eitaa logo
یادمان شهدای فَکّــه
1.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
81 فایل
اینجا راهیست که به «کَرْبَلٰا» ختم میشود... فَکّـه‌ یعنی: رَمْل تِشْنِگی عَطَش 🔻کپی از محتوای کانال=حلال✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
. ٢٠بهمن ۵٧ بود... به آقا خبر دادند که کمونیست‌ها داخل کارخانه جنرال الکترونیک جمع شده‌اند و دوقطبی می‌سازند و کارگران را تهییج به اعتراض می‌کنند. نتوانست بی‌تفاوت بماند. به کارخانه رفت. کارخانه‌ای که کمونیست‌ها در آن خیمه زده بودند. آن داخل، سوله‌ی بزرگی بود که صندلی چیده و پر از آدم بود. آن جلو، جایگاهی بالاتر از سطح زمین بود. در دو طرف سوله هم نیمکت‌هایی بود که با جوانان سیبل‌دار، نماد چهره‌نشین کمونیست‌های دیروز و آن روز، پر شده بود. بعد از دقایقی که در انتهای سالن نشسته بود تا فضا دستش بیاید، اجازه خواست که صحبت کند. با اینکه ترجیع‌بند سخنان کمونیست‌ها در آنجا آزادی بود، به او اجازه ندادند. اما آقا بدون توجه به آنها روی نیمکتی ایستاد و سخنان کوتاه اما مهیجی گفت. همان سخنان هرچند بر جو سنگین آنجا غالب نشد اما رخنه ایجاد کرد. «چند روز من در آن کارخانه صبح رفتم، عصر برگشتم؛ صبح رفتم، شب برگشتم. یک روز نزدیک به هفت ساعت بنده پشت تریبون ایستادم، صحبت کردم، حرف زدم. کسی از آن‌ها آمد، شعار داد، استدلال کرد، جواب دادم، توجیه کردم. بالاخره کارگرها خودشان آن‌ گروه مخرب را از کارخانه اخراج کردند. بیرونشان کردند.» اگر آقا نبود، فتنه براندازی انقلاب نوپا از همین اعتراض کارگری آغاز می‌شد.