eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
26 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
setaregane_karbala13.mp3
261.3K
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شبیب بن عبدالله نَهشلی ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✨سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي مي‌باشد و از سختي‌ها صحراي محشر در امان است: اوّل آن که در کارگشايي و کمک به نيازمندان و درخواست کنندگان دريغ ننمايد. دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتي بينديشد که کاري را که مي‌خواهد انجام دهد يا هر سخني را که مي‌خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودي خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مي‌باشد. سوّم قبل از عيب جويي و بازگويي عيب ديگران، سعي کند عيب‌هاي خود را برطرف نمايد. امام سجاد (ع) ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ 🔅 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...🤚 🌱آمدنت نزدیک است... و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته! 🌱سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس. ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌹ساعت۱۱شب بود که سوارماشین شدیم.هردوگرسنه بودیم،انقدر درگیرمراسم ومهمان هابودیم که از صبح درست وحسابی چیزی نخورده بودیم،آن موقع اطراف امامزاده غذاخوری نبود. به سمت شھرآمدیم.چون جمعه بود ودیروقت هرغذافروشی سر زدیم یابسته بودیاغذایش تمام شده بود. بالاخره پایین بازاریک کبابی کوچک پیداکردیم.جابرای نشستن نداشت،قرارشد غذارابگیریم و باخودمان ببریم. 🍎حمیدکه کوبیده دوست داشت برای خودش کوبیده سفارش دادبرای من هم جوجه گرفت. غذا که حاضرشد ازمن پرسید: حالاکجابریم بخوریم؟ شانه هایم را بآلا انداختم،اینطوری بود که بازهم آن پیڪان قدیمی مارابرد تانزدیک باراجین! چیزی حدود ده کیلومتر فاصلہ بود،بالاےتپه رفتیم،از آن بلندی شہر کاملا پیدابود،حمید یک نایلون روی زمین انداخت وگفت: اینجابشین چادرت خاکی نشه. 🌸تاشروع کردیم به شام خوردن باران گرفت.اول خواستیم دریک فضای عاشقانه زیرباران شام بخوریم،کمے که گذشت دیدیم این باران تندترازاین حرفاست. سریع وسایل راجمع کردیم وبه سمت ماشین دویدیم. حمید برای اینکه توجهم راجلب کند پیاز را درسته مثل سیب گاز میزد،خودش هم اذیت میشدولی میخندید.چشم هایش رابسته بود ودهانش را رهامیکرد. 🍀ازبس خندیدم متوجه نشدم غذارا چطور تمام کردم،حتی موقع برگشت نزدیک بودتصادف کنیم! داشتیم یک دنیای تازه راتجربه میکردیم،دنیایی که قراربود من برای حمید وحمید برای من بسازد... 🌺حرفی برای گفتن پیدانمیکردیم.این احساس برایم گنگ و نا آشنا ولی درعین حال لذت بخش بود بیشترفضای سکوت بین ما حاڪم بود.حمید مرتب میگفت:"حرف بزن خانم چرا اینقدرساکتی؟"ولی من واقعا نمیدانستم ازچه چیزی باید صحبت کنم. خودمم حس میکردم زیادی ساکت هستم اما دست خودم نبود. ❤️حمید ازهرترفندی استفاده میکرد تامرا به حرف بکشاند،من از دانشگاه گفتم،حمید ازمحل کارش تعریف کرد،ولی باز وقت زیاد داشتیم. 🌷چند دقیقه که ساکت بودیم حمید دوباره پرسید: "چرا حرف نمیزنی؟من وقتی داشتم عسل می ذاشتم دهنت انگشتم به زبونت خوردفهمیدم زبون داری پس چراحرف نمیزنی؟" تا این حرف را زد باخنده گفتم: "همون انگشت روغنی رومیگی دیگه؟" 💐ساعت یک بود که به خانه رسیدیم،مادرم مقداری انگور داخل نایلون ریخته بود که حمیدباخودش برای عمه ببرد،انگورهاراگرفت ورفت. قراربود اول صبح به مأموریت برود.آن هم نه یک روز نه دو روز،سه ماه! من نرفته دلتنگ حمیدشده بودم.روز اول محرمیت ما به همین سادگی گذشت،گاهےساده بودن قشنگ است..‌. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 🔴 ان شاءالله این نائب الزیاره‌ رهبرمم🌹 سرود جدید اربعین ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
setaregane_karbala14.mp3
381.1K
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شوذَب، هم پیمان بنی شاکر ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ گوشه‌ای از یک فیلمه که در حدود ده سال پیش در BBC پخش شد و خیلی زود برداشتنش و‌ دیگه تکرار نشد... دیدن این کلیپ مهم برای هر ایرانی واجبه و حتی باید نسلهای بعدی هم ببینن...... حتمن حتمن ببینید دشمنان این ملت و نظام اسلامی همیشه برای این مملکت نقشه های شوم و شیطانی در سر دارند بنابراین نباید غافل بود .... تبیین 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✨اي فرزند آدم، تا آن زماني که در درون خود واعظ و نصيحت کننده‌اي دلسوز داشته باشي و در تمام امور بررسي و محاسبه کارهايت را اهميّت دهي و در تمام حالات ـ از عذاب الهي ـ ترس و خوف داشته باش؛ در خير و سعادت خواهي بود. امام سجاد(ع) ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️روایت حاج قاسم از پیام بسیار مهم رهبر انقلاب به ایشان، پس از اطلاع از شکست کامل حصر آمرلی و فرار داعش. @shohada_vamahdawiat                      
﷽❣ ❣﷽ 🔹هـوايـت که بـه سرم مي‌زند ديگـر درهيچ هوايي نميتوانم نفس بڪشم.... 🔹عجـب نفس‌گير است هوای بـي تـو 🤲خـدایا برسـان حجت حـق را ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌹ازساعتی که محرم شدیم احساسی عجیب تمام وجودم راگرفته بود،داشتم به قدرت عشق ودلتنگی های عاشقانہ ایمان پیدامیکردم. ناخواسته وابسته شده بودم،خیلی زود دلتنگی هاشروع شد،خیلی زودهمه چیز رفت به صفحه بعد. صفحه ای که دیگر من وحمیدفقط پسرعمه ودختردایی نبودیم،ازساعت پنج غروب روزچهارده مھر شده بودیم هم راز!شده بودیم هم راه! 🌸صبح اولین روز بعدصیغه محرمیت کلاس داشتم،برای دوستانم شیرینی خریدم،بعضی ازدوستان صمیمی راهم به یک بستنی دعوت کردم،حلقه من راگرفته بودندودست به دست میکردند. مجردهاهم آن را به انگشت خودشان می انداختندوباخنده میکفتند: دست راست فرزانه روی سرِما،آنقدر تابلو بازی درآوردند که اساتید هم متوجه شدندوتبریڪ گفتند. 🌺باوجودشوخی ها وسربه سرگذاشتن دوستانم حس دلتنگی رهایم نمیکرد،ازهمان دیشب بعدخداحافظی دلتنگ حمیدشده بودم،مانده بودم این نود روز را چطوربایدبگذرانم. ته دلم به خودم میگفتم که این چه کاری بود،عقدرامی گذاشتیم بعد مأموریت که مجبورنباشیم این همه وقت دوری را تحمل کنیم. 🍀ساعت چهار بعدازظہر آخرین کلاسم درحال تمام شدن بود،حواسم پیش حمیدبودازمباحث استاد چیزی متوجه نمیشدم،حساب که کردم دیدم تا الان هرطور که شده باید به همدان رسیده باشد. همانجا روی صندلی گوشی را ازکیفم بیرون آوردم و روشن کردم،دوست داشتم حال حمید راجویا شوم،اولین پیامی بود که به حمیدمیدادم. ❤️همین که شماره حمید را انتخاب کردم تپش قلب گرفتم.چندین بارپیامک را نوشتم وپاک کردم،مثل کسی بودم که اولین باراست باموبایل میخواهدکارکند،انگشتم روی کیبوردگوشی گیج میخورد،نمیدانستم چرا انقدر درانتخاب کلمات تردید دارم. یک خط پیامک یک ربع طول کشیدتادرنهایت نوشتم:"سلام،ببخشید ازصبح سرکلاس بودم،شرمنده نپرسیدم،به سلامتی رسیدید؟" 🌷انگارحمید گوشی به دست منتـظرپیام من بود،به یک دقیقه طول نکشید که جواب داد:"علیک سلام!تاساعت چندکلاس دارید؟" این اولین پیام حمیدبود.گفتم:"کلاسم تاچند دقیقه دیگه تموم میشه."نوشت:"الان تو دوراه همدان هستم میام دنبال شما بریم خونه!" 💐میدانستم حمید الان باید همدان باشد نه دوراهی همدان داخل شهرقزوین!باخودم گفتم بازشیطنتش گل کرده،چون قراربود اول صبح به همدان اعزام شود... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
setaregane_karbala15.mp3
402.8K
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 عبدالله بن قیس غفاری و عبدالرحمان بن قیس غفاری ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✨امام حسین علیه السلام فرمودند: کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را 🥀دوچشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را صلی الله علیک یا رقیة بنت الحسین(علیه السلام) ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ غمم ز دوری یار است .... یـ💔ـار گمشده ام چه می شود ... خبر از یـ💔ـار بی نشان برسد سلام حضرت یـ💚ـار .... ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌹ازدانشگاه که بیرون آمدم چیزی ندیدم.مطمئن شدم که حمیدشو۳خی کرده.صدمتری از در ورودی دانشگاه فاصله گرفته بودم که صدای بوق موتوری توجه من را به خودش جلب کرد،خوب که دقت کردم دیدم خودحمیداست،باموتور به دنبالم آمده بود. 🌺پرسیدم:"مگه شما نرفتی مأموریت؟!" کلاه ایمنی اش را ازسرش برداشت وگفت: "ازشانس خوبمون ماموریت لغوشده."خیلی خوشحال بود.من بیشترازحمید ذوق کردم. 🌸حال وحوصله ماموریت آن هم فردای روزعقدمان را نداشتم همین چند ساعت هم به من خیلی سخت گذشتہ بودچه برسد به این که بخواهم چندماه منتظرحمیدباشم. 🍀تاگفت سوارشوبریم باتعجب گفتم: "بیخیال حمیدآقا،من تا الان موتور سوارنشدم میترسم،راست کارمن نیست،توبرومن باتاکسی میام." ول کن نبود گفت سوارشوعادت میکنی من خیلےآروم میرم! چندبار قل‌هوالله خوندم وسوارشدم.کل مسیرشبیه آدمی که بخواهد وارد تونل وحشت بشودچشم هایم را ازترس بسته بودم. 🍎یادسیرک های قدیمےافتادم که سرمحله های ما برپامیشد ویک نفرباموتور روی دیوار راست رانندگی میکرد.تابرسیم نصفه جان شدم.سرفلکه وقتی خواستیم دوربزنیم ازبس موتورکج شد صدای یا زهرای من بلندشد،گفتم الان است که بخوریم زمین وبرویم زیرماشین ها! ❤️حالا که ماموریت حمیدکنسل شده بودقرارگذاشتیم سه شنبه برای آزمایش وکلاس ضمن عقد ب مرکزبهداشت شهید بلندیان برویم. 🌷تاسه شنبه کارش این بود که بعدازظهرها به دنبالم می امد.ساعت کلاس هایم راپرسیده بودومیدانست سرچه ساعتی کلاس هایم تمام میشود.رأس ساعت منتظرم میشد.این کارش عجیب می چسبید.باهمان موتورهم می آمد. یک موتورهوندای آبی وسبز رنگ که چندباری با آن تصادف کرده بودوجان سالمی نداشت. وقتی باموتور به دنبالم می آمدمعمولا پنجاه متر،گاهی اوقات صدمترجلوتراز درب اصلی منتظرم میشد.من این مسیر راپیاده میرفتم. 💐روز دوشنبه ازشدت خستگے نا نداشتم،ازدانشگاه که بیرون آمدم دیدم باز هم صدمترجلوتر موتور رانگه داشته.وقتی قدم زنان به حمید رسیدم باگلایه گفتم: شماکه زحمت میکشی میای دنبالم ولی چرا این کار رومیکنی؟خب جلوی در دانشگاه نگه دار که من این همه راه پیاده نیام. حمید خیلی رک وراست گفت: ازخدا که پنهون نیست ازتوچه پنهون،میترسم دوستای نزدیکت ببینن ماموتور داریم شما خجالت بکشی... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat
🌱.۰🌱 یه بار اومد پیشم که:مجید جایی رو سراغ نداری روزای تعطیل بایستم کار کنم ؟ گفتم اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد . نپرسید حقوقش چقده،بیمه میکنه یا نه یا حتی ساعت کاریش به چه شکله؛ اولین سوالش این بود :سرِ ظهر میزاره برم نماز اول وقت بخونم؟ شهید محسن حججی @shohada_vamahdawiat                      
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت پنجاه و یک(زندگینامه پیامبر) ✨علیّ بن ابیطالب(علیه السلام) با چند نفر از مسلمین سر راه را بر آنان گرفتند. عمرو بن عبدود که در روز بدر جنگ کرده و زخمی شده و از شرکت در جنگ اُحُد بازمانده بود و روز خندق برای اینکه حضور خود را نشان دهد، لحظه به لحظه فریاد می کشید و می گفت:((هَل مِن مُبارز)) 🍁نعره های مستانه او در سرتاسر میدان طنین افکند و لرزه بر اندام لشکر اسلام انداخته بود، سکوت مسلمانان، جسارت او را بیشتر کرده، می گفت: مدّعیان بهشت کجایند؟ مگر شما ملت اسلام نمی گویید که کشتگان شما در بهشت و مقتولان ما در دوزخند؟ آیا یک نفر از شما حاضر نیست، که مرا به دوزخ بفرستد و یا من او را روانه بهشت سازم و... در لشکر اسلام در برابر نعره های عمرو سکوت مطلق حکمفرما بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: یک نفر برخیزد، شرّ این مرد را از سر مسلمانان قطع کند، هیچ کس جز علی(علیه السلام) آماده مبارزه نبود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) شمشیر خود را به علی(علیه السلام) داد، عمّامه مخصوصی بر سر او بست و در حق او چنین دعا کرد: خداوندا! علی(علیه السلام) را از هر بدی حفظ بنما، پروردگارا! در روز بدر، عبیدة بن الحارث و در اُحُد شیر خدا حمزه، از من گرفته شد، علی(علیه السلام) را از گزند دشمن حفظ بنما. سپس این آیه را خواند(رَبِّ لاٰ تَذَرنی فَرداً و اَنتَ خَیرُالوارِثین؛ بارالها! مرا تنها مگذار و تو بهترین وارث اهل عالم هستی). سوره انبیاء آیه۸۹ 🍁علی(علیه السلام) برای جبران تاخیر، با سرعت هر چه زیادتر به راه افتاد، در این لحظه پیامبر(صلی الله علیه و آله) جمله تاریخی خود را گفت: بَرَزَ الایمانُ کُلُّهُ اِلی الشِّرکِ کُلُّهُ؛ ایمان و کفر به تمامی روبروی یکدیگر قرار گرفت. وی روبروی پهلوان عرب(عمروبن عبدود) قرار گرفت. عمرو گفت: تو کیستی؟ علی(علیه السلام) فرمود: علی فرزند ابی طالب(علیه السلام). عمرو گفت: من خون تو را نمی ریزم، زیرا پدر تو از دوستان دیرینه من بود، من در فکر پسر عمّت هستم، که ترا به چه اطمینان به میدان من فرستاده، من می توانم تو را با نوک نیزه ام بردارم و میان زمین و آسمان نگاه دارم، در حالی که نه مرده باشی و نه زنده. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ ‌دلـ💔ـ ... گردش روزگار را می بیند شب می گذرد ... نهـ☀️ـار را می بیند عَجّل ... لولیکـ💚ـ الفرج می گویم یک روز ... دو دیده یـ❤️ـار را می بیند سلام موعـ💚ـود مهربانم .... ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
            🌿﷽🌿 ...براے همین دورتر نگہ میدارم که شما پیش بقیه اذیت نشی. 🍀گفتم:" این چه حرفیه، فکر دیگران و اینکه چی میگن اهمیتی نداره، اتفاقا مَرکب یاور امام زمان(عج) باید ساده باشه، ازاین به بعد مستقیم بیاجلوے در." روزهای بعد همین کار را کرد مستقیم می آمد جلوی در دانشگاه، من بعداز خداحافظی با دوستانم ترک موتور سوارمیشدم و میرفتم. ❤️سه شنبہ رفتیم آزمایش دادیم، بعد هم جداگانه سرڪلاس ضمن عقد نشستیم، یک ساعتی که کلاس بودیم چندبار پیام داد:"حالت خوبه؟ تشنه نشدی؟ گرسنه نیستی؟" حتی وقتی کنار هم نبودیم دنبال بهانه بود صحبت کنیم، کلاس که تمام شد حمید من را به دانشگاه رساند، بعدازظهر دوتا کلاس داشتم. 🌷همان شب عروسی آقا مهدی پسرعمه حمید بود، جور نشد همدیگر را بعد از عروسی ببینیم، چون از صبح درگیر آزمایشگاه بودیم وبعد هم دانشگاه و مراسم عروسی حسابی خسته شده بودم، به خانہ که رسیدم زودتر از شب های قبل خوابم برد. صبح که بیدارشدم تا گوشی رانگاه کردم متوجه چندین پیامک از حمید شدم. چون همدیگر را بعد از مراسم عروسی ندیده بودیم برایم کلی پیام فرستاده بود. ابراز علاقه و نگرانی و انتظار برای جواب من! 💐اما من اصلا متوجه نشده بودم، اول یک بیت شعرفرستاده بود: گر گناه است نظر بازی دل با خوبان بنویسید به پایم گناه دگران! وقتی جواب نداده بودم این بار اینطور نوشته بود: به سلامتی کسایی که توی خاطرمون ابدی هستند و ما توی خاطرشون عددی نیستیم! فکرش راهم نمی‌کرد من خواب باشم دوباره پیام داده بود: چقدر سخت است حرف دل زدن با ما مگو به دیوار بگو اگر بهتر است! غیر مستقیم گفته بود اگر به دیوار این همه پیام داده بودم جواب داده بود! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat
🌸خواهر عزیزم👇👇👇👇 هرگاه خواستے از حجاب خارج شوے و لباس اجنبے را بپوشے به یاد آور ڪه اشک امام زمانت را جارے میڪنے به خون هاے پاڪے ڪه ریخته شد براے حفظ این وصیت خیانت میڪنی🥀 به یاد آر ڪه غرب را در تهاجم فرهنگے اش یارے میڪنے و فساد را منتشر میڪنے و توجه جوانے ڪه صبح و شب سعے ڪرده نگاهش را حفظ ڪند جلب میڪنے🥀 به یاد آر حجابے ڪه بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمے حفظ ڪند تغییر میدهے ... تو هم شامل آبرویے بعد از همه این ها اگر توجه نڪردے (متنبه نشدی) هویت شیعه را از خودت بردار (اسم خودتو شیعه نزار)🥀 🌹شهید علاءحسن نجمه 🥀یاد شهدا با صلوات 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم @shohada_vamahdawiat                      
🌷مهدی شناسی ۲۴۹🌷 🌹السلام علی ائمة الهدی🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 🍃ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺣﻘﯿﻘﺘﯽ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭﻟﯽ ما اگر ﺑﺨﻮﺍهیم ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ و ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ کنیم و بفهمیم ﭼﻪ هست،ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍريم ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﻭیم ﺳﺮﺍﻍ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. 🍃 ﯾﮏ ﻗﻨﺪ،ﻧﺒﺎﺕ یا ﻋﺴﻠﯽ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯼ ما ﻭ ما بچشیم و ﺑﮕﻮییم:ﺁﻫﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ چطور است! 🍃ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﯾﮏ ﺣﻘﯿﻘﺘﯽ ﺍﺳﺖ.ﭼﻄﻮﺭ ﺑﻔﻬﻤیم ﮐﻪ ﭼﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭیم ﺳﺮﺍﻍ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺩﺭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.ﮔﻠﯽ،ﮔﻼ‌ﺑﯽ و ﻋﻄﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻮ ﮐﻨیم ﺑﻌﺪ ﺑﮕﻮییم: ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﯾﻌﻨﯽﭼﻪ! 🍃ﺧﺪﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ،ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ و مثل امام مهدی علیهم السلام ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 🍃 ایشان ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻞ ﻭ ﮔﻼ‌ﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺗﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﯾشان ﻧﺮﻭیم ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍهیم ﻓﻬﻤﯿﺪ.ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﺨﻮﺍهیم ﮐﺮﺩ. 🍃ﺧﺪﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ما ﺑﺨﻮﺍﻫیم ﺣﻘﯿﻘﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻨیم ﺭﺍﻫﯽ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭیم ﮐﻪ ﺑﺮﻭیم ﺳﺮﺍﻍ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ. ﺍﯾشان ﻫﻤﺎﻥ ﻗﻨﺪ ﻭ ﻧﺒﺎﺕ ﻭ ﻋﺴﻞ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ است. ◀️ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺑﺎ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ. ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ. ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﯽ‌ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ. ◀️به این دلیل است که ﺷﯿﻌﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺭﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ.ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ. ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺟﺴﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺭﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﯼ ﺑﺪﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺧﺎﮎ ﺍﺭﻩ ﻣﺜﻞ ﮔﻞ ﺍﺳﺖ. ﺑﻠﻪ ﺍﺳﻢ ﺧﺎﮎ ﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﮔﻞ! ﻭﻟﯽ ﮔﻞ ﻧﯿﺴﺖ.ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﺎﮎ ﺍﺭﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﯼ ﺑﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻧﯿﺴﺖ. ◀️ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﻌﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺭﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ.ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻧﺘﺼﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ. ◀️ﻣﺜﻞ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ که می گوید:"ﻣﻦ ﺩﺭ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ. ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯼ؟ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﻢ؟ ﺑﺮﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ"... eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59