✅✅عبدالکریم ایادی کیست؟(قسمت سوم)
🔴ایادی مشهور به راسپوتین ایران بود و واقعاً چنین بود. هیچ زن زیبایی از زیر دست او سالم در نمیرفت و البته در مقابل آنها را به مشاغل مهم میرساند و یا پول گزاف میداد. زمانی که همخوابگی نمیکرد با دست زنها را نوازش میداد. محل ملاقات او با زنها در دربار و در مطبش بود. محل سوم ملاقات او با زنها، منزل دکتر باستان (متخصص گوش و حلق و بینی) بود. مسلماً شدت عمل راسپوتین واقعی در رابطه با زن به پای ایادی نمیرسید و اعمال او قابل ذکر نیست.
🔴از زمانی که ایادی را شناختم، او با دکتر باستان رفیق صمیمی بود و مطب و خانهشان نیز نزدیک هم قرار داشت و 10 دقیقه راه پیاده بود. این دو هر شب با هم بودند و هر دو شدیداً خانمباز بودند. زنها را از مشتریان مطب و متفرقه دستچین میکردند و با هم معاوضه مینمودند. به تدریج که ایادی مهم شد، مطبش بسیار شلوغ شد، که اکثراً برای رفع گرفتاری و پول و شغل و یا ارائه اطلاعات و اخبار مراجعه میکردند. 90% مشتریان او زن بودند. ایادی اکثر شبها، در ساعاتی که نزد محمدرضا نبود، برای رفع تنهایی نزد دکتر باستان و خانواده او میرفت
🔴تصور میکنم دکتر باستان بهائی نبود، ولی دین و مذهب حسابی نداشت. او خوب مینوشت و حکایات سرگرم کننده و شوخی زیاد میدانست. ایادی ازدواج نکرد و فرزند نداشت. خانه و مطبش پشت کلانتری یک تهران بود و خانه و مطب دکتر باستان در خیابان پاریس بود که نزدیک خانه ایادی است. بعدها ایادی و باستان باغی در شمال سلطنتآباد تهیه کردند که بیش از 10 هزار متر مربع است. در آن باغ ساختمانی یک طبقه ایجاد شد که در آن دکتر باستان و زنش زندگی میکردند و به این ترتیب خانه دکتر باستان از مطبش جدا شد. دکتر باستان هیچگاه وارد سیاست نبود و سیاست را نیز دوست نداشت. او مشاغل پرمسئولیت قبول نمیکرد تا بتواند راحت باشد. باستان پدر زن سپهبد یارمحمد صالح است و رابطه باعطوفتی با هم داشتند. دختر دکتر باستان از یارمحمد صالح یک پسر به نام جهانگیر داشت، که در آمریکا تحصیل نمود و دکتر اقتصاد شد. وی با پسرم شاهرخ رفیق بود.
🔴ایادی جاسوس بزرگ غرب و مطلعترین منبع اطلاعاتی سرویسهای آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود و نفوذ او با نفوذ محمدرضا مساوی بود. نخستوزیران، به خصوص هویدا، رؤسای ستاد ارتش و کلیه مقامات مهم مملکتی اعم از وزیر و نماینده مجلس و امثالهم دستورات او را، که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمیشد به فرم امر، اجرا میکردند. ایادی در کلیه مسافرتهای خارج همراه محمدرضا بود و طبیعی است که مورد علاقه برخی کشورهای ذینفع در رابطه با ایران بوده است. ایادی در سال 1357، کمی قبل از انقلاب، ایران را ترک کرد.
✅پایان قسمت سوم
📚منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست،مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،ج اول، صص 204-201
✅مرموزترین افسر اطلاعاتی رژیم پهلوی
🔴ارتشبد حسین فردوست از چهرههای برجسته عصر پهلوی است. او در ۱۲۹۶ شمسی متولد شد. از دوران كودكی به عنوان دانشآموز دبستان نظام وارد كلاس مخصوصی شد كه رضاشاه برای ولیعهد خود محمدرضا پهلوی ترتیب داده بود. لذا فردوست، دوست صمیمی و نزدیكترین محرم اسرار وی شد. با عزیمت محمدرضا به سوئیس، فردوست جزء دوستان صمیمی و مشاوران شاه شد، بدان حد كه شاه دركتاب «مأموریت برای وطنم» تنها كسی را كه به عنوان دوست خود معرفی كرد، فردوست بود: «در آن موقع دوست صمیمی من پسری بود به نام حسین فردوست كه پدرش ستوان ارتش بود. حسین در دوران تحصیل در سوئیس هم با من همدرس بود و بعد هم با درجه سرهنگی سمت استادی دانشكده افسری را عهدهداری میكرد و فعلاً در گارد شاهنشاهی مشغول به انجام وظیفه است»
🔴در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، فردوست نه فقط صمیمیترین دوست او بود؛ تا بدان حد كه تنها فردی بود كه با شاه و ملكه بر سر یك میز غذا میخورد، بلكه محرم اسرار محمدرضا و رابط او در مخفیانهترین ارتباط ها نیز بود. آژانس مركزی اطلاعات امریكا (سیا) در كتاب محرمانه «نخبگان و توزیع قدرت در ایران» نام فردوست را در رأس محفل خصوصی شاه ذكر میكند و در رابطه با او چنین مینویسد: «رابطه شاه با مقامات نظامی و امنیتی از طریق یكی از دوستان دیرین به نام سرلشكر فردوست برقرار میگردد. او یكی از كسانی است كه برای تحصیل همراه محمدرضا شاه در مدرسه مقدماتی مخصوص انتخاب شده بود. حسین فردوست همراه شاه به مدرسه لُه روزه در سوئیس و مدرسه نظام رفت، بجز یك دوران كوتاه، وی همیشه عهدهدار موقعیتهای مهم بوده و با وجود اینكه ارتقاء درجات نظامی وی مسیر عادی داشتند ولی از نفوذ و اقتدار بسیاری برخوردار بوده است. محمدرضا احتمالاً از او از سالهای ۱۹۴۱ به این سو به عنوان رابط خود با سفارت آلمان استفاده میكرده است. فردوست از مدتها قبل رئیس دفتر اطلاعات ویژة شاه بوده و همزمان معاونت ساواك را نیز بر عهده داشته و در حال حاضر رئیس دفتر بازرسی شاه است و به عنوان ناظر بر عملیات دولت عمل میكند. او در اجرای وظایف خود بسیار آرام و دقیق است.»
🔴همچنین در گزارش «خیلی محرمانه» دیگر چنین آمده است: «ژنرال حسین فردوست ... به عنوان رئیس دفتر اطلاعات ویژة دربار و رئیس بازرسی شاهنشاهی، امروز كار چشمها و گوشهای شاه را انجام میدهد...» گزارش های بیوگرافیك سفارت، وی را فردی «مؤثر و لایق، و كاملاً وفادار و مورد اعتماد شاه و مردی مصمم و دارای طرز فكری سازمان یافته» توصیف مینماید. فردوست از سال ۱۳۳۸ سرپرست دفتر اطلاعات ویژه شاه بوده و در مورد فعالیت مقامات عالیرتبه مملكت از جمله اعضاء خاندان سلطنتی به شاه گزارش میداد. او بر تهیه گزارشات روزانه به شاه در مورد رویدادهای مهم، برداشت از منابع كابینه و دفاتر دولت در داخل و خارج نظارت داشت و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۲ به عنوان قائممقام ساواك و از ۲۰ فروردین ۱۳۵۲ به عنوان رئیس دفتر ویژه شاه عمل میكرد.
🔴در سال ۱۳۵۴ فردوست به ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی منصوب شد كه بر مخارج دولتی نظارت كرده و فساد را زیر نظر میگرفت. بعدها نیز به عضویت شورای عالی مبارزه با فساد درآمد. نفوذ او درساواك و مسئولیتش در اداره اطلاعاتی ویژه شاه سبب شد كه وی رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی كشور حتی آژانس مركزی اطلاعات امریكا (سیا) شود. بعضی از نویسندگان، وی را «مغز» و «حافظة» شاه دانسته و تصمیمات محمدرضا را عصارة مشورت با فردوست عنوان كردهاند.
🔴پس از سقوط شاه، فردوست دستگیر شد و به دنبال یك بازجویی مفصل، بیش از ۱۵۰۰ صفحه خاطرات نگاشت و پرده از اسرار حكومت شاه و ارتباطهای آن با انگلیس و امریكا برداشت. این خاطرات در بین سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶ نوشته شده كه بخش قابل توجهی از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شده و امروزه جزء منابع تاریخ عصر پهلوی است. سرانجام فردوست در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ بر اثر سكته درگذشت.
بسم الله
برگزاری انتخابات فرمایشی که در آنها حداقل حضور مردم به چشم می خورد ، مسئله ای بود که در تمام دوران پهلوی دوم به یک امر عادی تبدیل شده بود. در این انتخابات افراد از سوی شاه و اطرافیانش انتخاب شده و به عضویت مجالس موجود در کشور در می آمدند.(۱) « آخر خود شاه تصمیم می گرفتند که چه کسانی نامزد وکالت مجلس باشند و چه کسانی نباشند و در حقیقت ، نمایندگان را خودشان دستچین می کردند.»گاه اتفاق می افتاد که کل انتخابات مجلس ، مورد قبول شاه قرار نمی گرفت و نمایندگانی به مجلس راه می یافتند که در فهرست کاندیداهای محمدرضا قرار نداشتند. شاه این گونه مشکلات را هم به طور اساسی حل و فصل می کرد. در انتخابات مجلس بیستم اعلیحضرت فرمودند: «خوب است با کسانی که انتخاب شده اند مشورتی بکنیم و ببینیم آیا انتخابات را نگه داریم یا آن را لغو کنیم و از نو انتخابات بشود. به هر حال صحبت کردیم و نظر داده شد که انتخابات مجلس بیستم منحل بشود.»(۲) !!!
.
منابع: ۱. فساد در رژیم پهلوی دوم ، عبدالکاظم مجتبی زاده ، ص ۸۳ / ۲. جعفر شریف امامی ، خاطرات جعفر شریف امامی ، ص ۱۲۵ و ۲۱۱
💠در دادگاهِ نواب , دادستان خیلی شعار میداد.می گفت : "طبق مواد 317.318.319و 320 اگر یک نفر یا صد نفر علیه سلطنت قیام کنند محکوم به مرگ هستند"
نواب بلند شد و گفت : "ماده 317 تا 320 قانون مشروطه سلطنتی که شما می گویید, در چه تاریخی تنظیم شده؟" گفتند :"در زمان مشروطه". گفت :" قانون مشروطه در چه زمانی تنظیم شده؟" گفتند:" در زمان مظفرالدین شاه". نواب گفت : " شما پسرِ رضا شاه را بیاورید تا جواب دهد چطور پدرش علیه مشروطه و سلطنت قاجار قیام کرد؟ من هم همان جواب ها را می دهم."
این حرف نواب دادگاه را به تعطیلی کشاند.
📚منبع:خاطرات حاج احمد شهاب.تهران .مرکز اسناد انقلاب اسلامی.1387. ص 108
۶ آذر ۱۳۵۲: امیرعباس هویدا بزرگترین لایحه بودجه تاریخ ایران را به مجلس داد.
رهبر انقلاب:
«بنده از چند سال قبل... شعار تکیه بر «اقتصاد منهای نفت» را با مسؤولین کشور در میان گذاشتم؛ آنها هم انصافاً استقبال کردند. البته کار آسانی نیست... این خشت کجی است که در زمان رژیم پهلوی گذاشته شده است. آن جوانانی که نمیدانند رژیم گذشته با این کشور چه کرده است، بدانند یکی از دهها کار خیانتآمیزی که کردند، این است! اقتصاد این کشور را متکی به نفت کردند که به آسانی هم نمیشود آن را تغییر داد و دگرگون کرد!»
۱۳۷۷/۰۱/۰۱
✅✅«انقلابی از انقلاب میگوید» (۵)
🔴۳ بهمن ۱۳۵۷ | امامخمینی: «ما موافق تمدن هستیم ولی نه آن چیزی كه شاه تبلیغ میكرد.»
🔴رهبر انقلاب🔻« هر جوانی دوست میدارد کشوری که در آن زندگی میکند و خاکی که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه زیباییها و نیکیها باشد؛ دلش میخواهد جامعه متمدّنی داشته باشد؛... برای این، دو راه در پیش است: یک #راه_واقعی، یک راه کاذب و بدلی... راه واقعی چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر «خود» را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند؛ ارادهی خودش را به کار گیرد... راه حلّ کاذب این است که یک ملت به تغییر ظاهری دل خوش کند و از حرکت عمیق رو برگرداند... در دوران رژیم گذشته، شاهِ دستنشانده و خائن میخواست این راه حلّ کاذب را با عنوان «دروازه تمدّن بزرگ» برای این مردم به ارمغان بیاورد... با نام «دروازه تمدّن بزرگ» و با نام مدرنیزم ایرانی میخواستند به بقیه موجودی معنویت کشور چوب حراج بزنند. شاهِ عیّاشِ بیسوادِ مفلوک در مقابل بیگانه و مقهورِ پنجه امریکا و صهیونیسم، و ملتی که تحقیر شده و مورد اهانت قرار گرفته بود؛ این مدرنیزم ایرانی مال همانهاست. اینکه مدرن شدن و به تمدّن واقعی رسیدن نیست. مظهر آن راه کاذب این بود که در اینجا هر نقطهای که میشد از آن پول ساخت، لانهای برای عوامل و ایادی کمپانیهای خارجی بود... این مدرنیزم به درد نمیخورد؛ این برای یک ملت، بدبختی و بیچارگی و فنا شدنِ همه چیز را به بار میآورد. اگر این انقلاب اتّفاق نیفتاده بود، اگر آن فریاد رعدگونه همه چیز را در این مملکت به جنب و جوش نیاورده بود و دلها را از جا نکنده بود، خدا میداند که امروز کشور ما در چه وضعی بود.» بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت، ۱۳۸۰/۰۲/۱۲
✅«انقلابی از انقلاب میگوید» (۴)
🔴 تا ۲۲ بهمن، وقایع انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی را با «روایتِ دستِ اول» حضرت آیتالله خامنهای دنبال کنید؛
🔴 بیگانگی مردم و حکومت در عصر پهلوی
رهبر انقلاب🔻« ازجملهى خصوصیّات مهمّ #رژیم_طاغوت بىاعتنائى به مردم بود؛ مردم بههیچقیمت بهحساب نمىآمدند. ما در دوران عمرمان، در دوران جوانى در رژیم گذشته، یک بار هم نه در انتخاباتى شرکت کرده بودیم، نه از مردم کوچه و بازار معمولى مىشنیدیم که شرکت کنند؛ انتخاباتى وجود نداشت. در یک برههاى خیلى صریح، در یک برههاى کمتر صریح، دخالتهاى آنها بود؛ یک مشت مزدور را میبردند، مىنشاندند آنجا و بهوسیلهى آنها در مجلس شورا و مجلس سنا کار خودشان را انجام میدادند. مردم اصلاً نمیدانستند چه کسى در رأس کار است؛ اصلاً رابطهى بین مردم و حکومت قطع بود. آگاهى مردم، اطّلاع مردم از مسائل کشور، از مسائل سیاسى که شما امروز مىبینید، این درست نقطهى مقابل آن چیزى است که آن روز وجود داشت؛ رژیم خبیث بکل منقطع بود با آحاد مردم.» بیانات در دیدار با مردم قم، ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
« هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بیاعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است. به جای بیتوجّهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوقالعاده به آنها در آن مطرح است.» بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳۷۷/۰۳/۱۴.
💠ما بعد از انقلاب جاهایی را در این کشور پهناور و بزرگ دیدیم که با وجود جمعیت فراوان، از آبادانی بویی نبرده بودند؛ محرومیت، طبیعت ثانوی پارهیی از مناطق - عمدتاً مناطق دوردست - شده بود؛ بخصوص آن منطقهیی که جنبهی استراتژیک برای آن دستگاه نداشت و هدف و کاری در آنجا نبود، دیگر در آنجا نه راهآهنی بود، نه جادهی آسفالتهی درستی بود، نه از آب و برق مردم خبری بود، نه از ارتباطات مردم خبری نبود، نه از کارخانجات در آنجا خبری بود؛ این طبیعت آن دستگاه بود!
💠پنجاه سال ضربه زدن لازم است تا سرزمین و منطقهیی، به مثابهی یک طبیعت، به محرومیت خو بگیرد! در همین خصوص، پنجاه سالهایی گذشت! خدا نگذرد از سردمداران این دو رژیم خبیث منحوس - یعنی رژیم قاجار و رژیم پهلوی - که حدود دویست سال بر این کشور حاکم بودند و در گوشه و کنار این کشور بد خاطرههایی گذاشتند؛ بد نشانههایی از اختلاف و تبعیض و نامردمی و بیتوجهی به مردم باقی گذاشتند.۱۳۷۰/۱۰/۱۲
#سیدعلی_خامنه_ای
✅ «انقلابی از انقلاب میگوید» (۶)
🔴تور نامرئی فرهنگ طاغوت
🔴رهبر انقلاب🔻 «آن وقت من و امثال من كه در زمینهی مسائل مبارزه، به طور جدّی و عمیق فكر میكردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم كه تا آنجایی كه میتوانیم، جوانان را از دایرهی نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بكشیم. من خودم مثلاً مسجد میرفتم، درس تفسیر میگفتم، سخنرانیِ بعد از نماز میكردم، گاهی به شهرستانها میرفتم سخنرانی میكردم. نقطهی اصلی توجّه من این بود كه جوانان را از كمند فرهنگی رژیم بیرون بكشم. خود من آن وقتها این را به «تور نامریی» تعبیر میكردم. میگفتم یك تور نامریی وجود دارد كه همه را به سمتی میكشد! من میخواهم این تور نامریی را تا آنجا كه بشود، پاره كنم و هر مقدار كه میتوانم، جوانان را از كمند و دام این تور بیرون بكشم. هر كس از آن كمند فكری خارج میشد - كه خصوصیّتش هم این بود كه اوّلاً به تدیّن و ثانیاً به تفكرات امام گرایش پیدا میكرد - یك نوع مصونیتی مییافت. آن روز اینگونه بود. همان نسل هم، بعدها پایههای اصلی انقلاب شدند. الان هم كه من در همین زمان به جامعهی خودمان نگاه میكنم، خیلی از افراد آن نسل را - چه كسانی كه با من مرتبط بودند، چه كسانی كه حتّی مرتبط نبودند - میتوانم شناسایی كنم.» بیانات در دیدار جمعی از جوانان، ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
✅ «انقلابی از انقلاب میگوید» (۷)
🔴جوانهایی که طاغوت میخواست؛ و جوانهایی که انقلاب ساخت
🔴رهبر انقلاب 🔻
1⃣ « قبل از انقلاب، همهی دوران جوانی من غالباً با #جوانان گذشته است. وقتی انقلاب پیروز شد، من حدوداً سیونه ساله بودم. تمام مدت دورهی از هفده، هجده سالگی من تا آن تاریخ، با جوانان بود؛ چه جوانان حوزهی علمی و تحصیلی دینی و چه جوانان خارج از این حوزه. چیزی که حس میکردم این بود که رژیم #محمدرضا_پهلوی کاری کرده بود که جوانان به سمت #ابتذال میرفتند. ابتذال، نه فقط ابتذال اخلاقی؛ ابتذال هویّت و ابتذال شخصیّت.» بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
🔴2⃣ «من پدران و مادران متوسطی را میشناختم که طاقت همراهی کردن با احساس دینی جوان خودشان را نداشتند؛ حتّی گاهی از احساسات دینی و تعبد و زهد و بیاعتنایی به دنیا و به خوراک و به آسایشی که در جوانانشان مشهود بود، پیش ما شکایت میکردند! آن پدران و مادران، با همان تربیتهای غلط رشد کرده بودند، مسلمان هم بودند؛ اما این جوشش ایمان اسلامی در آنها نبود؛ ولی جوانشان تحت تأثیر تربیت انقلابی قرار گرفته بود؛ به همین خاطر بود که جوانان، خانوادهها را پشت سر خودشان میکشیدند؛ و این شد که آن قیام عظیم مردمی و آن حرکت بینظیر در عالم - یعنی #انقلاب_اسلامی ما - به رهبری امام و با پشتیبانی قاطبهی ملت و با میدانداری جوانان به پیروزی رسید. این یک فتح بود؛ هم فتح میدان مبارزه با استکبار بود، و هم بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود؛ که این را اسلام و انقلاب و امام کرده بودند، و این #فتح_الفتوح بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانان بود.» بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۷۰/۸/۱۵
🔷 «انقلابی از انقلاب میگوید» (۳)
↙️ تا ۲۲ بهمن، وقایع انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی را با «روایتِ دستِ اول» حضرت آیتالله خامنهای دنبال کنید؛
🔘 پهلوی؛ گرگ خونخوار مردم، و بره رام دشمن
رهبر انقلاب: «کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که #شاه_خائن برای اینکه فلان کس را به عنوان نخستوزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر #انگلیس - و بعدها با سفیر #آمریکا - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشتهی ماست. این ضد #عزت_ملی است. حکومتهای #دیکتاتوری_وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکهی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید. وقتی یک چنین روحیهای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهی رام... همان رضاخانی که بخصوص در نیمهی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانههای خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام سادهی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.» بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج، ۱۳۸۸ / ۰۲ / ۲۲
✅✅«انقلابی از انقلاب میگوید» (۸)
🔴 فاجعه کشتار مردم تهران در هشتم بهمن ۱۳۵۷
🔴رهبر انقلاب🔻 «یک کشتار دیگری مثل کشتار #هفدهم_شهریور، در #هشتم_بهمن در همین #میدان_انقلاب در اینجا اتّفاق افتاد که غالباً بیتوجّه به آن هستند؛ عوامل رژیم افتادند به جان مردم. از خاطرات این ژنرال آمریکایی(هایزر) که درروزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، نقل کردند؛او میگوید من ژنرالهای شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لولههای تفنگها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند،خیلی اوقات تیرهای هوایی میزدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرالهای شاه توصیه میکند و میگوید لولهی تفنگها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛لولههای تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّهی زیادی رابه شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند. بعدیکی از فرماندهان ارتش شاه -ارتشبد قرهباغی- میآید پیش #هایزر و میگویداین دستور تو فایدهای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند. هایزر درخاطراتش مینویسد که چقدر اینها تحلیلهای کودکانهای دارند! یعنی چه؟یعنی [میگوید] توقّع قرهباغی این بود که با یک بار مردم را به رگباربستن قضیّه تمام میشود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه میشوند، آنها را قتلعام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا ۲۵ سال دراین کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرالهای رژیم شاه اینجور دستورمیدهد؛... یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت میکرد.»بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
✅«انقلابی از انقلاب میگوید»(۱۰)
🔴دین و دانشگاه در دوران پهلوی
🔴 رهبر انقلاب🔻
1⃣ «در دانشگاهها و در همین دانشگاه شهید بهشتی، قبل از انقلاب چند جوان متدیّن بودند که اگر اسم بیاورم، بعضی از آنها را میشناسید. بعضی از آنها با بنده دوست و خویشاوند بودند؛ میآمدند از این جا - که آن زمان اسمش دانشگاه ملی بود - مطالبی برای بنده نقل میکردند. اوّلاً مراسم مذهبی که هیچ، حتّی یک محیط کوچک هم برای نماز خواندن نداشتند. خودشان دور هم جمع شدند و با پول شخصی جای کوچکی را به عنوان نمازخانه درست کردند. مگر دستگاه اجازه میداد؟ آن روز همین دانشگاه - که عمدتاً محل اعیان و اشراف و بچه پولدارها بود - اینگونه بود؛مرکز چه فجایع و فسادهایی! دانشگاههای دیگر هم همینگونه بود. واقعاً استاد و دانشجوی متدیّن در دانشگاه زیر فشار بودند. در سطح جامعه هم همین مسائل بود. زنی که مایل بود حجابش را حفظ کند - نه اینکه با چادر و روگیری، بلکه با یک حجاب معقول - مگر میتوانست در جامعه راه برود؟! ما ماجراها دیدیم و شنیدیم و اطّلاع داریم، که الان نه وقتش هست، نه مناسب است آنها را بگوییم. آن وقایع را شما ندیدید. امروز جامعه ما، جامعه دینی و اخلاقی است؛ البته در آن فساد هم هست. زمان امیرالمؤمنین هم فساد بود. شما خیال میکنید آن زمان فساد و بدی نبود؟ آن زمان آدمهایی که احیاناً دچار فساد و فحشا بشوند، نبودند؟ چرا، آن زمان هم بودند. عمده این است که در هر نظامی اگر به فکر اصلاح هستند، برای مقابله با عوامل فساد همّت بگمارند. باید برای مبارزه با فساد همّت گماشت؛ چه با پدیدهها، چه با زیربناها و ریشهها. اینکه باشد، جامعه رشد خواهد کرد، پیش خواهد رفت و همین مقدار فسادی هم که میبینید، بهمرور از بین خواهد رفت.» بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
2⃣ «قبل از انقلاب نمازخواندن یک عیب بود و در همین مسجد دانشگاه تهران یک عدهی بسیار محدودی میرفتند نماز میخواندند، بهطوری که من یک وقتی کار داشتم و رفته بودم آنجا دنبال کسی مسجد خلوت بود و هیچکس سراغ مسجد نمیرفت مگر یک چند نفر معدودی از چند هزار دانشجو. .. در آن زمان اگر میخواستند از یک جوانی تعریف کنند، میگفتند این جوان خیلی خوب است و نمازخوان است، نمازخوان یعنی خیلی خوب. نمازخوان یک نوع مقدس مآبی به حساب میآمد، تازه همان آدم هم یک وقتی اگر کاری داشت و جلسهای داشت، یا درسی داشت، یا قرار شیرین خوبی داشت نماز را خیلی راحت ترک میکرد، اما امروز آنطور نیست. » بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره ، ۱۳۷۰/۰۷/۲۴
✅تحریم عید نوروز در سال 1342+ اسناد
🔴پس از برگزاری رفراندوم قلابی شاه در ششم بهمن 1341 و در شرایطی كه رسانه های داخلی و خارجی یكصدا شاه و انقلاب سفید او را می ستودند، نغمه های مخالفت با این همه پرسی از گوشه و كنار و در رأس آنها از جانب امام خمینی بلند شد. حضرت امام طی نشست هفتگی با مراجع و علمای قم، خواهان در پیش گرفتن سیاست مشترك علیه رژیم شده و پیشنهاد دادند كه در اعتراض به اعمال رژیم، نوروز 1342 عزای عموی اعلام شود. این پیشنهاد با استقبال وسیع شخصیتهای حوزوی مواجه گردید و آنان نیز ضمن حمایت از امام، عید نوروز را عزای ملی اعلام كردند. پس از این حركت، شاه در اقدامی وقیحانه با روحانیت اعلام جنگ نمود و مخالفان را به مرگ تهدیدكرد. این عمل محمدرضا پهلوی عكس العمل شدید حضرت امام را به دنبال آورد و ایشان طی سخنانی در 29 اسفند 1341 در جمع روحانیان، طلاب و مردم قم به افشاگری علیه رژیم پرداخته و بر موضع خود مبنی بر اعلام عزای عمومی در نوروز 42 پافشاری نمودند. به دنبال تحریم نوروز، در برخی ازمساجد و حسینیه ها و منازل علما و در رأس آن بیت حضرت امام، مجالس عزا برپا شد. این عمل باعث زیر سؤال بردن برنامه های شاه شد و خشم حكومت را برانگیخت. از این رو رژیم به این نتیجه رسید كه باید با حركتی قهرآمیز، زهر چشمی به نیروهای مذهبی نشان دهد تا به خیال خود آنان را سر جایشان بنشاند.
🔴این فرصت در دوم فروردین 1342 نصیب مزدوران شاه گردید و آنان طی یورش به مدرسه فیضیه، درصدد به اصطلاح سركوب حوزه علمیه قم و روحانیان برآمدند. این عمل، وقایع مهمی را در پی داشت كه مهمترین آنها، عكس العمل شدید امام طی سخنرانی عاشورای 1342 ش، دستگیری ایشان و وقوع قیام خونین پانزدهم خرداد 42 می باشد.
🔴با نزدیك شدن عید نوروز 1342 امام خمینی به روشنگرى و افشاگرى دست زد و افكار مردم مسلمان را علیه رژیم شاه تحریك كند و ضربۀ مؤثرى بر پیكر «انقلاب سفید» و توطئه هاى شاه و امریكا وارد آورد.
امام خمینی در پیامى خطاب به علما فرمودند: «دستگاه حاكمه مى خواهد با تمام كوشش به هَدمِ احكام ضروریۀ اسلام قیام؛ و به دنبال آن مطالبى است كه اسلام را به خطر مى اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر ـ عجلاللّه تعالى فرجه ـ جلوس مىكنم و به مردم اعلام خطر مى نمایم.» ( صحیفه امام خمینی جلد اول)
🔴 ایشان در پیامى دیگر با عنوان «روحانیت امسال عید ندارد» منتشر گردید، امام هشدار دادند: «دستگاه جابره در نظر دارد... دخترهاى هجده ساله را به نظام اجبارى ببرد و به سربازخانه ها بكشد، یعنى با زور سرنیزه دخترهاى جوان عفیف مسلمانان را به مراكز فحشا ببرد... من این عید را براى جامعۀ مسلمین عزا اعلام مى كنم... و اگر زنده ماندم تكلیف بعدى خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد.»
🔴با وجود تلاش هاى رژیم شاه و «ساواك» به منظور بى اثر ساختن اعلامیه امام، مردم ایران از برگزارى مراسم عید رسماً خوددارى ورزیدند. طبقات مختلف مردم به پیروى از امام، طى اعلامیه هایی ، رسماً اعلام عزا كردند و نگرانى خود را از توطئه هاى شاه علیه اسلام و استقلال ایران اظهار داشتند.
در ذیل به ارائه اسنادی در خصوص تحریم عید نوروز می پردازیم:
🚀 شرح مصاحبه های محمد حسنین هیکل با محمدرضا شاه پهلوی:
هیکل یک بار در سال ۱۳۳۰ شمسی، در بحبوحهٔ جنبش ملی شدن صنعت نفت، و بار دیگر در سال ۱۳۵۴، به دعوت شخص شاه به تهران سفر کرده و با او و تنی چند از مقامات حکومت ایران دیدار کرد. دیدار دوم او در قالب مصاحبهای در روزنامههای رسمی وقت ایران منتشر شده که هیکل در لابهلای نقل مستقیم آن مصاحبه برخی جزئیات این دیدار را به یاد میآورد.
1- شاه با ملی کردن نفت مخالف بود.
http://bit.ly/1RQVxvG
2- شاه در برابر طوفانها خود را تنها میدید.
http://bit.ly/1RQVH6n
3- گناه مصدق و علاء، دیدن شاه در دوران ضعف بود
http://bit.ly/1RQVLTI
4- شاه گفت بمب اتم نمیخواهم.
http://bit.ly/1RQVQGT
5- شاه سالانه یک میلیارد دلار از شرکت نفت میگرفت.
http://bit.ly/1RQW2Ww
6-انقلاب سفید چیزی نشد که شاه میخواست.
http://bit.ly/1RQW94t
7-جواهرات سلطنتی در چمدان شاه جا نشد.
http://bit.ly/1RQWfcp
Ⓜ️ منبع: کتاب دیداری دوباره با تاریخ
شاه :
منافع کشور ایجاب میکند که ارتش حتی در خارج از مرز ها قربانی بدهد تا منافع ملی کشور (منافع آمریکا در منطقه) حفظ شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 خاطرات وحشتناک رضاخانی
مهمانی خونین از عشایر کشور که بعد از دعوت و صرف غذا همگی به دار آویخته می شوند و یک طناب دار اضافه می آید که در ....ادامه را در کلیپ ببینید
بسم الله
.
یکی از اقدامات رضاخان ایجاد محدودیت و جلوگیری از برگزاری مراسم سوگواری و اعیاد مذهبی بود که به طور سنتی مسلمانان در ایام عاشورا و محرم و صفر ، ماه رمضان و... برگزار می کرد و به انجام چنین مراسمی اعتقاد داشتند. از تندترین حملات رضاخان به دین که عناد کامل رژیم را نسبت به اسلام و مراسم آن نشان می داد ، ایجاد محدودیت و ممنوع کردن برگزاری مراسم سوگواری بود. این خواست قلبی استعمار انگلیس از زمان تهاجم به کشورهای اسلامی بود. در خاطرات همفر در همین زمینه توصیه شده است :(۱)
"مراکز عزاداری حسین (ع) یا تکایا ،باید نابود شود و به ویرانه هایی مبدل گردند. علت این کار البته باید مبارزه با گمراهی مسلمین و نابودی بدبختی های دین ، قلمداد شود. باید با تمام وسایل بکوشیم تا مردم را از رفتن به تکایا و عزاداری برای حسین (ع) خودداری کنند و تدریجا این گونه کارها متروک گردد. برای این منظور باید شرایط و ضوابط تأسیس تکایا و گزینش وعاظ و روضه خوان ها را دشوار ساخت"(۲) !!!
.
پ ن : حال سالها پس از رهایی از اسارت به برکت خون پاک شهدای اسلام در تمام نقاط کشور تکایا و دسته های عزاداری بیش از پیش فریاد "لبیک یا حسین ع" سر می دهند. خدارا بابت این همه لطفش هزاران بار شکر میکنیم. الحمدلله.
.
منابع :۱. کتاب سقوط ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ص ۸۷۷ / ۲. کتاب خاطرات همفر ، ص ۸۶
بسم الله
.
حمله رضاخان به مذهب و ممنوع ساختن مراسم عزاداری از سال ۱۳۰۹ شروع و در سال ۱۳۱۱ اوج گرفت و برگزاری هرگونه مراسم عزاداری امام حسین (ع) ممنوع اعلام شد.رضاخان تنها به جلوگیری و ممنوع کردن مراسم عزاداری عاشورا را بسنده نکرد بلکه در این روزها دسته های موزیک راه می انداخت و کار به جایی رسید که در شب عاشورا همزمان با تولد رضاخان کارناوال شادی به راه انداختند.(۱)
مکی با اشاره به گذشته رضاخان در برگزاری و تظاهرات عوامفریبانه مذهبی او می نویسد:رفته رفته هر سال نسبت به سال قبل برگزاری مجالس عزاداری سخت می گردید و از سال ۱۳۱۵ ، ۱۶ در ماه محرم از طرف دولت از سران اصناف و بنگاه ها اجبارا خواسته می شد که کارناوال راه بیندازند و سال ۱۳۱۹ روز کارناوال مصادف با دهه اول ماه محرم (عاشورا) بود و شب قبل کارناوال مفصلی به راه انداختند که در کامیون ها عده ای عمله طرب و فواحش را جمع کرده بودند که در کامیونها به رقص و پایکوبی می پرداختند.!!! (۲)
.
پ ن: نباید فراموش کرد که برگزاری مراسمات عزاداری را بعد از خدا و امام حسین (ع) مدیون امام خمینی و رهبر انقلاب هستیم.
.
منابع: ۱.اطلاعات در یک ربع قرن ، ص۱۴۶ / ۲. مکی، حسین ، تاریخ بیست ساله ایران ، جلد ۱ ، ص ۴۵۲
١٠ آذر ١٣١١: لغو #قرارداد_دارسی
رهبر انقلاب:
«چند سالی از به قدرت رسیدن #رضاخان توسط انگلیسیها نگذشته بود که او به فکر افتاد اگر بشود، پول بیشتری بابت نفت از آنها بگیرد. البته سرسپردگی او به جای خود محفوظ بود؛ اما بالاخره هر نوکری، گاهی به این فکر میافتد که مقدار بیشتری پول از ارباب خود اخاذی کند! مزاج قلدرمآبانه او به کمکش آمد تا با قرارداد دارسی که هنوز سی سال دیگر مانده بود تا به سر آید، برخوردِ قلدرانه کند. یعنی وارد هیأت دولت شد و قرارداد دارسی را در بخاری انداخت و سوزاند! وقتی به او گفتند« از مدّت قرارداد، سی سال دیگر باقی مانده است» گفت: «این چه قراردادی است! باید بابت #نفت، پول بیشتری به ما بدهند.» آن وقت، طرفش کیست؟ یک کمپانی انگلیسی! بهمجرد اینکه رضاخان با قرارداد دارسی چنین برخوردی کرد، حکومت #انگلیس وارد میدان شد و های و هوی و سر و صدا به راه انداخت. نهایتاً انگلیسیها دماغ رضاخان را به خاک مالیدند و کاری کردند که همین قرار داد را که فقط سی سال دیگر از اعتبارش مانده بود، به مدت شصت سال دیگر تمدید کرد! یعنی با انگلیسیها قرارداد دیگری بست.»
بیانات در خطبههای نمازجمعه، ۱۳۷۳/۱۱/۱۴
بد دهنی رضاشاه
یکی از نزدیکان رضاشاه می گوید:
رضاشاه بسیار فحاش بود و آنچه از فحش های رکیک چارواداری میدانست حواله نزدیکان خود و وزراء و وکلا و مسئولین مملکت میکرد!
بدا به حال کسی که مورد خطاب و عتاب رضا شاه قرار میگرفت دیگر چیزی نبود که به او و خاندانش حواله ندهد!فحاشی رضاشاه آنقدر زننده بود که در یک جمله میتوان گفت:
رضاشاه شان فحش را هم از بین برده بود!
خاطرات ملکه پهلوی،پاورقی ص224
برگرفته از کتاب پهلوی ها را بشناسیم
بسم الله
.
رضا خان تا قبل از به قدرت رسیدن از مال دنیا یک دست لباس داشت که متعلق به قزاقخانه بود! اما چون به قدرت رسید با ولع عجیب شروع به جمع آوری مال و ثروت کرد.
رحیم هیراد(رئیس دفتر رضاخان) در دفتر خاطرات خود می نویسد : رضا شاه عجیب به تملک اراضی مردم علاقه داشت و به نوعی جنون زمین خواری مبتلا بود. علاقه به تملک اراضی و باغات و مزارع و روستاها یک بیماری مزمن و مهلک در این مرد بود و هر محل خوش آب و هوا را که می دید تصاحب می کرد!
پس از استقرار دوران خودکامگی رضاخان و غصب املاک مردم به نام "املاک اختصاصی" در مجلس شورای ملی بحث بر سر این بود که اسم بهره مالکانه رضاخان را چه بگذارند :" منال!" یکی از نمایندگان گویا مرحوم اورنگ از جا بر می خیزد و ضمن اعتراض مفصل می گوید : اصلا به من بگویید این کلمه منال یعنی چه؟
و هنوز کسی به این سؤال پاسخ نداده بود که نماینده شوخ طبع و با ذوقی از ته مجلس فریاد برآورد و گفت :منال یعنی بده و ناله مکن!!!
پس از بردن رضاخان از ایران همه املاک و مستغلات و زمینهای وسیع و روستاها و قراء و قصبات که رضاخان بزور سر نیزه از مردم اخذ کرده بود به عنوان ارث به پسر ناخلفش محمدرضا رسید. این زمینها تا قبل از پیروزی انقلاب تحت عنوان "املاک سلطنتی" اداره میشد و اداره سرپرستی آن بزرگتر از یک وزارتخانه بود!
.
منبع: کتاب دخترم فرح , صفحه ۳۶۷ , پانویس صفحه
بسم الله
.
روحیات رضاخان :
رضاخان ساعت ۱۲ نهار می خورد, ساعت ۶ بعد از ظهر یک جوجه کباب با یک گیلاس کنیاک می خورد و ساعت ۸ شام میخورد. شب ها بالای سرش یک لیوان شراب قرمز و یک لیوان شراب سفید بود ، که هرگاه خوابش نمی برد مصرف میکرد. شراب را یک نفر متخصص در سعدآباد تهیه می کرد و پنج سال بعد مصرف می شد... غذایش پلو و خورش , با یک وجب روغن , و کباب بود. همیشه باید از قاشقش روغن بچکد! خودش زمانی به محمدرضا گفته بود که من برنج را اینطور دوست دارم که وقتی می خواهم قاشق را به دهانم فرو کنم از آن روغن بچکد! این نیز عادت دوران قزاقی اش بود. شام او نیز همین برنج و خورش بسیار چرب بود، ولی مختصر تر از نهار.
رضاخان تریاک می کشید و همیشه این برنامه را با دقت انجام می داد!
منبع : کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، صفحه ۷۱
✅ #رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. پس از سقوط او، تا مدتها روزنامهها و مجلات کشور پر بود از نمونههایی از غصب اموال مردم توسط رضاخان. البته گاهی پول مختصری هم به عنوان بهای آن میداد. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر #کریم_آقاخان_بوذرجمهری اداره میکرد. در سال ۱۳۱۹ (یکسال قبل از رفتن رضاخان از ایران) صورتحساب عایدی خالص سالیانه #املاک_پهلوی ۶۲ میلیون تومان بود، که همۀ اینها را به محمّدرضا منتقل کرد و سایر اولاد او بینصیب ماندند. بعدها آنها به رضاخان شکایت کردند و او نیز به محمّدرضا نوشت که کاخهای فرزندان را به آنها انقل دهد و علاوه بر آن به هرکدام یک میلیون تومان بپردازد، که انجام شد.
اگر رضاخان خاطرات خود را مینوشت و در آن توضیح میداد که چرا هزاران هزار مالک را بیملک کرد تا خود مالک شود، دانستن انگیزۀ او جال بود تصور میکنم اگر خاطراتش را مینوشت باید میگفت که از نظر ملک سیری نداشتم! از شخصی که خود زمانی به رضاخان پیشنهاد فروش املاکش را داده بود، پرسیدم. پاسخ داد: «اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهاد را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید، و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد!» همه و یا لااقل تعداد زیادی از کسانی که حق ملاقات با او را داشتند چنین پیشنهاداتی میدادند و این نقطۀ ضعف بزرگ رضاخان بود.
در روزهای اشغال ایران توسط متفقین، که انگلیسیها رضا را به عنوان یک مهرۀ بیارزش و مدفون میدانستند، رادیوی #BBC ، سه روز متوالی دربارۀ املاک رضاخان سخن گفت و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرد، غصب کلیۀ اموال مردم شمال است!
#ظهور_و_سقوط_سلطنت_پهلوی
خاطرات ارتشبد #حسین_فردوست (از نزدیکان دربار پهلوی)
#موسسۀ_مطالعات_و_پژوهشهای_سیاسی
جلد یکم، صفحات ۱۱۱ و ۱۱۲.
🔽قابل توجه سلطنت طلب ها که با پولهای بادآورده مردم ایران، قصد دارند دوره پهلوی را به حساب خودشون تطهیر کنند 🔽
⛔️ رضاشاه با ایران چه کرد؟
❎❎❎ روزی که بود:
🚫 جنایت و قتل:
✔️ قتل 200 نویسنده، شاعر، ادیب، منتقد و حتی وزرا و معاونان خود
از جمله: میرزاده عشقی شاعر و روزنامه نگار مشروطه خواه – فرخی یزدی شاعر آزادی خواه- واعظ قزوینی – کمال الملک نقاش تبعیدی- تیمورتاش وزیر دربار و مرد شماره 2 ایران- سردار اسعد وزیر پست و تلگراف و وزیر جنگ - نصرت الدوله فیروز وزیر عدلیه- علی اکبر داور وزیر دادگستری (در قالب خودکشی)
🚫 قتل های دسته جمعی:
✔️ قتل عام و مجروح شدن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد به جرم اعتراض به بخشنامهی اجباری شدن کلاهفرنگی برای ایرانیان
✔️ کشتار دستهجمعی عشایر و قتل و ترور سران ایلیاتی بهویژه بختیاریها و قشقاییها - قتل 25 تن از دلیرترین سران قشقایی و بویراحمدی و ممسنی که در طول تاریخ در برابر بیگانگان ایستاده بودند.
✔️قتل بیش از 24 هزار تن به انحای گوناگون به دست مأموران امنیتی شهربانی رضاخان
(http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7617)
🚫 فروش خاک ایران به بیگانگان
✔️ واگذار کردن بخش هایی از حاصلخیزترین و بهترین نقاط خاک ایران به عراق و ترکیه و افغانستان در پیمان سعدآباد:
✔️ تقسیم آب هیرمند با مدیریت انگلیسیها بین تهران و کابل در 1317و جدا شدن «دشت ناامید» به مساحت سه هزار کیلومتر از ایران و خارج شدن سرچشمهی هیرمند از دسترس ایران و تبدیل سیستان و بلوچستان آباد به ریگزار 😓
✔️ واگذاری ارتفاعات استراتژیک آرارات به ترکها😓
✔️ واگذاری کل اروند رود به عراق😓
✔️ واگذاری دهکده زیبای فیروزه در شمال شرقی ایران به روسها (الان یه منطقه توریستی جزء ترکمنستانه) 😓
✔️ حمله و دست درازی ترکها در جند نوبت به خاک ایران و تصرف مناطق «بولاغباشی»، «جوزر»، «قوریگل»، روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»
(http://velayati.ir/fa/news/789/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D8%AF)
❎ ❎❎ روزی که رفت:
🚫 یک روز نتوانست در برابر دشمن مقاومت کند و دستور تخلیه پادگانها را داد.
🚫 کل ایران در اشغال متفقین بود. 😞
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
یرواند آبراهامیان، استاد تاریخ دانشگاه نیویورک، در کتاب خود،تاریخ ایران مدرن، که به فارسی نیز ترجمه شده، می نویسد:
این سرباز ساده(رضاشاه) که از درجات پایین نظامی برآمده بود، در دوران حکومتش آن قدر ملک تصاحب کرد که به ثروتمندترین فرد ایران- اگر نگوییم خاورمیانه- تبدیل شد. بر اساس برآورد یکی از زندگینامه نویسان هوادار رضاشاه، ثروت وی به هنگام مرگ سه میلیون پوند و حدود 1/5 میلیون هکتار زمین بوده است. بیشتر این زمینها در منطقه اجدادیش مازندران قرار داشت. وی همچنین صاحب مزارع گندم در همدان، گرگان و ورامین بود. بخشی از این املاک با مصادره مستقیم ، بخشی دیگر از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طریق آبیاری زمینهای بایر، و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین داران بزرگ و کوچک برای فروش زمینهایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود.
تاریخ ایران مدرن
نوشته یرواند آبراهامیان استاد تاریخ دانشگاه شهر نیویورک امریکا
ترجمه محمدابراهیم فتاحی
ص139