eitaa logo
شهدای هویزه
7هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
1هزار ویدیو
44 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
(6) ✍️ خاطراتی کوتاه از خورشید همیشه فروزان نینوای هویزه شهیدسیدمحمدحسین علم الهدی 🔹 صدا و سیمای حسین موقع قرآن خواندن دوست داشتنی می شد. جوری بقیه را شیفته خودش کرده بود که گفتند برای افتتاح مسجد پادگان بیاید و قرآن بخواند. زودتر از مراسم خودش را به مسجد رسانده بود و داشت برای خودش قرآن می خواند. تیمسار فرمانده پادگان وارد مسجد شد. حسین سرش را به قرآن نزدیکتر کرد و برعکس همه جلوی تیمسار بلند نشد. مراسم شروع شد. حسین بالا رفت. قرآن را باز کرد و خواند: آیه 75 سوره نساء بود: چرا در راه خدا،و (در راه) مردان و زنان و كودكانی كه (به دست ستمگران) تضعيف شده ‏اند، جهاد نمی ‏كنيد؟.... تیمسار دیدنی شده بود... 📕 منبع: کتاب سید حسین 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
◽️به مناسبت فرا رسیدن چهلمین روز از شهادت سردار سرافراز اسلام و انقلاب سید محمد حجازی. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
(7) ✍️ خاطراتی کوتاه از خورشید همیشه فروزان نینوای هویزه شهیدسیدمحمدحسین علم الهدی 🔹 دو سال بعد باز هم موی دماغ رژیم شد. روز عاشورای سال 53 دسته عزاداری را از مسیری بُرد که دور مجسمه شاه طواف نکنند. 150 دانش آموز در سه ردیف. روی پارچه ها نوشته بودند: ان الحیاه عقیده و جهاد ان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی فیاسیوف خذینی ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فی دنیاکم انی لااری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما بلندگو هم دقیقا به طرف کلانتری. آخر دهن کجی بود. پلیسها حمله کردند. بچه ها هم همه فرار کردند اما حسین وسط چند تا پلیس گردن کلفت گیر افتاد. در رفت. فردا ولی لو رفته بود. آمدند مدرسه از سر کلاس درس دستگیرش کردند و به زور آوردندش خانه. پلیس عصبانی با کفش آمد داخل اتاق که بازرسی کند. حسین سرش داد کشید: «ما روی این فرشها نماز می خونیم کفشهاتو در بیار...» چنان پرخاش این نوجوان محکم بود که برگشت و بی کفش وارد اتاق شد. سر نترسی داشت. 📕 منبع: کتاب سید حسین 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔹 خسته ام از همه ی شهر و گرفتارانش کرمے کن که دلم ڪرب و بلا می خواهد * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند. 🎥 شب جمعه و زیارت مرقد یک شهید حماسه هویزه * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔺ما بهر ظهور تو چه خون ها دادیم امروز گذشت و دل به فردا دادیم از بین تمام نامزدهای جهان ما رأی به بودن تو آقا دادیم 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ 👈 پیشنهاد ادمین * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
(8) ✍️ خاطراتی کوتاه از خورشید همیشه فروزان نینوای هویزه شهیدسیدمحمدحسین علم الهدی 🔹 سال54 کولر گازی خریدیم. اهواز بد گرم می شد آخه. الان هم گرم می شود اما با چاشنی گرد و غبار که بماند. در گرمای اهواز شبها را می رفتیم روی پشت بام می خوابیدیم. بعضی شبها نمی شد اما. کولر گازی چه خنک می کرد و راحت خوابمان می برد. حسین که از آن بالا تکان نمی خورد. می گفت:«مگه همه مردم کولر دارند که من زیر کولر بخوابم.» عجیب بوی زهد عارفانه و عاشقانه امیرالمؤمنین علیه السلام را آن شب ها می داد. آخر امام هم به عثمان بن حنیف نوشته بود: «اگرمى‏خواستم به پالوده اين عسل،و مغز اين گندم، و بافته‏هاى اين ابريشم راه مى‏يافتم، ولى هيهات كه هواى نفس بتواند بر من پيروز شود، و شدت حرص مرا به گزيدن خوراك ها برانگيزد، در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى باشد كه اميد به قرص نانى نداشته باشد، و هيچگاه يك شكم سير غذا نخورده باشد! هيهات كه من با شكم سير بخوابم و در پيرامون من شكم هايى گرسنه و جگرهايى تشنه ديده شود 📕 منبع: کتاب سید حسین 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📷 چشم به راه شهد شیرین زیارت شهدا... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
(9) ✍️ خاطراتی کوتاه از خورشید همیشه فروزان نینوای هویزه شهیدسیدمحمدحسین علم الهدی 🔹 خانه جدید حسین زندانی کثیف، کوچک و قدیمی بود. پرسیدیم چی لازم داری برات بیاریم؟ گفت: فقط یک قرآن. چیز دیگری لازم ندارم. ممنون! 📕 منبع: کتاب سید حسین 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
+ چہ تضمینی دارھ اوضاع بدتر نشہ؟؟!! _ مگہ وقتی شهدا براے انجام وظیفہ جونشون رو ڪف دستشون گرفتن و رفتن تضمین میخواستن⁉️🌱 * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
(10) ✍️ خاطراتی کوتاه از خورشید همیشه فروزان نینوای هویزه شهیدسیدمحمدحسین علم الهدی 🔹 همسایه های حسین در خانه جدیدش نوجوانان دزد، خلافکار و ... اهوازی بودند. یواش یواش مسخره کردن ها تمام شد. چند تا از این بچه خلاف ها نماز خوان شدند و سر کلاس قرآن حسین می نشستند. نماز جماعت بند نوجوانان بزهکار که راه افتاد خبرش به ساواک رسید. آمدند و حسین را با مشت و لگد از آنجا بیرون بردند. حسین آن شب را در نهایت سرمای زمستان به درختی در حیاط زندان بسته شده بود. از شدت سرما حسین از حال رفته بود. نمی دانم از سر دلرحمی یا با دستور مافوق بود که یکی از مأموران حسین را به بند زندانی های سیاسی برد. همسایه های جدید تا فهمیدند حسین علم الهداست نشستند تا حسین بتواند بخوابد. جایشان خیلی تنگ بود آخر. دوستی تازه نمازخوان های زندان با حسین تا سال 1359 یعنی شهادتش ادامه داشت. 📕 منبع: کتاب سید حسین 🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh