#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#شهادت
#چارپاره
میگن تموم مردم دنیا
مادر ستون سقف هر خونه س
مردی که بی همدم بشه گریه ش
خاموش و بی فریاد و مردونه س
میگن که مادر دلخوشیش اینه
دستش به موی دخترش باشه
وقتی که غم تو زندگیش افتاد
پشت و پناه همسرش باشه
هر مادری هم آرزو داره
دوماد کنه یه روز پسرهاشو
باید سر و سامون بده مادر
باید بسازه کل دنیاشو
یه مادری هم من سراغ دارم
خیلی جوونه ، آرزو داره
حالا برا مُردن دو سه ماهه
روزای دلتنگی شو میشماره
دلتنگ باباشه دلش میخواد
زودتر بره از بین این دنیا
هی زیر لب میگه تموم میشه
دیگه میمیرم امروز و فردا
چند وقتیه یه گوشه از خونه
میشینه و چشماش میباره
اشکای آقای غریبش رو
میبینه و چشماش میباره
امروز با زحمت بلند شد تا
قلب علی آروم تر باشه
جارو زد و خونه تکونی کرد
با خس خسی که تو نفس هاشه
بوی غذا پیچیده تو خونه
انگار بوی نون مادر بود
امروز حال همسر مولا
از این سه ماهه خیلی بهتر بود
امروز خیلی روز خوبی بود
در زد علی ، اومد درو وا کرد
چشم علی تا که به زهرا خورد
خندید و رو به آسمونا کرد
آروم زیر لب همش میگفت
الحمدلله همسرم خوبه
اینکه میمونه باز کنار ما
خیلی برای دخترم خوبه
حال و هوای خونه آروم بود
زینب دیگه چشماش نمیبارید
اما بازم یه گوشه از خونه
مولای عالم صحنه ای رو دید
دید فاطمه جمع کرده گلهاشو
داره دعا میخونه با گریه
آروم دستاشو بلند میکرد
میگفت قلبم خونه ، با گریه
رو به علی میگفت زیر لب
قربون تنهاییت بشم آقا
تنها میمونی خوب میدونم
اما دیگه باید برم آقا
باشه قرار بعدیمون باهم
تنگ غروب روز عاشورا
راس حسین بالای نی میره
زینب میمونه باز تک و تنها
#پوریا_باقری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#وداع
#چارپاره
یک و ماه و نیمه گوشه ی خونه
افتادی و بی حال و بی جونی
هرشب نگاهت با دلم میگه:
دلخوش نباشم ، که تو می مونی
هرشب نگات و با پرِ معجر
از چشم من آروم میگیری
انگار بعد از رفتنِ بابات...
بدجور از این شهر دلگیری
زهرا ببین زینب چه بی تابه
زانوی حیدر داره میلرزه
تنها نرو ای همسفر آخه...
دنیا بدونِ تو نمی اَرزه
یادم میاد روزای خوبی که
بابات بود و خوب بود حالت
حالا دو ماهه رفته بابات و
حوریه ی من ، زخمیه بالت
یادم نمیره کوچه و در رو
جوری زدن که با سر افتادی
تا اومدم از جمعیت رد شم
بانوی من... پشتِ در افتادی
تو گوشمه فریاد اون روزت
فضه که اومد خوب فهمیدم
شش ماهه پرپر شد زمین افتاد
مرگم رو با چشم خودم دیدم
زهرا بیا و خوب شو بانو
دیگه گذشته هرچی که بوده
جونِ خودت داغ فراقِ تو
خیلی برای دخترت زوده
رومو زمین ننداز خانومم
طاقت ندارم بی تو دنیا رو
تنها نذاری بین این مردم
تنهاترین تنهای تنها رو
#پوریا_باقری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#عرفه
#مناجات
#غزل
دوباره آمده ام ، بنده ای گنهکارم...
تمامِ آبرویم را به تو بدهکارم...
قبول کن عملم را ، بضاعتم این است
قبول دارم همیشه وبال و سَربارم...
ببین نشسته ام حالا کنارِ سفره ی عشق
شبیهِ ابر ، برای حسین میبارم...
حسین یارِ من است و منم غلامِ حسین
خوشا به حالِ منی که حسین شد یارم
قسم به خونِ گلوی حسین ، یا اللّٰه!
ببخش معصیتم را ، ببخش رفتارم
اگر حسین نباشد ، کجا رَوَد دلِ من؟
که بی وجودِ گل فاطمه ، گرفتارم
میان روضه دلم میرود همان جا که ،
دو دست بر کمرش گفت : «ای علمدارم...
بلند شو که سکینه عجیب مضطرب است
بلند شو نفسم ، ای همه کس و کارم
بلند شو ، کمرم تیر میکشد عباس...
ببین که خنده کنان ، میدهند آزارم!
صدای خواهرم از خیمه میرسد بَر گوش
که ناله میزند: عباس... میر و سردارم»
#پوریا_باقری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#غزل
خوب شد، ایرانِ ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن، میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه، ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرضِ دعای ما گرفت
ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت
شهر بانوی قبیله، شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت
در هیاهوی دو رنگیِ عرب های حجاز
پرچمِ ایرانیان را مادرت بالا گرفت
حامل نور “امامت” بود، بانوی حسین
تا به دنیا آمدی، تبریک از مولا گرفت
خاک پایت سرمهی چشم تمام قدسیان
آفرینش با قدوم پاک تو “معنا” گرفت
زینت سجده تویی، زین العباد عالمی
با نماز تو ، “عبادت” جلوه ای زیبا گرفت
#پوریا_باقری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
طور سینا کنید تهران را
همچو موسی ، "کلیم" می آید
مژده ، ای سائلان دلخسته...
شاهعبدالعظیم می آید...
#پوریا_باقری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem