🌷مهدی شناسی ۴۲۷🌷
🌹ﺁﺧِﺬٌ ﺑِﻘَﻮْﻟِﻜُﻢ🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
♦️ﻫﺮ ﻛﺲ،ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ.ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﺮﻓﻲﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﻢ ﻓﻌﻞ ﺍﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪﺍﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ.
♦️توضیح این فراز:
🌿ﮔﻔﺘﺎﺭ امام زمانم ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﺍ هستم ﻭ ﺁﻥ رﺍ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﻧمیﮕﻴﺮﻡ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻡ ﻭ ﻛﻼﻡ امام ﻣﻌﺼوم (ﻉ) ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻲﺩﻫﻢ. ﻳﻌﻨﻲ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺎﻧﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻢ ﺍﻣّﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻲﻛﻨﻢ.ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻲﺑﻴﻨﻢ ﺍﻣّﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﻬﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻲﻛﻨﻢ.
🌹ﻋَﺎﻣِﻞٌ ﺑِﺄَﻣْﺮِﻛُﻢ🌹
📝ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻲﻛﻨﻢ.ﺍﻫﻞ ﺷﻌﺎﺭ ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﺍﻫﻞ ﻋﻤﻠﻢ.ﺳﺮﺧﻮﺩ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﻤﻲﻛﻨﻢ ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺳت ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲﺩﻫﻢ.
📝ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ.
📝ﻣﻦ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﻴﺒﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻧﻈﺮﻱ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺩﻫﻴﺪ ﻣﻲ ﺷﻨﻮﻡ ﻭ ﺗﻮﻗﻔﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻲﻛﻨﻢ.
📝ﭘﺲ ﻣﺎ ﻣﺤﺐ ﺑﻲﻛﺎﺭ ﻭ ﻣﺤﺐ ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﻧیستیم. ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺤﺒﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﻴﻢ...
#مهدی_شناسی
#قسمت_427
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهفتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
بہ صحنہ جرم وارد نشوید
قیچے آهن بر رو گرفتم و راه افتادم سمت پلہ ها ... اوبران از دور اومد طرفم ...
- پیداش نڪردید، مگہ نہ؟ ...
با تعجب زل زد بهم ...
- از ڪجا فهمیدے؟ ...
- این مدرسہ زیادے تمییزه ... زیادے ...
با قیچے، قفل لاڪر ڪریس رو شڪست ... اولین چیزے رو ڪہ بعد از باز شدن اون در ... اصلا انتظار نداشتم ... مواجہ شدن با بوے اسپرے خوش بو ڪننده فضا بود ...
- واسہ یہ پسر دبیرستانے زیادے مرتبہ... گفتے زیادے اینجا تمییزه منظورت همین بود؟ ...
چند لحظہ بہ وسیلہ هاے توش خیره شدم و اونها رو بالا و پایین ڪردم ...
- نہ... در بیرونے لاڪر تازه رنگ شده ... اما نہ توے این چند ساعت ...
دسته ڪلیدم رو از جیبم در آوردم و خیلے سریع شروع ڪردم بہ تراشیدن رنگ روے در ... رنگ ها ورقہ ورقہ از روش ڪنده شد ...
- چے ڪار مے ڪنے توماس؟ ...
و دستم رو محڪم گرفت ...
- نظریہام رو اثبات مےڪنم ... طبق گفتہهاے مدیر و ظاهر این مدرسہ ... هیچ خبرے از گنگ هاے دبیرستانے نیست... اما بہ در لاڪر نگاه ڪن ... قبلا روش با اسپرے طرح ڪشیده بودن ... طرحے ڪہ قطعا ڪار خود مقتولہ ... اما فڪر مےڪنم خودشم پاڪش ڪرده ...
طورے بهم نگاه مےڪرد ڪہ انگار هیچ چیز از حرف هام رو نمےفهمید ...
- فڪر مےڪنے از ڪادر مدرسه ڪسے توے قتل ڪریس تادئو نقش داشتہ؟ ...
قطعا مدیر و معاونش هر دو از مظنونین این پرونده بودن ... مدیرے ڪہ من رو پیچوند و مودبانہ تهدید ڪرد ... و داشت با آستانہ تحملم بازے مےڪرد ... و نمےدونستم قتل اون دانش آموز براش مهم نبود یا بہ نحوے از این اتفاق خوشحال بود؟ ... و معاونے ڪہ پشت حالت هاش ... هزاران فڪر و نظریہ خوابیده بود ...
اما هنوز براے بہ زبان آوردن هر حدسے زود بود ...
توے حیاط ... سمت پارڪینگ ... دوباره چشمم بہ خون روے زمین افتاد ... جنازه رو برده بودن و حالا فقط آثار جنازه بود روے زمینے ڪہ رنگ خون بہ خودش گرفتہ بود ...
پاهام از حرڪت ایستاد ... و نگاهم روے اون خون ها خشڪ شد ... هیچ وقت بہ دیدن این صحنہ ها عادت نڪردم ... برعڪس ... براے من، هیچ وقت دیدن جنازه هاے غرق خون... تڪہ تڪہ شده ... زخمے ... سوختہ ... عادے نشد ...
- چرا خشڪت زده؟ ...
صداے اوبران، من رو بہ خودم آورد ...
- هنوز گیجے از سرت نرفتہ؟ ... یا اینڪہ یہ چیز جدید پیدا ڪردے؟ ...
نگاهم رو از لوید گرفتم ... اما درست قبل از اینڪہ دوباره حرڪت ڪنم چشمم بہ دختری هم سن و سال مقتول افتاد... با فاصله از نوار زرده بہ "صحنہ جرم وارد نشوید" ... ایستاده بود ... نمےتونستم چشم ازش بردارم ... نہ بہ خاطر زیبا بودنش ...
اون تنها ڪسے بود ڪہ بین تمام آدم هاي اون روز ... با اندوه بہ صحنہ جنایت نگاه مےڪرد ...
«اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج»
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـــدایا
در این شب زیبا
🌸 تو را به حق حضرت زهرا(س)
هیچ انسانی را با سلامتی خود
و عزیزانش امتحان نفرما
🌸خدایا
همه مریض ها را شفای عاجل
عطا بفرمـا ،آمیـن
شب خوش 💐
🌸🍃
@hedye110
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام ✋آقا جانم ای غریب زمانه...
❁ هی گنه کردم وهی جار زدم یار بیا
❁من ندانم چه شود عاقبت کار بیا
❁خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم
❁خواندم خسته ام ای یار بیا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتهفتادهفتم
﷽
همراه ابراهیم بودم. با موتور از مسیری تقریباً دور به سمت خانه بر می گشتیم
پیرمردی به همراه خانواده اش کنار خیابان ایســتاده بود. جلوی ما دست تکان
.داد و من ایستادم
آدرس جائی را پرســید. بعد از شنیدن جواب، شــروع کرد از مشکاتش
.گفت
به قیافه اش نمی آمد که معتاد یا گدا باشد. ابراهیم هم پیاده شد و جیب های
.شلوارش را گشت ولی چیزی نداشت
به من گفت: امیر، چیزی همرات داری؟! من هم جیب هایم را گشــتم. ولی
.به طور اتفاقی هیچ پولی همراهم نبود
.ابراهیم گفت: تو رو خدا باز هم ببین. من هم گشتم ولی چیزی همراهم نبود
از آن پیرمــرد عذرخواهی کردیم و به راهمــان ادامه دادیم. بین راه از آینه
!موتور، ابراهیم را می دیدم. اشک می ریخت
هوا ســرد نبود که به این خاطر آب از چشــمانش جاری شود، برای همین
!آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم: ابرام جون، داری گریه می کنی؟
صورتــش را پاک کرد. گفت: ما نتوانســتیم به یک انســان که محتاج بود
.کمک کنیم. گفتم: خُب پول نداشتیم، این که گناه نداره
.گفت: می دانم، ولی دلم خیلی برایش سوخت. توفیق نداشتیم کمکش کنیم
کمی مکث کردم و چیزی نگفتم. بعد به راه ادامه دادم. اما خیلی به صفای
.درون و حال ابراهیم غبطه می خوردم
فردای آن روز ابراهیم را دیدم. می گفت: دیگر هیچوقت بدون پول از خانه
.بیرون نمی آیم. تا شبیه ماجرای دیروز تکرار نشود
رســیدگی ابراهیــم به مشــکات مردم، مرا یــاد حدیث زیبــای حضرت
سیدالشهداء انداخت که می فرمایند: »حاجات مردم به سوی شما از نعمت های
خدا بر شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض زوال و نابودی است
:اواخر مجروحیت ابراهیم بود. زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت
ماشینت رو امروز استفاده می کنی!؟
گفتــم: نه، همینطــور جلوی خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــین را گرفت و
.گفت: تا عصر بر می گردم
،عصر بود که ماشین را آورد. پرسیدم: کجا می خواستی بری!؟ گفت: هیچی
مسافرکشی کردم! با خنده گفتم: شوخی می کنی!؟
.گفت: نه، حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم، چند جا کار داریم
خواســتم بروم داخل خانه. گفــت: اگر چیزی در خانه دارید که اســتفاده
.نمی کنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور
رفتم مقداری برنج و روغن آوردم. بعد هم رفتیم جلوی یک فروشــگاه. و
ابراهیم مقداری گوشــت و مرغ و… خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی
.که فروشنده می داد فهمیدم همان پول های مسافرکشی است
بعــد با هــم رفتیم جنوب شــهر، به خانه چند نفر ســر زدیم. مــن آن ها را
نمی شناختم. ابراهیم در می زد، وسایل را تحویل می داد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌴🌷 📹💚 لحظاتی با صحن و صحرای امیر مومنان علی علیه السلام در نجف اشرف و اهتزاز پرچم فاطمیه .
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
به دعوت امام رضا عليه السّلام تشریف بیارید کانالش⤵️⤵️⤵️
http://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c
امام رضائی باشی نیای تو این کانال🤔🤔🤔 بعیده
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۲۴🌷
🌹ﻣُﻌْﺘَﺮِﻑٌ ﺑِﻜُﻢ🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
🍃ﻣﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻤﺎﻳﺰ ﻭ ﻭﻳﮋﮔﻲ،ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ، ﺑﻪ ﻭﻻﻳﺖ، ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ،ﺑﻪ ﺧﻼﻓﺔ ﺍﻟﻠﻬﻲ ﺷﻤﺎ، ﺑﻪ ﺍﻟﻮﻳﺖ ﺷﻤﺎ و ... ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻢ.
🍃ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ ﻣﻨّﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ( ﻧﻌﻤﺖ ﻭﺟﻮﺩ، ﻫﺪﺍﻳﺖ،ﻧﻌﻤﺖ، ﻋﺎﻓﻴﺖ و... ) ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﺮﭼﻴﺰﻱ ﻫﺴﺘﻴﺪ.
🍃ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻳﻌﻨﻲ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻣﻲﺁﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﻨﻴﻢ ﻫﻤﻪ ی ﻧﻌﻤﺎﺕ ﻭ ﻭﻻﻳﺖ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ ﺷﻤﺎ را. ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﺛﺮﺍﺗﺶ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﻣﺘﺠﻠﻲ ﺷﻮﺩ.
💠ﮔاهی ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﺑﻪ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﻻﻳﺖ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺧﻼﻓﺔ ﺍﻟﻠﻬﻲ امام زمان ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﻻﻃﺎﻋﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍر ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻥ ایشان ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ.
💠ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ امام ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺧﻮﺩ ایشان ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ.یعنی اگر ایشان نخواهد ما معرفتی برای اعتراف کردن نخواهیم داشت.
#مهدی_شناسی
#قسمت_424
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ زیبای "آرمان"
👥 کاری از گروه سرود آل یاسین(ع)
🔹 نوجوانان پایگاه بسیج شهید سهیلی - تهرانسر
🔸 شاعر : قاسم صرافان
#فاطمیه 💔
#شهید_آرمان_علی_وردی
#آرمان_دهه_هشتادی_ها
❤️تقدیم به همهی شهدای مدافعان امنیت و همهی مادران شهدا...❤️
⬅️ انتشار با شما...
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهشتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے🌱
اشڪ هایم براے تو
اوبران اومد سمتم ...
- چے شده توم؟ ... بہ چے خیره شدے؟ ...
- اون دختر رو نگاه ڪن ... همون ڪہ تل مخمل زرد با موهاے بلند قهوهاے داره ... بین تمام آدم هایے ڪہ امروز بهشون برخوردیم ... مطمئنم اون تنها ڪسیہ ڪہ بہ خاطر ڪریس تادئو گریہ ڪرده ...
با حالتے بهم نگاه مےڪرد انگار داره بہ یہ احمق گوش مےڪنہ ...
- اما اون ڪہ رژ بنفش نزده ...
حوصلہاش رو نداشتم ... چرا باید با ڪسے حرف مےزدم ڪہ فڪر مےڪنہ یہ احمقم ... بدون توجہ بہ اوبران راه افتادم سمت اون دختر ...
تا متوجهم شد ... نایستاد ... سریع شروع بہ حرڪت ڪرد ... دو مرتبہ صداش ڪردم اما با همون سرعت مےرفت و بهم بےتوجهے مےڪرد ... دویدم و از پشت ڪولہاش رو ڪشیدم ...
- نمےخواے بشنوي یا واقعا ڪرے؟ ...
توے این فاصلہ لوید هم رسید ...
- من، لوید اوبران هستم و ایشون همڪارم توماس مندیپ از واحد جنایے ... میشہ چند لحظہ با شما صحبت ڪنیم؟ ...
ڪیفش رو دوباره گذاشت روے شونہاش ... و در حالے ڪہ سعی مےڪرد صداش رو ڪنترل ڪنہ و خودش رو مسلط و بےتفاوت نشون بده ... یہ قدم عقب رفت ...
- من چیزے نمےدونم ... چند بار دیده بودمش اما اصلا نمےشناختمش ... اونجا هم ایستاده بودم ... عین بقیہ ... مےخواستم ببینم چہ خبره ... فقط همین ...
دوباره ڪیفش رو جا بہ جا ڪرد ... عصبے شده بود و اون بند ڪیف واسش نقطہ تعادل ...
- دوست بودید یا محبتت یہ طرفہ بوده؟ ...
پاش بین زمین و آسمون خشڪ شد ... و برگشت سمتم ...
- چے؟ ...
چشم هاش توے حیاط دبیرستان، دو دو مےزد ... مےترسید؟ ... یا نگران بود؟ ... حالت جدے بہ خودش گرفت ... ڪمے هم تهاجمے ... آشفتگے درونش رو بین اون حالت ها مخفے ڪرد ...
- گفتم ڪہ من اصلا اون رو نمےشناختم ...
- پس چرا بہ خاطرش گریہ ڪردے؟ ... خوب پاڪ شون نڪردے ... هنوز جاے اشڪ ها گوشہ چشمت مونده ...
جملہ تمام نشده یهو دستش رو آورد بالا سمت چشمش ... پوزخند معنادارے صورتم رو پر ڪرد ... و سرم رو جلو بردم ... تقریبا نزدیڪ گوشش ...
- بہ این چیزے ڪہ تو الان خوردے میگن گول ... و این حرڪتے ڪہ ڪردے یعنے تمام مدت، حق با من بود ... حالا جواب سوال هام رو میدے یا مےخواے یہ بار دیگہ تڪرارشون ڪنم؟ .
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
«اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
#بسم_الله_الرحمان_الرحیم
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#ساعت_عاشقی
#شهداءومهدویت
#پیشنهاد_دانلود
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🌼صدا ڪردنٺ سخٺ نیسٺ
من سختش ڪردہ ام
🍃با زبانے ڪہ
گناہ آن را لال ڪردہ
🌼اَدْعوُكَ يا سَيدي
بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُہ
🍃مےخوانمٺ
اے آقاے من
🌼بہ زبانے كہ گناہ لالش ڪردہ ..
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتهفتادهشتم
﷽
آمده ایم، این ها سهمیه شماست! ابراهیم طوری حرف می زد که طرف مقابل
.اصلاً احساس شرمندگی نکند. اصلاً هم خودش را مطرح نمی کرد
بعد ها فهمیدم خانه هایی که رفتیم، منزل چند نفراز بچه های رزمنده بود. مرد
خانواده آن ها در جبهه حضور داشــت. برای همین ابراهیم به آن ها رسیدگی
:می کرد. کارهای او مرا به یاد ســخن امام صادق انداخت که می فرماید
ســعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه«
»۱
خداست و باعث در امان بودن در قیامت می شود
ایــن حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم بود. او تمام تلاش خود را در
جهت حل مشکات مردم به کار می بست
٭٭٭
دوران دبیرســتان بود. ابراهیم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و برای
.خودش درآمد داشت. متوجه شد یکی از همسایه ها مشکل مالی شدیدی دارد
.آن ها علیرغم از دست دادن مرد خانواده، کسی را برای تأمین هزینه ها نداشتند
ابراهیم به کســی چیزی نگفت. هر ماه وقتی حقوق می گرفت، بیشترِ هزینه
ًآن خانــواده را تأمین می کرد! هر وقت در خانه زیاد غذا پخته می شــد، حتما
برای آن خانواده می فرستاد. این ماجرا تا سال ها و تا زمان شهادت ابراهیم ادامه
.داشت و تقریباً کسی به جز مادرش از آن اطاعی نداشت
٭٭٭
شــخصی به ســراغ ابراهیم آمده بود. قبلاً آبدارچی بوده و حالا بیکار شده
.بود. تقاضای کمک مالی داشت
ابراهیم به جای کمک مالی، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبی
را برای او مهیا کرد. او برای حل مشکل مردم هر کاری که می توانست انجام
می داد. اگر هم خودش نمی توانست به سراغ دوستانش می رفت. از آن ها کمک
می گرفت. اما در این کار یک موضوع را رعایت می کرد؛ با کمک کردن به
افراد، گداپروری نکند. ابراهیم همیشه به دوستانش می گفت: قبل از اینکه آدم
.محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید
او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس می زد مشکل مالی
.داشته باشد کمک می کرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند
بعد می گفت: من فعاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض می دهم. هر
.وقت داشتی برگردان. این پول قرض الحسنه است
ابراهیم هیچ حسابی روی این پول ها نمی کرد. او در این کمک ها به آبروی
افراد خیلی توجه می کرد. همیشــه طوری برخــورد می کرد که طرف مقابل
.شرمنده نشود
٭٭٭
بــزرگان دین توصیه می کنند برای رفع مشــکلات خودتــان، تا می توانید
.مشکل مردم را حل کنید
همچنین توصیه می کنند تا می توانید به مردم اطعام کنید و اینگونه، بسیاری
.از گرفتاری هایتان را بر طرف سازید
غروب ماه رمضان بود. ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از ســام و احوالپرسی
:یــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم
!ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی می ده؟
گفت: راســت می گی، ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و
چند تا نان ســنگک گرفت. وقتی بیرون آمد ایرج با موتور رسید. ابراهیم هم
.سوار شد و خداحافظی کرد
با خودم گفتم: لابد چند تا رفیق جمع شــدند و با هم افطاری می خورند. از
اینکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــردای آن روز ایرج را دیدم و
پرسیدم: دیروز کجا رفتید!؟
گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زدیم
.وکله پاچه را به آن ها دادیم
چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدند خیلی تشکر کردند. ابراهیم را کامل
.می شناختند. آن ها خانواده ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم خانه شان
٭٭٭
.بیست وشش سال از شهادت ابراهیم گذشت. در عالم رویا ابراهیم را دیدم
!سوار بر یک خودرو نظامی به تهران آمده بود
از شــوق نمی دانستم چه کنم. چهره ابراهیم بســیار نورانی بود. جلو رفتم و
همدیگر را در آغوش گرفتیم. از خوشحالی فریاد می زدم و می گفتم: بچه ها
!بیائید، آقا ابراهیم برگشته
ابراهیم گفت: بیا ســوار شــو، خیلی کار داریم. به همــراه هم به کنار یک
.ساختمان مرتفع رفتیم
.مهندسین وصاحب ساختمان همگی با آقا ابراهیم سلام واحوالپرسی کردند
:همه او را خوب می شناختند. ابراهیم رو به صاحب ساختمان کرد وگفت
من آمده ام ســفارش این آقا ســید را بکنم. یکی از این واحدها را به نامش
.کن. بعد شخصی که دورتر از ما ایستاده بود را نشان داد
.صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، این بابا نه پول داره نه می تونه وام بگیره
!من چه جوری یک واحد به او بدم؟
مــن هم حرفش را تأیید کردم وگفتم: ابرام جــون، دوران این کارها تموم
!شد، الان همه اسکناس رو می شناسند
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد وگفت: من اگر برگشــتم به خاطر این
!بود که مشکل چند نفر مثل ایشان را حل کنم، وگرنه من اینجا کاری ندارم
بعد به سمت ماشــین حرکت کرد. من هم به دنبالش راه افتادم که یکدفعه
!تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پریدم
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖?
📌 اسباب گرفتاری!
محبت دنیا انسان را منتهی به هلاکت ابدی می کند. فرضاً که انسان مبتلای به معاصی دیگر نگردد- گرچه بعید بلکه محال عادی است - خودِ تعلق به دنیا و محبّت به آن، اسباب گرفتاری است.بلکه میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین تعلّقات است.
هرچه آنها کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشن تر و گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است و لهذا برای اولیاء خدا بیشتر از سه روز- چنانچه در بعضی از روایات است - عالم قبر نیست. آن هم برای همان علاقۀ طبیعی و تعلّق جبلّی است.
📗 چهل حدیث ، حدیث ششم حب الدنیا
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
کاش می شد که...
تو با معجزه ای برخیزی ...🌹🇮🇷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۲۵🌷
🌹ﻭَ ﻣُﺆْﻣِﻦٌ ﺑِﺈِﻳَﺎﺑِﻜُﻢْ ﻣُﺼَﺪِّﻕٌ ﺑِﺮَﺟْﻌَﺘِﻜُﻢْ ﻣُﻨْﺘَﻈِﺮٌ ﻟِﺄَﻣْﺮِﻛُﻢْ ﻣُﺮْﺗَﻘِﺐٌ ﻟِﺪَﻭْﻟَﺘِﻜُﻢ🌹
🔹زیارت جامعه کبیره🔹
🍃ﺑﺎﻭﺭ ﻗﻠﺒﻲ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ.ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟَﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﺭﺟﻌﺖ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ.
🍃ﺩﺭ ﻓﺮﺍﺯ " ﻭَ ﻣُﺆْﻣِﻦٌ ﺑِﺈِﻳَﺎﺑِﻜُﻢْ" ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻱ ﻗﻠﺒﻲ ﺧﻮﺩ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ « ﻣُﺼَﺪِّﻕٌ ﺑِﺮَﺟْﻌَﺘِﻜُﻢْ » ﺍﻳﻦ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﺩﺭ ﺣﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺎ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﻫﺪ ﺭﺟﻌﺖ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻱ ﺭﺟﻌﺖ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ.
🍃ﺭﺟﻌﺖ، ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺣﻘﻪﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﻴﻌیان ﺩﺍﺭﻧﺪ.ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟََﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ.
🍃ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺋﻤﻪ علیهم السلام ﻳﻜﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺠﺪﺩﺍً ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﺭﺟﻌﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺟﻌﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻴﻌﺼﺮ(ﻉ) ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻴﻌﺼﺮ(ﻉ) ﺳﺎﻟﻬﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻲ ﺭﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺟﻌﺖ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ۳۰۰ ﺳﺎﻝ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺭﺟﻌﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻧﻬﺎﻳﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﻝ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﺻﻠﺢ ﺑﺮ ﻛﻞ ﻋﺎﻟﻢ ﺣﺎﻛﻢ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﺍﺯ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
🍃ﺑﺎﻭﺭ ﻗﻠﺒﻲ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟَﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﺭﺟﻌﺖ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ.
🍃ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺟﻌﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ.
🍃ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻋﺎﻱ ﻋﻬﺪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﻮﻻﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪﻩﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ؟ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺨﺘﻲ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺪﻥﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎﻗﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﺑﻴﻢ.ﻧﺪﺍ ﻣﻲﺁﻳﺪ:ﺑﺨﻮﺍﺑﻴﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﺮﻭﺱ.
🍃ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻭ ﺭﺳﻞ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻲﮔﺮﺩﻧﺪ.ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻥ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
🍃ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﺮ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﺟﻌﺖ ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲﺭﻭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﺟﻌﺖ ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲﺭﻭﺩ.
🍃ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻧﺎﺯﻋﺎﺕ » ﻳَﻮْﻡَ ﺗَﺮْﺟُﻒُ ﺍﻟﺮَّﺍﺟِﻔَﺔ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻟﺮﺯﻧﺪﻩ ﺑﻠﺮﺯﺩ، »«ﺗَﺘْﺒَﻌُﻬَﺎ ﺍﻟﺮَّﺍﺩِﻓَﺔُ» « ﻭ ﺍﺯ ﭘﻰ ﺁﻥ ﻟﺮﺯﻩﺍﻯ [ﺩﮔﺮ] ﺍﻓﺘﺪ، »
🍃ﺭﺟﻌﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ۶ ﻭ ۷ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻧﺎﺯﻋﺎﺕ ﻟﺮﺯﻳﺪﻥ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ « ﺍﻟﺮَّﺍﺟِﻔَﺔ » ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ (ﻉ)ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ » ﺍﻟﺮَّﺍﺩِﻓَﺔُ «ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ علیه السلام ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
🍃ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻏﺎﻓﺮ ، ﺁﻳﻪ ۵۱ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: « ﺇِﻧَّﺎ ﻟَﻨَﻨْﺼُﺮُ ﺭُﺳُﻠَﻨﺎ ﻭَ ﺍﻟَّﺬﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺤَﻴﺎﺓِ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴﺎ ﻭَ ﻳَﻮْﻡَ ﻳَﻘُﻮﻡُ ﺍﻟْﺄَﺷْﻬﺎﺩُ » « ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ، ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﮔﻮﺍﻫﺎﻥ ﺑﺮﭘﺎﻯ ﻣﻰﺍﻳﺴﺘﻨﺪ ﻗﻄﻌﺎً ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ »
ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺟﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ.
#مهدی_شناسی
#قسمت_425
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🌷✨شهدا زنده اند ...
📹 کودک پس از گذاشتن گل بر روی مزار شهید مدافع حرم جمله ای نا مفهوم میگوید و آن جمله این است: میگه دستت درد نکنه...!
مادر میگوید ابتدا نفهمیدم چه گفت
خانه که آمدیم، فیلم را که دیدم از او پرسیدم و گفت: مهربان بود ، از آنجا به من گفت دستت درد نکنه برایم گل گذاشتی...
پیشنهاد میکنم آنچه تجربه گران درباره زندگیِ دیگر را گفته اند و گفتگو هایی که عباس موزون با افرادی که از کما برگشته اند را مرور کنید.
آنها میگویند: وقتی در کما بودیم و با اطراف ارتباط می گرفتیم کسی ما را درک نمیکرد، اما کودکان به خوبی متوجه میشدند.
کودکان بهتر از هرکسی "حقیقت" را درک میکنند.
و شهدا زنده ترین حقیقت موجود هستند.
این ویدئو را با دقت ببینید و اگر دلتان گرفت به شهدا ، امام زاده های عشق مراجعه کنید...!
✾📚 #ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🥀از خانه چارچوب درت را شکستهاند
باب الحوائج پدرت را شکستهاند
🥀عمداً مقابل پسر ارشدت زدند
یعنی غرور گل پسرت را شکستهاند
🥀بازو و سینه، کتف و سرت درد می کند
هرجا که بوسه زد پدرت، را شکستهاند
🥀ای مرغ عشق خانه حیدر کمی بــپـر
باور نمی کنم که پرت را شکستهاند
🥀از طرز راه رفتن و قد هلالی ات
احساس می کنم کمرت را شکستهاند
🥀ابری ضخیم سر زد و ماهت خسوف شد
بی شک فروغ چشم ترت را شکستهاند
🥀دندانه های شانه پر از خون تازه شد
اصلاً بعید نیست، سرت را شکستهاند
🥀با بستری کبود و پر از لاله های سرخ
آئینه های دور و برت را شکستهاند
🥀زان آتشی که بر شجر طیبــه زدند
ثلثی ز شاخ و برگ و برت را شکستهاند😔😔
صلی الله علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد(صل الله علیه و آله) 🙏
شهادت بانوی دو عالم تسلیت باد.
➥ @shohada_vamahdawiat