#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#قصیده
قلم در دست می گیرم، به اذن ذوالقلم حیدر
به حق والقلم مایسطرون، صاحب قلم حیدر
فتی الا علی کلا،عطا الا علی حاشا
فتی حیدر. عطا حیدر، سخا حیدر، کرم حیدر
محب کش تیغ آبرويش، عدوکش ذوالفقار او
نمی باشد به جز او، صاحب تیغ دودم حیدر
علی حبه جنة، قسیم النار و الجنة
امام الانس والجنة،به عالم از قدم حیدر
بهشت حق به نام دوستان او سند خورده
جهنم بهر خصم او همیشه پر الم، حیدر
چه آرد بر زبان شاعر، خدا در مدح او ذاکر،
ملایک بر در ش چاکر، شه عالم خدم حیدر
بلاغت را، فصاحت را، ببین در نطق گویایش
بود فرمانروای شهر گفتار و کلم حیدر
تمام عالم امکان، بود در تحت فرمانش
امیر مومنان در هر زمان بر هر امم حیدر
گهي نان ورطب بر دوش، گه ایتام در آغوش
فقيران درش را می کند صاحب کرم حیدر
بخوان ناد علی بر گیر دامان ولی، بی شک
بود دافع، بود رافع، به کل هم و غم حیدر
خدا نبود، جدا نبود، یکی باشد، دوتا نبود
که بعد از لا اله از لفظ الا زد علم حیدر
تعالی الله که در صورت بود نام علی منقوش
و چون آیینه هر قطره به چشمان ترم حیدر
الا ای حاجيان دور علی گردید نی کعبه
که او باشد حرم ،صاحب حرم،روح حرم حیدر
خوش آن لحظه که در مستی از می خم کوثر
گهي فریاد حق و هو گهي نعره زنم حیدر
غلام ریزه خوار سفره شاهانه اش باشم
به اذن الله باشد، رازق کل نعم حیدر
#لا_ادری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem