eitaa logo
شبهه پژوهی و پاسخگویی
846 دنبال‌کننده
189 عکس
17 ویدیو
6 فایل
📌واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت ✍️اداره توسط طلاب رشته هاي تخصصي «تفسير و علوم قرآن»و«تاريخ و سيره اهل بيت ع» حوزه علميه خراسان 🔍رصد شبهات عرصه قرآن و عترت در فضاي مجازي و نشر بهترين پاسخ ها ♨️ارتباط و ️ارسال شبهه: @shobhemtq
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهه پژوهی و پاسخگویی
🚫#شبهه_الف_190 🤔اگر پیامبران معصوم هستند چطور در قرآن آمده آدم پروردگارش را عصیان کرد(121طه)⁉️ ✅پا
🚫 🤔اگر پیامبران معصوم هستند چطور در قرآن آمده آدم پروردگارش را عصیان کرد(121طه)⁉️ ✅پاسخ دوم: 👈اگرچه عصیان در گفتمان امروز به معنای گناه می آید، ولی در لغت به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است، خواه این فرمان یک فرمان واجب باشد یا مستحب.🔰 بنابراین به کار رفتن کلمه عصیان، لزوماً به معنای ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست، بلکه می تواند ترک یک مستحب یا ارتکاب مکروه باشد. مخالفت با یک واجب عصمت را نفی می کند، ولی مخالفت با امر مستحب، هیچ گونه منافاتی با عصمت پیامبر ندارد. بدیهی است که ترک یک امر مستحب خود یک نوع خسران وزیان می باشد. ✅پاسخ سوم: 👈عصیان و گناه گاهی برای همه افراد بدون اینکه فردی از آن قانون کلی خارج باشد، گناه محسوب می شود مانند ظلم کردن، دروغ گفتن و مال حرام خوردن، اما گاهی جنبه نسبی دارد یعنی اگر از یک نفر سر بزند گناه نیست، اما در مقایسه با مقام و جایگاه او کار ناشایستی است. این که گفته اند:«حسنات الابرار سیئات المقربین» اشاره به همین مطلب دارد. ◀️به عبارت دیگر این همان چیزی است که به عنوان «ترک اولی» معروف شده است که نه گناه است و نه مخالف مقام عصمت.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: https://eitaa.com/joinchat/484900935C65ea11b45e
🚫 🤔در یک آیه قرآن تعبیر "رب المشرق" آمده و در جای دیگر "رب المشرقین" و در دیگر آیه "رب المشارق! بالاخره یک مشرق داریم یا دو تا یا چند تا⁉️ ✅ پاسخ 👈هیچ تناقضی در این تعابیر وجود ندارد. اگر بگویند «خدای انسان» و بعد بگویند «خدای انسان‌ها» بین این دو تعبیر تناقض است⁉️ قطعا خیر این تفاوت تعبیر دلیلی داشته و در هرکدام به دلیلی از مفرد، مثنی یا جمع استفاده شده است. اما درباره تعبیر «رب المشرقین (خدای دو مشرق...)» مفسران چند نظر دارند: برخی معتقدند منظور از مشرقین (مشرق و مغرب) خورشید و ماه است، برخی می‌گویند منظور نیم‌کره شمالی و نیم‌کره جنوبی است و برخی دیگر میگویند مربوط به بالاترین مشرق و مغرب در تابستان و پایین ترین مشرق و مغرب در زمستان (مدار شمالی و جنوبی) است. هرکدام از این تفاسیر مد نظر باشد (که پذیرش هر سه نیز امکانپذیر است) اشاره به نکته‌ای است که در تعابیر قبل وجود ندارد و خلاصه تناقضی در آن‌ها وجود ندارد.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: https://eitaa.com/joinchat/484900935C65ea11b45e
🚫 🤔طبق آیات قرآن، هدف از آفرینش انسان را عبادت دانسته. آیا خدا به عبادت بندگان نیاز داشته که دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است⁉️ ✅پاسخ : اگر دانشمند خوش بیانی سخن گفت، نباید پرسید چرا سخن گفتی؟! زیرا علم و بیان او اقتضا می کند که یافته های علمی خود را ارائه دهد. اما اگر این دانشمند با آن همه کمالات ساکت شد و یافته های خود را کتمان کرد، زیرا سوال می رود که چرا نگفتی⁉️ ◀️خداوند قادر حکیم مهربان که می تواند از خاک، نطفه انسان کاملی را بیافریند، اگر نمی آفرید جای سوال بود که چرا قدرت خود را به کار نگرفتی و چیزی نیافریدی⁉️ و در آخر باید بگوییم خداوند به عبادات مردم نیازی ندارد. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهی برخوردار می شوند و رشد میکنند. 🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 🤔 اگر بعثت پیامبر در ۲۷ رجب بوده و آیات ابتدایی سوره علق "اقرء باسم رَبِّک" نازل شده، چطور الله میگوید قرآن را در شب قدر(ماه رمضان)نازل کردیم(بقره،۱۸۵_قدر،۱)‼️ 👈نظر مشهور میان مفسّران این است که نزول قرآن در شب قدر به معنای نزول دفعی آن می‌باشد، یعنی کل قرآن به شکل یکجا نازل شده و در اینصورت تعارضی با نزول آیاتی از سوره علق در ۲۷ رجب و پیش از شب قدر که ناظر به شروع نزول تدریجی است، ندارد.⚜ ◀️زیرا این دو مقوله جدا از یکدیگراند، در غار حرا نزول تدریجی قرآن صورت گرفته که با آغاز بعثت و در ۲۷ رجب بوده، ولی در آیات مذکور، بحث از نزول کل قرآن است، نه نزول تک تک آیات، آن هم بصورت تدریجی.🔰 به همین سبب در آیاتی از قرآن که نزول دفعی مراد بوده کلمه "انزال" و در مواردی که نزول تدریجی مقصود بوده کلمه "تنزیل" بکار رفته است🔶🔹🔸 ●؛••••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: https://eitaa.com/joinchat/484900935C65ea11b45e
🚫 🤔در آيه 128 سوره آل عمران خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: هيچگونه اختياری (در باره سرنوشت كافران يا مؤمنان فراری از جنگ) برای تو نيست  اين آيه هر گونه اختياری را از پيامبر (ص) در باره عفو و بخشش يا مجازات مخالفان سلب می‌كند‼️ ✅پاسخ: 👈این آیه هيچ گونه منافاتی با مؤثر بودن دعای پيامبر (ص) و عفو و گذشت او، و شفاعت و مانند آن كه از آيات ديگر قرآن استفاده می‌شود، ندارد، زيرا منظور از آيه فوق اين است كه پيغمبر (ص) مستقلا هيچ كاری را نمی‌تواند انجام دهد، ولی به فرمان خدا و به اجازه او، می‌تواند ببخشد، و هم در جای خود مجازات كند، و هم عوامل پيروزی را فراهم سازد، و حتی به اجازه پروردگار و اذن او می‌تواند هم چون مسيح (ع) مردگان را زنده كند🔰 ◀️‏كسانی كه جمله" لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‌ءٌ" را گرفته، و خواسته‌اند توانايی پيامبر را بر اين امر انكار كنند، در حقيقت آيات ديگر قرآن را فراموش كرده‌اند. 🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 🤔اگر خداوند عادلی در این جهان است، چرا جمعی از ستمگران و افراد گنهكار و آلوده، اين قدر غرق نعمتند و مجازات نمی‌شوند. و هر روز را بهتر از روز قبل سپری میکنند‼️⁉️ ✅پاسخ: 👈خداوند در آيه 178 سوره آل عمران میفرماید: ‏آنها كه كافر شدند (و راه طغيان پيش گرفتند) تصور نكنند اگر به آنان مهلت می‌دهيم به سود آنها است، ما به آنان مهلت می‌دهيم كه بر گناهان خود بيفزايند و عذاب خوار كننده‌ای برای آنها می‌باشد.🔹 ‏قرآن ميگويد: اينها افراد غير قابل اصلاحی هستند كه طبق سنت آفرينش و اصل آزادی اراده و اختيار، بحال خود واگذار شده‌اند، تا به آخرين مرحله سقوط برسند و مستحق حد اكثر مجازات شوند.🔰 همچنین صرف امکانات مادی و رفاهیات در زندگی، موجب داشتن آرامش نمی‌شود. خیلی از افراد ظالم یا فاسق در زندگی شخصی خود نا آرام هستند و احساس خوشبختی ندارند. ◀️‏بعلاوه از بعضی از آيات قرآن، استفاده می‌شود كه خداوند گاهی به اينگونه افراد، نعمت فراوانی ميدهد و هنگامی كه غرق لذت پيروزی و سرور شدن ناگهان همه چيز را از آنان ميگيرد، تا حد اكثر شكنجه را در زندگی همين دنيا ببينند، زيرا جدا شدن از چنين زندگی مرفهی، بسيار ناراحت كننده است چنان كه در آیه ای می‌خوانيم: هنگامی كه پندهايی را كه به آنها داده شده بود، فراموش كردند درهای هر خيری بروی آنان گشوديم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بوديم از آنها بازگرفتيم، لذا فوق العاده ناراحت و غمگين شدند.‏(انعام، ۴۴). 🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtq
🚫 🤔چرا در قرآن جمله‌هايی با كلمه" لعل" شروع شده است مانند: لعلكم تفلحون:" شايد رستگار شوید"" و لعلكم تتقون" لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‌":" شايد مشمول رحمت شويد" در حالی كه كلمه" لعل" نوعی ترديد را می‌رساند كه از مقام خداوند دانای به همه چيز، دور است، اين جمله اتفاقا دست‌آويزی برای پاره‌ای از دشمنان اسلام شده و ميگويند اسلام به كسی وعده نجات قطعی نميدهد و وعده آن آميخته با ترديد است زيرا بسياری از اين وعده‌ها با كلمه" لعل" شروع شده است.‼️⁉️ ‏✅پاسخ: 👈‏اتفاقا اين تعبير يكی از نشانه‌های عظمت و واقع‌بينی و واقع‌گويی قرآن مجيد است. زيرا قرآن اين كلمه را در جايی به كار می‌برد كه گرفتن نتيجه احتياج به شرائطی دارد كه به وسيله كلمه" لعل" اشاره اجمالی به آن شرائط شده است.🔰 مثلا سكوت كردن به هنگام شنيدن آيات قرآن و گوش فرا دادن به مضمون آيات به تنهايی كافی نيست كه انسان مشمول رحمت الهی شود، بلكه علاوه بر آن، درك و فهم آيات و به كار بستن آنها نيز لازم است و لذا قرآن ميگويد: "و اذا قرء الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‌" (اعراف- ۲۰۴) يعنی هنگامی كه قرآن خوانده ميشود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد شايد مشمول رحمت شويد.✅ ◀️‏اگر قرآن ميگفت حتما مشمول رحمت خواهيد شد دور از واقع‌بينی بود، زيرا همانطور كه گفتيم اين موضوع شرائط ديگری هم دارد ولی هنگامی كه ميگويد" شايد" سهم ساير شرايط محفوظ مانده است، ولی عدم توجه به اين حقيقت موجب خرده‌گيری بر اين آيات شده و حتی بعضی از دانشمندان ما نيز معتقد شده‌اند كه" لعل" در اين گونه موارد معنی" شايد" نمی‌دهد، در حالی كه اين سخن نيز يك نوع خلاف ظاهر و بدون دليل است. 🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 در آيه 109 سوره مائده بیان شده خداوند از پيامبران سؤال می‌كند مردم در برابر دعوت شما چه پاسخی گفتند" (يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ‌). ‏آنها از خود نفی علم كرده و همه حقايق را موكول به علم پروردگار می‌کنند. (قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ‌). 🤔 از آيات ديگر قرآن استفاده می‌شود، پيامبران شاهدان و گواهان بر امت خويشند، در حالیكه از آيه فوق‌ بر مي‌آيد، آنها از خود نفی علم می‌كنند و همه چيز را به خدا وامی‌گذارند.‼️ ✅پاسخ: 👈ميان اين دو دسته آیات تضاد و اختلافی نيست، بلكه مربوط به دو مرحله است، در نخستين مرحله كه آيه مورد بحث اشاره به آنست، انبياء در پاسخ سؤال پروردگار اظهار ادب كرده، و از خود نفی علم نموده، و همه چيز را موكول به علم خدا می‌كنند، ولی در مراحل بعد آنچه را می‌دانند در مورد امت خود بازگو می‌كنند و گواهی می‌دهند. ◀️ اين درست به آن می‌ماند كه گاهی استاد به شاگرد خود می‌گويد كه پاسخ فلان شخص را بده، شاگرد نخست اظهار ادب كرده و علم خود را در برابر علم او هيچ توصيف می‌كند و پس از آن آنچه را می‌داند می‌گويد.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 🤔 قرآن در آيه 176 نساء با عبارت" فوق اثنتين" می‌گوید: اگر دختران بيش از دو نفر باشند، دو سوم مال متعلق به آنهاست، بنابراين آيه از حكم دو دختر ساكت است، بلكه تنها حكم يك دختر و چند دختر را گفته است.‼️ ✅‏پاسخ: 👈‏با توجه به جمله اول آيه، جواب اين سؤال روشن می‌شود، و آن اين است كه سهم دو دختر از جمله" لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ‌":" پسر دو برابر سهم دختر دارد" اجمالا معلوم می‌گردد، زيرا اگر بازماندگان شخص مرده فقط يك پسر و يك دختر باشند، سهم دختر يك سوم و سهم پسر دو سوم ميگردد، بنابراين سهم دو دختر طبق اين جمله دو سوم خواهد بود. شايد بخاطر همين بوده كه در جمله بعد، از اشاره به سهم دو دختر خودداری شده و تنها اشاره به سهم چند دختر گرديده كه آن هم از دو سوم تجاوز نميكند. (دقت كنيد)⚠️ ◀️ از مراجعه به آخرين آيه سوره نساء نيز اين مسئله روشن می‌شود، زيرا در آن آيه، سهم يك خواهر نصف قرار داده شده (همانند سهم يك دختر) سپس‌ ميفرمايد:" اگر دو خواهر بوده باشند دو سوم مال را ميبرند" از اين حكم می‌فهميم كه در مورد دو دختر نيز دو سوم مال در نظر گرفته شده است. 💠‏به علاوه اين تعبير در ادبيات عرب ديده می‌شود كه گاهی ميگويند" فوق اثنتين" و منظور" اثنتان و ما فوق" است يعنی دو و بيشتر. ‏از همه اينها گذشته حكم مزبور از نظر فقه اسلامی و منابع حديث مسلم است و اگر فرضا ابهامی در جمله بالا باشد با توجه به سنت (منابع حديث) برطرف ميگردد.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 🤔طبق آیه 11 سوره نسا که میگوید: "لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ"چرا ارث مرد دو برابر زن ميباشد⁉️ این قانون ظلم در حق زنان است⚠️ ✅پاسخ: 👈‏با اينكه ظاهرا ارث مرد دو برابر زن است، اما با دقت بيشتر روشن ميشود كه از يك نظر ارث زنان دو برابر مردان ميباشد! و اين بخاطر حمايتی است كه اسلام از حقوق زن كرده است.🔰 ◀️‏توضيح اينكه وظائفی بر عهده مردان گذارده كه با توجه به آن نيمی از درآمد مردان عملا خرج زنان ميشود، در حالی كه بر عهده زنان چيزی گذارده نشده است، مرد بايد هزينه زندگی همسر خود را طبق نيازمندی او، از مسكن و پوشاك و خوراك و ساير لوازم بپردازد، و هزينه زندگی فرزندان خردسال نيز بر عهده اوست، در حالی كه زنان از هر گونه پرداخت هزينه‌ای حتی برای خودشان معاف هستند💠 🔻 بنا بر اين يك زن ميتواند تمام سهم ارث خود را پس‌انداز كند، در حالی كه مرد ناچار است آن را برای خود و همسر و فرزندان خرج كند، و نتيجه آن عملا چنين ميشود كه نيمی از درآمد مرد، برای زن خرج ميشود، و نيمی برای خودش، در حالی كه سهم زن هم چنان بحال خود باقی ميماند. ⚜نتيجه اينكه سهم واقعی زنان، از نظر مصرف و بهره‌برداری دو برابر سهم واقعی مردان است، و اين تفاوت بخاطر آن است كه معمولا قدرت آنها برای توليد ثروت كمتر است، و اين يك نوع حمايت منطقی و عادلانه است كه اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقيقی آنها را بيشتر قرار داده اگر چه در ظاهر سهم آنها نصف است.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe
🚫 🤔یحیی ابن اکثم در مجلسي امام هادي (ع) را ملاقات كرد و در مورد آيه 40 سوره نمل پرسید: سليمان تخت بلقيس را خواست و آصف بن برخيا، تخت را پيش از آنكه سليمان چشم بر هم زنَد حاضر كرد، چگونه است که سليمانِ پيامبر، از علوم آصف بن برخيا بي‌اطلاع بود و خود نتوانست تخت را حاضر كند⁉️ ✅حضرت پاسخ دادند: 👈 سليمان نبی خود به انجام اين عمل قادر بود، لكن خواست عظمت آصف بن برخيا را بر مردم روشن سازد و خليفه و جانشين پس از خود، كه از نظر علمي افضليت بر ساير مردم داشته است را معرفي نماید.🔰 ◀️ آصف بن برخيا خليفه و جانشين سليمان بوده وهر چه علم و دانش داشت از مكتب نبوّت سليمان گرفته بود و اين سنّت پيغمبران بوده كه جانشينان خود را به علم و افضليت معرفي كنند.🔶🔹🔸 ●؛••••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: https://eitaa.com/joinchat/484900935C65ea11b45e
🚫 الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ). از آيه بالا استفاده می‌شود، همانطور كه" نور" مخلوق خداوند است،" ظلمت" هم آفريده او است، در حالی كه معروف در ميان فلاسفه و دانشمندان علوم طبيعی اين است كه" ظلمت" چيزی جز عدم نور نيست، و اين را می‌دانيم كه نام مخلوق بر معدوم نمی‌توان گذاشت، بنا بر اين چگونه آيه مورد بحث، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است؟! ✅پاسخ: 👈اولا ظلمت هميشه به معنای ظلمت مطلق نيست، بلكه ظلمت غالبا به معنای نور بسيار كم و ضعيف در برابر نور فراوان و قوی بكار می‌رود، مثلا همه می‌گوئيم" شب ظلمانی" با اينكه مسلم است، در شب، ظلمت مطلق نيست، بلكه همواره ظلمت شب آميخته با نور كم رنگ ستارگان يا منابع ديگر نور می‌باشد، بنا بر اين مفهوم آيه اين می‌شود كه خداوند برای شما روشنی روز و تاريكی شب كه يكی نور قوی و ديگری نور بسيار ضعيف است، قرار داد و بديهی است كه ظلمت به اين معنی از مخلوقات خدا است.🔰 ◀️‏و ثانيا درست است كه ظلمت مطلق يك امر عدمی است، اما امر عدمی هنگامی كه در شرائط خاصی واقع شود، حتما از يك امر وجودی سرچشمه می‌گيرد يعنی كسی كه ظلمت مطلق را در شرائط خاصی برای اهداف معينی بوجود می‌آورد حتما بايد از وسائل وجودی استفاده كند، مثلا ما می‌خواهيم در لحظه معينی اطاق را برای ظاهر كردن عكسی تاريك كنيم ناچاريم جلوی نور را بگيريم تا ظلمت در اين لحظه معين بوجود آيد، چنين ظلمتی مخلوق است (مخلوق بالتبع). ‏و به اصطلاح عدم مطلق گرچه مخلوق نيست، اما عدم خاص سهمی از وجود دارد و مخلوق می‌باشد.🔶🔹🔸 ●؛••┈••✦•🌸🔍📚🔎🌸•✦••┈••● واحد شبهه پژوهی و پاسخگویی مدرسه تخصصی قرآن و عترت: @shobhemtqe