eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
خدائی نیای ضرر کردی😔😊 اینجا بوی آقام امام‌ رضا علیه السلام رو استشمام میکنی❤️❤️ از گرفته تا کلا برای خودش باشی و نیای تو این کانال☺️ از محالاته😊 eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی ها کجائید📣📣📣📣📣
💢"بسم رب الشّهداء والصّدیقین " 🔹پیر ما گفت شهادت هنر مردان است عقل نامرد در این دایره سرگردان است پیر ما گفت که مردان الهی مَردند که به دنبال رفیق ازلی می گردند 🔹 شهدا رفتند و ما مانده ایم دردانه یادگار های شهید شهرکی تبریک وتسلیت بنده حقیر را پذیرا باشید،عمق این درد را باهیچ حرف وسخنی نمیتوان بیان کرد،همه ما همسران وفرزندان وخانواده شهدا کنارتان هستیم وازخدا برایتان صبر جمیل وسلامتی مسئلت دارم. 🔹همسرشهیدبهروز هراتی مقدم ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان جالب شهید درباره علیه‌السلام و سلام‌الله علیها 💥 خضر عدنان: اگر در راه شهادت، حسینی نیستی، زینبی باش 💢 عضو ارشد جنبش جهاد اسلامی که امروز در زندان رژیم جعلی و تروریست صهیونیستی به رسید، در یکی از مصاحبه‌های خود گفته بود: اگر در راه شهادت، حسینی نیستی، پس زینبی باش؛ که این کمترین کاری است که در دفاع از خاک و مقدساتمان و در حق آزادیمان انجام می‌دهیم. 💥 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌸عاقبت فرزندی که تصمیم بر سقطش داشتند.  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
﷽❣ ❣﷽ در دفترم ... به یاد تـ❤️ـو ... نرگـ🌼ـس کشیده ام نرگـ🌼ـس هم ... از فراق تـ❤️ـو ... دلگیر شد بیا ... گل نرگـ❤️ـس سلام ... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
❣️ 🌻 ساکش آماده بود. انگار همیشه آماده ی ماموریت بود. هر چه اصرار می کرد استراحت کنم قبول نکردم. ناهار فسنجان درست کردم. خیلی دوست داشت. به زهرا بانو و باباهم گفتم بیایند. توی اتاق تنها بودیم. کیفم را آوردم و تسبیح را به او نشان دادم. ــ صالح جان... این تسبیح📿 رو خانوم یکی از شهدای مدافع حرم بهم داده. دفعه ی قبلی که رفتی، باهاش برای سلامتیت صلوات می فرستادم. با خودت ببرش.😔 دستم را بوسید و گفت: ــ ای شیطون😜 از همون موقع دلتو دادی رفت؟؟!! می خوام پیش خودت باشه که دوباره برا سلامتیم صلوات بفرستی.📿 تسبیح را به تخت آویزان کردم. بغض داشتم و صالح حال دلم را می فهمید. دستش را زیر چانه ام گرفت و گفت: ــ قول میدم وقتی برگردم هر چقدر دوست داشتی مسافرت ببرمت. تو فقط منو ببخش. بخدا دست خودم نیست. اعلام اعزام کنن باید بریم.😕 بغضم ترکید و توی آغوش مردانه اش جا گرفتم. ــ تو فقط برگرد.😭 سالم و سلامت بیا پیشم من قول میدم ازت هیچی نخوام. مسافرت فدای یه تار موی تو. من صالحمو می خوام، صحیح و سالم... نوازشم کرد و آنقدر بی صدا مرا در آغوشش گرفت که خودم آرام شدم و از او جدا شدم و به آشپزخانه رفتم که غذا را وارسی کنم. همه هوای دلم را داشتند و زیاد پا پیچم نمی شدند. غذا خورده شد، چه خوردنی.😖 فقط حیف و میل شد و همه با غذایمان بازی می کردیم. حتی صالح هم میل چندانی نداشت. بخاطر دل من بیشتر از بقیه خورد اما مشخص بود که رفتارش تصنعی ست. هر چه از لحظه ی بدرقه بگویم حالم وصف ناشدنی ست. زیر لب و بی وقفه صلوات می فرستادم و آیة الکرسی می خواندم. قرآن و کاسه ی آب آماده بود. رفتم از توی اتاق کوله اش را بردارم که خودش آمد و گفت: ــ سنگینه خوشگلم.😊 خودم بر می دارم. به گوشه ای رفتم و به حرکاتش دقیق شدم. چشمانم می سوخت و گونه ام خیس شد. هر چه سعی کردم نمی توانستم جلوی اشکم را بگیرم. ــ مهدیه😔 تو رو خدا گریه نکن. بند دلم پاره میشه اشکتو می بینم. سریع اشکم را پاک کردم و لبخندی زورکی به لبم نشاندم.☺️ ــ قولت که یادت نرفته؟ برایم احترام نظامی گذاشت و گفت: ــ امر امر شماست قربان...👋🏻 گونه اش را بوسیدم و گفتم: ــ آزاد...😘 و هر دو خندیدیم. میلی به خداحافظی نداشتیم. بی صدا دست هم را گرفتیم و از اتاق بیرون آمدیم. این بار بابا هم با پدر صالح همراه شد. برگشته بود و از توی شیشه ی عقب اتومبیل، آنقدر نگاهم کرد که پیچ کوچه را رد کردند. دلم فرو ریخت و سریع به داخل خانه و اتاقمان دویدم.💔 زجه زدم و های های گریه کردم. انگار بی تابی سلما اینبار به من رسیده بود. سری قبل، من محرم دلتنگی سلما بودم و حالا زهرا بانو و سلما هر چه می کردند نمی توانستند مرا آرام کنند. حالم خیلی بد بود و انگار اتاق برایم تنگ و تنگ تر می شد. روی تخت نشستم و چنگ انداختم به تسبیح.📿 اللّٰهُمَ صَلِّ عَلٰی مُحَمَّدِاً وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ... ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
💢ریحانه عزیزم 🔹دختر صبور و مقاومم اکنون که برایت مینویسم دلی دارم سرشار از غم و اندوه از غم فراقی که در سن نوجوانی ات نصیب تو و برادرت شده همانگونه که سیده زهرا و سید محمد من هم درست در همین سن شما داغ تلخ بی پدری بر دلشان نشست 🔹همان جیش الظلمی که بابای تو را نشانه گرفت در هفدهم اسفند ۸۷ هم سر بابای زهرا را به آسمان برد و حس تلخ جاماندن و تنهایی هم نصیب حال من شد... 🔹دختر گلم این روز ها به حال نرجس عزیزت غبطه ها خوردم که همراه با یارش راهی بهشت شد و منی که ده سال پرستار یارم بودم آخر کار هم جاماندم از یار سالهای تیمار داری ام... عزیزدلم تو تنها نیستی امروز ما همه یک خانواده ایم من هم مادر تو هستم و تمام هستی ام فدای نجابت و صبوری تو باد بدون شک پدر و مادرت به داشتن دختر و پسر صبور و مقاومی همچون شما افتخار می‌کنند و راهشان تا ابد ادامه دار خواهد بود. همسر شهید سید نور خدا موسوی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان ✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ شاخه گلی بفرستيم برای تموم اونهايی كه در بين ما نيستند و جاشون بين ما خالیه شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات.... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
این دو شلوار را دشمن پاره کرده؛ یکی در جنگ نرم (فرهنگی) و دیگری در جنگ سخت (نظامی) یکی قهرمان عزت و جوانمردی و دیگری قربانی ضعف و خودباختگی!  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
💌 اذان در ونک _ 🔰سلام. من دیروز برای دکتر باید می رفتم سمت ونک و گاندی، به کشف حجابها هم تذکر دادم، شاهکار اصلی رو هم همسرم زد که وقتی داشتیم برای نماز از توی گاندی به سمت میدون ونک می رفتیمو پر بی حجاب بود، شروع کرد اذان گفتن و قیافه ها دیدنی بود! هیچ حرکتیم نمی تونستن بزنن در برابر کار ایجابی، یاد مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی افتادم که می گفتن اذان بگید، اذان گفتن خودش امر به معروفه. برنامه ی محفلو که می دیدم می گفتم با خودم هر چند شان قرآن با سازو دنبک و آواز، از زیرِ زمین تا آسمون فرق می کنه ولی کاش قاری ها که بلدن یا حتی آقا پسرایی که صوت کار می کنند، توی همین دسته های آمرو ناهی همراهی کنن، توی مترو توی جاهای عمومی، شروع کنن با صوت خوب قرآن بخونن. اجرای زنده ی قرآن و گفتن اذان شیطانو دور می کنه، من همسرم هر وقت خونه باشه موقع اذان بلند بلند اذان می گه، تهران که بودیم چند تا از همسایه ها می دیدنم می گفتن چقدر کیف می کنیم. این اذان گفتن زنده رو سعی کنید اجرا کنید. چطور اون ها از اظهار افکارشون و به رخ کشیدن طرز لباسشون خجالت نمی کشن! ما بچه مسلمونو شیعه ایم، چرا باید خجالت بکشیم، پدرا که شروع کنن به بچه ها هم منتقل می کنن. کار ایجابی خیلی بهتر از ضد حمله به رفتارای اونا جواب می ده. توی پیاده روی ها پسر بچه ها رو همراه کنید وقت اذان اذان بگن، هم یه کار تربیتی روشون میشه و خجالت بی جا در این باره می ریزه، هم نمود کار بیشتر میشه. سلامتیشون صلوات خدا از شر و بدی دورتون کنه .انشالله🌹 _💠سکوت ممنوع🔻 @hedye110