اسلام ضد نژاد پرستی است پس چرا کافر را نجس میداند؟؟
پاسخ
۱.نژاد حاصل انتخاب ما نیست یعنی ما انتخاب نمی کنیم که کجا و کی و در چه دین و مذهبی و ملیتی به دنیا بیاییم!!
پس چیزی را که ما در انتخابش نقشی نداشته ایم قابل افتخار هم نیست.
۲.عقیده و ایدئولوژی حاصل انتخاب است یعنی این ما هستیم که باید دنبالش باشیم که چه عقیده و مذهب و ایدئولوژی را انتخاب کنیم . پس میتوان به ان افتخار کرد و یا از ان دوری کرد.
۳.انسان باید نتایج انتخاب خودش را چه خوب باشد و چه بد باشد برعهده بگیرد.اصلا زندگی ما نتیجه و حاصل انتخاب ماست و فردای قیامت باید پاسخگو باشیم در قبال انتخاب کردن هایمان.
۴.کافر یعنی کسی که حق را میداند و ان را می پوشاند و حتی مانع و سد رسیدن باقی افراد به حق هم می شود.
(نجاست حتمی در اینجا مختص به کافر حربی است یعنی کسی که قصد نابود کردن اسلام و مسلمین را دارد.کافر ذمی نجس نیست.یعنی کافری که در پناه اسلام است مثل یهود و نصاری).
۵.نجس بودن در ذهن عوام به معنای کثافتی و پلشتی است در حالی که در فرهنگ لغت یعنی دوری کردن
نتیجه اینکه:
چون کافر خودش با انتخاب خودش راه کفر را انتخاب کرده و به عبارتی عقیده اش حاصل انتخاب خودش هست پس از نظر اسلام کافر نجس است یعنی باید از کافر حربی دوری کرد نه به خاطر نژادش چرا که ما همه مخلوق خدای واحد هستیم بلکه به خاطر کفر و عقیده اش.
خادم اسلام.
س.س۱۴۰۰.۰۵.۲۳
تفاوت است بین اینکه طرف ضد انقلاب باشه با کسی که انقلابی نیست.
ضدیت یعنی شمشیر رو از رو بسته و کمر به نابودی داره به هر قیمتی و از هر راهی.
پس همه رو ضد انقلاب ندانیم.
انقلابی بودن یعنی اعتقاد به اسلامی که تمام ابعاد زندگی انسان را بیان میکند
ناگفته نماند که در این بین و در تمام این مدت خیلیها سعی داشتند «انقلابی بودن» را در تاریخ دفن و آن را اذهان مردم پاک کنند! خیلیها برای از بین بردنش تئوریها و توجیههای مختلفی بیان می کردند! خیلی ها تلاش کردند که با برخی از رفتارها و اقدامات باطل خود، آن را پوچ و بی حاصل تلقی کنند!
مگر جز این است که انقلابی بودن با زندگی کردن هیچ منافاتی ندارد؟ مگر جز این است که انقلابی بودن با قانونمند بودن هیچ منافاتی ندارد؟ مگر جز این است که انقلابی بودن با دوران آرامش در یک جامعه هیچ منافاتی ندارد؟
چگونه «انقلابیِ مثبت» باشیم؟ - ديگران
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=47684
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
https://instagram.com/stories/s.s.sepahi/2642017206822568319?utm_source=ig_story_item_share&utm_medi
استوری در مورد موضوع موضع گیری ایران در قبال افغانستان به صورت خلاصه.
حتما بخونید
⚠️ ماجرای سوزاندن ۷۲ کبوتر زنده در مراسم عزاداری زنجان چه بوده است؟
✳️مجید غضنفری مستندساز محیط زیست که برخی رسانهها به نقل از صفحه او در شبکههای اجتماعی جزییاتی از این خبر را منتشر کرده بودند در این باره به خبرنگار مهر توضیح میدهد:
1️⃣قبلا هم که موضوع را پیگیری کردم متوجه شدم سوختن پرندگان نه از روی عمد بلکه بر اثر قصور و اهمال مسئول دکورهای مراسم و عدم هماهنگی وی با افرادی که وظیفه داشتهاند چادرها را برای اجرای تعزیه به آتش بکشند به وجود آمده و در واقع قبل از اینکه پرندهها از محوطه خارج شوند، متاسفانه خیمهها را به آتش کشیدند و این پرندهها سوختند.
2️⃣پیگیریهایم متوجه شدم همان زمان هم موضوع منجر به اعتراض مردم شده بود اما شاید چون شبکههای اجتماعی مثل الان فراگیر نبود در سطح کمتری مطرح شده بود اما اخیراً در این باره حاشیهسازیهای بسیاری شد.
پی نوشت
مربوط به قبل سال ۱۳۹۵ است
3️⃣آن موقع خود مردم و اهالی و … اعتراض کرده بودند ولی چون حادثه سهوی بوده اساساً کسی کاری نمیتوانسته بکند و چادرها هم که شعله میگیرد آنقدر حرارت دارد که از دست کسی کاری بر نمیآمده اما همان زمان برخوردهایی هم با مسببین این کار انجام شده است.
mehrnews.com/xMt4b
--------------------------
سلام خدمت شما عزیز خدا
تا به حال به جهت کمک و یاری شما خیر مهربان در راه خیر و کمک به نیازمندان کارهای بزرگی انجام شده است.اجرتون با خداست.
الان نیازمند یاری شما خوبان هستیم.هر مبلغی در توان دارید در این راه پربرکت دریغ نکنید که خدا جبران میکند.
برای کمک به تهیه لوازم تحریر بچه های مستضعف در شروع سال تحصیلی جدید به کمک شما بنده خوب خدا نیاز داریم.
اگر هم نشد کمک کنید نیت کنید و دلتان را به این راه وصل کنید.
شماره کارت جهت کمک 👇👇
6037 9975 0116 0726
بانک ملی.سعیدسپاهی
🔺نوجوانی بیستساله بودم. تازه برخی کتابهای انحرافات عاشورا را خوانده بودم و همهاش دنبال این بودم که چرا فلان مداح اینطور شور میخواند؟ چرا فلان خطیب آن جمله را گفت؟ چرا هیات زنجیرزنی توی خیابان میافتد؟ اینها که تعقل عاشورایی ندارند. تشکیکهای کتابها در مورد برخی افراد کربلا و برخی اتفاقات ذهنم را پر کرده بود. به همه چیز گیر میدادم.
🔺گذشت تا سال ۸۴ رفتم دانشگاه تهران. دانشکده ما کرج بود. روبروی خوابگاه دانشکده ما بود، سمت راست مصلی و سمت چپ امامزاده حسن کرج. برای همین چهارراهی کنار خوابگاه ما مرکز مهم سیاسی و مذهبی شهر بود. ترم اول کارشناسی ارشد بودم. آنقدر درسها سنگین بود که آن سال مهر که رفتم تهران، ۲۸ اسفند که خوابگاه داشت تعطیل میشد فهمیدم برای برگشتن به شیراز بلیط هم نگرفتهام. یعنی اصلا شلوغی درسها فرصتی برای فکر کردن به چیز دیگری برایم باقی نگذاشته بود. آن سال محرم را توی اتاق و با نوار کاست محمود کریمی گذراندم. تا روز عاشورا. صبح بلند شدم. نماز و زیارت عاشورا خواندم و کتاب را باز کردم. ساعت ده صبح کمکم هیاتهای زنجیرزنی کرج افتادند توی خیابان پشت خوابگاه تا بروند امامزاده حسن برای عرض تسلیت. دیدم دیگر نمیتوانم ادامه بدهم. دلم کنده شد. رفتم پشت پنجره و با نواهای همان هیات زنحیرزنی که روزی به وجودشان میتاختم سینه زدم و اشک ریختم.
آن حادثه باعث تحولی در وجودم شد.
🔺 آن سال به من فهماندند حادثه کربلا را ساحتی است احساسی و ساحتی است عقلانی. درست است که ساحت احساسی کربلا برای رسیدن به ساحت عقلانیاش تعبیه شده، اما با حذف ساحت احساسی کربلا، ساحت عقلانیاش هم به خطر میافتند. هنوز هم انتقاداتم باقی بود، اما فهمیدم همین سروصدای طبلها و فریادهای مداحها است که فرق روز آخر ذیحجه و روز اول محرم را به طور هماهنگ در کل کشور اعلام میکند.
آن سال به من فهماندند که چه حکیم بودهاند آن کسانی که نذری را گذاشتهاند تا روضه را تضمین کنند و روضه را گذاشتهاند تا منبر را تضمین کنند. آن سال فهمیدم مثلث آشپز-مداح-خطیب با هم تکمیل میشوند.
🔺 فهمیدم برای آنکه ذهن جامعه اصلاح شود باید اول احساسش همراه شود و سفره، انگیزه تجمع است برای آن هر دو. بعد فهمیدم چرا پیامبر برای آغاز دعوت علنی خود در جمع عشیره اقربین خودش، ابتدا سفره انداخت. آن سالی که چند روزی بیرون رفتن هیاتها ممنوع شد قدرشان را فهمیدم.
🔺سبحانالله! شناخت انسان و نیازهایش و رسیدن به حکمت اولویتبندی و مدیریت این نیازها تا کجا میتواند موثر باشد. در کدام کتاب مدیریت منابع انسانی این چیزها را یاد میدهند؟
#دکتر_غلامحسن_اسکندری
جنگ هشت ساله به روایت صدام: اگر با ارتش شاه طرف بودیم ، یک ماهه جنگ را می بردیم
https://www.asriran.com/fa/news/77764/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D9%81-%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%85-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%85
" سخنان آیت الله طالقانی در مود حجاب در روزنامه اطلاعات، مورخ 20 اسفند 1357 : «حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی... ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید... زنان عضو فعال اجتماع ما هستند... اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟... کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بیحجاب بیایند؟ نه در زمان پیامبر نه ائمه معصومین چیزی بنام حجاب اجباری نبوده ،این حكم اجبار یك حكم من در اوردی است كه نه تنها عفاف و پاكی را در جامعه رواج نخواهد داد بلكه موجب گسترش فساد و فحشا در كل جامعه خواهد شد ،در اصل دین اكراه و اجبار نیست چه برسد به فروع ان، دین سرنیز ه ای به قلب كسی راه نخواهد داشت می ترسم روزی برسد كه غارت بیت المال و فقر و فلاكت عادی شود و موضوع حساس جامعه بشود دو تار موی زن كه زیر روسری است یا بیرون آن… "
✅◀️ پاسخ
1. این مصاحبه در 20 اسفند 57 ، یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب انجام شده است .
2. پس از سخنان 16 اسفند امام (ره) در لزوم رعایت حجاب زنان مسلمان در جامعه و ادارات ، برخی اقدام به اعتراضاتی نموده و طرفداران حجاب نیز اقدام به پاسخگویی نمودند که تنش هایی در جامعه ایجاد شد.
این مصاحبه در آن شرایط و جهت رفع التهاب از جامعه ایراد شده است.
3. در این زمان هنوز رفراندوم جمهوری اسلامی (12 فروردین 58) برگزار نشده تا قوانین اسلام که مبنای نظام است برای آحاد ملت الزامی باشد . بلکه در این زمان جنبه ارشادی دارد .
4. در متن شبهه، سخنان آیت الله طالقانی گزینشی و بریده نقل شده است.
5. ایشان می فرمایند :
"،،، ساخته من و فقیه و دیگران نیست؛ این نص صریح قرآن است. آن قدری كه قرآن مجید بیان كرده، نه ما می توانیم از حدود آن خارج شویم و نه زنانی كه معتقد به این كتاب بزرگ آسمانی هستند."
بخش هایی از متن سخنرانی را در لینک انتهای مطلب مطالعه فرمایید .
6. نیمی از شبهه جعلی بوده و در متن اصلی سخنرانی ایشان موجود نیست!
یعنی از عبارت : "نه در زمان پیامبر نه ائمه معصومین چیزی به نام حجاب اجباری نبوده ..." تا پایان متن شبهه !
7. امام خمینی(ره) نیز روز 21 اسفند، این موضعگیری آیتالله طالقانی در مورد حجاب را تأیید كردند .
8. با مرور عبارات اضافه شده می توان دریافت که نویسنده ادعاها و مغلطه های امروزی طیف فکری خود را به مرحوم آیت الله طالقانی منتسب نموده است تا وجاهتی برایشان حاصل نماید!
9. این مصاحبه در روزنامه اطلاعات منتشر شده اما در برخی از نسخه های منتشره شبهه، روزنامه کیهان به عنوان منبع درج شده است!
✅ منبع:
www.hoghogh.porsemani.ir/content/حجاب-از-دیدگاه-آیت-الله-طالقانی *
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=257157 *
🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷
💠غیرت به ناموس ⬇️❓❓
✅نگهبان زن و مادر و خود باشد.
✅ از پوشیدن لباس نازک و تن نما و آرایش و بی حجابی آنها را منع کند. 📛
✅ آنان را از گفتگو با نامحرمان و دوستی با آنها منع کند .⛔️
☑️و همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی آنان محفوظ بماند.
💠 #غیرت_این_نیست_که_وقتی #به_ناموست_تیکه_انداختن_دعوا #راه_بندازی !!!!
☑️ ⤵️ بلکه #غیرت اینه که ⬇️🔴
#ناموست_رو_جوری_بیاری_تو #خیابون_که_کسی_حتی_تو
#ذهنش_هم_نیاد_که_بهش_تیکه #بندازه⚠️
#درس
جوان حزب اللهی باتمام دغدغه ها و خلوص نیت اش دچار آفتی شده است به نام روزمره گی...
حتی با تمام محبت و تعصبی که به رهبر اش دارد...
با او هم به روزمره گی رفتار میکند.
چرا؟ و چطور؟
تقریبا رهبر انقلاب در هر دیداری، یک مطالبه و وظیفه را از جوان حزب الهی مومن درخواست میکنند...
حالا اگر اسمش را حکم کردن نذاریم تا به کسی برنخورد...
و طبق سنت معمول تاریخ جوان انقلابی مومن، مثل همه ی شعارهای دیگر به راحتی از آن عبور میکند
و انگار صدای هل من ناصرینصرنی را نمیشنود!!
و انگار حسین فقط در کربلا این ندا را برای مرمان آن زمان سر داده است...
و امروز روز دیگری ست!
بزرگترین ضرر این روز مره گی و عقب افتادن از امام مظلوم مقتدر چیست؟
وقتی رهبر و امام جامعه بدنبال مباهله با تمام کفر است
و تمام دنیای کفر را به مباهله دعوت میکند...
برای مباهله باید کسان و یاران خود را باخود ببرد...
یاران جوان، نخبگان و خواص جامعه ی او، مشغول به دغدغه هایی هستند که نه تنها امام را یاری نمیکند بلکه شاید او را مجبور به توقف نمایند...
امروز تکلیف ما با مطالبات رهبری اینگونه است.
این هم یک نمونه از روزمره گی های بچه حزب اللهی ها....
وقتی رهبر مظلوم و مقتدر در پاسخ به جانباز می گوید:
«آقا ما منتظریم شما حکمِ جهاد بدهید...» آقا با لبخند میگویند: «من که حکم جهاد دادم. منتها نه جهاد نظامی...» و از «جهاد فکری» و «جهاد تبلیغی» و «جهاد روحیهای» سخن میگویند.
اما حرف جانباز چه بود که رهبری این چنین پاسخ دادند؟
حرف جدیدی که نبود!
جانباز گفت برای جهاد آماده ایم...
اگر خودمانی تر به پاسخ رهبری نگاه کنیم
ترجمه اش میشود این:
آقا توی دلش میگه، کجای کاری مومن! من که حکم جهاد دادم
اگر راست می گویید بروید جهاد کنید
جهاد فرهنگی کنید....
حالا جوان حزب اللهی چطور با روزمره گی و تکرار از این حکم جهاد میگذرد خدا میداند....
این چیزی جز هل من ناصر ینصرنی است؟
باز منتظریم تا محرم برسد؟
استاد مطهری:
انسان در دو حال ممکن است خدا را بخواند: یکی در وقتی که اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختی و اضطرار گردد و یکی در وقتی که روح، خودش اوج بگیرد و خودْ خویشتن را از اسباب و علل منقطع کند. کمال نفس در این است که خودش خود را منقطع سازد و اوج بگیرد.
(بیست گفتار، ص238)
امام خامنه ای:
اهمّیّت کار خودتان را امروز بفهمید و بدانید. همانطور که در مباهله همهی ایمان در مقابل کفر قرار گرفت، امروز، همهی ایمان در نظام جمهوری اسلامی در مقابل کفر قرار گرفته است.
وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیلهی او اطراف قصر عبیداللَّه زیاد را به کنترل خود درآوردند.
ابن زیاد ترسید. آنها میگفتند: شما هانی را کشتهاید. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: برو ببین اگر هانی زنده است، به مردمش خبر بده. شریح دید هانی بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانی به شریح افتاد، فریاد برآورد: ای مسلمانان! این چه وضعی است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمیآیند مرا از اینجا نجات دهند؟! مگر مردهاند؟ شریح قاضی گفت: میخواستم حرفهای هانی را به کسانی که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیداللَّه آنجا حضور داشت و جرأت نکردم! جرأت نکردم یعنی چه؟ یعنی همین که ما میگوییم ترجیح دنیا بر دین! شاید اگرشریح همین یک کار را انجام میداد، تاریخ عوض میشد.
اگر شریح به مردم میگفت که هانی زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیداللَّه قصد دارد او را بکشد، با توجّه به اینکه عبیداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها میریختند و هانی را نجات میدادند. با نجات هانی هم قدرت پیدا میکردند، روحیه مییافتند، دارالاماره را محاصره میکردند، عبیداللَّه را میگرفتند؛ یا میکشتند و یا میفرستادند میرفت. آن گاه کوفه از آنِ امام حسین علیهالسّلام میشد و دیگر واقعهی کربلا اتّفاق نمیافتاد! اگر واقعهی کربلا اتّفاق نمیافتاد؛ یعنی امام حسین علیهالسّلام به حکومت میرسید. حکومت حسینی، اگر شش ماه هم طول میکشید برای تاریخ، برکات زیادی داشت. گرچه، بیشتر هم ممکن بود طول بکشد.
یک وقت یک حرکت بجا، تاریخ را نجات میدهد و گاهی یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطهی گمراهی میغلتاند. ای شریح قاضی! چرا وقتی که دیدی هانی در آن وضعیت است، شهادت حق ندادی؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهندهی دنیا بر دین، همین است.
قسمتی از سخنان زیبای مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان لشگر 27 تهران
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4790