📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
۲۵
...کمی که حرف زدیم، یکی از کلیپهای با دوز پایینتر از آنی که به بابا نشان دادهام را نشانِ فاطمه میدهم؛ تصاویری از خشمِ نامقدس انسان. فاطمه باهوش است؛ حتما معنی این کلیپ گذاشتنها را میفهمد. حجابی از حیرت چهرهاش را میپوشاند؛ حیرت از رفتار انسان با انسان. فاطمه! میبینی، این آدمها وقتی عصبانی میشوند چه میکنند؟ و چرا عصبانی میشوند؟ به نظرم، آنچه که آدمیزاد را عصبانی میکند، سنجهای برای وزن کردن شخصیت اوست! جنبانندگان این خشمها چه کسانی هستند؟
فکرم را مشغول کردهاند این کلیپها. در این تصاویر، صورت آدمهایی را میبینم که انگار با آدمیت بیگانهاند. صدای گریه کودکان سوری توی سرم میپیچد؛ کودکانی که من همعصرِ آنها هستم. آنها را ندیدهام اما لابد، در سختترین شرایط، مثل هر انسانِ دیگری، امید دارند که کمکی از راه برسد...
آخرِ همهی دیدارهای عاشقانه که نباید شیرین باشد! سریال است مگر؟!
...
#قسمت_بیست_پنجم
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
28.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سـ🌸ـلاااااام
صبح زیباتون بخير و نیکی
رنگ امروزتون فیروزهای
مثل تسبيح مادربزرگ كه
دور انگشتهای دستش میچرخونه
و دعای خير بدرقتون میکنه
مثل سنگ فیروزهای
مثل فیروزهای كوزههای گلی
که آب اينقدر توش خنک ميمونه
که وقتی ميخوريش حالت جا مياد
رنگ امروزت فیروزهای
مثل كاشیهای مسجدی كه وقتی
نگاش میکنی دلت قنج ميره
و ياد خدا میافتی
و ميگی خدايا منو يادت نره
رنگ امروزت فیروزهای
مثل همين حس بودن خدا
بهترین روز زندگی ات خواهد بود
روزی که خودت باشی
خودت را دوست داشته باشی
و به خاطر خودت زندگی کنی
نخواهی کسی باشی که نیستی
منتظر نباشی دیگران دوستت داشته باشند
و زندگی ات را روی مدار رضایت
و تأیید دیگران تنظیم نکنی
بهترین روز زندگی ات خواهد بود
روزی که تمام جزئیات زیبای اطرافت را
دقیقاً ببینی و عمیقاً دوست داشته باشی
روزی که بلد شده باشی با ساده ترینها
به پیچیده ترین حالت ممکن شاد باشیو با توسل به ائمه اطهار علیهم السلام و توکل به خدا و تلاش برای رسیدن به اهداف متعالیت کوشش کنی
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ دعاو زیارت روز جمعه
🌟🌟🌟سلام_امام_زمانم
✨گفتند که تک سوارمان در راه است
✨از اول صبح چشممان بر راه است
✨از یازدهم، دوازده قرن گذشت
✨تا ساعت تو چقدر دیگر راه است؟
🌟🌟🌟اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عج) وآقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
روز جمعه بهار صلواته
نفستون رو خوشبو کنید
❤️امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
هیچ عملی در روز جمعه برتر و بافضیلتتراز
صلوات برمحمّدوآل محمّدنمی باشد.
سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات
اللّهُمَّصـَلِّعـَلي✨
مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد✨
وَعَجِّلفَرَجَهُـــم
📖 تقویم شیعه امروز:
☀️شمسی: جمعه - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
☀️میلادی: Friday - 11 November 2022
☀️قمری: الجمعة، 16 ربيع ثاني 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️18 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️26 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️46 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️56 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️63 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸🌸🌸🌸🌸
✨🌄✨🌅✨
بین الطلوعین فاصله زمانی ازطلوع فجر واذان صبح🕋 تاطلوع آفتاب است که حدود یک ساعت ونیم طول میکشد.
❇️ امام رضا علیه السلام
در روایات ازاین زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده وآثار وبرکاتی برای آن بیان شده که انسان به این نتیجه میرسدکه اگر میخواهد خوشبختی و سعادت دنیا وآخرت راداشته باشد میبایست دراین ساعات بهشتی بیدار بماند؛
✨مابین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائكه الهى ارزاق انسان ها را سهمیه بندى مى نمایند.
🚫هركس دراین زمان بخوابد غافل ومحروم خواهد شد
❇️امیرمؤمنان علی(علیه السلام):
«ذکر خدا، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب، حتّى از مسافرت تجارتى نیز، در جلب روزى مؤثّرتر است».
❇️ امام باقر(علیه السلام):
«خواب صبح، شوم و نامیمون است؛ روزى را دور میسازد، رنگ صورت را زرد و متغیّر می کند
🕋همچنین در آیه 39 سوره ق میفرماید:
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ؛ و بر آنچه مىگويند صبر كن،وبه تسبیح خداوند قبل از برآمدن آفتاب وقبل ازغروب همت گمار
با سلام
خانم وفائی هستم کارشناس ارشد روان شناسی
برگزار کننده کارگاه های روان شناسی از جمله
افسردگی
اضطراب
مشکلات خوردن
مشکلات خواب
مسائل مربوط به زوج
مشکلات مربوط به دردهای مزمن
ثبت نام در لینک زیر
https://eitaa.com/joinchat/3491692783G3934ee6742
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۲۵ ...کمی که حرف زدیم، یکی از کلیپهای با دوز پایینتر از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
۲۶
... این پا و آن پا کردم که بگویم یا نگویم. کفهی گفتن سنگینتر شد. نگاهم را دوختم به زمین که چشمهای حاجی را نبینم:«حاجی! تو رو خدا بذار برم سوریه!» هی گفتم و گفتم! از لحن حاجحمید پیدا بود که فهمیده است، جنس این خواستنها با خواستنهای قبل فرق دارد. شاید حدس میزد اما میخواست از زبان خودم بشنود:«طوری شده؟» اصل ماجرا را گفتم:«دارم زمینگیر میشم حاجی!»
حاجی گفته بود که عاشقپیشه میشوم. او مرا از خودم بهتر میشناسد. پیشبینیاش درست از آب درآمده بود. «عَشَقه» داشت میپیچید به دور دست و پایم. و این نعمت است! اگر ترجیحات آدم، ساده باشند که اهمیتی ندارند؛ اگر انتخاب بین دو رفتار و دو تصمیم، ساده باشد که لذتی ندارد. من میخواهم خودم را و عشق را در مسیر هدفم به خدمت بگیرم. «این تازه هنوز اول بسمالله است!»
حرفهایم را زدم اما حاجحمید هیچ نگفت:«خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت!» سکوتش را نشانه رضا گرفتم.
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_۲۸
پوتینهایم را بهتر از همیشه واکس میزنم. بندهایش را محکم میبندم. لباسم را مرتب میکنم. شانهای میزنم به موهایم. امان از این عطرهایی که از مشهد میآورند! نمیشود که نزد!
امروز حاجحمید دوباره جلسه مهمی دارد. دفتر را بیشتر از همیشه مرتب نگهداشتم. فرماندهان و مربیان دانشگاه یکییکی و سروقت از راه میرسند. تقریبا همه فرماندهان دانشگاه آمدهاند. حاجحمید گفته من هم توی جلسه حضور داشته باشم. از وقتی مسئولیت دفتر را به من داده، زیاد پیش آمده که در جلسات حضور داشته باشم اما اینبار فرق دارد.
دل توی دلم نیست که حاجحمید لب از لب باز کند. شاید هم بیشتر از این نگران بودم که اگر بنا به رفتن باشد، من در جمع رفتنیها نباشم. خیلی وقت پیش، به حاجحمید اصرار کرده بودم که بگذارد بروم اما شرط گذاشته بود برایم و حوالهام کرده بود به بعد از دوره کارشناسی.
حاجحمید مخالف رفتن نبود؛ اتفاقا اصرار داشت که فرماندهان، حتما شرایط دفاع از حرم را تجربه کنند. میگفت جوانِ پاسدار باید دشواری میدان رزم را بچشد. در جواب اصرارهای من اما میگفت زمان رفتنت را خودم مشخص میکنم و الان هم میگویم وقتش نشده!
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره ختم یک صفحهای قرآن کریم همراه با فایل ترجمه صوتی , صفحه ۵۲۰
نام استاد: ماهر معقیلی
🌸🌸🌸🌸🌸
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ حِكَمِ الْوَصِيِّينَ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که سینه مبارکت گنجینه علم اولین و آخرین است.
سلام بر تو و بر روزی که به تمام جهانیان جرعه های حکمت را خواهی نوشاند.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص97.
اللهمعجللولیکالفرج
🌸🌿
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو آغاز میکنم روزم را
اگر روز را با نام خدا و مهربانی
و گذشت آغاز کنی و بگذرانی
قطعاً برندهای
رضایت خدا یعنی همه چیز
دیدن طلوع هر صبح و خورشید☀
یعنی:
فرصتی دوباره که خدا بهت هدیه داده
فرصتی برای خندیدن
فرصتی برای مهر ورزیدن
فرصتی برای شادی
فرصتی برای زندگی
پس توکل کن بر خودش و با توسل به ائمه اطهار علیهم السلام برای داشتن یک روز عالی در راستای رسیدن به بهترینها تلاش کن
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. #سلام_صاحب_زمانم♥
سلام بر مولای مهربانم
سلام بر خورشید عالم
سلام بر وعده ضمانت شده خداوند
سلام بر باقیمانده خداوند بر روی زمین
سلام بر شما و بر روزی که تمام خلق
تجلّی آیات خداوند را
در شما به تماشا خواهند نشست
⭐💫⭐💫⭐💫⭐
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۲۱ آبان ۱۴۰۱
میلادی: Saturday - 12 November 2022
قمری: السبت، 17 ربيع ثاني 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️17 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️25 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️45 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️55 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️62 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
⭐💫⭐💫⭐💫⭐
ذڪر روز شنبه یاربالعالمین است که موجب عزیز شدن مے شود؛ روایت شده ڪه در این روز ، ما مهمان،پیامبر اکرم(ص) هستیم...
⭐💫⭐💫⭐💫⭐
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُڪَ
⭐💫⭐💫⭐💫⭐
🌸🌸🌸🌸🌸
در حسرت گذشته ماندن
چیزی جز از دست دادن امروز نیست
تو فقط یکبار
هجده ساله خواهی بود
یکبار سی ساله
یکبار چهل ساله
و یکبار هفتاد ساله
در هر سنی که هستی
روزهائی بی نظیر را تجربه میكنی
چرا که مثل روزهای دیگر
فقط یکبار تكرار خواهد شد
هر روز از عمر تو زیباست
و لذتهای خودش را دارد
به شرط آنكه زندگی كردن را بلد باشی
که همان سه ت طلایی است...
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر فرهنگی
دوره آموزشی رایگان نکات معرفتی ، این قسمت: با محبوب خود دشمنی نکن
نام استاد: فروغی
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر فرهنگی
دوره آموزشی کنترل خشم، قسمت: هفتم
نام استاد: دکتر کامران صاحبی
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر فرهنگی
دوره آموزشی رایگان نکات معرفتی و روانشناسی ، انتقاد از فرزند
نام استاد: ابراهیم اخوی
1️⃣ وقتی اشتباهی مبینیم تذکر بدهیم یا انتقاد؟
2️⃣ به اسم تربیت کردن،در دام خرده-گیری افراطی نیفتیم
3️⃣ سرزنش کم و در حد تلنگر، خوب و سازنده است
4️⃣ شرط سازنده بودن تذکر؟
5️⃣ آسیب های حمله به شخصیت فرزند
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_۲۸ پوتینهایم را بهتر از همیشه واکس میزنم. بن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_بیست_نهم
... حالا جمع ساکت است که ببیند قضیه از چه قرار است. چین میافتد به پیشانی حاجحمید:
-بسمالله! تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده.
احساسِ متضادی در دلم به جریان میافتد! هم خوشحالم و هم ناراحت! شکری است با شکایت. گوشهایم جملههای بعدی حاجحمید را پی میگیرند:
-اونجا کسانی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد!
توی دلم شمع روشن میکنم. نگاهم روی چهره آدمهای جلسه میچرخد. هیچ چهرهای مشوش نیست. حاجحمید ادامه میدهد:
-این سفر، سفر پرخطریه! یه تعداد از شماها که میپذیرید به این سفر برید، شهید میشید، یه تعدادیتون هم جانباز میشید!
روز بود و طبعا نمیشد چراغها را خاموش کرد! نیازی هم نبود. مردانِ جنگیِ پا به رکاب، کم نیستند. بعضی از حاضران در آن جمع برای رفتن به سوریه ثبتنام کردند. منی که ماههاست هوای رفتن در دلم پیچیده، چرا ثبتنام نکنم؟ میترسم از مانعتراشیها! پا پِی حاجحمید میشوم. اصراری میکنم که به التماس بیشتر شبیه است! حاجحمید مرا میشناسد؛ از خودم بهتر! میدانم که میداند توی دلم چه آشوبی است. توی چشمهاش چیزی هست که نمیشود به آن خیره شد؛ فقط صدایش را میشنوم که میگوید باشد، مینویسم! و من همانجا بال درمیآورم!
حاجحمید اسمم را نوشت. مرد است و قولش! میدانم که خلف وعده نمیکند. قرار است فقط ده نفر را بفرستند. میگفتند موعد سفر نوروز است. ده نفر خیلی کم است! نکند اسمم را از لیست خط بزنند. نکند حاجحمید ملاحظه شرایطم را بکند و پشیمان شود! بیقراری دارد اذیتم میکند.
جلسه که تمام شد و همه رفتند به اتاقهایشان، من رفتم پیش حاجرضا. پشت صندلیاش ایستادم:
-حاجرضا اسممُ خط نزنیها!
-حاجحمید گفته بنویس. من چیکارهام که خط بزنم؟
-یه وقت حاجی یواشکی بهت نگفته باشه اسممُ خط بزنی!
-نه آقاجان! نگفته! خودت که تا آخر جلسه بودی!