29.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢رایحه شهادت
🔹گذری بر زندگی شهدای فراجا شهیدعلیرضا همایی فصیح
🔹شهید مدافع وطن علیرضا همایی فصیح متولد سال 1347 همدان و فرمانده انتظامی شهرستان دلگان مورخ 1390/03/23 در عملیات مبارزه با سارقین مسلح براثر اصابت گلوله سارقین به شهادت رسید.
#فیلم_کوتاه
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگبیستسییکم🌴
صبح روز عرفه است، روزى كه خدا رحمت خود را بر بندگانش نازل مى كند.
گويا كه كوفه از اين رحمت و مهربانى خدا سهمى ندارد.
همه به دنبال مسلم هستند تا جايزه بگيرند.
بلال در حياط خانه نشسته است و در فكر است كه ناگهان اين صدا به گوشش مى رسد: "اگر در خانه اى مسلم را بيابيم آن خانه را خراب خواهيم نمود و اهل آن خانه را به قتل خواهيم رساند".
آرى، مأموران ابن زياد در شهر مى چرخند و اين خبر را اعلام مى كنند.
ترسى عجيب بر بلال سايه مى افكند.
او با خود مى گويد: "مأموران، خانه هاى افراد زيادى را گشته اند و هر لحظه ممكن است، وارد خانه ما بشوند و آن موقع، ديگر سرنوشت من و مادرم چيزى جز مرگ نيست".
از طرف ديگر آن جايزه بزرگ او را وسوسه مى كند.
سرانجام او تصميم خود را مى گيرد و به سوى قصر حركت مى كند.
او به مأموران مى گويد: "خبر مهمّى دارم كه بايد به ابن زياد بگويم، من مى دانم مسلم كجاست".
ابن زياد تا از اين خبر مطّلع مى شود بسيار خوشحال شده و دستور مى دهد تا جايزه بلال را به او بدهند.
ابن زياد به ابن اَشْعث (فرمانده گارد ويژه) دستور مى دهد با مأموران زيادى به سوى خانه طَوْعه حركت كنند.
صداى شيهه اسب ها و هياهوى سربازان به گوش مى رسد.
سربازان، خانه طَوْعه را از هر جهت محاصره مى كنند; آنها درِ خانه را شكسته و وارد خانه مى شوند.
مسلم با شجاعتى تمام با آنها مى جنگد و آنان را از خانه بيرون مى كند.
براى بار دوّم، سربازان به خانه حمله مى كنند و مسلم آنها را از خانه بيرون مى كند.
آيا در اين جنگ نا برابر، مسلم ياورى هم دارد؟
اگر خوب نگاه كنى در گوشه خانه، طَوْعه را مى بينى كه دست به دعا برداشته است.
او با نگاه خود و دعايى كه بر لب دارد، قوّت قلبى براى مسلم است.
خانه طَوْعه به خاطر شرايط خاص، سنگر خوبى براى مسلم است، براى همين ابن اشعث تصميم مى گيرد، مسلم را به وسط كوچه بياورد تا بتواند از هر جهت او را مورد حمله قرار دهد.
اينجاست كه او فرياد مى زند: "اى مسلم! از خانه بيرون بيا و گر نه، ما اين خانه را آتش مى زنيم".
مسلم تصميم مى گيرد از خانه خارج شود تا مبادا به طَوْعه آسيبى برسد.
اين تصميم مسلم، آن قدر سريع است كه فرصت خداحافظى با طَوْعه را از او مى گيرد.
چرا كه اگر لحظه اى درنگ كند، آن نامردان خانه را به آتش مى كشند.
تنها فرصتى كه براى مسلم مى ماند، يك نگاه است.
اين نگاه چه نگاهى است؟
نگاه آخر، نگاه خداحافظى، نگاه تشكّر.
وقتى طَوْعه مهمانش را غريب و بى ياور مى بيند، بى اختيار اشك مى ريزد و مى گويد: "خدايا! مهمانم تنهاست، خدايا! او را يارى نما، كاش مى توانستم مهمانم را يارى كنم!".
هنگامى كه مسلم از درِ خانه خارج مى شود به مرگ، لبخند مى زند و مى گويد: "اين همان شهادتى است كه همواره آرزويش را داشتم".
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>
pushide-shod-be-tanam.mp3
6.58M
با مداحی های شهدای مدافعان حرم ۷
پوشیده شد به تنم، قبل از لباس کفنم 🎙کربلایی سید رضا نریمانی
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نشانه های آخرالزمان از زبان آقای #رائفی_پور
✍️ 72 نشانه #اخرالزمان
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
نگوکه بیخبری درد هر دوای من است
که زَهر بی خبری درد پُر بلای من است
نگو برای من ازمرگ و روزگارفراق
بلای اعظمِ من، غیبتت برای من است
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_3صلوات
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتبیستسوم
﷽
چند ماه از پیروزی انقاب گذشت. یکی از دوستان به من گفت: فردا با ابراهیم
!بروید ســازمان تربیت بدنی، آقای داودی)رئیس ســازمان( با شما کار دارند
فردا صبح آدرس گرفتیم و رفتیم ســازمان. آقــای داودی که معلم دوران
.دبیرستان ابراهیم بود خیلی ما را تحویل گرفت
بعد به همراه چند نفر دیگر وارد سالن شدیم. ایشان برای ما صحبت کرد و
گفت: شما که افرادی ورزشکار و انقابی هستید، بیائید در سازمان و مسئولیت
…قبول کنید و
.ایشان به من و ابراهیم گفت: مسئولیت بازرسی سازمان را برای شما گذاشته ایم
ما هم پس از کمی صحبت قبول کردیم. از فردای آن روزکار ما شروع شد. هر
.جا که به مشکل برمی خوردیم با آقای داودی هماهنگ می کردیم
فراموش نمی کنم، صبح یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرســی شــد و سؤال
کرد: چیکار می کنی؟
گفتم: هیچی، دارم حکم انفصال از خدمت می زنم. پرسید: برای کی!؟
ادامه دادم: گزارش رســیده رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه خیلی زننده
به محل کار می یاد. برخوردهای خیلی نامناسب با کارمندها خصوصاً خانم ها
داره. حتی گفته اند مواضعی مخالف حرکت انقاب داره. تازه همســرش هم
!حجاب نداره
داشتم گزارش را می نوشتم. گفتم: حتماً یک رونوشت برای شورای انقاب
می فرستیم. ابراهیم پرسید: می تونم گزارش رو ببینم؟
!گفتم: بیا این گزارش، این هم حکم انفصال از خدمت
گزارش را بادقت نگاه کرد. بعد پرسید: خودت با این آقا صحبت کردی؟
!گفتم: نه، لازم نیست، همه می دونند چه جورآدمیه
جواب داد: نشــد دیگه، مگه نشــنیدی: فقط انســان دروغگــو، هر چه که
!می شنود را تأیید می کند
:گفتم: آخه بچه های همان فدراســیون خبر دادند… پرید تو حرفم و گفت
.آدرس منزل این آقا رو داری؟ گفتم: بله هست
ابراهیم ادامه داد: بیا امروز عصر بریم در خونه اش، ببینیم این آقا کیه، حرفش
!چیه
.من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه
.عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتیم
آدرس او بالاتــر از پــل ســید خندان بــود. داخل کوچه ها دنبــال منزلش
می گشــتیم. همان موقع آن آقا از راه رســید. از روی عکســی که به گزارش
.چسبیده بود او را شناختم
اتومبیل بنز جلوی خانه ای ایستاد. خانمی که تقریباً بی حجاب بود پیاده شد
.و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشین وارد شد
.گفتم: دیدی آقا ابرام! دیدی این بابا مشکل داره
.گفت: باید صحبت کنیم. بعد قضاوت کن
.موتور را بردم جلوی خانه و گذاشتم روی جک. ابراهیم زنگ خانه را زد
.آقا که هنوز توی حیاط بود آمد جلوی در
مردی درشــت هیکل بود. با ریش و سبیل تراشیده. با دیدن چهره ما دو نفر
!در آن محله خیلی تعجب کرد! نگاهی به ما کرد و گفت: بفرمائید؟
با خودم گفتم: اگر من جای ابراهیم بودم حســابی حالش را می گرفتم. اما
:ابراهیم با آرامش همیشــگی، در حالی که لبخند می زد ســام کرد و گفت
.ابراهیم هادی هستم و چند تا سؤال داشتم، برای همین مزاحم شما شدم
آن آقا گفت: اسم شما خیلی آشناست! همین چند روزه شنیدم، فکرکنم تو
!سازمان بود. بازرسی سازمان، درسته؟
.ابراهیم خندید و گفت: بله
بنده خدا خیلی دست پاچه شد. مرتب اصرار می کرد بفرمائید داخل. ابراهیم
.گفت: خیلی ممنون، فقط چند دقیقه با شما کار داریم ومرخص می شویم
ابراهیم شــروع به صحبت کرد. حدود یک ساعت مشغول بود، اما گذشت
.زمان را اصاً حس نمی کردیم
:ابراهیــم از همه چیز برایش گفت. از هر موردی برایش مثال زد. می گفت
ببین دوست عزیز، همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی
دیگران! می دانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه
!می افتند
یا اینکه، وقتی شما مسئول کارمندها در اداره هستی نباید حرف های زشت
!یا شوخی های نامربوط،آن هم با کارمند زن داشته باشید
شما قباً توی رشته خودت قهرمان بودی، اما قهرمان واقعی کسی است که
.جلوی کار غلط رو بگیره
بعد هم از انقاب گفت. از خون شــهدا، از امام، از دشمنان مملکت.آن آقا
.هم این حرف ها را تأیید می کرد
ابراهیم در پایان صحبت ها گفت: ببین عزیز من، این حکم انفصال از خدمت
.شماست
آقای رئیس یکدفعه جــا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجب به ما
.نگاه کرد
ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد! بعدگفت: دوست عزیز به حرف های
.من فکر کن! بعد خداحافظی کردیم. سوار موتور شدیم و راه افتادیم
از سر خیابان که رد شدیم نگاهی به عقب انداختم. آن آقا هنوز داخل خانه
.نرفته و به ما نگاه می کرد
.گفتم: آقا ابرام، خیلی قشنگ حرف زدی، روی من هم تأثیر داشت
خندید و گفت: ای بابا ما چیکاره ایم. فقط خدا، همه این ها را خدا به زبانم
.انداخت. انشاءالله که تأثیر داشته باشد
.بعد ادامه داد: مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدم ها تأثیر ندارد
:مگر نخوانده ای، خدا در قرآن به پیامبرش می فرماید
اگر اخلاقت تند)وخشن( بود، همه از اطرافت می رفتند. پس لااقل باید این
.رفتار پیامبر را یاد بگیریم
یکی دو ماه بعد ، از همان فدراســیون گزارش
جدید رسید؛ جناب رئیس
بسیار تغییر کرد! اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده. حتی خانم این
!آقا با حجاب به محل کار مراجعه می کند
ابراهیم را دیدم و گزارش را به دستش دادم. منتظرعکس العمل او بودم. بعد
.از خواندن گزارش گفت: خدا را شکر، بعد هم بحث را عوض کرد
.اما من هیچ شــکی نداشتم که اخلاص ابراهیم تأثیر خودش را گذاشته بود
.کلام خالصانه او آقای رئیس فدراسیون را متحول کرد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹دفاع از حرم
یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلاویو است،
تهران نه!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نمایش اقتدار سپاه علیه تروریستهای تجزیهطلب
🔰 سپاه پاسداران فیلم و تصاویر حملات اخیر خود به مقرهای گروهکهای تروریستی تجزیه طلب کُرد را منتشر کرد.
◾️ در این تصاویر حملات موشکی و استفاده سپاه از پهپادها به نمایش گذاشته شده است.
👈 در حملات اخیر سپاه به مقرهای گروهکهای تروریستی در اقلیم کردستان عراق دهها تن از تروریستهای تجزیهطلب کشته و زخمی شدند و چندین مقر منهدم شد.
➥ @shohada_vamahdawiat
MiladPayambarVaImamSadegh1394[01].mp3
5.6M
|⇦• تویی که بهانهی تمام خلقتی ..
#سرود ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نوشته بود هرچقدر انقلاب پابرهنهها در سال ۵۷ با اصالت و نجیب و با مفهوم بود، انقلاب عریانها در ۱۴۰۱ بیریشه و حقیر و پست و بدون محتواست...
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
14000801-kermanshahi-sorood.6.mp3
2.17M
|⇦• یا رسول الله یا محمد...
#سرود ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#ایران کوفه نیست !
اینجا ، " یکـی " نه !
" هزاران " #حاج_قاسم دارد
آری !
سر ندارد قابلِ #رهبر ،
اگر ! فرمــان دهد
#ربیع_الاول
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat