eitaa logo
شهدای شهرستان مبارکه
346 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
692 ویدیو
16 فایل
#این کانال جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ومعرفی شهدای شهرستان مبارکه ایجاد شده است ⚘️ شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸قسمتم پانزدهم 🔸روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی،به قلم اقدس نصوحی من در روشنایی روز هم با ترس‌ولرز به داخل مطبخ می‌رفتم، انبار پشت مطبخ که جای خود داشت. چاره ای نداشتم. دویدم آخر حیات و داخل مطبخ شدم. رفتم روی تنور، از روی تنور هم خودم را روی دیوار کشیدم و به داخل انبار پریدم. تاریک بود و جایی را نمیدیدم. با دستم کاه و پوشال را کنار زدم و اعلامیه را پنهان کردم. یک‌تکّه چوب پیدا کردم و به‌عنوان نشان روی آن گذاشتم. حالا می‌خواستم برگردم؛ امّا چیزی نبود که زیر پاهایم بگذارم و از دیوار بالا بیایم. دمپایی هایم را کندم و به آنطرف دیوار پرت کردم. انگشت شست پایم را در فاصلة بین خشت‌ها گذاشتم و با زحمت خودم را به روی دیوار کشاندم و به داخل مطبخ پریدم. دویدم داخل اتاق و با خوشحالی گفتم: «یه جای مطمئن قایمش کردم.» نماز شب را شروع کردند. آن‌قدر نماز را طول دادند و با آب‌وتاب خواندند که تقریباً ساعت 4 نصف شب شد. بعد از نماز هم دستهایشان را بلند کردند و به پیامبران از حضرت آدم تا خاتم و به تک‌تک امامان و معصومین متوسّل شدند. بعد هم سر به سجده گذاشتند و در یک سجده طولانی برای موفّقیت امام خمینی و پیروز انقلاب و نابودی رژیم ستم‌شاهی دعا کردند و اشک ریختند. داخل اتاق حال و هوای معنوی خاصّی حاکم بود که برای رضا آشنا بود؛ امّا برای من تازگی داشت. من خسته شده بودم و نمیدانستم این سجده طولانی چه موقع تمام میشود. انگار آن شب آسمان هم بدجور دلش پر بود. باران تندش را مثل اشک چشم آنها روانه زمین کرده بود و با غرّش رعد و برقش هم ناله آنها شده بود. یکمرتبه در آن حال و هوا و تاریکی شب، برقی بسیار قوی مانند یک پروژکتور، خانه را روشن کرد و به دنبالش غرّش رعدی تکان‌دهنده شنیده شد. نمیدانم رضا از آن برق چه فهمید که صدایش را به گریه بلند کرد و تا توانست نالید و ضجّه زد. حال و هوای آنها و طرز گریه‌کردنشان به‌گونه‌ای بود که توصیفش برای من سخت است. رضا گفت: «خدایا، پیامبر در جنگ خندق، کلنگ بر سنگی محکم زد. برقی از آن جهید. آن را پیام پیروزی در جنگ از جانب تو دانست. ما هم امشب پیامت را دریافتیم. خدایا شکر که به ما نشانه پیروزی انقلاب را نشان دادی و دلمان را قرص کردی. خدایا دیگر در این راه هیچ چیزی نمیتواند جلوی ما را بگیرد.» صبح آن روز رضا را به ژاندارمری بردند، چند ساعتی نگه داشتند. وقتی باخبر شدند که مردم به خشم آمده‌اند و در حال برنامه‌ریزی برای یک راهپیمایی و تظاهرات گسترده هستند، از ترس وخیم‌تر شدن اوضاع با گرفتن تعهد، آزادش کردند. رضا از آن روز به بعد مطمئن بود که پیروزی انقلاب نزدیک است و برای مبارزه لحظه ای درنگ را جایز نمیدانست. * «آن شب، بعد از آن ماجرا، با وجود آن ناراحتی و دلهره‌ای که داشتیم؛ آخر شب، رضا ماشین ریش‌تراش را آورد که محاسنش را کوتاه کند. با تعجب از او پرسیدم: «این‌وقت‌شب و تو این اوضاع میخوای محاسنت را کوتاه کنی؟» جواب داد: «آخه وقتی ریشها را میکَنَند، خیلی درد داره.» خنده‌ای کرد و محاسنش را کوتاه کرد.» * رضا همیشه محاسن صورتش بلند بود. بعضی وقتها که در تظاهرات شرکت میکرد و خطر دستگیر شدنش زیاد میشد، فوری محاسنش را کوتاه می‌کرد. من پیش خودم فکر میکردم، ریشش را میزند که تغییر قیافه بدهد و شناخته نشود، با شنیدن این خاطره حاج‌آقا طباطبائی، تازه فهمیدم که یکی از شکنجه‌ها، کندن ریش بوده؛ امّا رضا هیچ موقع آن چه را بر سرش میآوردند برای ما تعریف نمیکرد. ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
@shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
انا لله و انا الیه راجعون خانواده محترم شهیدان ضیایی سلام علیکم پدران . مادران ،والامقامی که در راه رضای معبود از بهترین سرمایه های خویش گذشتند و فرزندان عزیز خود را در راه خدمت به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی نثار نمودند،اسوه های ایثار و نمونه های برتر استقامت و فداکاری اند. حاج محمد ضیایی پدر شهیدان والامقام« محمدرضا ،خدابخش ،اصغر ،مجید » پس از سالها صبر و بردباری ،ندای حق را لبیک گفت وبه سوی معبود خویش شتافت. به روح این سفرکرده به ملکوت و ارواح تابناک فرزندان شهیدش درود می‌فرستیم. ضمن عرض تسلیت و همدردی با شما خانواده محترم،از پروردگار متعال علو درجات برای آن عزیز سفر کرده و شکیبایی و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت داریم.انشالله روح بلند آن مرحوم در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با سالار و سرور شهیدان محشور و همجوار گردد. بنیاد شهید و امور ایثارگران مبارکه
🔻پیام تسلیت مدیرکل بنیاد اصفهان در پی درگذشت پدر شهیدان «ضیائی» 🔷مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان درگذشت مرحوم «حاج محمد ضیائی» پدر شهیدان والامقام «خدابخش، اصغر، مجید و محمدرضا ضیائی» را تسلیت گفت. 🔷بسم رب الشهدا و صالحین خانواده گرانقدر شهیدان والامقام «ضیائی» سلام علیکم و رحمه الله هنگامی که مشیت الهی بر عروج تعلق می‌گیرد، فرشته مقرب با دسته‌ای از گل و ریحان و سلام و تحیت مومن را به سرای باقی دعوت می‌نماید و تولد دیگری برای حضور در صحنه ای جاویدان از حیات را، رقم می‌زند . 🔷خبر غم بار و تاسف بار در گذشت چهره ماندگار عرصه ایثار و شهادت استان اصفهان، مجاهد عرصه امور خیر و عام المنفعه، پدر شهیدان والامقام «ضیائی» مرحوم مغفور شادروان « حاج محمد ضیائی » موجب تاسف و تالم فراوان گردید. پدری که باهمه وجود و به معنای حقیقی کلمه، پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی بود. 🔷تقدیم چهار شهید برای رضایت حضرت حق در جهت دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی ،لوحی پر افتخار و شناسنامه وزین از این پدر ولایت مدار و خانواده‌ای انقلابی را بر همگان نمایان نموده است. 🔷بدین وسیله تسلی اینجانب را به نمایندگی از سوی جامعه معظم و والامقام ایثارگری استان اصفهان پذیرا باشید. 🔷از خداوند منان برای آن عزیز سفر کرده، غفران و رحمت واسعه الهی و برای شما و خانواده محترمتان ،صبر و شکیبایی مسئلت می‌نماییم.
🔸در ادامه دیدارهای هفته‌ای امام جمعه محترم شهرستان مبارکه با خانواده معظم شهدا صورت گرفت 🔸دیدار از خانواده سردار شهید نعمت اله ربیعی در مبارکه در این دیدار که با حضور رئیس آموزش و پرورش ،مسئول و جمعی از اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه، مسئول بسیج دانش آموزی ، تعدادی از فرهنگیان گرامی همراه با ذکر توسلی توسط مداح و ذاکر اهلبیت حاج آقا بخشایش انجام گرفت از مقام شامخ شهید و شهادت تجليل بعمل آمد. 🔸 سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8 مسجدی ها 👆👆 @mobsetad کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆 @setad_mobarakeh👈 کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇 @pishkesvatanemobarakeh شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
⚫️ ◼️مراسمات گرامیداشت مرحوم حاج محمد ضیایی پدر شهدای والامقام ضیایی 🚩روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر مبارکه شهدای شهرستان مبارکه
21.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ این انیمیشن زیبا رو به مناسبت ۱۷ شوال، سال‌روز نبرد تاریخی امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمروبن عبدود در جنگ برای فرزندانتون حتما پخش کنید... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆 شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه 🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
🔸قسمت شانزدهم روایت زندگی مهندس شهید حاج رضا نصوحی «آقای نصوحی جلسات مبارزاتی خود را در دل کوه برگزار میکرد. جوانان را جمع میکرد و آنها را به کوه میبرد و برایشان صحبت میکرد. استاد توانمندی بود. هم علم و اطّلاعات خوبی داشت، هم قدرت بیانش عالی بود و هم جذبه و نفوذ کلام بالایی داشت. همراه ایشان به کوه میرفتم و در جلسات او شرکت میکردم. من از ایشان بزرگتر بودم و اختلاف سنّی زیادی با هم داشتیم. یک روز دونفری به کوه رفتیم؛ فقط من و رضا. با این که سنّ زیادی نداشت و یک جوان حدوداً بیست و سه ساله بود؛ ولی نور عجیبی در او میدیدم. در تمام مسیر رفت‌وبرگشت، حسّ می‌کردم که نوری او را دربرگرفته و از او حفاظت میکند. حسّ زیبایی که غیر از آن زمان که با او بودم، هیچگاه در طول زندگی تجربه نکردم. سال 1357 بود. جلسه ای با آقای نصوحی و حاج‌آقا سیّد حسن طباطبائی در مسجد پاچشمۀ مبارکه داشتیم. تصمیم داشتند برای اوّلین‌بار در مسجد جامع مبارکه یک کتابخانه تشکیل بدهند تا پایگاهی برای مطالعه و روشنگری مردم باشد. در شهرها و روستاها کتابخانه وجود نداشت. در خانه هم مردم معمولاً کتاب نداشتند و کمتر کسی اهل مطالعه بود. کتابهای داستانی و مذهبی و 90 جلد رسالۀ احکام از امام خمینی را در آن شرایط با چه سختی و مشقّتی جمع‌آوری و تهیّه کرده بودند. همین کتابهایی که امروزه به‌وفور در دسترس ما میباشد، آن زمان از نظر حکومت پهلوی، خریدوفروش و نگهداری آنها جرم محسوب میشد. کتابها در خمینی‌شهر (سده) بود و باید به مبارکه منتقل میشد. چند نفر مأمور شدیم تا کتابها را به مبارکه بیاوریم. به خمینی‌شهر رفتیم و طبق آدرس کتابها را از چند جا تحویل گرفتیم. یک نیسان بار پر از کتاب شد. روی کتاب‌ها را با پارچه پوشاندیم و با طناب بستیم. درست هنگام حرکت، مأموران رسیدند و ما را دستگیر کردند. کتاب‌ها به دست آنها افتاد. زندانی شدیم. آنها دنبال شناسائی عامل اصلی این برنامه و کسی که کتابها را تهیّه و جمع‌آوری کرده، بودند؛ امّا هرچه ما را شکنجه دادند و آزار و اذّیت کردند، مقاومت کردیم و عامل اصلی را معرفی نکردیم. با شعله‌ور شدن آتش انقلاب مجبور به آزادکردن ما شدند.» حماسة مردم مبارکه دولت نظامی غلامرضا ازهاری برای سرکوب قیام مردم از هیچ کاری فروگذار نمی‌کرد؛ امّا خشونت او نتیجه‌ای جز شعله‌ور شدن زبانه‌های انقلاب نداشت. ماه محرّم و صفر بود و مردم در مجالس آقا امام حسین (ع) درس ظلم‌ستیزی می‌آموختند. مقاومت مردم ایران باعث سقوط دولت ازهاری شد. شروع نیمه دوم دی‌ماه برای انقلابیون بسیار اهمیت داشت. ازیک‌طرف به‌خاطر سقوط دولت نظامی ازهاری و از طرف دیگر به‌خاطر سالگرد حوادث مهم و تاریخی کشور از جمله: توهین احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات شماره 15506 به امام خمینی در تاریخ 17/10/1356، قیام خونین مردم قم در تاریخ 19/10/1356 و مراسم اربعین آقا امام حسین (ع) که 20 دی‌ماه بود. چند روزی بود که رضا مرتّب در رفت‌وآمد و تکاپو بود. در جلسات مهم انقلاب که در قم، اصفهان و نجف‌آباد تشکیل میشد، شرکت میکرد و جلسات متعدّدی هم در خانه با حضور انقلابیون شهرستان مبارکه تشکیل میداد و ساعتها حرف میزدند و برنامه‌ریزی میکردند. در صدد راه‌انداختن یک راهپیمایی عظیم بودند. روز دوشنبه 18/10/1357، مردم انقلابی گروه‌گروه از محلّه ها و روستاها به راه افتادند و در مسجد ولی‌عصر (عج) مبارکه تجمع نمودند. ابتدا حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیّد حسن طباطبایی برای مردم سخنرانی نمود و پس از آن مردم در صفوفی منظم به‌طرف ژاندارمری حرکت کردند تا همچون دیگر انقلابیون، صدای اعتراض خود را به گوش سردمداران رژیم پهلوی برسانند. مردم شعارهای حماسی را که از زبان حاج امیر اسلامی فر و رضا از طریق دو بلندگوی دستی کوچک می‌شنیدند، تکرار میکردند و پیش میرفتند. همراه با حاج امیر اسلامی فر، میخواندند: «ای شاه خائن آواره گردی - خاک وطن را ویرانه کردی - کشتی جوانان وطن، آه و واویلا - کردی هزاران در کفن، آه و واویلا» و هماهنگ با رضا می‌سرودند: «رهبر نهضت آزادگان است، آیت‌الله خمینی - انقلابی ترین مرد جهان است، آیت‌الله خمینی - او گلی از گلستان حسین (ع) است، آیت‌الله خمینی - او فرستادة صاحب زمان (عج) است، آیت‌الله خمینی» ادامه دارد... @shohadamobareke کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦واکنش مردم تهران به مشاهده عکس مرحوم حاج محمد ضیایی قهنویه پدر ۴ شهید گرانقدر دفاع مقدس در شهرستان مبارکه ➖➖➖➖➖➖➖