eitaa logo
یادمان شهدای فَکّــه
1.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
81 فایل
اینجا راهیست که به «کَرْبَلٰا» ختم میشود... فَکّـه‌ یعنی: رَمْل تِشْنِگی عَطَش 🔻کپی از محتوای کانال=حلال✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
. •مرحوم دولابی می فرمود: “امام خمینی مظهر مهابت بود و آیت الله خامنه ای مظهر محبت.”🤍 خداوند متعال به امام نعمت ها را یکجا داد و امام هم این نعمت ها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند. ولی نعمت ها به حضرت آقا را خدا تدریجی به ایشان می دهد و در هر مرحله ای متناسب با شرایط، خدا نعمت هایی را به ایشان عطا می کند یعنی شرایط آن نعمت ها را خود آقا فراهم می کنند.🌱 📚منبع:کتاب اوج سجود به نقل از مرحوم استاد پرورش
. جایگاه علمی و کرسی تدریس و فقاهت و ارتباط مقام معظم رهبری با بدنه حوزه علمیه، ایشان را به شخصیتی بی بدیل تبدیل کرده بود و اعضای مجلس خبرگان رهبری با شناخت کاملی که از حضرت آیت الله خامنه ای داشتند و به مبارزات و صلاحیت‌های همه جانبه معظم له آگاه بودند، ایشان را به عنوان رهبر جامعه اسلامی پس از ارتحال حضرت امام (ره) معرفی کردند. 📚 منبع:نماینده ولی فقیه در اداره کل هلال احمر خراسان رضوی
. •جناب آقای راشد یزدی می فرمودند: در زمان حیات آیت الله صدوقی که در دفتر ایشان بودم وی نامه ای را به رئیس جمهور وقت که حضرت آقا بودند نوشت و رئیس جمهور را آیت الله خطاب کرد. پسر ایشان از آقا پرسید آیا شما رئیس جمهور را آیت الله می‌دانید؟!!! ایشان با همان لحن خاص خود دوبار گفت: بله که آیت الله می‌دانم.بله که آیت الله می دانم. در ادامه بیان این خاطره جناب راشد یزدی می فرمودند: بعد علمی رهبری به دلیل مسائل سیاسی مهجور مانده است، اینکه می‌گویند ایشان رهبری فرزانه و عالم است یک تعارف نیست. (به واقع) علم مانند عبایی به تن ایشان دوخته شده است.✨
. 💠 مرحوم دولابی حتی به خود بنده (استاد پرورش)می فرمودند که سرعت ایشان (رهبر معظم انقلاب) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده می شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند: “با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.”
. ٢٠بهمن ۵٧ بود... به آقا خبر دادند که کمونیست‌ها داخل کارخانه جنرال الکترونیک جمع شده‌اند و دوقطبی می‌سازند و کارگران را تهییج به اعتراض می‌کنند. نتوانست بی‌تفاوت بماند. به کارخانه رفت. کارخانه‌ای که کمونیست‌ها در آن خیمه زده بودند. آن داخل، سوله‌ی بزرگی بود که صندلی چیده و پر از آدم بود. آن جلو، جایگاهی بالاتر از سطح زمین بود. در دو طرف سوله هم نیمکت‌هایی بود که با جوانان سیبل‌دار، نماد چهره‌نشین کمونیست‌های دیروز و آن روز، پر شده بود. بعد از دقایقی که در انتهای سالن نشسته بود تا فضا دستش بیاید، اجازه خواست که صحبت کند. با اینکه ترجیع‌بند سخنان کمونیست‌ها در آنجا آزادی بود، به او اجازه ندادند. اما آقا بدون توجه به آنها روی نیمکتی ایستاد و سخنان کوتاه اما مهیجی گفت. همان سخنان هرچند بر جو سنگین آنجا غالب نشد اما رخنه ایجاد کرد. «چند روز من در آن کارخانه صبح رفتم، عصر برگشتم؛ صبح رفتم، شب برگشتم. یک روز نزدیک به هفت ساعت بنده پشت تریبون ایستادم، صحبت کردم، حرف زدم. کسی از آن‌ها آمد، شعار داد، استدلال کرد، جواب دادم، توجیه کردم. بالاخره کارگرها خودشان آن‌ گروه مخرب را از کارخانه اخراج کردند. بیرونشان کردند.» اگر آقا نبود، فتنه براندازی انقلاب نوپا از همین اعتراض کارگری آغاز می‌شد.