eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 این روایتگری زیبا ‏رو از دست ندید . رزمنده ای که شرمنده ی شد ... 💔 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع⭐️ 🌹آمده بود شیراز. خبر دادند حاج مهدي در جاده مرودشت با تانكري تصادف كرده. سريع خودم را به منزل ايشان رساندم. ديدم سرش باند پيچي شده و دارد مي خندد. گفتم حاجي چي شد؟ گفت: «در جاده مي رفتيم، كه ديدم تانكري با حالت غير معمول به سمت ما مي آيد، گويي راننده خواب بود برای من هم راه فراری نبود. يك لحظه به خدا گفتم: ‌خدايا اگر من اينجا كشته شوم، روز قيامت شكايت مي كنم، ‌چون حق من شهيد شدن در جبهه هاي حق عليه باطل است، نه مرگ این جوری.» سكوت كرد و دوباره ادامه داد: « يك دفعه ديدم تانكر به حال عادي برگشت، ‌اما من تعادل ماشين را از دست دادم، و ماشين از جاده خارج و واژگون شد. به خودم كه آمدم ديدم با اينكه ماشين له شده، خوشبختانه به كسي آسيب نرسيده.» 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰در منطقه که بودیم، احمد همیشه برنامه هایش را طوری تنظیم می کرد که به نماز اول وقتش آسیبی نرسد. احمد سیره خاصی داشت، بی ملاحظه جا و مکان و این که کار دارد یا بیکار است تا وقت اذان می شد، بلند می شد و شروع می کرد به اذان گفتن. حتی در میدان نبرد و زیر باران تیر ها و خمپاره ها. یک روز احمد تا بلند شد اذان بگوید، شهید صفدر شهبازی پیش دستی کرد و شروع کرد به اذان گفتن. اذان که تمام شد، احمد به صفدر گفت: «صفدر گردنبند قیامت را نصیب خود کردی!» 🔰در تلاوت قرآن نیز آداب خاص خود را داشت. قبل از قرأت، قرآن را در دست می گرفت و مرتب این جمله را تکرار می کرد «هذا کلامُ ربی» [ این کلام پروردگارم است] آنقدر این جمله را تکرار می کرد که اشک از دو دیده اش جاری می شد و حال قرآئت قرآن پیدا می کرد. آن وقت با احترام قرآن را باز می کرد و شروع می کرد به تلاوت. همیشه می گفت: «قرآن کلام پروردگار است آیا می شود همین طوری و بی مقدمه آن را تلاوت نمود!» احمد رضوانی زاده 🌱🌹🌱🌹🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 💢و گرامیداشت شهیدان محمد جواد ، محمد حسن، محمد محسن روزیطلب 💢 : حاج محمد حسین روزیطلب(برادر بزرگوار شهیدان)🌹 💢 حاج سید عباس انجوی : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۵اسفند/ از ساعت ۱۶.۳۰ 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb مبلغ باشید
🌷🕊🍃 برشـ🌷ــهیدان باز ڪبوتر دلمان پر مےڪشد بہ بام یاد شما شهیدان بہ یادمان باشید که گرداب دنیا دارد غرقمان مےکند. پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹بمناسبت یادواره شهیدان روزیطلب امروز در گلزار شهدای شیراز 🔹🔹🔹🔹 🌷گفتیم: کی میای؟ گفت: ان شاالله برای سالگرد محمد حسن! گفتم: چقدر دیر, هنوز که چهارماه مانده! گفت: مادر, تو چهارتا پسر داری, دو تاش را بده در راه خدا, محمد جواد و محمد حسین هم باشه برای خودت! گفتم: پاشو پسر, از این حرف ها نزن, ان شاالله که سالم بر می گردی. خداحافظی کرد و رفت...‌ سالگرد برادرش خبرشهادتش آمد .. 🌷در محاصره بودیم. محسن اب و اذوقه اش را بین بچه ها تقسیم کرد. اخرین جمله های محسن قبل از شهادت این فراز از دعای شعبانیه بود که بلند می خواند و به سمت دشمن می رفت:الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...(خدایا بریدن کاملی از خلق به سوی خود به من عنایت کن تا باشد که دیده های دلمان به نور لقا الهی روشن شود!) پیکرش سه روز زیر افتاب افتاده بود... 🌱🌹🌱 محمد محسن روزیطلب شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۲۲-عملیات خیبر 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از گلزار شهدا
1_2790927365.mp3
9.94M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت6️⃣2️⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
•دلت که گرفت💔 •با رفیقی درد و دل کن ⇜که باشد •این زمینیـ🌎ها •در کارِ مانده اند 🌷 😔 🌹🍃🌹🍃 عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع صبح جمعه بود. براي شركت در دعاي ندبه مي رفتم كه حاج مهدي را در راه ديدم. دست بچه كوچكش را گرفته بود و به سمت محل برگزاري دعا مي آمد. با هم همراه شديم. دعا خيلي معمولي و ساده برگزار شد، اما حاج مهدي خيلي منقلب شده و همچون باران بهاري اشک مي ريخت. غير مستقيم از ايشان علت اين حالش را پرسيدم. گفت: «دعاي ندبه كه خوانده مي شد، من كربلا بودم و از آنجا مي آمدم. ‌وقتي مداح مي خواند، «اين طالب بدم المقتول بكربلا» واقعاً مي فهميدم معني اين جمله چيست.» و آن را به چشم می دیدم 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨زائرین و خادمین محترم گلزار شهدای شهدای شیراز لطفا جهت ارتقای سطح برنامه های هییت شهدای گمنام و احصا نظرات شما عزیزان ، به لینک نظرسنجی زیر وارد بشوید و نظرات خود را ثبت کنید⬇️⬇️⬇️ https://formafzar.com/form/s7jyw ⬆️⬆️⬆️ 🎊🎊انشاالله به دو نفر از کسانی که در نظرسنجی شرکت کنند ، به قید قرعه ۵۰ هزار تومان ، هدیه تبرکی داده میشود
🌷🕊🍃 سلام‌ بر آفتـ🌤ــابۍڪه با طلــوعـش،.. روشن خواهدڪرد؛ تاریڪۍهایـمان‌را .. ‌یابقیةالله‌فی‌ارضه‌ 🌸 💚 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷عملیات بدر بود. تیپ احمد بن موسی در جلوترین خط بود. دشتی پر از تانک عراقی روبروی بود. هر کس با سلاح خودش جلو عراقی ها ایستاد. حسن با 106 اش به سمتی رفت، من با مینی کاتیوشا، دیگری با خمپاره انداز. عراقی ها با گلوله تانک جلو می آمدند، ما هم با اتش جلو آنها ایستاده بودیم. طبق دستور کلیه یگان ها در حال عقب نشینی بودند و ما، باید جلو هجوم عراقی ها می ایستادیم تا فرصت مناسب برای تخلیه نیروهای دیگر ایجاد شود. در این بین، حسن با 106 اش حسابی عراقی ها را کلافه کرده بود و تانک های عراقی را منهدم می کرد. کم کم غروب می شد و جنگ گلوله های سنگین همچنان ادامه داشت. ناگهان صدای تپ تپ هلیکوپتری بالای سر ما شنیده شد. هلیکوپتر عراقی در حال گشت و بررسی خط ما بود، بعد ها شنیدم فرمانده عملیات عراق سوار آن بوده است. ناگهان گلوله 106، با فاصله ای بسیار کم از کنار دم آن عبور کرد‌‌‌. هلیکوپتر که خطر را حس کرد دور شد. گشتم ببینم گلوله را کی شلیک کرد، دیدم حسن با ماشینش از سینه خاکریز پایین آمد، واقعاً این هنر نمایی از کسی جز او ساخته نبود. حسن صفرزاده 🌿🌷🌿🌷🌿 : http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
هدایت شده از گلزار شهدا
1_2790935041.mp3
10.55M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت7️⃣2️⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 روایتگری| خط عاشقی اگر تو هم می خواهی آسمانی بشی... 🎤 با روایت : حاج حسین کاجی 🔸 یادمان کربلای ۴ علقمه 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
شهدای غریب شیراز
🚨زائرین و خادمین محترم گلزار شهدای شهدای شیراز لطفا جهت ارتقای سطح برنامه های هییت شهدای گمنام و ا
عزیزان... خواهشا کسانی در نظر سنجی شرکت کنند که تاحالا در مراسمات هییت شهدای گمنام شیراز، شرکت کردند 😊 یه نفر همه گزینه ها را خوب و عالی زده آخرش هم نوشته من تاحالا تو مراسمات شرکت نکردم 😫🤪 و تلفن هم داده برای قرعه کشی کارت هدیه 🤦‍♂ آدم نمیدونه این روزها بادکی درد دل کنه 🙃🙃😂
⭐️یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع⭐️ 🇮🇷در سفر مكه همراه حاج مهدي بودم. به هر مقام كه مي رسيديم، حاج مهدي براي عبادت و ‌نماز مشوق و همراه خوبي بود. رسم است زمان احرام بستن حاجي بايد لباس هايش را با حوله سفيد عوض كند و لبيك بگويد تا مُحرم شود. همه اين كار را با خوشحالي و سرعت انجام مي دادند. اما حاج مهدي حال عجيبي داشت. حوله را پوشيده بود،‌ اما لبيك نمي گفت. حدود نيم ساعت فقط گريه مي كرد و نماز مي خواند. گفتم: حاجي سريع لبيك را بگو تا حركت كنيم، دير شد. گفت: «من نمي توانم دروغ بگويم. لبيك كه مي گويم، بايد از ته قلب باشد و من هنوز آمادگي آن را پيدا نكرده ام.» نيم ساعتي گذشت تا بالاخره راضي شد و گفت: « لبيك، اللهم لبيك.» 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فرازی از وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان(روحی لک الفدا) و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💢 ۱۴۰۲ باشهدا ⭕️ همراه با قرائت دعای توسل 🤲 🔹 :حاج امیر حسین راستی 🔹 : ⬅️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام :⬅️دوشنبه ۲۹ اسفند /از ساعت ۲۳.۴۵ تا لحظه سال تحویل 🔺🔹🔺🔹🔺
🌷🕊🍃 یڪ نفــر حسرت لبخند تـو را مـی‌بـارد... ڪـن عـشق نمک گیـــر شود بعـــد بـرو... 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷شهید محمد اسلام نسب نقل می کرد، عملیات والفجر2 بود. قبل از حرکت برای گردان زیارت عاشورا می خواندم. دعا را به رسول دادم و گفتم ادامه بده... چند فراز را خواند تا رسید به این عبارت، اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد (خدواندا زندگی و حیات ما را زندگی و حیات محمد و خاندانش قرار بده و مرگ ما را مرگ آنان قرار بده ) باز خواند و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد و تکرار کرد. شروع کرد به اشک ریختن و باز خواند و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد اشک می ریخت و این فراز را تکرار می کرد. گفتم رسول ادامه بده وقت نداریم. اما فقط اشک می ریخت و این فراز را می خواند و تکرار می کرد. دعا را از دستش گرفتم و خودم تمام کردم. به سمت منطقه عملیات حرکت کردیم. منطقه کوهستانی بود، رسول هم که از ناحیه ران مجروحیت داشت، با لنگیدن جلو نیروها حرکت می کرد. به جایی رسیدیم که مقداری آب بین سنگ ها یخ زده بود. رسول یخ را شکاند و شروع به گرفتن وضو کرد. گفتم چه وقت وضو گرفتن است. گفت می خواهم با وضو باشم! به خط درگیری رسیدیم. رسول با صدایی بلند نیروها را به حمله ترغیب می کرد که ناگهان صدایش خاموش شد... فهمیدم رسول شهید شد! 🌹🍃🌹 رسول گلبن حقیقی http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
هدایت شده از گلزار شهدا
1_2790968920.mp3
10.39M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت8️⃣2️⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | روايت رهبرانقلاب از نقش اوستایی در قبل از انقلاب و جنگ تحمیلی كه جزو عجايب انقلاب ماست 🌷 بمناسبت ایام شهادت عبدالحسين برونسی 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید حاج مهدی زارع ⭐️ 🌷چند روزي بود كه از سفر حج برگشته بود. آن صبح هنگامي كه براي نماز بلند شد، من و تمام اهل خانه را بيدار كرد. گفت ديشب خواب عجيبي ديدم. خوابش را اين گونه تعريف كرد: «در كنار دريا قدم مي زدم و با تسبيح ذكر مي گفتم كه ديدم نور هايي در آسمان پيدا شد. در همين حال، تسبيح در دستم پاره شد و روي زمين ريخت. نور ها به من نزديك شدند. فرشتگاني زيبا رو بودند كه دور من مي چرخيدند و دانه هاي تسبيح را جمع مي كردند. در آخر به من لبخندي زدند و رفتند.» عصر همان روز با پدر پيش يكي از علما رفتيم تا خواب را تعبير کند. ايشان خواب را اين گونه تعبير كردند: «شما و تعدادي از دوستان تان به مهماني خدا دعوت شده ايد.» 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید