه تنها مادرِ زهراست، امالمؤمنین هم هست
زنی از مردها برتر، زنی مردآفرین هم هست
نه تنها مادرِ زهراست در ظاهر، که در باطن
خدیجه مادرِ مولا امیرالمؤمنین هم هست
نه تنها اهل اسلام است، در فضلش همین کافی
که در بین مسلمانان خدیجه اولین هم هست
فقط یاور برای حضرتِ ختمِرسولان، نه
که حتی یاورِ پیغمبرانِ پیش از این هم هست
و او بر گردنِ اسلام گردنبند زیباییست
و بر انگشترِ پیغمبرِ خاتم نگین هم هست
خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در سماوات است
خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در زمین هم هست
و در راهِ خدا داراییاش را داده و شاد است
برای اینکه جانش را نداد اندوهگین هم هست
زنانِ دیگری هم داشت پیغمبر ولی این زن
نه تنها اولین زن بود بلکه برترین هم هست
#مجتبی_حاذق
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
ز قبل وحی، تو بانو ز مسلمین هستی
زهی کمال که با احمد همنشین هستی
به وقت شِعب، ابوطالب و تو از دل و جان
ز حامیان رسول و تو رکن دین هستی
خدا جواب فداکاریت چه زیبا داد
تو مام فاطمه ای کوثر آفرین هستی
علی و ختم رسل گر به مسلمین پدرند
خدیجه جان تو فقط ام مؤمنین هستی
#مرتضی_سراوانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#دهم_ربیع_الاول
#ترکیب_بند
از همان آغاز، چشم آسمانها و زمین
تا ابد دیگر نمیبیند زنی را اینچنین
بهترینهای دوعالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترینها بهترین
در همان عصری که اهلشهر با شک کافرند
او به آیین محمد رومیآرد با یقین
همردیف هاجر و آسیه و مریم شدهست
هر زنی از توشهی اخلاقاو شد خوشهچین
گوهری مانند او شد زینت بیتُالنَّبی
غبطهی اینخانهرا خورده اگر عرش برین
تکیهگاهش شد خدیجه، ذوالفقارش شد علی
سرنخواهد داد پیغمبر دم: «هَل مِن مُعین»
میوهی خوب از درخت خوب حاصل میشود
پس فقط دامان پاک اوست زهراآفرین
«چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست»
غیر او بر دیگران عنوان؛ «اُمُالمُومِنین»
از تمام خواستگارانت اگر رد میشوی
دلخوشی که عاقبت سهم محمد میشوی
پس خدا بخشید در عالم پیمبر را به تو
بهترین بودی و بخشید از تو بهتر را به تو
شد همه دارایی تو خرج راه دین حق
در عوض داده خدا چندین برابر را به تو
دخترت زهرای مرضیهست، دامادت علیست
لایقش بودی که داده این دو گوهر را به تو
تو همان سرچشمهی خیر کثیر عالمی
داد ازاینرو چشمهی جوشان کوثر را به تو
تا ابد ذریّهی سادات از نسل تواند
چون عطا کرده خدایت قوم برتر را به تو
از ارادتمندهای توست جبریل امین
میرساند تا سلام حیّ داور را به تو
از همه سبقت گرفتی در صراط مستقیم
هدیه داده ربِّ اعلی اوج باور را به تو
در قیامت چونکه کار خلق دست فاطمهست
میسپارد اختیار روز محشر را به تو
شک ندارم در قیامت هم قیامت میکنی
دوستان اهلبیتت را شفاعت میکنی
شد خدیجه مادر اسلام و دختر فاطمه
جان زهرا شد نبی، جان پیمبر فاطمه
نام زهرا میدرخشد در میان اهلبیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلام حق که با «هُم فاطِمَه» آغاز شد
در میان پنجتن هم بوده محور فاطمه
در بهای آفرینش از نبی و از علی
با «حدیث قدسی لولاک» شد سر فاطمه
هردو یکروحاند اما در دوتن، با اینحساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن با مرتضی و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان میدهد
خطبهخوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هرکه در راه خدیجه یکقدم برداشتهست
پاسخش را میدهد چندین برابر فاطمه
مادر زهرا شدن کار کسی غیر از تو نیست
خیر، معنایی ندارد هرکجا خیر از تو نیست
شان تو یکروز در عالم هویدا میشود
آن زمان که دخترت امابیها میشود
در جهان جاهلیها زندگانی رسول
با حضور گرم تو بسیار زیبا میشود
شمّهای از شان تو این است که در نشر دین
ثروت تو همردیف تیغ مولا میشود
مریم عذرا اگر آورده دنیا یکمسیح
هرکدام از خاندانت یک مسیحا میشود
با تو حتی میشود شعب ابیطالب بهشت
بیتو عامالحزن ما، هر سال دنیا میشود
دوستداران تو جزء برترین زنها شدند
هرکه با تو دشمنی دارد «حمیرا» میشود
ای پناه و تکیهگاه خستگیهای نبی
میروی و دخترت بعد از تو تنها میشود
بیکفن بودن فقط سهم حسین فاطمهست
پس کفن سهمیهات از عرشاعلی میشود
سهم زهرا از جهان بعد از تو تنها آه شد
عمر یاس پرپرت بیباغبان کوتاه شد...
#مجتبی_خرسندی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید برای این روزها . . .
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
به تمنای لبان پسر اسماعیل
زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد
نور توحید پس از غیبت طولانی خویش
در حرم فرصت هر جلوهگری پیدا کرد
سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود
مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد
از قدوم پسر آمنه و عبدالله
امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد
خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل
تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد
ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم
ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم
بی وجود تو بشر بی سر و سامان میشد
همه جا نور خدا مخفی و پنهان میشد
بی وجود تو کجا در همۀ امتها
نام این قوم مزین به مسلمان میشد
تا که از قوم دگر حرف میان میآید
تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان میشد
تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم
از همان روز، دلت گرم به ایران میشد
رخصتی میدهی ای سرور زیبا رویان
گویم از چه رخ تو قاتل هر جان میشد
با تبسم به لب غنچه تو گل میکرد
گیسوی حور، به یکباره پریشان میشد
علت این بود که در روی ملیحانۀ تو
قدری دندان ثنایات نمایان میشد
ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است
شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است
بی دم قدسی تو مردهای احیا نشود
پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود
پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است
ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود
گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب
پای دلداگی یوسفی رسوا نشود
همه از رحمت تو حرف میان آوردند
از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود
غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است
لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود
با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است
بی رضایت گره از ابروی او وا نشود
جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد
کمر تیغ علمدار احد، تا نشود
تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی
پدر فاطمهای، تاج سر ساداتی
تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند
سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند
هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است
همۀ خلق خدا ریزهخور نسل تواند
آن کسانی که ندارند به دل حب علی
در عمل امت ملعون شده و رذل تواند
زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد
این اراذل پی آتش زدن اصل تواند
چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد
شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند
چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟
ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند
بعد محسن که دل فاطمه حساس شده
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
مکتب قدسی تو نور حقایق دارد
چارده مصحف تابنده و ناطق دارد
دشمن کور دل تو ز کجا میدانست
راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد
ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی
باطناً او حرمی در دل عاشق دارد
روزی بندگی ما همه دست آقاست
در عمل او صفت کامل رازق دارد
سالها میگذرد، سرخی خاک یثرب
اثر خون تن زخم شقایق دارد
گر که گوش دل ما باز شود این ایام
صحبت از توطئۀ چند منافق دارد
زود شهر نبی از مادر ما خسته شده
باورم نیست که دستان علی بسته شده
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#ولادت
#مسمط_مخمس
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقارِ برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد که هر دو زیبنده است
مست جامت شدم خدا را شکر
صید دامت شدم خدا را شکر
بعد، رامت شدم خدا را شکر
من بنامت شدم خدا را شکر
هر اسیری به تو پناهنده است
خانواده به خانه محتاج است
مو پریشان به شانه محتاج است
مرغ، بر آب و دانه محتاج است
نوکرت بی بهانه محتاج است
دستِ لطفت زِ بس که بخشنده است
زینت دوش تو حسین و حسن
عطر تو برده عطر و بوی وطن
شاهد حرف من اویسِ قرن
بتکان باز هم عبا، دلِ من...
... بر همین عطر دلنشین بند است
خطبه های فصیح تو دریاست
خنده های ملیح تو غوغاست
سینه ی ما... ضریح تو اینجاست
رحمتی و شبیه تو زهراست
نامتان هم مرا خوشایند است
چشم تو کرده بر دلم اثبات
من کجا خواندن از شما... هیهات
پس نوشتم به جای این ابیات
بر محمد و آل او صلوات
این دعا ضامنِ فرستنده است
راه سخت است، راهِ حل داری
میل برچیدن هُبَل داری
صحبت از رب لم یزل داری
فاطمه را که در بغل داری
دشمن ابترت سرافکنده است
سوره خواندی و از ولی خواندی
هر کجا بی معطلی خواندی
سنگ هم خوردی و ولی خواندی
آیه آیه "علی علی" خواندی
شاهد حرف من خداوند است
بستر تو که جای هرکس نیست
منبر تو که جای کرکس نیست
پس خلافت برای ناکس نیست
لایق مسند شما پس نیست...
...غیر خیبر شکن که رزمنده است
حشر، حق است... پس اجل حق است
راه توحید از ازل حق است
الحق این حرف چون عسل حق است
حق علی و علی معَ الْحَق است
حق علی را به قلب ما کنده است
میوه داده است اشک و آه علی
دو جهان، شیعه شد سپاه علی
مذهب صادق است، راه علی
مثل موجی به تکیه گاه علی...
...مکتب جعفری خروشنده است
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
#ولادت
#شعر_ترکی
آچوب خلایقه حق باب رحمت و برکات
منوّر ایلدی دنیانی سرور عرصات
گلوب مبشّر رحمت سنوبدی لات و منات
ویروبدی مژده سین انجیل و مصحف و تورات
نثار ایدون گل رخسارینه اوجا صلوات
نقدر جلوه سی واردی بهشت زیبانون
نقدر یپراقی واردی درخت طوبانون
نقدر واردی صفاسی قصورِ رضوانون
نقدر موج ویرار آب کوثر جنّات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر شمس و قمرسیر ایده لّه روی مدار
نقدر نور ویرر وقت شبده اولدوزلار
نقدر واردی فلکده ثوابت و سیّار
نقدر واردی سماواتیده بروج و کرات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر نازل اولوب انبیالر ایچون آیات
نقدر نقطه اولوب ثبتِ صفحۀ تورات
نقدر طوریده موسایه حق دیوب کلمات
نقدر لوحیده آیات ثبت ایدوب ثبات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر روز ازلدن گلوب یره باران
نقدر موج گوروب نوح اولاندا کشتیبان
نقدر روز بلاده فغان ایدوب طوفان
نقدر گودی دریالر ایچره وار قطرات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر صفحۀ سینانی نور ایدوب برّاق
نقدر واردی آغاشلاردا شاخه و یپراق
نقدر عالم امکاندا واردی داش توپراق
نقدر عالم خلقتده خلق اولوب ذرّات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدرحشره کیمی خلق بو جهانه گلر
نقدر گونده بشر عالم بقایه گیدر
نقدر خلق ایلیوب خلق خالق اکبر
نقدر واردی یر آلتیندا پیکر اموات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر عالم امکانیده نفس چکولور
نقدر باغ و زراعتده تخملر اکولور
نقدر دهریده طوفان اولاندا یل لراسولور
نقدر واردی بو عالمده گلشن و باغات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر پر برکتدی جهاندا آل مناف
نقدر واردی علیده فضایل و اوصاف
نقدر تیغ ویروب حق یولوندا روز مصاف
نقدر واردی علی سینه سینده معلومات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر درد و مصیبت گوروبلر آل عبا
نقدر قان توکولوب کربلاده عاشورا
نقدر جنّ و ملک لر ایدر حسینه نوا
حسین قانی نقدر دینده قویوب اثرات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
نقدر اهل ولا غملره اولوب آماج
نقدر بیتیده لبیک سسلنوب حجاج
نقدر واردی «محبی» بهشت ایچینده سراج
نقدر گونده عبادت ایدوله مخلوقات
دیون مُحَمَّد و آل مُحَمَّدَه صلوات
#حاج_عطوف_کتابچی_محبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#غزل
تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته
پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته
مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم
تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته
بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال
شاعرانت را به اما و اگر انداخته!
نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو
باده را چشم خمارت از اثر انداخته
ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات
جبرئيل مست را از بال و پر انداخته
کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت
تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته
سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست!
خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته
عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند
عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته
این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان
نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته
مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير
دولت شمشير را از زور و زر انداخته
تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن
چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته
آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود!
ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخته...
#وحید_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
#ولادت
#شعر_گونه
همه جا ظلمت و تاریکی بود دل انسان سیه و تیره و دود هیچکس یاد خداوند نبود همه در بندگی بت به سجود
اهل مکه همه سرگرم به دنیا بودند
بی خبر زعالم بالا بودند
سر به تعظیم هُبل بندهء عُزّی بودند
همه در قید تن و دور ز فردا بودند
کعبه گردیده بُد از قالب الله به دور
همه دنیا طلب و در کف دنیا به سرور
بردگان نوکر ارباب به شلّاق و به زور
رسم این بود که دختر بشود زنده به گور
چیره بر سینه سیاهی و همه تشنهء نور
ناگهان در شبی از خاطره ها نور رسید
میِ پاک ازلی بر دل غمدیده چکید
شد جهان غرق امید
روح بر سینه دمید
تیرگی تا که صدای قدم نور شنید
از سر صحنه پرید لب عالم خندید
پشت هر ظلم خمید اشک شوق از وسط مردم دیده غلطید
نور بر خلق جهان داد نوید
گشته آغاز دگر صبح سپید
چه ظهوری چه حضوری چه طلوعی که رهِ چاره به هر ظلمت بست
رشته های غم و اندوه گسست در جهان معجزه هایی پیوست
پادشاهان جهان لال در آنروز چه پست
آب دریاچه ء ساوه به دل خاک نشست
سرد و خاموش شد آتشکدهء فارس خدا شاهد هست
طاق کسری و همه کنگره هایش بشکست
چه قیامی چه پیامی چه کلامی وعده ء حق شد و وقت زهق الباطل شد
آرزوهای همه حاصل شد
کشتی گمشدگان وارد در ساحل شد
حلقه ء بزم اوالعزم دگر کامل شد
هاتفی گفت که ای عالمیان
پیرو جوان خُرد و کلان
دیده بگشود به عالم دُرِ سرمد آمد
مهر امجد آمد فیض ممتد آمد
ماه مفرد آمد عشق بی حد آمد
دم به دم بر دل و جان عشق مشدّد آمد
روح مجرّد آمد
آنکه از جانب حق گشت مؤيد آمد
احمد و حامد و محمود
محمّد آمد
آمد آن شاه که آخر نبیّ ممتحن است
ماه هر انجمن است
خصم هر اهرمن است
دل هر دلشده را راهزن است
گل نه خلّآق هزاران گل و باغ و چمن است
وسط باغ جنان قبله ء هر نسترن است
روح تازه به تن است
شه شیرین سخن است
جاری از کنج لبش آب بقا از دهن است
پدر فاطمه و جدّ حسین و حسن است
او که فخر همهء عالم و هر مرد و زن است
فخرش این است که یارش یل طوفان فکن است
دوش او جای قدوم علیّ بت شکن است
بخدا احمد مختار ندارد به جهان یار پس از خالق دادار
بجز حیدر کرار
همان سیّد ابرار همان سرور و سردار
همان ساقی و سالار
همان واقف اسرار
همان دلبر و دلدار
همانکس که زحق صاحب دریای فضائل شده بسیار
همانکس که بهشت است ولایش
و بغضش سند نار
همان مرکز انوار
بُود آئینه ء روی خداوند به رخسار
به حق حجت حق است و زهر چیز خبردار
به تیغ دو سرش در همه جا قاتل کفّار
سخنش درّ گهر بار
نگهش خالق گلزار
همان رهگذر کوچه و بازار
که یوسف ز فراقش شده بیمار
همانکس که خدا داده به او ماه شب تار
پناه دل هر زار
امید هر گرفتار کلید قفل هر کار
ابالفضل علمدار
به ابالفضل به آن کعبه نشین عرفات
به حسین تشنه لب آب فرات
عشق پیغمبر و کشتی نجات
به حسن آن علوی زادهء نیکو حسنات
مظهر صلح و ثبات
به رخ فاطمه آن روح حیات
بحر خیر و برکات
به علی مظهر پاکی دل و صوم و صلواة
ماه تابان به سر شیعه به هنگام ممات
و به پیغمبر اکرم
شه الله سکنات
مه زیبا وجنات
ز دل و جان و وجود همه عالم
صلوات
#مجتبی_صمدی_شهاب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem