eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمدیوسف غلامی من دائم پیگیر بودم که خبری از کرامت گیر بیارم. تو همین پیگیریها بود که به رزمنده به اسم شهرام که بچه آباده بود اومد و بهم گفت: که شب عملیات فرمانده گردان شهید شد و تو لحظات آخر به آقاکرامت که فرمانده گروهان بود، اشاره کرد که به جای من به عنوان فرمانده گردان عمل کن..... آقای غلامی، ببخشید که من با صراحت میگم؛ ولی من دیدم که آقاکرامت رفت جلو و با تیر مستقیم عراقیها شهید شد و جنازه غلطید و رفت اونطرف خاک و تو خط شلمچه افتاد. من همه اینها رو به آقای ستایشگر هم گفتم .چون شما برادر بزرگ آقاکرامت هستید و دارید پیگیری میکنید من اینا رو گفتم تا دنبال پیکر شهید باشید .پیگیری کنید تا بچه هایی که برا شناسایی میرن، شاید تونستند از اون طرف خاک بیارنش عقب. آقاکرامت شب عملیات خیلی رشادت از خودش نشون داد.... - خیلی ممنون که اینا رو گفتید و من رو مطمئن کردید که کرامت شهید شده... _تقریباً پنجاه روزی میشد بیخبر بودیم که خانم کرامت از طریق یکی از دوستان آقاکرامت فهمیده بود . یک هفته بعد از مطلع شدن خانمش ،خبر بهمون رسید که پیکر شهید پیدا شده و باید بریم تو بنیاد شهید و کرامت رو ببینیم و باهاش وداع کنیم. مادرم رو که دیدم بلند بلند گریه کردم و گفتم :مادر دیگه دنبال برادرم نمی گردم کرامت خودش اومده . صبر مادرم اون روز باور کردنی نبود. همه اقوام و فامیل جمع شده بودند برای تشییع جنازه و خانمهای فامیل گریه میکردن که مادرم بلند شد و با صدای غرایی گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم .من هدیه ای در راه خدا داده ام و همگان بدانند که به این هدیه افتخار میکنم؛ پس گریه نکنید.» صدای غرای مادرم برا همیشه تو گوشم مونده .کرامت با مادرم یک روح در دو بدن بودند. همه از علاقه مادرم به کرامت خبر داشتند .صبر مادرم تو شهادت کرامت باور کردنی نبود. یک دنیا غصه و ناراحتی روی دوش مادرم سنگینی میکرد اما غصه و دلتنگیهاش از چشماش سرازیر نمیشد. کاش حالا که کرامت برگشته بود صداش مث مادرم میان انبوه جمعیت بلند میشد و میگفت: خسته نباشی شیرزن خسته نباشی اسوه .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
📍رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) : 🔰این قضیّه(شهادت زائران احمد بن موسی الکاظم «شاهچراغ (ع)» ) را هم نباید بگذارند فراموش بشود. البتّه فراموش نمیشود، امّا بایستی دستگاه‌های فرهنگی ما، دستگاه‌های رسانه‌ای ما، عناصر هنری ما، این قضیّه را مثل قضیّه‌ی عاشورا، مثل قضایای گوناگون تاریخی، نگه دارند، بزرگ کنند، ترسیم کنند،(تا) آیندگان بفهمند. ۱۴۰۱/۹/۲۹ 🔻بیانات رهبر معظم انقلاب ،در دیدار خانواده شهدای مظلوم شاهچراغ (ع) 🚨مراسم گرامیداشت شهدای شاهچراغ علیه السلام ساعت ۱۶ ، قطعه شهدای گمنام شیراز 🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یاد شهدا در کلام سردار شهیدحاج منوچهر(محمدباقر) رنجبر⭐️ 🌹حاج‌منوچهر در مورد شهید حسن حق نگهدار می‌گفت: ابان ماه 1359، با چند نفر از بچه های سپاه شیراز مأمور شدیم تا به سوسنگرد برویم و سرپرستی اولین گروه بسیجی های اعزامی از شیراز به عهده بگیریم. رفتن ما همزمان شد با هجوم تانک های عراقی برای تسخیر سوسنگرد. سلاح ما ام یک بود که در برابر تانک اثری نداشت. تیربارچی ما، جمشید غنی هم همان دقایق اول خورد. شهیدسید محمد کدخدا برای حفظ نیروها آنها را به کنار رودخانه برد، به من و حسن حق نگهدار گفت مهمات را منفجر کنید و بیائید. با حسن چند نارنجك انداختيم اما باعث انفجار بقيه نشدند. حسن من را عقب فرستاد و جلوتر رفت وبا نارنجكى كه روى مهمات ها انداخت. انفجار شديدى ايجاد شد.عراقی ها حسن را زير اتش شديد گرفتند. حسن نتوانست به كانال بر گردد وبا فرياد به من گفت شما برو به بچه ها برس. حسن با سرعت مى دويد وتيربارچى عراقى باگلوله او را دنبال مى كرد. خدا او را از آن آتش نجات داد و به سوسنگرد رساند تا حماسه ساز بی بدیل شکست حصر سوسنگرد شود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر ما ای حسین، مسلم و هانی نمی شویم ما و همین دو دیده ی تر دستمان بگیر... 🌷 🌙 کربلا میخواهم 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃 کوتاه‌ترین دعا برای بلندترین آرزو ... 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 جمعه‌های_دلتنگی 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢به یاد شهدای حرم شاهچراغ علیه السلام 💠من درزمان بارداری خیلی رعایت میکردم،مستحبات وواجبات وبرنامه های مذهبی را ادا میکردم... وزمانی هم که متولد شدهمیشه باوضوبودم ونوارقرآن کنار گهوارش بودو لالائیش قرآن بود،موقع شیر دادن هم هر موقع که بود،روز یا نیمه شب حتما وضومیگرفتم. خیلی علاقه به مسجد داشت وپشت سرم میدوید ومیگفت: مامان منم ببر مسجد، ۴/۵ساله که بودمکبرشد.خیلی علاقه داشت.باصدای قشنگی که داشت تکبیر میگفت. 💠 روز آخر (۴ ابان ماه ۱۴۰۱) گفتم نرو مامان خطرناکه.. گفت: برم دعا کنم برای آرامش و امنیت کشور،برای سلامتی رهبر،برای اینکه خدا یه آبی روی آتیش اغتشاشات بریزه و خاموش بشه... گفتم نرو مادر...برگشت گفت خدا،امام زمان،شاهچراغ ... بهش گفتم پس زودتر بیا طاقت دوری رو ندارم،جوری بیا که به شب نخوری،ساعت هفت خونه باشی.گفت باشه مامان زیارت میکنم و نماز مغرب و عشا رو میخونم و میام.که..... 💠تقریبا از اول مهر بود پای چپ مادر حالت پرش داشت ودکتر هم رفت.هرکسی میگفت چیزی بخوره،مثلا میگفتن بادام بخورد خوبه،فلان دارو خوبه.تا روز شهادت مجتبی که خیلی بدتر شده بود و دقیقا همان ساعات شهادتش بیشتر بود که از لحظه ای که داداشم شهید شد پای مادر هم خوب شد وبعد متوجه شدیم دقیقا تیر به پای چپ و همین قسمت زانو اصابت کرده. انگار یک نشونه بوده برای اطلاع دادن شهادتش.😞 (به روایت برادر شهید) مجتبی ندیمی 🌱🍃🌱🍃🌱 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽صحبت‌های پدر شهید علی‌وردی در مراسم سالگرد شهادتش 💢 روضه مکشوفه پسر ، از زبان پدر😭 آرمان علی وردی 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💠شجاعت و دلیری شهید جمالی واقعا مثال زدنی بود،و ارادت خاصی به بی بی زینب(س) داشت، همیشه کارهاش برای رضای خدا بود،و اصلا هیچ چیز مانع از اهداف او نمی شد ودر این زمینه کاری به حرف مردم نداشت،و همیشه به این تعبیر قشنگ حضرت امیرالمومنین علی (ع) که نسبت این دنیا به جهان آخرت همانند رحم مادر به این دنیاست،و اون جنینی که در رحم مادر است از آمدنش به این دنیا ناراحت وفکر میکند تمام هستی همان رحم مادر است،و بعضی انسانها هم فکر میکنند، همه چیز همین دنیاست و …. و همیشه میگفت،مال دنیا و زرق وبرق دنیا انسان را از بعد عرفانی و معنویات جدا میکند و هرچقدر حریصتر باشیم این فاصله بیشتر وبیشتر میشود. ✍قسمتی از وصیت شهید: اگر خداوند بزرگ این بنده سر تا پا تقصیر گنهکار را ببخشد و شهادت نصیبم شد برای رفتن من گریه نکنید،کوچکترین چیزی که می توانم به ماندن اسم شیعه و بی بی زینب(س) هدیه کنم جان ناقابل من است و اگر خدا مرا بپذیرد بزرگترین لطف رادر حق من کرده است. محسن جمالی 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
نگذاریم ارتباطمان ضعیف شود! افتخار ما به نوكرى امام زمان عجل ‎الله ‎تعالی ‎فرجه‎ است. اگر روزى يك مرتبه عرض ارادت نكنيم و تجديد ميثاق نكنيم، رابطه ما با صاحبمان ضعيف مى‏شود و يادمان مى‏رود. اين اندازه را بايد در كنار تحصيلمان، وقت براى عبادت و خودسازى بگذاريم. - علامه مصباح یزدی ۱۳۷۸/۰۳/۱۶ https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
| دعا کنید شهیـد بشم... | یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچه‌ها همه‌تون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم. فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچه‌ها گفت: خب ان‌شاءالله که نماز و روزه‌هاتون قبول باشه؛ شما دل‌هاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون می‌خوام برام یه دعا کنید. همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟ آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم... همه‌مون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛ اصلا انگار نمی‌دونستیم داریم چه دعایی می‌کنیم؛ شاید بعضی‌ها معناش رو هم‌ نمی‌دونستند... • یکی از متربی‌های شهید شهید 🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 درکارعشق،دوری‌وهجران‌به‌مارسید یوسف‌که‌رفت،غصه‌کنعان‌به‌ما رسید...💔 🌷 💔🥀 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢به یاد شهدای حرم شاهچراغ علیه السلام 💠شهید محمدرضا کشاورز چندماهی بوده که ۱۵ سالگی را پشت سرگذاشته بود و در مقطع دهم مشغول تحصیل در مدرسه شاهد شیراز بود. محمدرضا پسری با ادب و کارگر زاده و همواره در امور دینی و مذهبی سرآمد بود.تمام کسانی که با محمدرضا معاشرت داشته‌اند از ادب ،حیاء و متنانت این پسر نوجوان سخن می گویند. 💠محمدرضا از ۲ هفته پیش نیت کرده بوده که شامگاه هر چهارشنبه در حرم مطهر شاهچراغ(ع) حاضر و ضمن به پا داشتن نماز مغرب و عشاء به جماعت در جلسات مذهبی این آستان مقدس شرکت کند. 💠مادر شهید چند ماه قبل از شهادت پسرش ، سفری به کربلای معلا داشته که قبل از سفر به محمدرضا می گوید، چه سوغاتی از این سفر زیارتی می خواهد که برای او بیاورد که شهید می گوید از کربلا برایم پارچه کفنی متبرک به تربت امام حسین(ع) بیاور. محمدرضا کشاورز 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨تجمع محکومیت جنایات رژیم کودک کش اسرائیل ◽شنبه ۶ آبان ساعت ١۵:٠٠ ◽خیابان ستارخان روبروی باغ عفیف اباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هیچ مرزی برای بُرد موشکها وجود ندارد‼️✈️🚀 🔆 ۶ آبان‌ماه زادروز پدرموشکی ایران گرامی باد. 🔺️مردی که می‌خواست اسرائیل را نابود کند 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وداع تلخ مادر فلسطینی با طفل شیرخواره/ «بزارید توی آغوشم بمونه»😭😭 🔹این طفل شیرخواره روز گذشته در بمباران ارتش رژیم صهیونیستی شهید شد. 🌱🍃🌱🍃🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یاد شهدا در کلام سردار شهیدحاج منوچهر(محمدباقر) رنجبر⭐️ 🌹حاج‌منوچهر در مورد شهید امان الله عباسی می‌گفت: عملیات محرم بود. امان الله فرمانده یکی از گروهان های گردان ما بود، حماسه ای آفرید در این نبرد به یا ماندنی. می دوید، آرپی جی را از روی دوش بسیجی ها می گرفت خودش شلیک می کرد، می دید جایی نبرد نفس گیر شده است، می دوید، تیربار را از دست تیربارچی بیرون می کشید و بی مهابا و ترس دل دشمن را می شکافت و جلو می رفت و با این رشادت توانستیم تپه 175 را بگیریم که پس از ساعتی دشمن با پاتکی سنگین آن را باز پس گرفت... در ادامه ما را به پاسگاه شرهانی فرستادند. جناح راست گردان دست گروهان امان بود که بیشترین فشار را هم دشمن از همین سمت به ما وارد می کرد، اما دشمن با تمام تجهیزات و نیروهای تازه نفسش زورش به امان نمی رسید. بیشتر نیروهای امان مجروح شده بودند اما با کمترین نیرو با بیشترین انرژی مقاومت کرد. با اینکه پایش مجروح بود اما با همان پا و گروهانی که بیش از ده نفر از آن باقی نمانده بود، خط را حفظ کرد... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این طوفان الاقصی طوفانِ غربال آخرالزمانه خودتون رو آماده کنید غربال سختی در راهه این طوفان از اون طوفان‌هاییه که ریشه ظلم رو میکنه و منطقه رو پاک میکنه! 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ‏هـزارقصہ نوشـتیم برصـحیفہ‌ے‌دل ،اما هنوز‌عـشق‌تو عـنوان ‌سرمقالہ‌ے‌ماسـت 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢ماجرای عجیب یک شهید... شهیدی که عاشق مفقودالاثر بود و نحوه شهادتش را پیش بینی کرد 💠مدرسه راهنمایی می رفت که با اصرار عازم جبهه شد. وقتی برگشت راضی اش کردیم که سنش کم است و دیگر به جبهه نرود، مدتی ماند، اما باز دلش هوایی شد و برگشت. بار سوم وقتی می خواست برود اصرار کردیم که بماند و گفتیم تو دین خود را ادا کرده ای، بمان! گفت: جبهه مثل غذاست. انسان بدن غذا می میرد و من هم بدون حضور در جبهه می میرم. من باید به جبهه بروم، چون فقط آنجا آرام می شوم. قبل از آخرین اعزامش به جبهه وصیت نامه ای در دو صفحه تنظیم و آن را به دیوار سالن پذیرائی عموی خود چسبانده بود که در متن آن نوشته بود: «من دوست دارم در میان انواع شهادت ها مفقودالاثر شوم» شهید محمد کهمره ای می گفت قبل از شروع عملیات قدس 3، علیشیر را در آغوش گرفتم تا با او خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم. در گوشم گفت: گفت: محمد جان خواستم به تو بگویم پاهای من روی مین قطع می شود و مفقود میشوم! محمد همان شب شهید شد و پیکرش در منطقه عملیات قدس 3 باقی ماند. در سال 1390 بقایای پیکر دو شهید گمنام در پارک آزادگان زرقان دفن می شود که تبدیل به زیارتگاه مردم می گردد که بعدها از طریق آزمایش DNA مشخص می شود که یکی از آنها شهید سیدحسن ساجدی منش و دیگری شهید علیشیر بویراحمدی هستند با توجه به علاقه و ارادت مردم زرقان به این شهدای گرانقدر و مظلوم رضایت می دهند که مزار مطهر آنها در زرقان باقی بماند! 🍃🌷🍃 علی شیر بویراحمدی https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * آخرین روزهای پاییز پنجاه و هفت در حال سپری شدن بود. محل سكونت من روستای مهرنجان فارس بر دامنه ی کوهستان جنگلی ،بی بهره از نعمت برق بود .پاسگاه ژاندارمری محل هنوز از کبکبه های دوران ستمشاهی برخوردار بود؛ به صورتی که بزرگترها هم از نام و یاد ژاندارمهای پاسگاه به وحشت می افتادند. وحشتی که به کوچک ترها نیز سرایت کرده بود. در روستای سیصد خانواری به سختی بیست دستگاه رادیو پیدا می شد. شب ها اخبار مربوط به وضعیت انقلاب و رژیم ستم شاهی را در منزل یکی از همسایه ها از رادیو بی بی سی گوش میدادیم. اگر چه خردسال بودم ولی حساسیت بزرگترها نسبت به وضعیت انقلاب من را هم حساس کرده بود غروب یکی از همین روزها پدر با چهره ای که نشان از خوشحالی داشت آرام آرام از پله های گلی خانه بالا آمد وقتی به ایوان خانه رسید دستش را توی جیب بارانی کرم رنگش کرد و عکسی از جیب بیرون آورد مادرم پرسید: - عکس کیه؟ پدر یواشکی گفت: - عکس آقای خمینی من و برادرم «عبدالرسول به خاطر عکس دعوای مان شد مادر پا درمیانی کرد و عکس را از پدر گرفت و با آرامش نشانمان داد .نگاه به صورت مردی که نامش را فقط از رادیو شنیده بودم در دلم مشعلی روشن کرد .همان زمان که هفت سال بیشتر نداشتم مهری از خمینی در دلم تابیدن گرفت و همه ی وجودم را به تسخیر درآورد. دو سال بعد جنگ شروع شد. با گذشت چند ماهی از جنگ تعدادی از جوانهای محل عازم جبهه های جنگ شدند هرگاه رزمنده ای از جبهه باز میگشتند، زن و مرد خُرد و درشت در منزل او جمع میشدند تا از وضعیت جنگ تعریف کند. اردیبهشت شصت و یک در عملیات شکست حصر آبادان، روستای ما اولین شهیدش را تقدیم انقلاب کرد. «مراد حیدری» جوان غیرتمندی که تازه لباس سبز پاسداری پوشیده بود. او در فقر و محرومیت بزرگ شده بود و پدرش را در کوچکی از دست داده بود مادرش ،پیر شکسته و نابینا بود نمیدانم ننه خاتون با چشم نابینا چگونه گریست؟ گریستن با چنین چشمانی چه حکایتی دارد؟ با شهادت مراد مردم روستا، پیر و جوان به جوش و خروش آمدند و گروه گروه عازم جبهه ها شدند. بعد امین محمودی ،حبیب الله نجاتی و حمدالله محمودی به شهادت رسیدند. جنگ وارد مراحل شدیدی شده بود روستای ما همپای مردم اقصی نقاط ایران لاله های سرخ دیارش را که در دامن مادران عفیف و پاکدامن و در طبیعت دل انگیز دیار خود پرورش داده بودند را یکی یکی تقدیم آرمانهای امام میکرد در آن ایام برای رفتن به جبهه لحظه شماری میکردم اما تا در جمع خانواده آن را بازگو میکردم همه خنده شأن می گرفت. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
29.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این طوفان یه گردبادی راه بندازه دیدنی! صبر کن؛ همچین آروم آروم که نزدیک‌تر بشه یه جوری این رژیم صهیونیستی رو ریشه‌کن کنه دیدنی! 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz