eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
773 ویدیو
243 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💢سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر، پروپاگاندا یا واقعیت؟ یادداشت اول: تبلیغاتی که از دیروز شروع شده درباره «سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر»، که گویا اکنون به شدت تنزل یافته، مبنای و حقوقی ندارد و تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا) است. چند بار در فیسبوک و در گروه تلگرامی توضیح داده‌ام. حکومت شاه اندکی پس از انقلاب ۱۹۱۷ و صعود بلشویک‌ها در روسیه و گسترش آن به باکو و همسایگی ایران مستقر شد که مقارن بود جنگ «روس‌های سفید» (ژنرال‌های روسی مخالف حکومت بلشویکی) با نظام سیاسی جدید شوروی. این جنگ شالوده تخاصم شوروی با غرب است و در تاریخنگاری گاه «جنگ چرچیل» خوانده می‌شود. (چرچیل جوان تا سال ۱۹۲۱ وزیر جنگ بریتانیا بود.) برخی محققین معتقدند اگر این رویه خصمانه علیه جدید نبود مسیر تاریخ به شکل دیگر می‌توانست رقم خورد. در این فضا، رضا شاه می‌توانست سهم ایران از دریای خزر را با حکومت جدید شوروی تعیین کند ولی نکرد و این مسئله مهم و حیاتی برای ایران مبهم ماند. چرا؟ دریای خزر هیچگاه تماماً متعلق به ایران نبوده برخلاف خلیج فارس. ولی در زمان استالین این امکان هم برای رضا شاه و هم برای حکومتی که محمدرضا شاه جوان در رأس آن بود پس از شهریور ۱۳۲۰ (در زمان احیای ماجرای نفت شمال پس از پایان جنگ دوم جهانی) وجود داشت که طی قراردادی سهم ایران را در دریای خزر بطور کاملاً مشخص تعیین کند ولی نکردند. اگر آن زمان، بخصوص زمان رضا شاه، سهم ایران در دریای خزر تعیین می‌شد، اگر ۵۰ درصد سهم نمی‌شد بالاخره می‌توانست ۳۰ درصد باشد. به این دلیل، پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تبدیل دریای خزر به حوزه مالکیت ۵ کشور مجاور آن، ایران به شدت کاهش یافت. مسئله مهم بعدی جنجالی نفت شمال است که دو بار بحرانی شد. یک بار اواخر احمد شاه و جنگ نفتی در ایران و بار دیگر پس از شهریور ۱۳۲۰ و دولت محمد ساعد مراغه‌ای. در ماجرای نفت شمال، برخورد ایران به ، که به نفت ایران نیاز داشت، خصمانه بود در حالی که مخفیانه و حتی علنی در حال مذاکره با رویال داچ شل و استاندارد اویل بود برای اعطای امتیاز نفت شمال به این دو کمپانی. در مقابل، شاه با اتخاذ سیاست ناسیونالیسم افراطی ایرانی سبب شد حاکمیت ایران بر خلیج فارس (که قلمرو نفوذ ایران بود) بکلی از دست رود و حاکمیت وهابیون بر جنوب خلیج فارس شود. به این معنا که حلقه واسطه حاکمیت ایران بر جنوب خلیج فارس عشایر عرب شیعی ایرانی بودند بویژه بنی‌کعب. بنی‌کعب همیشه خود را ایرانی می‌دانست و حتی زمانی که دولت قاجاریه به شدت مالیات مطالبه می‌کرد، و عثمانی‌ها پیشنهاد کردند چند ساله را ببخشند ولی تبعه عثمانی شوند، اعراب شیعی بنی‌کعب نپذیرفتند. عشایر عرب جزء مهمی از ایران بوده‌اند و سد استواری در مقابل تهاجم وهابیون به عتبات. ولی سیاست ناسیونالیسم افراطی رضا شاه، که متکی بر عامل پیوندهای تاریخی اقوام متنوع ایرانی یعنی ساکن فلات ایران و عامل مذهب تشیع نبود، و فقط بر قومیت «ایرانی» و زبان فارسی تأکید می‌کرد، این مهم در اقتدار منطقه‌ای ایران را از بین برد و اکنون کار به جایی رسیده که ما نه تنها در میان اعراب خوزستان بلکه در برخی مناطق سنی‌نشین نیز با گرایش‌های تجزیه‌طلبانه ضد ایرانی مواجه هستیم.