eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند به ما نعمت هاى بسيار زيادى داده است و ما وظيفه داريم كه در مقابل اين همه مهربانىِ خدا، شكر او را بجاى آوريم. امّا نكته اى كه بايد مورد توجّه قرار گيرد، اين است كه بعضى از انسان ها نعمت هاى خداوند را در ثروت و پول دنيا خلاصه مى كنند و با اين نوع نگاه، بسيارى از نعمت هايى كه خدا به آنها داده است را فراموش مى كنند و شكر آن را بجا نمى آورند. براى مثال همين نعمت سلامتى، چه نعمت گهربارى است ولى انسان تا بيمار نشده قدر آن را نمى داند و چه بسا شكر آن را هم نمى كند. اگر انسان همه دنيا را داشته باشد امّا بدن او در سلامت نباشد، نمى تواند از ثروت و دارايى خود بهره ببرد. چرا ما عادت كرده ايم كه همواره به نداشته هايمان انديشه كنيم؟ ما بايد سعى كنيم به آنچه خداوند به ما داده است فكر كنيم و شكر آن را بجا آوريم كه در اين صورت توفيق الهى يارمان مى شود و مشمول لطف و مهربانى خداوند قرار مى گيريم. البتّه اين كه شما به ياد نعمت هاى خدا بيفتيد يك اثر مهم ديگر هم دارد و آن اين كه محبّت به خداوند متعال در دل شما جوانه مى زند و با استمرار اين كارِ فكرى، اين جوانه تبديل به درختى پربار مى شود و هر لحظه ميوه معاشقه با خدا بر اين درخت به ثمر مى نشيند. اكنون مى خواهم شما را با يكى از نعمت هاى خوب خدا كه به ما عنايت كرده است، آشنا سازم: وقتى كسى براى درخواست كمك به شما مراجعه مى كند، چه احساسى داريد؟ آيا اين را براى خود درد سرى مى دانيد؟ آيا دوست داريد سخن امام حسين(ع) را در اين باره بشنويد؟ آن حضرت در اين باره مى فرمايد: "همانا مراجعه مردم به شما يكى از نعمت هايى است كه خداوند به شما داده است".27 به راستى چه نعمتى از اين بالاتر كه زمينه اى براى شما فراهم شود كه كمكى به مؤمنى بنماييد و در مقابل، خداوند براى شما ثواب هزار حج بنويسد و باعث رشد و كمال معنوى شما بشود و به خداوند متعال نزديك شويد. انصاف بده كه در اين دنيا چه چيزى به اندازه نزديكى به خدا مى تواند ارزش داشته باشد؟ وقتى حاجت مؤمنى را برآورده مى كنى خداوند متعال بيش از همه لحظه ها نزديك مى شوى و آن موقع است كه خدا تو را خيلى دوست دارد و به تو افتخار مى كند. اگر اين ها نعمت نيست، پس نعمت چيست؟ مبادا وقتى كسى به تو مراجعه كرد و از تو كمكى طلبيد، اخم كنى كه خدا اين اخم تو را مى بيند، تو با اين كار كفران نعمت كرده اى، خدا يكى از بهترين و بزرگترين نعمت هاى خويش را براى تو فرستاد امّا تو آن را قبول نكردى و كفران نعمت كردى و براى همين مى بينى كه بركت زندگيت رفت! امّا اگر از اين نعمت استقبال كردى و با روى باز به ديگران كمك كردى در واقع شكر اين نعمت را بجا آوردى و اينجا است كه بركت و رحمت خدا به زندگيت نازل مى شود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
حسين جان! اگر چه ساليان سال بعد از تو به اين دنيا آمدم، گر چه در كربلا نبودم تا تو را يارى كنم، امّا من هرگز خود را در بند زمان و مكان نمى بينم، كه هر روز عاشوراست و هر مكان، كربلاست! گويا صداى تو را مى شنوم كه مرا به يارى مى خوانى... تو غريب و تنها مانده اى. چگونه تمنّاى دل خود را پاسخ بدهم وقتى هنوز صداى تو را مى شنوم كه مى گويى: چه كسى مرا يارى مى كند؟ حسين جان! گريه من دست خودم نيست. اختيار اشك با من نيست. تو در كربلا ايستادى و فرياد زدى: آيا كسى هست مرا يارى كند؟ در حسرت مانده ام كه آن روز نبودم تا ياريت كنم! بارها حكايت غربت تو را شنيده ام و اشك ريخته ام، امّا باز هم اشك، مهمانِ چشمان من است. باز هم درياىِ دل، طوفانى شد، باز هم خورشيد رنگ خون گرفت... عصر عاشوراست تو غريبانه، تنها و تشنه در وسط ميدان ايستاده اى. از پشت پرده اشك به يارانِ شهيد خود نگاه مى كنى. همه پر كشيدند و رفتند. چه با وفا بودند و صميمى! غم بر دل تو نشسته است، تو اكنون تنهاى تنها شده اى. تو سوار بر اسب خويش جلو مى آيى. مهار اسب را مى كشى و فرياد تو تا دوردست سپاه كوفه، طنين مى اندازد: "آيا كسى هست تا از ناموس رسول خدا دفاع كند؟ آيا كسى هست كه در اين غربت و تنهايى، مرا يارى كند؟" فرياد غريبانه را پاسخى نبود امّا... تو قرآنى را روى سر مى گذارى و رو به سپاه كوفه چنين مى گويى: "اى مردم! قرآن، بين من و شما قضاوت مى كند. آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟ چه شده كه مى خواهيد خون مرا بريزيد؟" هيچ كس جوابى نمى دهد. سكوت است و سكوت! لشكر كوفه به سوى تو حمله مى برد. تو دفاع مى كنى و به قلب سپاه حمله مى برى. فرصتى مى يابى تا بار ديگر با اين مردم سخن بگويى: "براى چه به خون من تشنه ايد؟ گناه من چيست؟" صدايى به گوش مى رسد كه دل تو را به درد مى آورد و اشكت را جارى مى كند: "ما تو را مى كشيم چون كينه پدرت را در سينه داريم". اشك در چشم تو حلقه مى زند. تو كه خود اين همه مظلوم هستى، اكنون براى مظلوميّت پدرت گريه مى كنى! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e