#حاج_آقا_پناهیان:👤
[هَر کی آرِزو داشتِه باشِه خِیلی خِدمَت کُنه
#شَهید میشِه...!
یِه گُوشِه دِلِت پا بِدِه؛ #شُهَدا بَغَلِت کَردَند...!
ما بِه چِشم #دیدیم اینارُو
اَز این #شُهدا مَدَد بِگیرید مَدَد گِرفتَن
اَز #شُهدا رَسمِه
دَست بِذار
رُو خاکِ قَبر #شَهید بِگو:
" #حُسین! بِه حَقِ این شَهید یِه نِگاه بهِ ما بُکُن...! ]
•|♥️|• #شُهَدا_گاهی_نِگاهی •|♥️|•
@shohaadaa80
مثـل #شـــــهدا بودڹ
سخــت نیست
⇦مثل شهدا موندڹ سختہ
راه شـهدا رفتڹ یعنـے همیڹ
آناڹ کہحسابشاڹ پاک است
راحـَت میمیـرند!
و آنها کہ بـے حسابنـد
با شـــــهادت..
#شبتون_شهدایی
°|• @shohaadaa80 •|°
Akbari-ArbaeinHosseini1394[03]_1395-9-1-21-27.mp3
5.49M
🔺 #شور
ازحرم برام بگو|اکبری
#رزق_شبـانه🌓
🌙| @shohaadaa80
اگه از پست های امروزمونخوشتون
امد نفری یه صلوات بفرستید برای سلامتی امام زمان {عج} 🌱
#نماز_اول_وقت
هـُوَ الَّذے اَنزَلَ السـَّڪینَةَ
فے قلـوبِ المُومِنیـن...
↻اوڪسےاستڪهنازلمےڪند
#آرامـش را...!
در دلـهاے مومنان...❤️
#الصلاه
@shohaadaa80
میگفت:
حاجی وقتی عاشـق خـــدا بشی❤️
دیگه هیچ گنـاهی بهت حال نمیده...
آری...
عاشــقِ خـدا شدند واز چَنبرِ نَفس رَسته شدند،
پرواز کردند🕊
در آغوش معشوقشان؛
مــردانِ خدا را میگویم همان عاشقانی که بهشان میگویند #شهید♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ
⭕️ میشه شبیه اهل بیت بشیم؟؟
👤استاد #رائفی_پور
@shohaadaa80
ادامه کتاب سربلند📘
گذشت تاشب عقدشان.دیدم اصلاتوی فاز رقص نیست،نچسب است،کناره میگیرد.توی دلم گفتم که این هم نان کره خوراست،بلدنیست بیایددر جمع جوان هاوخودش راباما وفق دهد.😱
توی رفت وآمدهادیدم نه،آنقدرهاهم بچه ی بدی نیست،اهل بگوبخند وشوخی است،😁اماتامن زنم وارد خانه ی خواهرمی شدیم،سرش زیرمی انداخت وبایک احوال پرسی خشک وخالی می زدبه چاک.🏃خیلی بهم برمیخورد.یعنی چه؟ناسلامتی مهمانی گفته اند،بزرگتری گفته اند،کوچکتری گفته اند!این دیگرچه اداو اطواری است؟😳
تااینکه یک روزخواهرم زنگ زدوگفت:(داداش قدمت روی چشم،ولی ازاین به بعدلگه خواستی بیای خونه مون به زنت بگوچادر سرکنه،اینجوری آقامحسن معذبه!)🙏گفتم چشم وگوشی رو قطع کردم.قصدکردم دیگرپایم رادر آن خانه نگذارم.مدتی گذشت.دلم طاقت نیاوردنروم خانه ی خواهرم.به زنم گفتم یه لچک بندازتوی کیفت که توی اونجابندازی سرت به قبای دامادشون برنخوره!
دوباره بازسرش روبالا نیاورد وخیلی سنگین باماتاکرد،ولی این دفعه صحنه راخالی نکرد.نشست وکمی باهن خوش وبش کردیم،ولی باهم اخت نشدیم.همیشه یک تسبیح گلی دستش بود.بهش گفتم:(اقامحسن،هی بااین تسبیح چی میگی لب می جنبونی؟)به خودم گفتم اگربه من بود،این سی وسه دانه راظرف۲دقیقه قرش میدادم میرفت.صدتایی نیست که این همه مشغول شده است
#ادامه_دارد
@shohaadaa80