🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#دعبل_و_زلفا
❣قسمت چهل و چهار
✨دعبل از در گذشت. از دو پله سنگی و درخشان بالا رفت. در برابر خود باز حیاط وسیعی دید که دور تا دورش، در چند طبقه، ایوان ها و اتاق هایی بود و بالاتر از آن، گنبدی که بزرگتر از آن ندیده بود. همه جا گل و گیاه بود و نقش و نگار و مجسمه هایی مرمرین و فانوس هایی در شکل هایی گوناگون با نوری ملایم و سحر انگیز، کف حیاط تا کنار حوض های چند طبقه و باغچه هایی لبریز از گل، با فرش هایی از ابریشم پوشیده بود.
آب از آب نماها توی جام هایی بزرگ فرو می ریخت و فواره هایی دوباره آب را به حوض کوچک بالایی برمی گرداندند. گل های رونده از ستون های مارپیچ ایوان ها بالا رفته بودند.
هر کجا تختی بود و سکویی و پشتی ها و بالش هایی. کنیزان زیبارو از کسانی که روی تخت ها و سکوها لمیده بودند پذیرایی می کردند. در ایوان طبقه های بالا نیز رفت و آمدهایی بود و دخترانی که به نرده ها تکیه داده و یا کنار ستون ها و در راه پله ها ایستاده بودند با هم می گفتند و می خندیدند.
بوی مشک و عنبر پیچیده بود و از گوشه و کنار، نوای موسیقی و آواز شنیده می شد. شکوه بی مانند آن سرسرای عظیم چنان او را گرفت که مستی از سرش پرید. در خواب هم چنین منظره ای ندیده بود! در آن سوی حیاط، بالای پله هایی هلالی، تالار بزرگی بود. بزرگان آنجا جمع بودند. مقابل شان جمعی از دخترکان سپیدپوش در دایره ای روی کرسی هایی کوتاه و بلند نشسته بودند و برای نواختن و خواندن آماده می شدند. در دست هر گروه،سازی بود.
دل از آن همه دیدنی کند و به طبقه بالا نگاه کرد. باید پیش از آنکه نگهبان باز می گشت و او را به همراهانش نشان می داد، خود را به بالا می رساند. سرش گیج می رفت و تیر می کشید. می دانست حال خوشی ندارد. نزدیکترین پلکان را نشان کرد و راه افتاد.
پله ها تا طبقه بعد، چرخ کاملی می خورد. دست به نرده سنگی آن گرفت و از چند پله بالا دوید. دخترکانی بزک کرده که قاشقک به دست داشتند، سر راهش قرار گرفتند. آنها با دیدن چشمان گشوده اش راه باز کردند تا بگذرد. دعبل همراه با پله ها می چرخید و آن سرسرای عظیم نیز دور او می چرخید. سرش به دَوران افتاد. احساس کرد دارد از حال می رود. کرختی عجیبی به جانش ریخت و بدنش سوزن سوزن شد.
نفسش بند آمده بود. در آخرین پله ها سر بلند کرد تا در آن طبقه، پله های بعدی را ببیند. جلوی خودش چکمه هایی را دید و غلاف های شمشیر و لباس هایی تیره و چرمین و چهره هایی عبوس. در آن میان شرطه هایی را که کنار پل دستگیرش کرده بودند شناخت. بزرگترشان همچنان تازیانه اش را در دست داشت. او هم دعبل را شناخته بود.
ادامه دارد...
#السلام_علیک_یاموسی_ابن_جعفر
#السلام_علیک_یاعلی_بن_موسی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e5
⭕️ #خلیلِ_کربلای_پنج را می شناسید؟
#سرداردلها، حاج قاسم عزیز، او را این گونه توصیف می کند؛
«خلیل را می توانستم در گودال های آتش، خوب به تماشا بنشینم. او در استان فارس و حتی در جهرم قابل شناسایی نیست، فقط در گودال آتش قابل شناسایی بود. به خدا دینداری خلیل و علاقه او به امام آنجا خوب ظهور می کرد و این روزهای آخر من فکر می کردم به واسطه ی دعاهایش خداوند او را پذیرفت.»
شهید سید مرتضی #آوینی که در عملیات کربلای پنج کنار خلیل بود، می گوید:
آتش انبوه دشمن بر خلیل گلستان شده است و جز او بر هر که از ملت ابراهیم خلیل تبعیت کند. آيا تو در آن معرکه ای که سفیر گلوله ها و تیر مستقیم تانک ها نفس میبرند، کسی را از خلیل مطهرنیا آرامتر دیده ای؟ من ندیده ام. نه، رمز شجاعتش در آن کلاه بافتنی نیست، در سینه ی اوست که وسعت یقین، آن را تا بینهایت گسترده است.
#عملیات_کربلای_پنج
#ﺷﻬﻴﺪﺧﻠﻴﻞ_ﻣﻂﻬﺮﻧﻴﺎ
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ 🌷
#ﺳﺮﺩاﺭﮔﻤﻨﺎﻡ
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
✅ دعا چه فوایدی دارد.؟...
امام زینالعابدین علیه السلام:
المؤمِنُ مِن دُعائِهِ علی ثلاثٍ: اِمّا أَنْ یدَّخَرَ لَهُ و اِمّا أَن یعَجَّل لَهُ وَ اِمّا أَن یدفعَ عَنهُ بَلاءٌ یرید أَنْ یصیبَهُ.
دعای مؤمن خالی از یکی از این سه بهره نیست: یا برای آخرت او ذخیره میشود و یا حاجتش برآورده میگردد و یا بلائی که مقدر بوده به او برسد از او دفع خواهد شد.
📚تحفالعقول، ص ٢٨٧
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷رکود بر جبهههای غرب حاکم شده بود. فرماندهان مصمم بودند عملیاتی را انجام دهند و بهترین گزینه آزادسازی ارتفاعات میمک بود. اما ستون پنجم هم بیکار ننشسته بود و خبرهای جبهه را به دشمن مخابره کرده بود. به همین خاطر منتظر حمله بودند. از طرفی هم طرح عملیات ریخته شده بود و باید انجام میشد. ولیالله معاون تیپ بود. اشک ریزان به نماز ایستاد. در قنوت نماز از خدواند طوفان و باران را با هم میخواست. فقط در این صورت بود که آمادگی دشمن غیر فعال میشد.
🌷هنوز از نماز ولیالله و توسل فرماندهان چیزی نگذشته بود که طوفان شروع شد. کم کم به حدی شدت گرفت که در جبهه خودی چادرها را از جا کند و در جبهه دشمن، دیدهبانها را از ارتفاعات به دل سنگرهاشان کشاند. با این عنایت الهی عملیات شروع شد. وقتی نیروهای خودی، خودشان را بالای سر عراقیها رساندند، تازه از خواب خوش بیدار میشدند و فقط عده کمی از آنها توفیق فرار را پیدا کردند!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز ولیالله چراغچی مسجدی، قائم مقام فرمانده لشکر ۵ نصر خراسان رضوی
🙏شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
وقتی که میام مشهد تو صحنْ دم گوهرشاد
زانو میزنم میگم سلطان به سلامت باد
میدم یه سلام اول،وقتی میرسم مشهد
از توی مسیری که پیدا میشه اون گنبد
سلطانه واسه من ولی اسمش آقاجانه
امیّدِ آخَرِ همه مردم ایرانه
محسوسه که دلم با امام رضا مانوسه
میدونه چهقَدَر دلم تنگه یه پابوسه
اینجا چهقَدَر خوبه،این رسمی که مرسومه
مشهد که بخوام میگم،یا حضرت معصومه
#السلام_علیک_یاامام_رئوف ❤️
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🔹السلام علیــــــک یا بقیه الله
🔹هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا(:
من ندانم چه شود عاقبت کاربیا
🔹خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم
خواندمت خسته ام ای یار بیا
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#دعبل_و_زلفا
❣قسمت چهل و پنج
✨جلوی چشمان دخترکان وحشت زده و مردان خوش پوش و متعجب، او را از پله ها پایین کشیدند و از عمارت بیرون بردند. مهتر نگهبانان کنار اصطبل از او پرسید: برای چه با این سر و وضع پریشان به اینجا آمده ای؟
_من شاعری هستم که با جعفر برمکی دوستی دارم. امشب آمدم موصلی را ببینم. البته لباسم مناسب چنین مجالسی نیست.
_ضرب و شتم نگهبان برای چه بود؟
_کدام ضرب و شتم؟
_او را هل ندادی؟
_اگر بنیه ای داشت به در و دیوار نمی خورد.
_چرا از پله ها بالا می رفتی؟
_از پله بالا رفتن، جرم است؟ مزاحم کسی شدم؟ می خواستم از بالا، سرسرا را تماشا کنم. شایسته نبود به خاطر لباسم با من چنین برخورد کنید. اگر موصلی بفهمد با من چنین کرده اید، می رنجد.
_یاوه نگو! تو امشب را در این اصطبل، صبح می کنی. فردا به زندان خواهی رفت تا حد بخوری و تعزیر شوی. برای آنکه بی شام نخوابی، می دهم سرگین بخوردت دهند و گرد و غبارت را بتکانند تا دهان باز کنی و بگویی چه نقشه ای در سر داشتی.
دعبل خواست خود را از چنگ نگهبان ها خلاص کند که نتوانست. فریاد زد: کافی است به آن پیر خرفت بگویی که دعبل اینجاست.
در همین موقع سواری که از راه رسیده بود، نزدیک آمد و در پرتو مشعل به دعبل خیره شد. او ابوالعتاهیه بود.
_تویی دعبل؟
نگهبان ها دست بر سینه گذاشتند و احترامش کردند. دعبل از دیدن او خوشحال شد؛ اما به روی خود نیاورد. تنها سری تکان داد. ابوالعتاهیه با خشم از اسب پیاده شد.
_برای چه او را گرفته اید؟ رهایش کنید!
چهار نگهبانی که به دعبل چسبیده بودند رهایش کردند. مهتر گفت: به زور می خواست خود را به کنیزی که محبوس است برساند.
دعبل گفت: البته سر و وضعم مناسب نیست. گفتم می خواهم شعری برای موصلی بخوانم که کار به اینجا کشید.
ابوالعتاهیه به مهتر گفت: خلیفه عباسی در آرزوی آن است که این مرد نزدش برود و با شعر خود مدحش کند، آن وقت شما او را به جرم آنکه می خواسته موصلی و یا کنیزی را ببیند، دستگیر کرده اید؟ بی شرمی است! زود بروید و از لباس خانه، جامه ای درخور برایش بیاورید. به موصلی و اسحاق و شاگردان زبده شان خبر دهید که امشب، میهمان ویژه ای داریم.
ادامه دارد...
#السلام_علیک_یاموسی_ابن_جعفر
#السلام_علیک_یاعلی_بن_موسی
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداء_ومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
【با ما همراه باشید】👇
💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e5
#روایت_عشــق
🔰یه برادر بسیجـےاومـده بود پیش چند تا از رفـقا روحانے و سـؤال کرد ادم باید چطـور باشـه تا شهـید بشـه؟
همگے حوالـش دادن به آشیخ صمد که تو حال خودش نشسته بود!
آمد و سؤالــش رو پرسید. ..
آشیخ صمـد یه نگاه بهـش ڪرد و گفـت:برو بعـدأ بهـت میـگم!
برادر بسـیجے چند قدمـی ڪه دور شـدیه خمـپاره زمیـن خورد و شیـخ دوسـت داشتے غـرق خـون روی خاڪ گرم شلمـچه افتـاد و تقریبـأ نصف سرش رفــت!
یکے از رفقـاے طـلبه صـداے آن برادر بسیجـی ڪه مےگفت آدم باید چطور باشه تا شهـید بشـه زد گفت برادر بیا....
و اشـاره به آ شیــخ صمد کرد و گفت آدم باید اینجورے باشـه تا #شهیــد بشه!🌹
#شهید شیخ صمد مرادی
#شهداي_فارس
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
✨﷽✨
✅﴿إِنَّ اللَّـهَ بالِغُ أَمْرِهِ﴾
و كوتاه سخن اينكه: خدای سبحان كه ولی و عهدهدار سرپرستی بنده متوكل خويش است، او را از پرتگاه هلاكت بيرون میكشد، و از طريقی كه خود او پيشبينی آن را نمیكند، روزی میدهد، و چنين بندهای به خاطر اينكه بر خدای تعالی توكل كرده، و همه امور خود را به او واگذار نموده، هيچ چيز از كمال و از نعمتهايی را كه قدرت به دست آوردن آن را در خود میبيند از دست نمیدهد، خلاصه آنچه را كه اميدوار بود به وسيله سعی و كوشش خود به دست آورد همان را خدای تعالی برايش فراهم میكند، برای اينكه او به وی توكل كرد، و كسی كه بر خدا توكل كند، خدا همهكاره او میشود، و هيچ سبب از اسباب ظاهری اينطور نيست، برای اينكه هر سببی را كه در نظر بگيری يك بار كارگر میافتد بار ديگر نمیافتد، ولی خدای تعالی اين طور نيست،"إِنَّ اللَّـهَ بالِغُ أَمْرِهِ"، چون خدا به كار خود میرسد و تمامی امور در حيطه قدرت خدای تعالی است "قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً" و وقتی حدود و اندازه هر موجودی را خدای تعالی معين میكند، بنده متوكل هم يكی از موجودات است، او نيز از تحت قدرت خدا خارج نيست، پس اندازهها و حدود او نيز به دست خدا است.
📚ترجمهٔ #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحه۵۲۷
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🥀🕊
#طلبهبسیجیشهیدسیدجوادباقری
تولد ۴ مرداد ۱۳۴۲ بابل
شهادت ۲۹ آبان ۱۳۶۲ منطقه عملیاتی پنجوین کردستان عراق
امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ بارخدايا،مارااخلاص ونيت كامل عنايت فرماتاتوراباچشم دل عبادت كنيم و اطاعت از آن قادر متعال نماييم.
✅خدايا،ماراتوفيق شهادت ده وخون ما را همچون جهشي دردل مسلمانان ايجادكن تا براي احياي دين توقيام كنندو پليديان و منافقان را از صحنه روزگار محو كنند.
✅ بار خدايا، اراده ما و ملتمان را آنچنان محكم و قوي گردان كه هرگز سستي و تزلزل در وجود اين امت اسلامي راه پيدا نكند و ما را در دنيا و آخرت سرافراز بگردان
✅ اي ملت ايران، اسلام عزيز را كه به آن ايمان آوردهايد را پاي بند باشيد و همچنان در صحنه انقلاب باشيد. اسلام عزيز را كه امامحسين(ع) با خون رنگين خود آبياري كرده، ما بايد تداوم بخش آن دين و مكتب باشيم.
✅ انسان اگر به دنيا و زرق و برق آن نگاه كند و به آخرت نيانديشد، بداند كه شكست خواهد خورد
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
کبوتر گر رسد اینجا هواگیر حرم گردد
اگر آهو بیاید در برش، حصن حصین دارد
بنازم نام این سلطان که رأفت آنچنان دارد
بنازم بخت آن کشورکه سلطان اینچنین دارد
#السلام_علیک_یاامام_رئوف❤️
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دوش در وقت سحر شمع دل افروخته ام
نرگس مست تو را دیده ام و سوخته ام
به تمنای وصال تو ز سر تا به قدم
چشم گردیده به راه قدمت دوخته ام
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat