eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
561 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
انگار نه انگار نه انگار نه انگار یک بار نه ده بار نه صد بار که بسیار بر ما تو وفا کرده ولی خیر ندیدی از جانب همسایه ی دیوار به دیوار ما ایل یهودا و شما یوسف زهرا با حیله ی اعداء به دل چاه گرفتار یک عمر چه دیدی؟ چه ندیدی؟ چه کشیدی؟ از این همه بی عرضه ی بی همّتِ بی عار گِل باد دهانم، چه بگویم که بگویند: دست از سر این مردم بی حوصله بردار آیینه شکست است، بگو از چه شده سَلب از دیده آلوده ی ما فرصت دیدار «گفتی که بیایید ولی خلق نشستند» آقا نکشد منّت این قوم طلبکار یک روز می آیی و صدا می زنی، امّا ما نیز همه خواب، ولی خفته ی بیدار اصلاً به روی خویش نیاورده و شاید انگار نه انگار نه انگار نه انگار @shia_poem
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرمایید هرچیزی همان باشد که می‌خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی‌چراتر کار عالم «عشق» رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری بیفشان زلف و مشکن حلقۀ پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعدۀ آینده‌های ما @shia_poem
پایان سال شد.مولای ما بیا ای روضه خوان روضه خون خدا بیا ما بی حضور تو که عیدی نداریم عید هم ظهور توست.ای عید مابیا اقا حلال کن که بد کرده ام به تو اقا ببخش جرم و خطای مرا بیا از من به جز بدی که چیزی ندیده ای شرمنده ام ز روی تو ای باوفا بیا فخرم شده همین که شدم نوکر حسین اقا به حق کشته کرببلا بیا من با دعای خیر شما گریه کن شدم ای صاحب حقیقی این روضه ها بیا اقا شنیده ایم که مادر صدا زده ان روز پشت در وسط شعله ها بیا مولا تورا قسم به پهلوی مادرت اقا قسم به ان سر از تن جدا بیا @shia_poem
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی حال شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد @shia_poem
بهار می رسد اما نمی رسی از راه بهار حضرت زهرا نمی رسی از راه... غبار فاصله ها جاده را مکدّر کرد طراوت دل دریا نمی رسی از راه؟ شب است وشیون وشور وشراروصد شکوه سپیده ی شب یلدا نمی رسی از راه؟ امید آخر دنیا،طبیب زخم فراق سوار غمزده،آقا نمیرسی از راه؟ بهانه ی دلِ تنگِ غروبِ هر جمعه بهار اصلیِ دنیا، نمیرسی از راه؟ بدون تو چه بهاری چه عید نوروزی! عزاست بی تو جهان تا... نمیرسی ازراه @shia_poem
سر‌ سال است بیا کاسه ما را پر کن با همان دست خودت دست گدا را پرکن بد حسابی مرا پای حسابم ننویس بی حساب این دل من را ز تولا پر کن یابن زهرا سر سال است بجای عیدی کاسه ام را فقط از گریه به زهرا پر کن چشمه چشم مرا اول این سال جدید  تو محبت کن و اندازه دریا پر کن سفره بی برکت را نمک رزق بریز سفره ها را فقط از برکت مولا پر کن همه مشغول به عیدند و محافل خالی ست هیئتت را پسر فاطمه با ما پر کن سال آینده بیا و همه وقت مرا با همین روضه و این سینه زنی ها پر کن قاب چشمان مرا لحظه نو گشتن سال باز با گنبد و گلدسته آقا پر کن آخرسال شد و دربدری هست هنوز تا بسوزیم برایت جگری هست هنوز @shia_poem
قلب عوالم گر در این ایام شاد است از یمن میلاد جواد ابن الجواد است ما لذت هر جود را با او چشیدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامت های او بی حد و مرز است بازار حاتم های این عالَم کساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پنج سالی او امامِ اعتقاد است در کاظمینِ او شود هر اشک، لبخند زیرا برای شیعیان باب المراد است روی نیاز ما به سمت بی نیاز است بر حاجت ما او اجابت را نهاد است مشهد اگر نزدیک باشد بستِ طوسی راه ورود ما فقط باب الجواد است @shia_poem2
قلب عوالم گر در این ایام شاد است از یمن میلاد جواد ابن الجواد است ما لذت هر جود را با او چشیدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامت های او بی حد و مرز است بازار حاتم های این عالَم کساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پنج سالی او امامِ اعتقاد است در کاظمینِ او شود هر اشک، لبخند زیرا برای شیعیان باب المراد است روی نیاز ما به سمت بی نیاز است بر حاجت ما او اجابت را نهاد است مشهد اگر نزدیک باشد بستِ طوسی راه ورود ما فقط باب الجواد است @shia_poem
شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... @shia_poem
جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی هوایی می‌کند از نو بسازد اعتقادش را چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟ که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را قدم آهسته برمی‌دارد و پیوسته تا منزل که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را @shia_poem
بر سر مأذنه گل داده اقاقیِ سپید باز هم نغمۂ «أین الرّجبیون» پیچید ماه دلدادگی و ماه وصالِ ما شد باز هم لطف و کرم شامل حالِ ما شد از همه ثانیه هایش برکت می بارد چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد کاش با دست علی(ع) آب حیاتی برسد فاطمه(س) لطف کند برگ براتی برسد تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم در شبِ عید به پابوسی آقا برویم آن امامی که رئوف است و پسردار شده حُسن بی حد شده، آیینۂ سرشار شده هشتمین نور شده صاحب دردانه بیا محض تبریک به زهرا(س) و به شکرانه بیا نور چشمان رضا(ع) در دل ما جا دارد پسر حضرت نجمه(س) چه تماشا دارد گذر دل به درِ خانۂ او افتاده کاظمینی شده هر کس که سلامی داده پر کشیده ست دلم از حرمش تا حرمی چون رسیده ست گلِ محترم و با کرمی دور شش گوشه پُر از بالِ ملائک شده است واژه هایم به ضریحش متبرّک شده است داده بر اهل ولا دستِ خدا هدیۂ ناب نوۂ حضرت زهرا(س)؛ پسر نازِ رباب(س) دستِ خورشید چه خیرالعملی آورده باز هم حضرت ارباب علی(ع) آورده شیرخواره ست ولی رزم عیانی دارد وقت ایثار عجب تاب و توانی دارد پا به پایِ علی اکبر(ع) شده سرمستِ پدر اوج شش ماهگی اش شد سپر دست پدر چقدر روحیۂ رزم شناسی دارد کنج گهوارۂ خود اشکِ حماسی دارد دل به میدان زد و شور علوی در سر داشت حرمله آمد و یک تیرِ سه شعبه برداشت تیر در چلّه چه حیران شده و غمگین شد گوش تا گوشِ علی اصغرِمان خونین شد کمرش خم شده و محوِ پسر گشته حسین(ع) سمت خیمه دو قدم رفته و برگشته حسین(ع)! @shia_poem
ای آمد و رفت دل ما سمت تو رایج ما حاجت محضیم و شما باب حوائج ما آمده ایم از کرمت بال بگیریم این قصه ی دل را همه دنبال بگیریم تا در طمع و بخل و حسد گیر نیفتیم روزی بنما آن چه که گفتیم و نگفتیم بخشیدی و دستم تو بهانه که ندادی هر کار کنی آخرش آقا تو جوادی حالا تو و این دست دل ما که دراز است درب حرم از لطف به روی همه باز است از فقر نشستیم که باران برسانی بر سفره ی این بی سر و پا نان برسانی باید ز در خانه ی تو رزق بگیریم خوشحال از آنیم که ما قشر فقیریم افتاده به پایت دل و بر فیض تو بند است هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ای کاش که در ساحلتان موج بگیریم یک جرعه بنوشیم و فقط اوج بگیریم تا حال و هوای حرمت باز بیاییم با پا که نشد، با پر پرواز بیاییم این شعر لبالب همه اش شرح فراق است این ماه رجب یکسره صحبت ز عراق است حالا که دو دستم به ضریحت نرسیده میلم طرف پنجره فولاد کشیده @shia_poem