متنِ شبهِ روشنفکری!
هزینه پایین روشنفکری در ایران‼️
✅ کور که نیستیم! می بینیم آنقدر حجم تولید بِلاهت در کشورمان زیاد است که برای روشنفکر شدن کافی است هیچ کار نکنیم‼️
یا حداکثر پُزیشنی چون حالت مهدی فلاحتی بگیریم وقتی در انتهای برنامه صفحه آخر یکی از برنامه های پخش شده از تلویزیون ایران را بُرش می زند و سپس بدون شرح، با نیشخندی می گوید «شب و روزگار خوش!»
✅ دیدم این روزها کافی است چند عکس از فوت شدگان زلزله را در فضای مجازی بارگزاری کنیم و زیرش بنویسیم «اینم از این!»
یا تصویر نقشه کرمانشاه را اشتراک گذاشته و کپچن کنیم «#سر_پل_ذهاب/#سرپل_صراط!»
✅ باز در این چند روز دیدم از جمله مواد دیگر روشنفکری حفظِ سنگرِ فحاشی به احمدی نژاد است‼️
کاری هم نداشته باشیم احمدی نژاد کدام سیاستهای توسعه را پیش گرفت و مگر الان چه سیاستی دستور کار است⁉️
اما گفتم بنویسم که یادمان نرود، روشنفکر در 50 سال پیش این مملکت یک تعریف دیگری داشت!
✅ به غیر از عینک کمونیستی و پیراهن سفید و روزنامه تا شده زیر بغل،
روشنفکر شخصی بود که راه برون رفت از نظام استبداد سیاسی را قدم به قدم و صفحه صفحه و کوچه به کوچه "با مردم عامی" می پیمود❕
✅ روشنفکر شخصی بود که در گفتمان انفجاریِ «تاج/پرسپولیس»و در جامعه ای به شدت خروس باز و کتاب نخوان، و در سیطره ی فرهنگی سینمای فیلم فارسی که بعضا چند دیالوگ بود میان لرزیدن تن و بدن و گردنهای بلور❕، و در حال له شدن میان دو لبه ی مخالفین حکومتی دل سنگ، و مخالفین متحجر مذهبی سر سخت،
کتابهایش بدون برندی مشخص با نامهای مستعاری چون
علی سبزواری،
علی مزینانی،
علی دهقان نژاد،
علی زمانی،
علی سبزوار زاده،
علی اسلام دوست،
علی خراسانی،
چاپ و شبه گفتمان اش نقل محافل و موضوع مجالس شود.
او با امکاناتی چون نداشتن #دو_متر_جا از خودش باعث شد گفتمان و مطالبه عدالت خواهی در سطوح و اقشار مختلف جامعه احیا شود.
✅ ترازو را گم نکنیم و یادمان باشد در بهترین حالت 50 سال، از روشنفکر 50 سال پیش این مملکت عقبیم!