🌹🌹🍃🍃
#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی
آقاى سُنّى! تو به سخن خود ادامه دادى و اشكال ديگرى را مطرح نمودى. تو مى گويى اگر واقعاً عُمَر و ابوبكر به خانه فاطمه هجوم برده باشند، پس چرا على(ع) با عُمَر و ابوبكر دوست بود و آن ها را يارى مى كرد؟ اگر ادّعاى شيعيان صحيح بود، على(ع) هرگز با خلفا همكارى نمى كرد. اين سخن توست:
در صورت صحّت اين مطلب، حضرت على با چه مجوّزى دست در دست خلفا گذاشته بود؟ چرا در همه موارد به آن ها كمك مى نمود؟
حضرت عُمَر، هيچ موردى را بدون مشورت با على فيصله نمى داد، حضرت عُمَر مى فرمود: "لولا علىٌ لهلك عُمَر"، يعنى اگر على نبود عُمَر هلاك مى شد. حضرت على چرا چنين مى كرد؟
آقاى سُنّى! تو گفتى كه على(ع) در همه موارد به خلفا كمك مى كرد، از تو مى پرسم: در كجا چنين مطلبى آمده است؟
هيچ كس شجاعت و فداكارى هاى على(ع) را در جنگ هاى زمان پيامبر فراموش نمى كند. حتماً نقش تعيين كننده او را در جنگ هاى بَدر، اُحُد، خَندق شنيده اى! وقتى ابوبكر و عُمَر به خلافت رسيدند، آن ها شروع به فتح كشور عراق، ايران و... نمودند، به راستى چرا على(ع) هيچ گاه در آن جنگ ها شركت نكرد؟
تو گفتى على در همه موارد، خلفا را يارى كرد، آيا نبايد از خود سؤال كنى چرا على(ع) ميدان جنگ را رها كرد؟
تو گفتى كه عُمَر هيچ موردى را بدون مشورت على(ع) انجام نمى داد!
من به تاريخ مراجعه كردم، نشستم و حساب كردم، ديدم آنها تقريباً هر سه ماه يك بار، به على(ع)مراجعه مى كردند!
آرى، وقتى خلفا گرفتار مى شدند و نمى توانستند مشكلى را حلّ كنند، چاره جز كمك از على(ع)نمى يافتند. على(ع) هم براى مصلحت جامعه آن مشكلات را رفع مى كرد.
اكنون تو خودت بگو اين كه على(ع)هر 3 ماه، جوابِ يك مسأله حكومت را بدهد، معنايش همكارى و دوستى او با اين حكومت خلفا است؟
نگاه كن! همه مردم در آنجا جمع شده اند، چه خبر است! گويا مى خواهند زنى را سنگسار كنند!
اين زن كار زشتى را انجام داده است، عفّت عمومى را لكّه دار كرده است، عُمَر دستور داده او را سنگسار كنند.
خبر به على(ع) مى رسد، او نزد عُمَر مى آيد و به او مى گويد:
ــ اى عُمَر! تو دستور داده اى كه اين زن را سنگسار كنند؟
ــ آرى! من اين دستور را دادم تا ديگر كسى جرأت نكند كار خلاف انجام بدهد.
ــ اى عُمَر! اين زن، يك ديوانه است، عقل ندارد، مگر نمى دانى كه خداوند از ديوانه تكليف را برداشته است؟ او چون عقل ندارد به زشتى زنا آگاه نبوده است. تو نبايد او را سنگسار كنى.
ــ لَولاَ عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَر! اى على اگر تو نبودى، من هلاك مى شدم. الآن دستور مى دهم تا او را آزاد كنند.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_حمدالله_دکامی_زاده
#صفحه_6⃣
در اردوگاه اسرای جنگی دوباره تعدادی اسیر جدید را آوردهاند.لحظاتی میگذرد. درِ دخمه که باز میشود حمدالله در میان اسرای تازهوارد چهره آشنای پدر را میبیند. دیدن اسارت پدر، سختی اسارت را برایش دوچندان میکند.
رهایی از بند اسارت
سالهای اسارت بهسختی میگذرد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ هم خبری از آزادی اسرا نمیشود گویا همه آنها را فراموش کردهاند، این جمله ایست که از دل و ذهن همه اسرا میگذرد.روزهای پس از پایان جنگ سختتر از روزها و سالهای قبل میگذرد اما سرانجام روز بیست و ششم مردادماه سال ۱۳۶۹ خبر آزادی و بازگشت به میهن جان تازه ای به پیکر نحیف و درهمشکسته اسرا میبخشد.
حمدالله در سالهای اسارت بهعنوان بهترین یار و مددکار مرحوم حاجآقا ابو ترابی در کنار آن عارف وارسته قرار داشت. او در سالهای اسارت به حفظ کامل قرآن کریم و نهجالبلاغه با ترجمه و تفسیر این دو کتاب بزرگ پرداخت. و بهعنوان یکی از بهترین آموزگاران قرآن و نهجالبلاغه در سالهای اسارت و بعدازآن در مجالس و محافل پاسداران و بسیجیان انقلاب به شمار میآمد.
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگی زیبا تقدیم به سردار قلبها #شهید حاج قاسم سلیمانی
قربون دست جانبازی و انگشتر عقیقت سردار...
#علمدار باغیرت قافله
#سرداردلها تو به ارزوی خودت رسیدی...
دعاکن برای ماهم که به ارزوی خودمون برسیم...💔
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
💔🍂⏰🥀🌼🌼🥀⏰🍂💔
#دلنوشته_مهدوی💞
#مهدے_جانم❤️
⏰ ️عقربه زمان، روی دستِ زمین می چرخد...
و دنیا خاطرات دردناکش را یکی یکی مرور می کند.
و هر چه زمان میگذرد، بارِ این درد روی شانههایِ دلت، سنگین و سنگینتر میشود؛
🍃🌼 برگرد ای صاحب زمان...
برگرد ای منتقم خونِ خدا...
برگرد که قرنهاست لحظه نگارِ تاریخ، روی خط انتظار مانده...🥀
آقا جان بی صبرانه منتظرم تا تو بیایی 😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲 🌼🍃
💯 @shohada_vamahdawiat🔙
💢پلیسی که از امام زمان(عج) خواست تا شهادتش را بیست روز دیگر به عقب بیاندازد
🔹زخمی روی گردنش دیدم و پرسیدم: معراج این جای چیه؟بعد از کلی اصرار گفت:دیشب توی یه روستا نزدیکهای سردشت با قاچاقچیان درگیر شدیم،منو گرفتن و میخواستن با چاقو شاهرگم رو قطع کنن همونجا اسم امام زمان رو صدا زدم و قسمش دادم که عروسی برادرم نزدیکه، با شهادت من عروسیش به عزا تبدیل میشه، بیست روز دیگه صبر کن.دقیقا بیست روز دیگه مدتی بعد از عروسی برادرش شهید شد.
🔹شهید معراج آیینی یازدهم آبان ۹۱ در بانه بر اثر درگیری با قاچاقچیان به شهادت رسید.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
بخوان دعای ِ فرج را ، که یار می آید
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
بخوان دعای فرج را ، ظهور نزدیک است
رسیده مـژده به دلـها ، قـرار می آید
بخوان دعای فرج را ، که عطر ِ لطف ِ خدا
از آستان ِ شَــه ِ خوش تبار می آید
بخوان دعای فرج را ، که شب رسیده به سر
قسم به خال ِ لبانش ، بهار می آید
بخوان دعای فرج را ، به حق ِ خون ِ حسین
زمان ِ وصل رسیده ، نگار می آید
بخوان دعای فرج را ، که وعده کرده خدا
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🕊أَمَّنْ یُجِیبُ
الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
🌟خدایا به حق این آیه
🕊مبارکه🌟🌙
🌟هر عزیزی تو دلش هر
🕊حاجتی دارد روا بفرما
🌟شب زیباتون متبرک به
🕊گرمی نگاه خدا
🌟الــهی🌟🌙
🕊دلخوشیهاتون افزون
🕊 جمع خانوادهتون پراز
🌟دلگرمی
🕊شبتون بخیر وپراز🌟🌙
🌟آرامش الهی🕊💐
💞💞🍃🍃
#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی_یک
يكى از سربازان عُمَر به جبهه جنگ مى رود، مدّت زيادى در جبهه مى ماند و بعد از آن به مدينه باز مى گردد. شش ماه كه از آمدن او مى گذرد، همسرش براى او، پسرى به دنيا مى آورد.
آن مرد تعجّب مى كند، با خود مى گويد: آيا بچه از من است؟ من كه شش ماه است به مدينه آمده ام، نكند همسر من خطاكار باشد؟ نكند اين بچه حرام زاده باشد؟
او نزد عُمَر مى آيد و مى گويد: "جناب خليفه! من شش ماه است به مدينه آمده ام، امروز همسرم، فرزندى به دنيا آورده است. نظر شما چيست؟ آيا همسر من خطاكار است؟".
عُمَر قدرى فكر مى كند و مى گويد: "آرى! همسر تو زناكار است، بايد او را سنگسار كرد".
مأموران جلو مى آيند، آن زن را مى برند تا سنگسار كنند، آرى! بايد عفّت عمومى حفظ شود، بايد زناكار را به سزاى عملش رساند. آن زن هر چه گريه مى كند و سوگند ياد مى كند كه من پاكدامن هستم! عُمَر سخنش را قبول نمى كند.
نگاه كن! آن زن را در داخل گودال قرار داده اند، مردم سنگ هاى زيادى را در دست گرفته اند، آماده اند تا عُمَر دستور بدهد و آن زن را سنگسار كنند.
آنجا را نگاه كن! اين على(ع) است كه به اين سو مى دود، همه تعجّب مى كنند، چه شده است؟
على(ع) با عجله مى آيد و به كنار آن زن مى رود، آن زن دارد گريه مى كند، على(ع) به آن زن فرصت مى دهد تا از آن گودال بيرون بيايد.
همه با خود مى گويند چرا على(ع) اين كار را كرد.
آن زن در پناه على(ع) آرام مى گيرد، اكنون على(ع) نزد عُمَر مى آيد و مى گويد:
ــ اى عُمَر! به چه دليل، دستور دادى اين زن را سنگسار كنند؟ آيا چهار نفر شهادت داده بودند كه او زنا كرده است؟
ــ خير. كسى شهادت نداده بود.
ــ پس چرا اين كار را كردى؟
ــ آخر شش ماه است كه شوهر او از سفر آمده است، او بعد شش ماه، بچه اى به دنيا آورده است.
ــ مگر تو قرآن نخوانده اى. قرآن مى گويد "وقتى زن بچه اى را به دنيا مى آورد، مدّت حامله بودن و شيردادن به فرزندش، 30 ماه طول مى كشد"، سپس قرآن در آيه ديگر مى گويد: "مدّت شيردادن بچه 24 ماه است". خوب، اگر تو 24 ماه را از 30 ماه كم كنى، به شش ماه مى رسى، يعنى كمترين مدّت حامله بودن يك زن، شش ماه است. اى عُمَر! مگر خبر ندارى كه حسين من هم، شش ماهه به دنيا آمد!
ــ لَولاَ عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَر! اى على اگر تو نبودى، من هلاك مى شدم.
* * *
آقاى سُنّى! حالا برويم سر حرف حساب! بگو بدانم، اين كه على(ع) بيايد و بى گناهى را از سنگسار شدن نجات بدهد، معناى آن تأييد حكومت عُمَر است؟
چه كسى اين حرف تو را باور مى كند؟ آخر نجات يك زن بى گناه از مرگ حتمى، چه ربطى به تأييد حكومت دارد؟
كاش فرصت مى بود تا من موارد ديگرى را هم براى تو مى گفتم، ولى بهتر است سكوت كنم، زيرا هر چه من بيشتر در اين مورد بنويسم، بى سوادى خليفه دوم بيشتر آشكار مى شود.
آرى! على(ع)، امام است، امام هم دلسوز جامعه است، درست است كه حق او را غصب كرده اند، امّا او با جامعه قهر نمى كند، تا آنجا كه بتواند از ظلم ها و كج روى ها جلوگيرى مى نمايد.
على(ع) وظيفه دارد تا از بعضى تصميم هاى اشتباه خلفا جلوگيرى كند، اگر او اين كار را نكند، اساس اسلام در خطر مى افتد، نبايد اسلام فداى جهالت ديگران شود!
🌹🌹🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59