eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
773 ویدیو
243 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺نوجوانی بیست‌ساله بودم. تازه برخی کتاب‌های انحرافات عاشورا را خوانده بودم و همه‌اش دنبال این بودم که چرا فلان مداح این‌طور شور می‌خواند؟ چرا فلان خطیب آن جمله را گفت؟ چرا هیات زنجیرزنی توی خیابان می‌افتد؟ اینها که تعقل عاشورایی ندارند. تشکیک‌های کتاب‌ها در مورد برخی افراد کربلا و برخی اتفاقات ذهنم را پر کرده بود. به همه چیز گیر می‌دادم. 🔺گذشت تا سال ۸۴ رفتم دانشگاه تهران. دانشکده ما کرج بود. روبروی‌ خوابگاه دانشکده ما بود، سمت راست مصلی و سمت چپ امام‌زاده حسن کرج. برای همین چهارراهی کنار خوابگاه ما مرکز مهم سیاسی و مذهبی شهر بود. ترم اول کارشناسی ارشد بودم. آن‌قدر درس‌ها سنگین بود که آن سال مهر که رفتم تهران، ۲۸ اسفند که خوابگاه داشت تعطیل می‌شد فهمیدم برای برگشتن به شیراز بلیط هم نگرفته‌ام. یعنی اصلا شلوغی درس‌ها فرصتی برای فکر کردن به چیز دیگری برایم باقی نگذاشته بود. آن سال محرم را توی اتاق و با نوار کاست محمود کریمی گذراندم. تا روز عاشورا. صبح بلند شدم. نماز و زیارت عاشورا خواندم و کتاب را باز کردم. ساعت ده صبح کم‌کم هیات‌های زنجیرزنی کرج افتادند توی خیابان پشت خوابگاه تا بروند اما‌م‌زاده حسن برای عرض تسلیت. دیدم دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. دلم کنده شد. رفتم پشت پنجره و با نواهای همان هیات زنحیرزنی که روزی به وجودشان می‌تاختم سینه زدم و اشک ریختم. آن حادثه باعث تحولی در وجودم شد. 🔺 آن سال به من فهماندند حادثه کربلا را ساحتی است احساسی و ساحتی است عقلانی. درست است که ساحت احساسی کربلا برای رسیدن به ساحت عقلانی‌اش تعبیه شده، اما با حذف ساحت احساسی کربلا، ساحت عقلانی‌اش هم به خطر می‌افتند. هنوز هم انتقاداتم باقی بود، اما فهمیدم همین سروصدای طبل‌ها و فریادهای مداح‌ها است که فرق روز آخر ذی‌حجه و روز اول محرم را به طور هماهنگ در کل کشور اعلام می‌کند. آن سال به من فهماندند که چه حکیم بوده‌اند آن کسانی که نذری را گذاشته‌‌اند تا روضه را تضمین کنند و روضه را گذاشته‌اند تا منبر را تضمین کنند. آن سال فهمیدم مثلث آشپز-مداح-خطیب با هم تکمیل می‌شوند. 🔺 فهمیدم برای آن‌که ذهن جامعه اصلاح شود باید اول احساسش همراه شود و سفره، انگیزه تجمع است برای آن هر دو. بعد فهمیدم چرا پیامبر برای آغاز دعوت علنی خود در جمع عشیره اقربین خودش، ابتدا سفره انداخت. آن سالی که چند روزی بیرون رفتن هیات‌ها ممنوع شد قدرشان را فهمیدم. 🔺سبحان‌الله! شناخت انسان و نیازهایش و رسیدن به حکمت اولویت‌بندی و مدیریت این نیازها تا کجا می‌تواند موثر باشد. در کدام کتاب مدیریت منابع انسانی این چیزها را یاد می‌دهند؟