آوینی نصوح انقلاب ماست
احتیاج به یک بارقهی #نور و #نفس مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد به سمت #آرمان شهر.
همه ما ادعای درستی پیمایش #مسیر را در غبغب خود داریم و زور میزنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر طریق اعلی هستم، شاید بخاطر این #تلاش میکنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم، چون از راهی که آمدهایم و #سختیای که کشیدهایم میترسیم که بیهوده بوده باشد.
اما #آوینی آنگاه که دم #مسیحایی و اتمسفر #خون و #خاک را دید و صوت ربنای #آزادی را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد #محکم و #استوار #قدم بردارد. تا نه دلش لرزان باشد نه گام هایش.
رسید به دیدگاهی که گفت شاید امام زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد. مچاله کرد #سیگار و تعلقش را، و پرتاب...
شد صوت شناخت ما از بوی باروت و خون و خاک و #آتش.
و نگاشت آنچه را که در مکاشفههای ذهنش #حس کرد.
به مناسبت شهادت شهید #سید_مرتضی_آوینی
✍نویسنده: #محمدصادق_زارع
📆تاریخ تولد: ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ شهرری تهران
📆تاریخ شهادت: ۲۰ فروردین ۷۲ فکه خوزستان
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
💌 #فرزندآوری_جهاد_است
هر وقت مهدی را بغل میکردم و نگاهم به صورت معصومش میافتاد، شوری درونم پا میگرفت. ... تا جایی که میشد، بدون #وضو شیرش ندادم. سر همهی بچهها همینطور رعایت میکردم؛ اصلاً قبل از تولدشان #مراقبتهایم شروع میشد.
رفتارم را میگذاشتم زیر ذرهبین؛ مواظب بودم گناه نکنم. هر لقمهای را نمیخوردم؛ لقمهی حلال را مثل گُلی میدیدم که عطر و بویش میرفت و در وجود طفلی مینشست که داشت با شیرهی جانم رشد میکرد. حواسم بود چه کلامی به زبانم میآید؛ سنجیده حرف میزدم.
رفت و آمدهایم محدود شده بود. سعی میکردم تا جایی که میشود جلوی چشم نامحرم نباشم، حتی قوم و خویشی که ناچار بودم با ایشان ارتباط داشته باشم. دلم میخواست با #قرآن انس بگیرم؛ کتاب خدا را بخوانم و حصاری امن از #نور کلامش دور خودم بکشم. آن ایام در حقیقت دوست و فامیلم #خدا بود.
📚 تنها، زیر باران
🔹مادر #شهید_مهدی_زین_الدّین
#فرزند_آوری
#امام_خامنه_ای
#لبیک_به_فرمان_نائب_المهدی_عج
#سرباز_پروری_برای_امام_علیه_السلام
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313