eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
554 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بر حُرمتِ  نامِ  "امّ کلثوم"  قسم  این آینه نام  دیگرش  زینب بود @shia_poem
ام کلثوم تاج ایمان بود دائما غرق ختم قرآن بود فاتح قله های عرفان بود ذکر تسبیح های باران بود دختر شیرِشاه مردان بود مصطفی را در او تجسم کن مرتضی را در او تجسم کن مجتبی را در او تجسم کن شهدا را در او تجسم کن تا خدا را در او تجسم کن حیدری وار زندگی کرده با سه سردار زندگی کرده عاشق یار زندگی کرده بوده غم خوار زندگی کرده باعلمدار زندگی کرده در حیا اسوه ی دو عالم بود چادرش خیمه گاه مریم بود محضرش قد آسمان خم بود به خدا تا همیشه محرم بود بعد زینب کفیل پرچم بود هنر دست حضرت زهراست دخترش تا همیشه بی همتاست نخ تسبیح ذکر او دریاست از نگاهش خود علی پیداست علم عشق اوست پا برجاست @shia_poem
هرچند از خورشیدها کم مینویسیم حالا ولی با اشک نم نم مینویسیم با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم آری ز بانوی محرم مینویسیم در دادگاه عشق محکومیم صدشکر از نوکران ام کلثومیم صدشکر زهرا و احمد بود علی مرتضی بود ام المصائب بود و هم ام البکا بود سرتا به پا مستغرق دات خدا بود پشت ولی الله وقت فتنه ها بود چادر زجنس غیرت زهرا به سر کرد با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد آیات قران است سرتاسر کلامش جبراییل سرخم میکند از احترامش عقل ضعیف ما کجا درک مقامش دارد تفاوت با همه نوع قیامش گمنام شد اما کرامت تام دارد تا به ابد حق گردن اسلام دارد به مردی این زن زمانه زن ندیده اوج جلالش را زمین قطعا ندیده مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده یکروز خوش در زندگی اصلا ندیده یادش نرفته روضه بیت الولا را میخ و زمین افتادن خیرالنسارا هم کربلا رفته ست هم گودال رفته هم به کنار پیکری پامال رفته هم مثل زینب سوخته از حال رفته هم ذوالجناح آمد به استقبال رفته شلاق درهم کرد حال پیکرش را بردند دزدان وقت غارت معجرش را بسته به هم بودند زنها بین کوفه خیلی کتک خوردند اما بین کوفه دائم براه افتاد دعوا بین کوفه هی پخش میکردند خرما بین کوفه همراه زینب کوچه هارا فتح میکرد برداشت پرده از رخ کوفی نامرد درشام اصلا قامتش مثل کمان بود  آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود آواره ی هرکوچه و بی آشیان بود راهی بسوی مجلس نامحرمان بود چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد بالانشین آسمان ویران نشین شد @shia_poem
یادم نمی رود سفر آخر حسین یادم نمی رود که چه آمد سر حسین یادم نمی رود که داماد کربلا زد دست و پا مقابل چشم تر حسین یادم نمی رود که آمد به خیمه ها بین عبا جسم علی اکبر حسین یادم نمیرود که زینب ز پا نشست مثل عمود خیمه آب آور حسین یادم نمی رود که خودم خاک ریختم در پشت خیمه روی علی اصغر حسین یادم نمی رود که شد از سوز تشنگی مثل دو چوب خشک لب اطهر حسین یادم نمی رود که دیدم ز روی تل در زیر تیغ شمر لعین حنجر حسین یادم نمی رود که شنیدم به قتلگاه فریاد یا بنیَّ زند مادر حسین یادم نمی رود که چها کرد ساربان نامرد بهر غارت انگشتر حسین یادم نمی رود که دیدم به چشم خویش آثار نعل تازه روی پیکر حسین یادم نمی رود که دیدم به نیزه ها هفده سر بریده را پشت سر حسین یادم نمی رود دم دروازه کف زدند زنهای شام دور و بر خواهر حسین یادم نمی رود به خرابه ، نداشت خواب از شدت گرسنگیش دختر حسین @shia_poem
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم ای دومین زینب، سراپا زینت اب ای زینت نام پدر یا ام کلثوم ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم ای کوکب افلاک، ای نور مجسم ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم زینب که سر تا پا علی بود و علی بود رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم حتما تو هم مانند زینب دیده بودی که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم حتما تو هم از داغ کوچه داغداری از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم ای وای از ساعات قتل صبر ای وای ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم هر کس می آمد جای زخم قبل می زد با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم @shia_poem
در میان دو دختر زهرا یک نفر پای ماه ، کوکب شد ام کلثوم با تمام وجود هستی اش نذر نام زینب شد @shia_poem
از مرتضی یک قطره خون در پیکرش باشد... باید تمامِ نُه فَلک  خاکِ دَرَش باشد پشتِ سرِ زینب قدم برداشت با دقّت پس حق به مریم می‌دهم پشتِ سرش باشد این دخترِ مرضیه است و کوثری جاری باید هر آن کس حیدری شد نوکرش باشد مثلِ حسن مظلوم و چون زهراست معصومه تصویرهایِ کـربلا در باورش باشد در کوفه بعد از خواهرِ خود خطبه می‌خوانَد یعنی همیشه خواسته هم‌سنگرَش باشد این اُمِّ‌کلثوم است اِرثِ یاسِ مظلومه با اینکه دارد مقبره چون مادرش باشد گریه‌کنانِ کوچه و گودال و بزمِ شام بانو همیشه روضه‌ای دور و بَـرَش باشد پایِ سرِ بر نیزه ندبه‌خوانِ دیدار است در آرزویِ روزِ وصل دلبرش باشد @shia_poem
چون مادرِ خود، غریب و مظلوم شدی از رویِ خوشِ زمانه محروم شدی بانو! تو همان زینب کبرایی که مشهور به نام اُمِّ‌کُلثوم شدی...
اشکم از غصه آن روز روان است هنوز داغ آن روز پر از سوز به جان است هنوز ام کلثومم در سایه ی زینب رفتم سفری که سخنش بارگران است هنوز تا شنیدیم برادر  نگران کشته شده چشمهای من و  زینب نگران است هنوز قبل گودال کنار علی اکبرجان داد کربلا از غم او لطمه زنان است هنوز انقدر پیش علی از جگرش آه کشید به گمانم به دلش داغ جوان است هنوز بی علمدار که شد گفت شکسته کمرم القمه شاهد ان قد کمان است هنوز رفت عباس و دگر از حرم امنیت رفت ظلم هایی شده بر ما که نهان است هنوز ما همه کینه از ان حرمله در دل داریم چشم ما اهل حرم اشک فشان است هنوز لای لایی رباب اتشمان زد به خدا مادر طفل حرم تعزیه خوان است هنوز وای از شام عبور از وسط بد دلها جگرم سوخته از زخم زبان است هنوز   @shia_poem
ای خواهرِ در مهر و محبت مشهور از بغض تو شد زینبِ(س)مضطر؛ رنجور قدری بنشین، روضه بخوان! گریه کنیم... ای شاعرهٔ مرثیهٔ تشت و تنور! @shia_poem