#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#مسمط_مخمس
باز بر آن سرم که من، بلبل خوشنوا شوم
رخت به گلبن افکنم، همنفس صبا شوم
شاد شوم، جوان شوم، وز کفِ غم رها شوم
ساز شوم، نوا شوم، پرده شوم، صدا شوم
پر ز سر و صدا کنم، دهر به ذکر یا علی
دل کند آرزو که او، نطق شود زبان شود
جان بودش امیدها، تا سخن و بیان شود
طبع فسرده را مدد، بلکه زآسمان شود
کاش که پنجه ها همه، خامه شود بنان شود
تا که ثنا کنم مگر، از شه لافتی علی
جشنِ ولا به پا کنم، شعله به جانِ غم زنم
بر سر کاخ خرّمی، بر پرم و عَلَم زنم
بربط و چنگ و نی شوم، نغمه زیر و بم زنم
با ملکوتیان شوم، محفلشان به هم زنم
ساز کنیم در فلک، مدحتِ مرتضی علی
آن که ولای او بُوَد مایه عیش سرمدی
وآن که لوای او بُوَد، پرچم دینِ احمدی
و آن که مشید است از او، بارگه محمّدی
وآن که مرام اقدسش، هست خصال ایزدی
سایه لطف حق علی، پایه این بنا علی
پست به پیش رفعتش، هیمنه قیاصره
خوار به باب عزّتش، طنطنه اکاسره
مات ز شهسواری اش، شاه و وزیر یکسره
چون که به عرصه بر زند، میمنه را به میسره
بر سر عالمی زند از عَظمت لوا، علی
مشعل آفتاب و مه، مُقتَبسَی ز نور او
یافته خانه خدا، میمنت از ظهور او
جان سپرند دوستان، یکسره با حضور او
هست کلیم بی سخن، بر سر کوهِ طور او
جلوه علی، شجر علی، نور علی، صدا علی
غیب و شهود را علی، مطّلع است و باخبر
منشی دفتر قضا، حاکم لوحه قدر
آینه روانْش را، علم خدای جلوه گر
هست عزیز انس و جان، پیش ملک عزیزتر
بوده همیشه در خفا مرشد انبیا علی
خیل رسل به مقدمش، داشته انتظارها
بسته خدا به مهر او، با دل و جان قرارها
کرده به آشنایی اش، هر یکی افتخارها
در کتب سما از او، ذکر شده ست بارها
شمس علی، قمر علی، کوثر و «هل اتی» علی
#شمس_اصطهباناتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#مسمط_مخمس
باز بر آن سرم که من، بلبل خوشنوا شوم
رخت به گلبن افکنم، همنفس صبا شوم
شاد شوم، جوان شوم، وز کفِ غم رها شوم
ساز شوم، نوا شوم، پرده شوم، صدا شوم
پر ز سر و صدا کنم، دهر به ذکر یا علی
دل کند آرزو که او، نطق شود زبان شود
جان بودش امیدها، تا سخن و بیان شود
طبع فسرده را مدد، بلکه زآسمان شود
کاش که پنجه ها همه، خامه شود بنان شود
تا که ثنا کنم مگر، از شه لافتی علی
جشنِ ولا به پا کنم، شعله به جانِ غم زنم
بر سر کاخ خرّمی، بر پرم و عَلَم زنم
بربط و چنگ و نی شوم، نغمه زیر و بم زنم
با ملکوتیان شوم، محفلشان به هم زنم
ساز کنیم در فلک، مدحتِ مرتضی علی
آن که ولای او بُوَد مایه عیش سرمدی
وآن که لوای او بُوَد، پرچم دینِ احمدی
و آن که مشید است از او، بارگه محمّدی
وآن که مرام اقدسش، هست خصال ایزدی
سایه لطف حق علی، پایه این بنا علی
پست به پیش رفعتش، هیمنه قیاصره
خوار به باب عزّتش، طنطنه اکاسره
مات ز شهسواری اش، شاه و وزیر یکسره
چون که به عرصه بر زند، میمنه را به میسره
بر سر عالمی زند از عَظمت لوا، علی
مشعل آفتاب و مه، مُقتَبسَی ز نور او
یافته خانه خدا، میمنت از ظهور او
جان سپرند دوستان، یکسره با حضور او
هست کلیم بی سخن، بر سر کوهِ طور او
جلوه علی، شجر علی، نور علی، صدا علی
غیب و شهود را علی، مطّلع است و باخبر
منشی دفتر قضا، حاکم لوحه قدر
آینه روانْش را، علم خدای جلوه گر
هست عزیز انس و جان، پیش ملک عزیزتر
بوده همیشه در خفا مرشد انبیا علی
خیل رسل به مقدمش، داشته انتظارها
بسته خدا به مهر او، با دل و جان قرارها
کرده به آشنایی اش، هر یکی افتخارها
در کتب سما از او، ذکر شده ست بارها
شمس علی، قمر علی، کوثر و «هل اتی» علی
#شمس_اصطهباناتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem