📌سفارش های امام باقر(ع) به جابر جُعفی
امام #باقر(ع) در نامه ای خطاب به #جابربن یزید جُعفی فرمود:
«ای جابر!
کافی نیست که کسی خود را در میان #شیعیان بنمایاند، آن هم با این بهانه که دوستدار ما اهل بیت(ع) است؛ به خدا سوگند،
شیعه ما کسی نیست جز آنکه
◀️ #تقوا ورزد و اطاعت از خداوند کند.
◀️شیعیان ما به #تواضع، #خشوع، #امانت، کثرت یاد خدا، روزه و نماز، #نیکی به والدین، رعایت #همسایگان و #فقیران و ایتام، به #راستگویی، #تلاوت_قرآن و نگه داشتن زبان از مردم شناخته می شوند.
#شیعیان، امین خاندان خود در همه چیز هستند.»
📚شیخ صدوق، صفات الشیعة، ص12؛
📚شیخ طوسی، الامالی، ص273، 370.
📚قاضی نعمان، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار(ع)، ج3، ص456؛
@shobeiri
📌 #مردانگی در #امانتداری.....
🌞روزی مردی نزد امام #سجاد(ع) آمد و گفت:
فلان شخص شما را به گمراهی و بدعت منسوب می کند!
امام سجاد(ع) در پاسخ فرمودند:
حرف هایی که در #مجلس_خصوصی زده می شوند،👂👂 #امانت هستند و تو رعایت حقّ مجلس خصوصی آن مرد را نکردی.
و حقّ من را نیز مراعات نکردی؛ زیرا از برادرم مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!
زنهار که #غیبت کسی را نکنی.
📚طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۵
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
📌آثار #اخلاق_نیکو
بكربن صالح نقل می کند:
به امام #جواد(ع) نامه ای نوشتم:
✍پدرم #ناصبى_ و دشمن امیرمؤمنان #علی(ع)_ و #خبيث است. من از او بسيار سختى ديده ام.
فدايت شوم! براى من دعا كن و بفرما چه كنم، آيا #رسوايش كنم يا با او #مدارا کنم؟
🌻امام جواد(ع) در جواب نوشت:
ان شاء الله پیوسته براى شما #دعا می كنم_ و بدان که_ مدارا کردن، بهتر از #افشاگرى است. بدان که پس از هر سختى، آسانى است. #صبر كن.
خدا تو را در #ولايت كسى كه در ولايتش هستى ثابت قدم فرمايد.
من و شما در #امانت خداوند هستيم خدايى كه امانتهاى خويش را ضايع نمی كند.
بكربن صالح گويد:
با پدرم #مدارا کردم و پس از مدتی، پدرم #اصلاح شد.
📚شیخ مفید، امالی، ص۱۹۱
#سید_شبیری
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
🔸کانال سید محمد جواد سید شبیری🔹
https://eitaa.com/joinchat/3426615298C027fb4c4be ایتا
https://t.me/shobeiri تلگرام
💠سفارش امام صادق علیه السلام به راستگویی و امانت داری جهت برکت و افزایش رزق
🔻عبدالرحمن پسر سیابه میگوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش به در خانه ما آمد. پیش او رفتم. مرا تسلیت داد و گفت: عبدالرحمن! آیا پدرت چیزی از خود بجای گذاشته؟
گفتم: نه!
در این وقت کیسهای که هزار درهم در آن بود به من داد و گفت: این پول به عنوان #امانت نزد تو باشد و آن را برای خود سرمایه ای قرار بده و سود آن را به مصرف احتیاجات خود برسان و اصل پول را به من برگردان.
من با خوشحالی نزد مادرم رفتم و جریان را به او خبر دادم. شب که شد پیش یکی از دوستان پدرم رفتم. او برایم مقداری قماش خرید و مغازهای برایم تهیه کرد و من در آنجا به کسب و کار مشغول شدم و خداوند هم #برکت داد و روزی زیادی نصیب من فرمود تا اینکه موسم حج فرا رسید. به دلم افتاد به زیارت خانه خدا بروم. نزد مادرم رفته و گفتم مایلم به حج بروم. مادرم گفت: اگر چنین تصمیمی داری، ابتدا پول فلانی را بده سپس به مکه برو. من آن پول را آماده کردم و به آن مرد دادم.
آن شخص به من گفت: شاید این پول کم بود که برگرداندی. اگر چنین است بیشتر به تو بدهم.
گفت: نه! دلم میخواهم به مکه بروم از این رو مایل بودم اول امانت شما را به شما باز گردانم.
بعد از آن به مکه رفتم. پس از انجام اعمال حج به مدینه بازگشتم و به همراه عدهای خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم.
چون من جوان و کم سن و سال بودم در آخر مجلس نشستم.
هر یک از مردم سؤالی میکردند و حضرت جواب میدادند. همین که مجلس خلوت شد، نزدیک رفتم. حضرت فرمود: کاری داشتی؟
عرض کردم: فدایت شوم! من عبدالرحمن پسر سیابه هستم.
فرمود: حال پدرت چگونه است؟ عرض کردم: از دنیا رفت!
امام صادق علیه السلام خیلی افسرده شد و برای او طلب رحمت کرد و سپس فرمود: آیا از مال دنیا چیزی به جای گذاشته است؟
گفتم: نه! چیزی از خود به جای نگذاشته است.
فرمود: پس چگونه به حج رفتی؟
من داستان رفیق پدرم و هزار درهم را که من داده بودم به عرض حضرت رساندم. امام علیهالسلام مهلت نداد سخنم را تمام کنم. در میان سخنم
پرسید: هزار درهم پول آن مرد را چه کردی؟
عرض کردم: به صاحبش رد کردم.
فرمود: آفرین! کار خوبی کردی. آن گاه فرمود: میخواهی تو را سفارش و نصیحتی کنم؟
عرض کردم: آری!
امام علیهالسلام فرمود: (علیک بصدق الحدیث و ادأ الامانة... همواره راستگو و امانتدار باش... ) اگر به این وصیت عمل کنی، در اموال مردم شریک خواهی شد. در این هنگام میان انگشتان خود را جمع کرد و فرمود: این چنین شریک آنها میشوی.
عبدالرحمن میگوید: من سفارش آن حضرت را مراعات نموده و عمل کردم، در نتیجه وضع مالیم خوب شد و بجایی رسید که در یک سال سیصد هزار درهم زکات پرداختم.
بحار: ج ۴۷، ص ۳۸۴
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
🔸کانال سید محمد جواد سید شبیری🔹
https://eitaa.com/joinchat/3426615298C027fb4c4be ایتا
https://t.me/shobeiri تلگرام