#امام_باقر_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای رجب با عطر تو آمیخته
ای به اذنت باز باران ریخته
ای به پیشت علم ها زانو زده
شمس پیش نور تو ، سو سو زده
ای کمال حُسن ناب پنج تن
ای که از نسل حسینی و حسن
ای همیشه نام تو ، نام کریم
ما همه مدیون قال الباقریم
امشب از لطفت ، گدایان را نواز
ای که باب جود تو همّیشه باز
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
رفت فقیری به در خانه اش
خواست کرم بیش ز پیمانه اش
گفت که جودم کن ازین بیشتر
ای که مرا لطف شما بال و پر
ظرف مرا پُر کن از احسان خویش
قدر جوادی خودت بخش، بیش ...
خنده به روی مه زهرا س نشست
شیشه لب های عسل را شکست
گفت که ظرف تو پر از دُر کنم
لیک مگو قدر کرم پر کنم
جود من و ظرف تو آخر کجا !؟
چشمه صد بحر و لب تر کجا !؟
مانعی از سمت من و جود نیست
ظرفیتی سمت تو موجود نیست
#علی_اصغر_شیرخانی
مردی به حضور امام جواد علیه السلام رسید و عرض کرد: مرا به اندازه مروت خودتان احسان کنید امام علیه السلام فرمودند اکنون در وسعت من نیست. سائل عرض کرد پس به مقدار مروت و مردانگی خودم احسان فرمائید. امام علیه السلام به خدمتگزار خود فرمود: مبلغ دویست دینار به او عطا کنید
📚منبع
- حلیه الابرار؛ ج ۲؛ ص ۴۰۸
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
باید دوباره ، دست به زلفی نجیب زد
بوسید زخم عشق و سری بر طبیب زد
باید گرفت نوبت دیدار از مَلَک
سر بر طبق نهاد و سری بر حبیب زد
باید به پای دل به بهشت بقیع رسید
با سوز و آه ، ناله ی أمً یجیب زد
خاک در حَسن به دو چشمان کور زد
بر شاخ حُسن او نفسِ عندلیب زد
باید نشست مثل گدایان سامرا
بانگ أنا الغریب وَ أنت القریب زد
از هر چه بگذرم سخن دوست خوشتر است
باید کنار خاک حسن حرف سیب زد
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
شبانه ، هفت نفر ، مخفیانه می بردند
تمامِ عشق جهان را به شانه می بردند
علی ع به دفن خودش ، راهی بقیع شده بود
دو جسمِ خسته به روحی یگانه می بردند
سبک ، به بال ملائک ، تمامی لولاک
لما خلقت جهان را ز خانه می بردند
ملائک از برای تبرک ز چشم علی ع
عقیقِ سرخ یمن دانه دانه می بردند
ندانم اینکه چگونه ، ندانم این که چسان
کبوتری که پرش را ... ز لانه می بردند
خدا خودش به چه صبری نگاه می انداخت
که کودکان علی ع ، غم به خانه می بردند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
وقت غروب ، چشم ترش درد مي كند
ذرّه به ذرّه بال و پرش درد مي كند
كم كم كه ماه مي شكفد در برابرش
با رؤيت هلال، سرش درد مي كند
بي اختيار وقت نگاهش به آب ها
قلبش به ياد گل پسرش درد مي كند
بايد كه از بقيع به سوي منزلش رود
پر زحمت ست چون كمرش درد مي كند
هر چند كنج خانه كسي نيست منتظر
اين بيت حزن، بوم و برش درد مي كند
تنها نه محض خاطرآن چار شير نر
اين خانه سال هاست، درش، درد مي كند
اما هزار شكر كه شب ها منور است
از نور خواهري كه پرش درد مي كند
هرشب مي آيد از پي دلداري زني
با اين كه جسم محتضرش درد مي كند
يك سال و نيم تلخ، شبيه دو ماه و نيم
با ياد كوچه ها جگرش درد مي كند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_باقر_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای رجب با عطر تو آمیخته
ای به اذنت باز باران ریخته
ای به پیشت علم ها زانو زده
شمس پیش نور تو ، سو سو زده
ای کمال حُسن ناب پنج تن
ای که از نسل حسینی و حسن
ای همیشه نام تو ، نام کریم
ما همه مدیون قال الباقریم
امشب از لطفت ، گدایان را نواز
ای که باب جود تو همّیشه باز
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
شبانه ، هفت نفر ، مخفیانه می بردند
تمامِ عشق جهان را به شانه می بردند
علی ع به دفن خودش ، راهی بقیع شده بود
دو جسمِ خسته به روحی یگانه می بردند
سبک ، به بال ملائک ، تمامی لولاک
لما خلقت جهان را ز خانه می بردند
ملائک از برای تبرک ز چشم علی ع
عقیقِ سرخ یمن دانه دانه می بردند
ندانم اینکه چگونه ، ندانم این که چسان
کبوتری که پرش را ... ز لانه می بردند
خدا خودش به چه صبری نگاه می انداخت
که کودکان علی ع ، غم به خانه می بردند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
وقت غروب ، چشم ترش درد مي كند
ذرّه به ذرّه بال و پرش درد مي كند
كم كم كه ماه مي شكفد در برابرش
با رؤيت هلال، سرش درد مي كند
بي اختيار وقت نگاهش به آب ها
قلبش به ياد گل پسرش درد مي كند
بايد كه از بقيع به سوي منزلش رود
پر زحمت ست چون كمرش درد مي كند
هر چند كنج خانه كسي نيست منتظر
اين بيت حزن، بوم و برش درد مي كند
تنها نه محض خاطرآن چار شير نر
اين خانه سال هاست، درش، درد مي كند
اما هزار شكر كه شب ها منور است
از نور خواهري كه پرش درد مي كند
هرشب مي آيد از پي دلداري زني
با اين كه جسم محتضرش درد مي كند
يك سال و نيم تلخ، شبيه دو ماه و نيم
با ياد كوچه ها جگرش درد مي كند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_باقر_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای رجب با عطر تو آمیخته
ای به اذنت باز باران ریخته
ای به پیشت علم ها زانو زده
شمس پیش نور تو ، سو سو زده
ای کمال حُسن ناب پنج تن
ای که از نسل حسینی و حسن
ای همیشه نام تو ، نام کریم
ما همه مدیون قال الباقریم
امشب از لطفت ، گدایان را نواز
ای که باب جود تو همّیشه باز
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
شبانه ، هفت نفر ، مخفیانه می بردند
تمامِ عشق جهان را به شانه می بردند
علی ع به دفن خودش ، راهی بقیع شده بود
دو جسمِ خسته به روحی یگانه می بردند
سبک ، به بال ملائک ، تمامی لولاک
لما خلقت جهان را ز خانه می بردند
ملائک از برای تبرک ز چشم علی ع
عقیقِ سرخ یمن دانه دانه می بردند
ندانم اینکه چگونه ، ندانم این که چسان
کبوتری که پرش را ... ز لانه می بردند
خدا خودش به چه صبری نگاه می انداخت
که کودکان علی ع ، غم به خانه می بردند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
وقت غروب ، چشم ترش درد مي كند
ذرّه به ذرّه بال و پرش درد مي كند
كم كم كه ماه مي شكفد در برابرش
با رؤيت هلال، سرش درد مي كند
بي اختيار وقت نگاهش به آب ها
قلبش به ياد گل پسرش درد مي كند
بايد كه از بقيع به سوي منزلش رود
پر زحمت ست چون كمرش درد مي كند
هر چند كنج خانه كسي نيست منتظر
اين بيت حزن، بوم و برش درد مي كند
تنها نه محض خاطرآن چار شير نر
اين خانه سال هاست، درش، درد مي كند
اما هزار شكر كه شب ها منور است
از نور خواهري كه پرش درد مي كند
هرشب مي آيد از پي دلداري زني
با اين كه جسم محتضرش درد مي كند
يك سال و نيم تلخ، شبيه دو ماه و نيم
با ياد كوچه ها جگرش درد مي كند
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_باقر_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای رجب با عطر تو آمیخته
ای به اذنت باز باران ریخته
ای به پیشت علم ها زانو زده
شمس پیش نور تو ، سو سو زده
ای کمال حُسن ناب پنج تن
ای که از نسل حسینی و حسن
ای همیشه نام تو ، نام کریم
ما همه مدیون قال الباقریم
امشب از لطفت ، گدایان را نواز
ای که باب جود تو همّیشه باز
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem