چقدر حرف نگفته به محضرت دارم؛
چقدر سينهی من تنگ و روی تو زيبا
"قل شيئاً بمثابتة عناقك"
چيزى بگو كه مثل ِ
در آغوش كشيدنت باشد...
#شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم_حسین_جان_
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام بر جمعهایی ڪہ بیغروب اسٺ
غم عالم تہ جامش رسوب اسٺ
بگویند اهل عالم مهدے(عج) آمد
من بعد حال دنیا خوبِ خوب اسٺ
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_3صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتپنجاهسوم
﷽
قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و
.ارتش جلسه ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد
من و ابراهیم و ســه نفر از فرماندهان ارتش وســه نفر از فرماندهان سپاه در
جلسه حضور داشــتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول آموزش
.نظامی بودند
اواسط جلسه بود، همه مشغول صحبت بودند که ناگهان از پنجره اتاق یک
!نارنجک به داخل پرت شد
دقیقاً وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همینطور که کنار اتاق نشسته بودم
!سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار چمباتمه زدم
برای لحظاتی نَفس در ســینه ام حبس شــد! بقیه هم ماننــد من، هر یک به
.گوشه ای خزیدند
لحظات به سختی می گذشت، اما صدای انفجار نیامد! خیلی آرام چشمانم
.را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم
.صحنه ای که می دیدم باور کردنی نبود! آرام دستانم را از روی سرم برداشتم
ســرم را بالا آوردم و با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: آقا
!…ابرام
.بقیه هم یک یک از گوشه وکنار اتاق سرهایشان را بلند کردند
.همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند
صحنه بســیار عجیبی بود. در حالی که همه ما به گوشــه وکنار اتاق خزیده
!بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابیده بود
:در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت
!خیلی شرمنده ام، این نارنجک آموزشی بود، اشتباهی افتاد داخل اتاق
ابراهیم از روی نارنجک بلند شــد، در حالی که تا آن موقع که ســال اول
.جنگ بود، چنین اتفاقی برای هیچ یک از بچه ها نیفتاده بود
.گوئی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد
.بعد از آن، ماجرای نارنجک، زبان به زبان بین بچه ها می چرخید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#تـــــلـگــــرانـــــه💥
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم، ولی به دیوار دلم نه!
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که اتیکت خادمالشهداء و ... رو به سینهام میچسبونم، اما "خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که اسمم توی لیست تمام اردوهای جهادی هست!، ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدهم !
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم. اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیکنم !
#میترسم_از_خودم ...↓
▫️زمانی که فقط رفتن شهداء رو میبینم ، ولی " شهیدانه زیستنشون " رو نه !
#شهدا_شرمندهایم_که_مدام_شرمندهایم😓
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
✏️ما برای نعمت دین؛
زیر دِین خیلیها هستیم!
✍️#محمدجوادمحمودی
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
#شــــاه_کــلـــیـد 🔑
💎امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
💐اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع
هستید؛ اگر خواهان گشایش در هر امرے
هستید؛اگر خواهان جلب رضایت خداوند
مے باشید؛ توجّه به دو امر الزامے است:
1⃣ --> شناخت امام زمان(عج)
2⃣ --> اطاعت ازامام زمان(عج)
👈🏻 اگر شاه کلید معرفت امام در دست
باشد، تمام قفل ها باز مے شود.
📒مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸
➥ @shohada_vamahdawiat
⭕️شما گم شید بیرون ، خودمون حلش میکنیم
🔹کاریکاتور پر مفهموم از اتحاد مردم در مقابل دشمنان کشور
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#کوهبهکوهنمیرسد
#آدمبهآدممیرسد
#پارتاول
✨﷽✨
به قلم کارگاه پلیس جنائی منوچهر قربانی
من مادرم را در سال 1391 در شیراز از دست دادم.خیلی ناراحت بودم، عزیزترین کسم در زندگیام مرا تنها گذاشته بود.او قبل از فوت به خواهرم گفته بود اگر در شیراز مردم،جنازهام را به صفاشهر (دولتآباد) انتقال بده ونزدیک پدربه خاک بسپار.من به وصیت مادرم عمل کرده واو را به دولتآباد منتقل کرده و با تشریفات و مراسم خاص با حضورهمۀ صفاشهری ها(دولتآبادیها که مادرم را مادر خودشان میدانستند واو را خیلی دوست داشتند به خاک سپردم)
پدرم حسینیۀ دولتآباد(صفاشهر) و زمین و باغ آن را به امام حسین(ع) تقدیم کرده بود و طبق وصیت مادرم، مراسم سوم و هفتم او را در حسینیه برگزارکردیم. به برادرم،مهندس محمدحسین قربانی،که از آمریکا مدرک معماری گرفته و در ایران کار میکند،گفتم داداش،خیلی دلم میخواهد در این مراسم خاطرۀ "کوه به کوه نمیرسد" مربوط به مادرم را برای مردم در حسینیه بیان کنم.او گفت الان حالت خوب نیست، بگذار برای چهلم که حال مناسبی داشتی.
متأسفانه چهلم باران شدید و سرمای دولتآباد و خیس شدن فرشهای حسینیه اجازه نداد که مراسم در حسینیه باشد. ناچارمراسم چهلم در مسجد برگزار شدکه در این مسجد 3 ختم دیگرهم برگزار میشدوچون اختصاصی نبود موقعیت جورنشدکه این خاطرۀ «کوه به کوه نمیرسد» مربوط به زندگی مادرم را شرح بدهم؛اما حالا،حکایت *کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد* را بیان میکنم:
مهر ماه هر سال دختران اول تا سوم دبیرستان 13-15 ساله را در استادیومهای ورزشی مرکز استانها و شهرهای بزرگ تمرین رقص میدادندوآنها را برای جشن چهارم آبان ماه آماده میساختند.4 آبان ماه 1345من مسئول برقراری نظم این جشن در میدان ورزشی حافظیه بودم.درجهام ستوان دوم و فرماندۀ کلانتری 4 دروازه سعدی بودم.استادیوم ورزشی حافظیه درحوزۀ کلانتری 4 بود.ساعت 9 شب وارد کلانتری شدم، هوا سرد بود.یک زن ژندهپوش با دختر 13 سالهای که هنوز لباس جشن حافظیه را به تن داشت در گوشۀ دیوار جنوبی کلانتری کز کرده و از سرما میلرزیدند. ناراحت شدم به آقای ستوان پیشهور افسرنگهبانی (حالا این افسر سردار و سرتیپ شده) گفتم مگر اتاق نیست؟مگر بخاری دراتاق نیست؟چرا سواره از پیاده خبر ندارد؟ چرا این بدبختها را داخل حیاط نگه داشتهاید.دستوردادم زن با دختر را به اتاق افسرنگهبان ببرند.گفتم چیه خواهرم؟ چرا آمدید کلانتری؟زن ژندهپوش گوشۀ روسریاش را روی میز گذاشت و با گریه گفت آقای رئیس بهدادم برسید.
- چی شده؟
- مراسم جشن که تمام شد،دخترم جلوی استادیوم سوارتاکسی شده وراننده بازرنگی وفریب،دخترم را به باغی کشانده و به زور به او تجاوزکرده وبعد او را سر کوچۀ دقاقیها که خانۀ ما آنجاست پیاده کرده،کرایه هم نگرفته و رفته.حالا دخترم خونریزی دارد.ابتدا دستور دادم دختر را به پزشکی قانونی اعزام،از وی معاینه و سپس او را به بیمارستان برده،بعد ازپانسمان و بهبودی به همراه مادرش به کلانتری برگردانند. ساعت 11 شب افسر زن کلانتری،این زن ودختررا به کلانتری آورد، پزشک قانونی نظریه داده بود که تجاوز یکباره همراه با خونریزی به این دختر انجام گرفته است.
در برگ بازجویی خودم،با حضورافسرنگهبانم ابتدا مشخصات کامل این دختر که یتیم بود و پدر نداشت با حضورمادرش ثبت وسپس مشخصات کامل رانندۀ تاکسی ومشخصات باغی که او را برده سؤال کردم.او گفت تاکسی رنگش سبز بود (تمام تاکسیهای شیراز قبلاً رنگ سبزداشته وخیلی هم زیبابودوحالا رنگ نارنجی که چشم را آزارمیدهد)
دختر اظهارداشت رانندۀ تاکسی گفت جشن است و خیابانها شلوغ،ازجای خلوت به کوچۀ دقاقیها برویم.جلوی باغ بزرگی نگه داشت وگفت شما در تاکسی باش تامن برگردم. واردباغ شد،بعداز5 دقیقه برگشت،درباغ را کاملاً باز گذاشت و آمد سوار تاکسی شد و گفت ببخش یخچال کوچک اتاقم سوخته باید آن را ببرم تعمیرگاه، طول نمیکشد.تاکسی را داخل باغ برد و به من گفت اگر زحمت نیست شما هم به کمکم بیا در عوض کرایه لازم نیست بپردازی. من سادۀ بدبخت گول خوردم و پیاده شدم و به دنبالش رفتم، وارد اتاق اولی در کریدور ویلا شد. یکباره مرا بغل کرد و به زور روی تخت اتاق انداخت و به من تجاوز کرد، او جوانی قدبلند، هیکلی و چهارشانه بود.
من مشخصات باغ و ویلا را از او خواستم،گفت باغ را نمیشناسم اگر افسری با ما بیاید،بگردیم شاید باغ را شناسایی کنم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سکوت شب نقش رویاهایت را به تصویر بکش.... ایمان داشته باش به خدایی که نا امید نمیکند و رحتمش بی پایان است... ┏━━✨✨✨━━┓ ❣ پگاه. ❣ ┗━━✨✨✨━━┛
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
#مولاجـانم 🤍
🌿 بی تو این فاصلہ ها
طاقٺ من را برده
ساعتم زنگ زده
عقربہ هایش مرده ⏰
🍀 ڪاش باور ڪنی
از دوری تو "دلتنگم"
این دل خستہ ام
از دوری تو پژمرده 💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
دلنوشته ای از جنس #طلبگی برای #آرمان_عزیز
آرمان عزیز !
سلام..
سلام ما به تو و راهِ تو
سلامی به بلندای تاریخِ فداکارنۀ سربازان حضرت ولیعصر علیه السلام
سربازانی از عالَم علم و قلم و سخن..
بَه چه عالَمی..
چه عالَمیست عالم طلبگی!
طلبگی و ما ادراک ما #طلبگی ؟!
راهی مقدس و خوش نهایت
راهی پر از مجاهده..
مجاهدۀ مهذبانه در وادی علم، فکر، قلم و سخن
مجاهده ای #بی_حجاب!
آری بی حجاب..
بی حجاب از عافیت طلبی و بی تفاوتی!
آن هنگام که نیاز باشد، قلم را به مرکب خون آغشته و بر صفحه روزگار به تحریر درآورده..
و تو آی آرمانِ ما چه خوب توانستی با مرکب #خون خود مجاهدِ فی سبیل الله باشی
با خون خود، حقانیت راهت را نشان دادی..
با خون خود ذلتِ دشمنت را فریاد زدی..
فریاااااد..
ولی گویا برخی میخواهند صمٌ بکمٌ عمیٌ بمانند
بمانند!
آرمان جان! به راستی آرمانِ تو چقدر والاست که غریبانه و مظلومانه به پایش جان دادی؟!
آری .. #آرمان تو لیاقت آن را دارد که برایش جان داد و فدا شد..
پس ما جوانانِ اهل علم و فکر و #تبیین برای مجاهده ای از جنس مجاهده تو آماده ایم..
ما هم در این راه قدم بر می داریم و به وقتش، خون رنگین خود را پای ریشه های این #انقلاب و #ولایت خواهیم ریخت
✍ اصغر.چ
ارسالی از اعضای کانال
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتپنجاهچهارم
﷽
مدتی از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا گذشــت. برای درهم شکستن
عظمت ارتش عراق، سلسله عملیات هائی در جنوب، غرب و شمال جبهه های
.نبرد طراحی گردید
)در هشــتم آذرماه اولین عملیات بزرگ یعنی طریق القدس)آزادی بســتان
.انجام شد و اولین شکست سنگین به نیروهای حزب بعث وارد شد
طبق توافق فرماندهان، دومین عملیات در منطقه گیلان غرب تا سرپل ذهاب
که نزدیک ترین جبهه به شهر بغداد بود انجام می شد. لذا از مدت ها قبل،کار
.شناسائی منطقه و آمادگی نیروها آغاز شده بود
مسئولیت عملیات این محور به عهده فرماندهی سپاه گیلان غرب بود. همه
بچه های اندرزگو در تکاپوی کار بودند. مســئولیت شناسایی منطقه دشمن به
.عهده ابراهیم بود. این کار در مدت کوتاهی به صورت کامل انجام پذیرفت
ابراهیم برای جمع آوری اطاعات، به همراه یکی از کردها به پشت نیروهای
.دشمن رفت. آن ها طی یک هفته تا نفت شهر رفتند
ابراهیم در این مدت نقشه های خوبی از منطقه عملیاتی آماده کرد. بعد هم به
!همراه چهار عراقی که به اسارت گرفته بودند به مقر بازگشتند
ابراهیم پس از بازجوئی از اسرا و تکمیل اطاعات لازم، نقشه های عملیات
.را کامل کرد و در جلسه فرماندهان آن ها را ارائه نمود
ســرهنگ علی یاری و سرگرد سامی از تیپ ذوالفقار ارتش نیز با نیروهای
سپاه هماهنگ شدند. بسیاری از نیروهای محلی از سرپل ذهاب تا گیلان غرب
در قالب گردان های مشــخص تقسیم بندی شــدند. اکثر بچه های اندرزگو به
.عنوان مسئولین این نیروها انتخاب شدند
،چندین گردان از نیروهای ســپاه و داوطلب به عنوان نیروهای خط شــکن
.وظیفه شروع عملیات را بر عهده داشتند
فرماندهان در جلســه نهایی، ابراهیم را به عنوان مســئول جبهه میانی، برادر
صفر خــوش روان را به عنوان فرمانده جناح چپ و برادر داریوش ریزه وندی
را فرمانده جناح راســت عملیات انتخاب کردند. هدف عملیات پاکســازی
ارتفاعات مشرف به شهرگیلان، تصرف ارتفاعات مرزی و تنگه های حاجیان
.و گورک و پاسگاه های مرزی اعام شده بود
وســعت منطقه عملیاتی نزدیک به هفتاد کیلومتر بود. از قرارگاه خبر رسید
که بافاصله پس از این عملیات، سومین حمله در منطقه مریوان انجام خواهد
.شد
همه چیز در حال هماهنگی بود. چند روز قبل از شــروع کار از فرماندهی
،سپاه اعام شد: عراق پاتک وسیعی را برای باز پس گیری بستان آماده کرده
شما باید خیلی سریع عملیات را آغاز کنید تا توجه عراق از جبهه بستان خارج
.شود
برای همین، روز بعد یعنی بیســتم آذر ۱۳۶۰ برای شــروع عملیات انتخاب
شد. شــور وحال عجیبی داشتیم. فردا اولین عملیات گسترده در غرب کشور
و بر روی ارتفاعات شــروع می شــد. هیچ چیز قابل پیش بینــی نبود. آخرین
.خداحافظی بچه ها در آن شب دیدنی بود
،بالاخره روز موعود فرا رســید. با هجوم وسیع بچه ها از محورهای مختلف
بســیاری از مناطق مهم و اســتراتژیک نظیر تنگه حاجیــان وگورک، منطقه
برآفتاب، ارتفاعات سرتتان، چرمیان، دیزه کش، فریدون هوشیار و قسمت هائی
.از ارتفاعات شیاکوه و همه روستاهای دشت گیلان آزاد شد
در جبهه میانی با تصرف چندین تپه و رودخانه، نیروها به سمت تپه های انار
.حرکت کردند. دشمن دیوانه وار آتش می ریخت
بعضی از گردان ها با عبور از تپه ها، به ارتفاعات شیاکوه رسیدند. حتی بالای
ارتفاعات رفته بودند. دشــمن می دانست که از دســت دادن شیاکوه یعنی از
دست دادن شهر خانقین عراق، برای همین نیروی زیادی را به سمت ارتفاعات
.و به منطقه درگیری وارد کرد
نیمه های شــب بی سیم اعام کرد: حســن بالاش و جمال تاجیک به همراه
.نیروهایشــان از جبهه میانی به شیاکوه رســیده اند و تقاضای کمک کرده اند
لحظاتی بعد ابراهیم تماس گرفت و گفت: همه ارتفاعات انار آزاد شده، فقط
یکی از تپه ها که موقعیت مهمی دارد شــدیداً مقاومت می کند، ما هم نیروی
.زیادی نداریم
به ابراهیم گفتم: تا قبل از صبح با نیروی کمکی به شما ملحق می شوم. شما
.با فرماندهان ارتش هماهنگ کنید و هر طور شده آن تپه را هم آزاد کنید
.همــراه یک گردان نیروی کمکی به ســمت جبهه میانــی حرکت کردیم
در راه از فرماندهی ســپاه گفتند: دشــمن از پاتک به بستان منصرف شده، اما
بســیاری از نیروهای خودش را به جبهه شما منتقل کرده. شما مقاومت کنید
که انشاءالله سپاه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان عملیات بعدی را به
زودی آغاز می کند. در ضمن از هماهنگی خوب بچه های ارتش و سپاه تشکر
کردند و گفتند: طبق اخبار بدســت آمده تلفات عراق در محور عملیاتی شما
بسیار سنگین بوده. فرماندهی ارتش عراق دستور داده که نیروهای احتیاط به
.این منطقه فرستاده شوند
هوا در حال روشــن شدن بود. در راه نماز صبح را خواندیم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊سر سوزنی ته دلتون خالی نشه
👌سخنان شنیدنی حاج مهدی رسولی مداح اهلبیت(علیهم السلام)
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آخرالزمان و مبارزه شیطان و پیروان او با الله و پیروان الله ...
انقلاب اسلامی که زمینه ساز ظهور است در این آخرالزمان رسما و مستقیما با ابلیس و پیروان انسانی او به مبارزه بر خواسته ...
♦️آخر شعارهای آزادی شیطانی می شود این ...
شیطان پرستان و جنی یان مخالف الله را جدی بگیریم
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۰۵🌷
🌹و اعلی درجات المرسلی و حیث لا یلحقه لاحق🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
🔶ﭘﻴﺸﺘﺎﺯﺍﻥ ﻗﺮﺏ ﺍﻟﻬﻰ یعنی امامان علیهم السلام ، ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻰ ﻣﻰ ﺭﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑه آﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ، ﻛﺴﻰ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﻭﺩ ، ﻭ ﻫﻴﭻ ﺗﻼﺷﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺒﻘﺖ ﺟُﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ، ﻣﻮﻓّﻖ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ، ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻃﻤﻊ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .
🔶ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻋﻈﻴﻢ ، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺏ ﺍﻟﻬﻰ ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻣُﺮﺳﻞ ، ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ، ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ، ﻋﺎﻟﻤﺎﻥ ، ﻓﺎﺿﻼﻥ ، ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﭘَﺴﺖ ، ﺑﺪﻛﺎﺭﺍﻥ ﺯﺷﺖْ ﺳﻴﺮﺕ ﻭ ﺟﺒّﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﻟﺠﻮﺝ ، ﻣُﻌﺎﻧﺪﺍﻥ ﺣﻖ ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺧﺒﻴﺚ ﻭ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻥ ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ، ﻫﻤﻪ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺟﻬﺎﻥ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺧﻮﺭ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﺧﻮﺩ ، ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖِ ﭘﻴﺸﺘﺎﺯﺍﻥ ﻗُﺮﺏ ﺍﻟﻬﻰ ، ﺁﺷﻨﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ، ﺟﻼﻟﺖ ﺍﻣﺮ ، ﻋﻈﻤﺖِ ﻗَﺪﺭ ، ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻣﻘﺎﻡ ، ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﻧﻮﺭ ، ﺩﺭﺳﺘﻰِ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ، ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﻯِ ﻣﻘﺎﻡ ، ﺷﺮﺍﻓﺖِ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ، ﻭ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺼﻮﺻﻴﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺁﻓﺮﻳﺪﮔﺎﺭ ﻫﺴﺘﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ، ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ .
🔶ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ، ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﺩﻭ ﻧﻈﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ : ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺗﻜﻮﻳﻨﻰ ﻭ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ .
1⃣ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺗﻜﻮﻳﻨﻰ:ﻳﻚ ﻧﻈﺮ،ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻜﻮﻳﻨﻰ ، ﺍﻧﺴﺎﻥِ ﻛﺎﻣﻞ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ، ﭼﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ، ﺗﺎﺑﻊِ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻞ( امام زمان)ﺍﺳﺖ ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﺧﻮﺩ ، ﻋﺎﻟِﻢ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ .
2⃣ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ:ﻧﻈﺮ ﺩﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﻳﮋﮔﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ، ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥْ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺟﻤﻼﺕ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻋﺎﻳﻰ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻨﻴﻢ ، ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ما ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫیم ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ، ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ، ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥْ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ .
🔶ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ ﻧﻈﺮ ﺩﻭﻡ ، ﺑﺎ ﻣﺘﻦ ﺯﻳﺎﺭﺕ ، ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺑﻴﺸﺘﺮﻯ ﺩﺍﺭﺩ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺁﻧﺎﻥ ، ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺗﺤﻘّﻖ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ .
#مهدی_شناسی
#قسمت_405
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
محمد بن مسلم و ابو بصیر میگویند:
از #امام_صادق علیه السلام شنیدیم که میفرمود:
صاحب الامر نمی آید، مگر اینکه دو سوم مردم از میان بروند.
ما عرض کردیم:وقتی دو سوم مردم از بین رفتند، دیگر چه کسی میماند؟
فرمود: «نمی خواهید در یک سوم باقیمانده باشید؟ »
📚غیبت طوسی 337
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#کوهبهکوهنمیرسد
#آدمبهآدممیرسد
#پارتدوم
✨﷽✨
گفت داخل باغ که شدیم روبهرویش ویلا قرار دارد و چند پله سنگی قشنگ دارد و بعد وارد ایوان میشوی، سپس هال. اتاقی که مرا برد اولین اتاق سمت راست این هال بود.مشخصات اتاق را از او خواستیم که گفت اتاق بزرگ بود ویک ساعت دیواری زنگدار مشکی بالایش بود.تلفن نارنجی، پنکۀ پایهدار سفید، رادیوگرام سبز،چوب لباسی پایهدار بزرگ در گوشۀ تخت، ملافه و وسایل روی تختخواب همه لیمویی بودند،فقط از اتاق همین چیزها یادمه.
به ستوان گلستانی افسر زن تجسس دستور دادم و گفتم خانم شما با دو پلیس زن این مادر ودختر را با پیکان شماره شخصی کلانتری به باغهای قصردشت و باغ ارم ببرید و دقیق بگردید و باغ مدنظر را شناسایی کرده و هیچ اقدامی انجام ندهید و برگردید مشخصات و آدرس باغ را گزارش دهید.
ساعت 18روز پنجم آبان ماه خانم گلستانی به کلانتری بازگشت و گزارش داد.باغ مورد نظر، باغ عفیفآباد جنوب خیابان عفیفآباد،منشعب از خیابان قصردشت شیراز است.این باغ و ویلای داخل آن متعلق به ارتش سوم ایران و در حال حاضر منزل مسکونی تیمسار «ب.و.ی» فرماندۀ مرکز پیادۀ شیراز است.عجیب است منزل فرماندۀ پیاده و راننده تاکسی؟!
به استواراحمدعلی صابری دستور دادم با موتورسیکلت و لباس شخصی از این باغ و ویلا پوششی و محرمانه بررسی و تحقیق کرده و مشخص کند تاکسی و راننده تاکسی چه ارتباطی با این ویلا و ساکنینش دارد؟بعد از 12ساعت به کلانتری بازگشت و گزارش داد:
اتومبیلی که دختر آن را تاکسی معرفی کرده. تاکسی نیست بلکه دقیقاً رنگ تاکسیهای شیراز است.این خودروی نو متعلق به خانم تیمسار است.اتومبیل خود تیمسار کادیلاک 8 سیلندرآخرین سیستم است. تیمسار و همسرشان به مهمانی به کاخ رامسر رفتهاند.تنها فرزندشان پرهام سال آخر دبیرستان نمازی شیراز است و درخانه،گماشتهای به نام اصغراسکندری اهل ارسنجان که در روز حادثه یعنی چهارم آبان ماه به مرخصی صادر شده از طرف پرهام به ولایتش رفته و اتومبیل خانم در اختیارپسرش پرهام بوده که درخیابانها پرسه میزند و ولگردی میکند. مشخصات پسر همان است که دختر 13 ساله در تحقیقات اظهار داشته است.
مراتب را طی گزارش به عرض دادستانی رسانده، مادرودختر را اعزام داشتم. آقای دادستان پرونده را برگرداند و ذیل گزارش نهایی پرونده اظهار نظرکرده بود که فوراً در معیت فرماندۀ دژبان ارتش به باغ و ویلا وارد شده و متهم را دستگیر کنند. مشخصات داخل باغ و ویلا، اتاق و تخت و... را با گفتههای دختر 13 ساله مطابقت داده و مراتب را در صورتجلسه به امضای فرماندۀ دژبان رسانده و متهم را با شاکی و با پروندۀ کامل به دادسرای شیراز تحویل دهد.
به آقای سرگرد بختیار زنگ زدم و ایشان را در جریان پرونده قراردادم و از او خواستم درجلوی باغ و ویلای عفیفآباد به ما بپیوندد.با حضوردخترو مادرش و افسر زن و مأموران ضربت کلانتری و فرماندۀ دژبان ارتش سوم با رعایت تشریفات قانونی وارد باغ و ویلا شده و پرهام را دستگیر کردیم؛ اما پیش از آن،برای اطمینان خاطر و اینکه پرهام پیش از ورود به باغ عفیفآباد بهوسیلۀ دختر شناسایی و مُسجل شود که او هم دختر را سوار ماشین سبز کرده و با نیرنگ او را به ویلاکشانده،بهصورت محرمانه،تلفن منزل تیمساررا به دست آوردم و از خانم پری گلستانی خواستم تلفنی با پرهام قرارملاقات گذاشته و به او بگوید عاشقت شدهام و آرزوی دیدارت را دارم، این افسر با پرهام تلفنی قرار ملاقات گذاشت. قرار جلوی سینما پارامونت ساعت 5.:9 صبح بود، سپس دادم که زن ژندهپوش و دخترش داخل ماشین نزدیکیهای سینما توقف و از بین اشخاصی که جلوی سینما پارمونت رفت و آمد میکنند یا انتظار کسی را میکشند،از دور پرهام را شناسایی کند.این افسر میبایست روشن کند آیا دختر، پرهام را میشناسد یا نه؟که بهمحض نزدیکشدن جوان به پیادهرو جلوی سینما مورد شناسایی از سوی دختر 13 ساله قرار گرفت.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🌺
🍃🌹شهید «حسن طهرانی مقدم» متولد سال ۱۳۳۸ در تهران، سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. وی پس از فراگرفتن علوم توپخانهای در ارتش با حمایت امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی»، مرکز تحقیقات فنی توپخانهای را سال ۱۳۶۱ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهاندازی کرد و سپس فرمانده توپخانه سپاه در دوران دفاع مقدس شد.
🍃🌹شهید «طهرانی مقدم» فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در سال ۱۳۶۴ برعهده گرفت و در جهت استقلال صنعت موشکی کشور، تلاشهای زیادی را انجام داد. وی همچنین سال ۱۳۸۴ به سمت جانشین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد و مدیریت پروژههای مختلف موشکی را برعهده گرفت و تا اینکه سال ۱۳۸۵، رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه شد و سرانجام ۲۱ آبان سال ۱۳۹۰ بههمراه جمعی از همرزمان خود، حین آزمایش موشکی به شهادت رسید و به همرزمان شهید خود پیوست.
#شهداءومهدویت
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی
یا سامعَ ٱلشکایا؛ رفعِ بلا بزودی
کارِ جهان گره خورد عجّل علیٰ ظهورک
برگرد ای امامِ مشکل گشا بزودی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتپنجاهپنجم
هنوز به منطقه انار نرسیده بودیم که خبر شهادت غامعلی پیچک در جبهه گیلان غرب همه
.ما را متأسف کرد
به محض رسیدن به ارتفاعات انار، یکی از بچه ها با لهجه مشهدی به سمت
!!من آمد و گفت: حاج حسین، خبر داری ابراهیم رو زدن
!بدنم یکدفعه لرزید. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چی شده؟
.جواب داد: یه گلوله خورده تو گردن ابراهیم
.رنگم پرید. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهای مقابل دویدم
در راه تمام خاطراتی که با ابراهیم داشــتم در ذهنم مرور می شد، وارد سنگر
.امدادگرشدم و بالای سرش آمدم
.گلوله ای به عضلات گردن ابراهیم خورده بود. خون زیادی از او می رفت
!جواد را پیدا کردم و پرسیدم: ابرام چی شده؟
!با کمی مکث گفت: نمی دونم چی بگم. گفتم: یعنی چی؟
.جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت کردیم که چطور به تپه حمله کنیم
عراقی ها شــدیداً مقاومــت می کردند. نیروی زیادی روی تپــه و اطراف آن
.داشتند. هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید
نزدیک اذان صبح بود و باید کاری می کردیم، اما نمی دانســتیم چه کاری
.بهتره
یکدفعه ابراهیم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد
!روی تخته سنگی به سمت قبله ایستاد
بــا صدای بلند شــروع به گفتن اذان صبح کرد! ما هــر چه داد می زدیم که
.ابراهیم بیا عقب، الان عراقی ها تو رو می زنن، فایده نداشت
تقریباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب دیدیم که صدای تیراندازی عراقی ها
قطع شده! ولی همان موقع یک گلوله شلیک شد و به ابراهیم اصابت کرد. ما
!هم آوردیمش عقب
در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاماً روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن
.ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بی سیم بودم
یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی
!یه سری عراقی دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به این طرف می یان
با تعجب گفتم:کجا هســتند!؟ بعد با هم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه
رفتیم. حدود بیســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به
!سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حُ قه باشه
لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آن ها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم
.کردند. من هم از اینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال شدم
با خودم فکرکردم که حتماً حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس
.عراقی ها و اســارت آن ها شــده. بعد درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر
.یکی از بچه ها که عربی بلد بود را صدا کردم
مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش
را معرفی کرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و
.اطراف آن مستقر بودند. ما از لشکر احتیاط بصره هستیم که به این منطقه اعزام شدیم
!!پرسیدم: چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الان هیچی
چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هیچی!؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🍃 مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند .
دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست #امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند.... ❤️🌱
📚 سلام بر ابراهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
سلام بر ابراهیم:
❁═══┅┄
#ایران_سربلند
#حجاب
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
35.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️کاملترین کلیپ نقد آتئیستها
📛پاسخ به ۱۶ کلیپ و شبهات مشهور آتئیست ها در یک کلیپ
🔺آتئیستها در جواب این کلیپ درمونده شدن
(برای همه ارسال کنید تا آتئیستها بدونن بی جوابن و اگر میتونن جواب بدن)
#آتئیست #آتئیستها #نقد_آتئیستها
آدرس ما در ایتا،تلگرام،اینستاگرام،آپارات و...
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۰۷🌷
🌹ﻭَﻻ ﻧَﺒِﯽ ﻣُﺮْﺳَﻞٌ ﻭَﻻ ﺻِﺪّﯾﻖٌ ﻭَﻻ ﺷَﻬﯿﺪٌ ﻭَﻻ ﻋﺎﻟِﻢٌ ﻭَﻻ ﺟﺎﻫِﻞٌ ﻭَﻻ ﺩَﻧِﯽ ﻭَﻻ ﻓﺎﺿِﻞٌ ﻭَﻻ ﻣُﺆْﻣِﻦٌ ﺻﺎﻟِﺢٌ ﻭَﻻ ﻓِﺎﺟِﺮٌ ﻃﺎﻟِﺢٌ ﻭَﻻ ﺟَﺒّﺎﺭٌ ﻋَﻨﯿﺪٌ ﻭَﻻ ﺷَﯿﻄﺎﻥٌ ﻣَﺮﯾﺪٌ ﻭَﻻ ﺧَﻠْﻖٌ ﻓﯿﻤﺎ ﺑَﯿﻦَ ﺫﻟِﮏَ ﺷَﻬﯿﺪٌ ﺍِﻟّﺎ ﻋَﺮَّﻓَﻬُﻢْ ﺟَﻼﻟَﺔَ ﺍَﻣْﺮِﮐُﻢْ ﻭَﻋِﻈَﻢَ ﺧَﻄَﺮِﮐُﻢْ ﻭَﮐِﺒَﺮَ ﺷَﺎْﻧِﮑُﻢْ ﻭَﺗَﻤﺎﻡَ ﻧُﻮﺭِﮐُﻢْ ﻭَﺻِﺪْﻕَ ﻣَﻘﺎﻋِﺪِﮐُﻢْ ﻭَﺛَﺒﺎﺕَ ﻣَﻘﺎﻣِﮑُﻢْ ﻭَﺷَﺮَﻑَ ﻣَﺤَﻠِّﮑُﻢْ ﻭَﻣَﻨْﺰِﻟَﺘِﮑُﻢْ ﻋِﻨْﺪَﻩُ ﻭَﮐَﺮﺍﻣَﺘَﮑُﻢْ ﻋَﻠَﯿﻪِ ﻭَﺧﺎﺻَّﺘَﮑُﻢْ ﻟَﺪَﯾﻪِ ﻭَﻗُﺮْﺏَ ﻣَﻨْﺰِﻟَﺘِﮑُﻢْ ﻣِﻨْﻪُ 🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
☘ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻭﻻﯾﺖ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺫﻭﯼ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ هم ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ(ﺩﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ، ﺁﺑﻬﺎ، ﻧﺒﺎﺗﺎﺕ)
☘ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﺳﺘﻮﻥ ﺣﻨﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﭼﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﺎﻟﺘﺒﻊ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﻫﺴﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺳﻤﺎﺭ ﺍﺳﻢ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻋﻘﺐ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ دارند ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
❓❓ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣَﻠَﮏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ؟ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﺟﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺁﯾﺎ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ؟ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟
❓❓ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ،حضرت ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ (ﻉ) ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺟﺮﺃﺕ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟
☘پاسخ:ﻟﻄﻒ ﻋﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺍﻗﺘﻀﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻻﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺎﮐﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﮑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻃﻨﺎً ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﻃﻨﺎً ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﮐﺎﻣﻞ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﭘﺲ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺪﻡ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻏﻠﺒﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﻃﻠﺒﯽ ﺍﺳﺖ.ﻋﻼﻣﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ...
🌹💐🌷
#مهدی_شناسی
#قسمت_407
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59