#رمـاݧ♥⃟🥀
🧡⃟⚡️ڍامشـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️
#قـسـمـتچـهـاردهـم⬇️
پدرم خیلی زود یک روحانی پیدا کرده بود که کارش برای همین جن زدگی بود.
بابام وقت گرفته بود که بریم پیش روحانیه,وقت رفتن,هرکارکردم نتونستم از جام بلند بشم,احساس میکردم دونفر دوطرفم رامحکم گرفتن وبه زمین دوختنم,میخواستم به بابا بگم که فلج شدم ناگاه صدای مردی ازگلوم درامد که اینبار با زبان ارمنی صحبت میکرد,پدرومادرم خیلی ترسیده بودند...
مادرم موند پیشم وبابا زنگ زد به اخونده که فامیلش موسوی بودوبراش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده...
اقای موسوی یک سری اذکار وکارها گفته بود که انجام بدهیم.
حالا دیگه خودمم خسته شده بودم ,گاهی یک درد توبدنم میپیچید ازپامیگرفت میومدتودستم بعدش سرم ,همینطور میچرخید.
دوباره به یاد خداافتادم,حالا میفهمیدم بیژن با ارتباط اجنه مرا جادو کرد وپام رابه این محافل بازکرد حتی باعث شد بااجنه ارتباط برقرارکنم...
ازخودم بدم میومد ,تصمیم گرفتم هرطور شده بااین ارواح خبیث بجنگم...
اقای موسوی گفته بود قران راازش جدا نکنه,مدام دعابخونه ونماز به جا بیاورد.
چندبارسعی کردم وضوبگیرم اما یک نیرویی نمیذاشت,وقتی میخواستم اب رو دستم بریزم ,دستاهم خشک میشد,انگارفلج میشدند,مامان راصدامیزدم تا برام وضوبگیره,روی سجاده که مینشستم ,به یک باره مهرغیب میشد,سجاده خودبه خوداز زیرپام کشیده میشد...
حالا میدونستم واقعا اجنه احاطه ام کردند...
مامان برام غذامیاورد ,توغذا خورده شیشه میدیدم وخیلی چیزای دیگه,انگارمیخواستن ازمن انتقام بگیرن...اما ازهیچ کدام این اتفاقات باپدرومادرم حرف نمیزدم,اخه غصه میخوردن.
توهمین روزها بیژن زنگ زدگفت:چی شدی خانم خوشگلم؟چرااحوالی نمیگیری,زنگ زدم بهت تاریخ جشن رابگم...
با عصبانیت دادزدم:
گورت راگم کن ابلیس ,شیطان کثیف...
بیژن انگاری ازبرخوردم خبرداشت, خیلی ریلکس گفت:خانم کوچلو چه بخوای وچه نخوای اومدی توجمع ما ابلیسان,توالان همسر یک شیطانی..
باصدای بلندی خندید...
عصبی ترشدم وگفتم:
دیگه نمیخوام صدات رابشنوم..
بیژن:جشن دو روز دیگست,یعنی روز عاشورا,اگه بیای که با اغوش بازمی پذیریمت واگر نیای من دوستام رامیفرستم پیشت تا جشن بگیرند...
گفتم:تویک ابلیسی,من نمیام ,هرغلطی دوست داری بکن...
اما نمیدانستم چه جهنم سوزانی درپیش دارم..
امروز روز تاسوعا بود وعلی رغم میل باطنی ام که دوست داشتم درعزاداریها شرکت کنم,همان نیروی شیطانی نگذاشت درسوگ اربابم شرکت کنم ,اما بابا رافرستادم اداره ی آگاهی وموضوع تهدید بیژن را گفتم که به اطلاع آنها برساند.قرارشد اگر باهام دوباره تماس گرفت ,اونا رادرجریان بگذارم,اما من اصلا تمایلی به صحبت کردن با این ابلیس آدم نما نداشتم,هرچه آدرس از بیژن داشتم دراختیار انها گذاشتم وتصمیم گرفته بودم هرچه زنگ زد جواب ندهم،از دم غروب ۱۳تماس ازدست رفته ازبیژن داشتم...
#ادامہدارد...↻
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
#فقطبهخاطرتو
#قسمتچهاردهم
🌿﷽🌿
آيا مرا مى شناسى؟ نام من مَعاذ بن جَبَل است، يكى از ياران پيامبر اسلام هستم.
امروز صبح به خانه آن حضرت رفتم، خدمتش سلام كرده و نشستم.
در اين ميان، پيامبر نگاهى به آسمان انداخت و دعايى كرد و بعد رو به من نمود و فرمود: "اى معاذ! فرشتگانى كه مأمور ثبت كردار انسان ها هستند، وقتى اعمال نيك بنده اى از بندگان را به نزد خدا مى برند، همه آنها خوشحال هستند زيرا مى بينند كه اين بنده چه اعمال خوب و زيبايى انجام داده، او همواره مشغول عبادت بوده و كارهاى نيك زيادى انجام داده است.
فرشتگان آسمان ها وقتى زيبايى پرونده اعمال اين شخص را مى بينند بسيار خوشحال مى شوند و همه آنها جمع مى شوند تا اين پرونده را نزد خدا ببرند.
اكنون فرشتگان در نزد خدا ايستاده اند، آنها به خدا مى گويند كه اين بنده تو كارهاى خوبى انجام داده است.
امّا خداوند به آنها مى گويد:
"اى فرشتگان من! شما مأمور نوشتن اعمال بنده من بوديد و همه كارهاى او را ثبت كرديد امّا من از قلب او آگاهى دارم، او اين كارها را به خاطر من انجام نداده است، قصد او از همه اين كارها، ريا و خودنمايى بوده است، براى همين لعنت من بر او باد".
در اينجا همه فرشتگان كه اين سخن خدا را مى شنوند، چنين مى گويند: "اكنون كه قصد او ريا و خودنمايى بوده است پس لعنت ما هم بر او باد".
كسى كه براى ريا دست به انجام كارى مى زند، مورد لعن و نفرين خدا قرار مى گيرد. خدا با هيچ كس شوخى ندارد.
آرى، شايد كسى بتواند همه مردم را فريب بدهد و با انجام كارهاى رياكارانه، بتواند براى مدّتى در ميان مردم جا باز كند، امّا او بايد بداند مورد لعن و نفرين خدا واقع مى شود.
شايد تعجّب كنى، چرا خدا اين قدر به رياكارى حساس است؟
چرا مجازات رياكار را با لعن مى دهد؟
تو نمى دانى وقتى جامعه اى دچار آفت ريا مى شود چه خطرى معنويّت را تهديد مى كند، در آن جامعه، دين و معنويّت ابزار دنياپرستى مى شود، كسانى كه رياكارند، دزدانِ راه معنويّت مى شوند.
آنان براى رسيدن به رياست چند روزه دنيا و دستيابى به پست و مقام، با نام دين، دكّان باز مى كنند و جوانان را فريب مى دهند.
جوانانى كه با عشق مقدّسى، سرمايه جوانى خود را به پاى اين شيّادان مى ريزند و بعد از گذشت مدّتى كه مى فهمند سر آنها كلاه رفته است از دين و معنويّت بيزار مى شوند.
اگر امروز به جامعه خود نگاه كنيم، مى بينيم يكى از علّت هايى كه باعث شده است تا بعضى جوانان از دين فاصله بگيرند وجود همين افراد رياكار بوده است.
امّا خداوند حق است، او بدون هيچ ملاحظه اى، رياكاران را نفرين مى كند، هر كس كه مى خواهد باشد.
ساحت قدس خدا جاى هيچ فريب كارى نيست، او با هيچ كس شوخى ندارد، هر كس بخواهد با دين او بازى كند و جوانان را فريب بدهد در آتش غضب و قهر او خواهد سوخت.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat