🌹 یک مرد وارسته به تمام معنا
#سیدالشهدای شهدای استان فارس🌹
🔴 امام خمینی(ره):ایشان [ آیت الله دستغیب ] یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلک اینها بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند.
📚صحیفه نور،جلد 15، صفحه 255
مورخ:1360/09/21
🌹 به مناسبت اﻳﺎﻡ شهادت سومین شهید محراب، آیت الله دستغیب
#شهدای_فارس
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی :
ستمگرانِ عالَم عاقبتی جز نابودی ندارند. ظالمان مانند برفی که بر بلندای کوه جلوهگری میکند و عمری ندارد، میروند و در حقیقت این کوه است که با صلابت پابرجا میماند ...
#شبتون_شهدایی
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
كبوترانه پريدند عاشقان خدا
به بی كرانهترين سمت آسمان خدا
وعرش زير قدمهايشان به خود لرزيد
چه سربلند گذشتند از امتحان خدا
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹همه منتظر بودند اما نماز جمعه اقامه نشد...
♦️۲۰ آذر سالروز شهادت شهید محراب آیت الله #سیدعبدالحسین_دستغیب
شادی روح همه شهدا بخصوص سیدالشهدای استان فارس صلوات...❣
#شهیدآیت_الله_دستغیب
#شهدای_فارس
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌹به وقت عروج یار🌹
سـاعت ۱۱:۳۰ دقیقه جمـعه 20آذر آقا برای اداے نماز جمــعه ازمنزل خـارج شـد.
قـبل از اینـڪه قدمےاز قـدم بردارد، لحظهاى ايستاد شالـش را محكم كرد و گفت: «لا حول و لا قوة الاّ باللَّه العلى العظيم. انّا للَّه و انّا اليه راجعون».😔
چند دقـیقه بعد، دخترے از دهـانه یکے از خانه ها بیرون می آید و به عنوان دادن عریضـہ بہ حضـرت آقـا نزدیک می شودو در یڪ لحظـه محکـم ایشان را می گیرد و کمــربند انفجارے اش را منفجــر می ڪند...
پیڪر #شهـیددستغــیب، تڪه تڪه شده بود. هر بخـش از بـدن شهـیدرا از جایےجمــع ڪردیم، همــه را در کفنی که خودشان آمــاده ڪرده بودند گذاشتـیم و به خاڪ ســپردیم.
امـا چیز عجیــب، این بـود ڪه در خلعـت ايشـان يك كيـسه اضافے هم وجود داشت، که علت وجــود آن را نمی دانستیم.
بامـداد اربعـين حسينے که مصـادف با هفتميــن روز شهــادت آن عزيـز بود، خبر آوردنــد یڪے از همـسایه ها شب قبـل مرحـوم آقا را در خـواب ديده كه فرمـوده اند:
«من ناراحــت هسـتم چون قطعاتـى از بدن مـن لابه لاے آجرهاے ڪوچه باقے مانده است.امــروز آن را به من ملحــق كنيد».
جستجو را آغاز کرديم و پـس از تلاش فراوان مقدارے قطـعات پوست و گوشـت ایـشان را در مـیان خرابےهای مـحل انفجـارپیـداڪردیم.
ساعـت 10 هـمان شـب، تشـييع دوم انجـام گـرفت و با جاے دادن پاره هاے بدن درون همان ڪیسـه اضافـى، پايين قبر راشكافـتند و آن را به بدن مطــهّر ملحــق نمودند!
#شهید_آیت_الله_دستغیب
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🌹🍃🌹
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_چهل_دوم
گفتم:
_اگر اجازه بدهید میخواهم اسلحه را تمیز... با خوشرویی گفت:
- بفرمایید بفرمایید!
شروع به تمیز کردن اسلحه کردم. ابتدا با تکه پارچه و گازوئیل گل و لای را از ظاهر اسلحه گرفتم. پیرمرد همان طور که سرگرم بود گفت:
_راسی تو نبودی که پشت خاکریز تیراندازی کردی تا آن قشقرق و دردسر به پا شود؟!
- بله خودم بودم
از بچه های فضول و پرجنب و جوش خوشم میاد . بچه ی خودم هم ماشاءالله خیلی فضوله...
در پوش اسلحه را باز کردم .گلنگدن را که کشیدم فشنگی از لول بیرون پرید. پیرمرد متوجه نشد فشنگ را کنار پایم گذاشتم و اسلحه را با حوصله تمیز کردم.
پیرمرد سخت سرگرم بود. دستهایش به خشک کردن تفنگ مشغول و افکار و روحش جای دیگری بود .با لب موزیک میزد.
قطعه های اسلحه را سوار کردم. با خود گفتم با پیرمرد شوخی بکنم. فشنگ را داخل لوله گذاشتم خلاصی ماشه را گرفتم. با صدای تیر پیرمرد مثل فنر از جای کنده شد اسلحه از دستش افتاده بود. وقتی صدای خنده ام
،درآمد از کوره در رفت و بد و بیراه گفت .
گفتم:
_خودت گفتی از بچه های فضول...
آخه نزدیک بود بزنی بکشی منو ،دفعه آخرت باشه با اسلحه شوخی میکنی.
- چشم آقا جون! چشم!
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
#سیره_شهدا
🔹عبدالکریم خادمالشهدایی بود که هیچگاه در بند عکس و دوربین نبود. به واسطه شغل خود، بسیار به ماموریت میرفت و طی همین ماموریتها برخی از دوستان و همکاران او به شهادت میرسیدند؛ شهدایی همچون شهید «خلیل عسکری»، شهید «مهدی مولانیا» و شهید «علی نظری». عبدالکریم تمام تلاش خود را میکرد تا برای زنده نگهداشتن یاد آنها یادواره برگزار کند. طی مراسم نیز با لباس شخصی حاضر میشد و لباس نظامی خود را نمیپوشید. او میگفت، «من فقط برای خدا کار میکنم. دوست ندارم کسی اعمالم را ببیند.»
🔹به حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) خیلی ارادت داشت. نام حضرت زهرا (س) که میآمد بند بند جوارح عبدالکریم گسسته و چشمانش بارانی میشد.
#شهید عبدالکریم پرهیزگار
#سالگردشهادت
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️
🌹بعد از عملیات خیبر، شنیدم مجروح شده و در تهران بستری است. برای عیادتش به تهران رفتم. اصلاً روحیه یک مجروح و بیمار را نداشت روی تخت می خندید و به روی خودش نمی آورد تا من ناراحت شوم. گفتم چی شده، کجات زخمی شده؟
گفت چیزی نشده!
نگذاشت پیراهنش را بالا بدهم و ببینم چی شده!
بعد یکی از دوستانش می گفت، به عیادتش رفتم، دیدم از درد مثل مار به خودش می پیچید اما می خندد و باز می گوید، چیزی نیست، چیزی نشده.!
بعد ها فهمیدیم به خاطر شدت جراحت پهلویش مجبور شده بودند یکی از کلیه هایش را خارج کنند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله دستغیب: هر عمامه به سری از رهبر مکرم فاصله بگیرد، لعنت خدا برش باد!
#شهیددستغیب
#سالگردشهادت
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
✍🏻مینویسم تا یادم نرود:
تمام اقتدار میهنم را
از پرواز شما دارم ....💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
🔰سال 1359 مدرسهها چندان جدي گرفته نميشد. مواد درسي با توجه به تحولات سياسي اجتماعي مورد توجه معلمان نبود.
در اين ميان سيد ناصر سعادت در كلاس درس حاضر ميشد و به ما درس نهجالبلاغه ميداد. اعتقاد عجيبي به سخنان مولا علي (ع) داشت و همواره كلمات قصار و خطبههاي نهج البلاغه را برايمان تفسير ميكرد. با آن همه حركت كه در كلام مولا نهفته بود و آن حس و حالي كه خود داشت، جوششی در ما ميافكند. معلم ما، سيد ناصر سعادت، مردي كه شولايي از سكوت بر تن داشت و جز به ضرورت سخن نميگفت.
🔰يكي از محبوبترين معلمان بود و از نظر رفتار و اخلاق، الگو بود. بعد از اتمام كلاس، آستينها را بالا ميزد و در سيمانكاري حياط مدرسه حاجيپور و درختكاري دور تا دور مدرسه، كمك ميكرد .
🔰در زمان استراحت با همان تبسم هميشگي خود، بين بچهها روي سكوها مينشست و سخن ميگفت.
#شهیدسیدناصرسعادت
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌷🌹🌷🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_چهل_سوم
هنوز بیش از دو ماه از مأموریت جنوب و شرکت در عملیات کربلای پنج نگذشته بود که دلم هوای جبهه کرد. احساس میکردم گمشده ای دارم که باید در پی آن باشم. اردیبهشت شصت و شش به اتفاق یکی از دوستان به نام دانا تصمیم گرفتیم دوباره به
جبهه برویم. من علاقه داشتم به جنوب بروم اما دانا اصرار داشت که به کردستان برویم .
دانا گفت:
_برای رفتن به جنوب چون قد و قواره اش کوچک است مسئولان بسیج اعزامش
نمی کنند
در شهر مهاباد از پاسداران محل آشنایانی داشتیم که می توانستند مشکل ثبت نام دو نفر ما را حل کنند. به اتفاق راه مهاباد را در پیش گرفتیم .بین راه به دلیل کمبود پول مجبور بودیم از دخل و خرج کم کنیم. حدود بیست و هفت ساعت تا شهر مهاباد راه در پیش داشتیم .ناچار بودیم از غذاهای ساده استفاده کنیم تا پول کم نیاوریم. برای
صبحانه بیسکویت، ناهار نان و خربزه و شام ساندویچ خریدیم. بالاخره با هر سختی بود رسیدیم. وقتی وارد شهر مهاباد شدیم پرس و جوکنان سراغ اعزام نیروی مهاباد را گرفتیم. در کمتر از یک ساعت آن جا را پیدا کردیم. اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد سخنی از شهید آیت الله دستغیب بود که بر دیوار با خط درشت نوشته شده :بود «زیر آسمان کبود هیچ خدمتی بالاتر از خدمت در کردستان نیست»
از نیروهایی که در آن جا بودند اطلاعاتی راجع به وضعیت ثبت نام به دست آوردیم. صبح به ساختمان بسیج که تا اعزام نیرو فاصله چندانی نداشت رفتیم و به
فردی که مسئول پذیرش بود مراجعه کردیم آقای جوکار» نام داشت تا شکل و شمایل
ما را دید، پرسید:
_از کجا آمده اید؟
_از استان فارس
- امکان ثبت نام شما وجود ندارد. سن و سال و جثه ی شما خیلی ریز و کوچک است.
معترض شدم و گفتم:
- برادر!! من یک بار جبهه رفته ام.
- کجا؟ کدام جبهه؟
جنوب در لشکر نوزده ،فجر در عملیات کربلای پنج هم شرکت کرده ام.
پاسخ داد:
نه جبهه ی جنوب با این جا فرق دارد در جنوب جا و مکان نیروهای خودی و دشمن مشخص بود ،ولی اینجا کسی نمی داند دشمن کجاست و چه کسی است.
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قدس، شاه کلید ظهور
🔵 چرا آزادسازی قدس انقدر مهمه؟
🎙#استاد_شجاعی
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
#قدس
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️
🌹یک روز در نمازخانه بودیم. تعقیبات نماز که تمام شد بچه ها یکی یکی بیرون رفتند، اما عبدالعلی سر به سجده داشت و همچنان شانه هایش می لرزید.
یک بار علت این مسأله را پرسیدم. گفت: من از همه نیازمندترم. روح شما ازمن بزرگ تر است، چون من احساس نیاز بیشتری می کنم، احساس کوچکتری بیشتری هم می کنم برای همین باید بیشتر از شما عبادت کنم و بیشتر از همه به آن نیاز دارم.
کاکا علی اهل نماز شب بود. گاه می شد بچه ها به شوخی یا عادت می گفتند: کاکا علی در نماز شب ما را هم دعا کنید!
اهل تعارف و من نمی خوانم و .. نبود. می گفت: چشم اسم شما را جایی می نویسم و امشب برایتان دعا می کنم. گویی این را وظیفه خود می دانست.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♡شهدا و حضرت زهرا(س)
🔸رفیقش میگفت
یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(س) خوندی چیشد اخرش؟ گفت همینکه تو بغل پسرش امام زمان(عج)جان دارم برایم کافیست
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده
#یادشهداباصلوات
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🚨 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی
🌹همراه با وداع با پیکر مطهر شهید گمنام
💢 #باروایتگری : برادر اصغر آسیابانی
💢 #بامداحی: کربلایی سید حسین فتح اللهی
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۲۳ آذرماه/ از ساعت ۱۶
🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃
عاشق اونیه که همه زندگیشو سپرده
دستِ حضرت زهرا(س)
مثل #شهدا...💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💐آهای بسیجی !!!
خوب گوش کن چه میگویم
میخواهم به تو پیشنهاد معامله ای بدهم
که در این معامله سرت کلاه برود !
منِ دستغیب حاضرم یک جا
ثواب هفتاد سال نمازهای واجب📿
و نوافل و روزه ها و تهجّدها
و شب زندهداری هایم را بدهم به تو،
و در عوض ، ثواب آن دو رکعت نمازی را
🌴که تو در میدان جنگ ، بدون وضو
پشت به قبله ، با لباس خونی
و بدن نجس خواندهای ، از تو بگیرم
آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟!
#گفتاری_از_شهید_محراب
#آیتالله_عبدالحسین_دستغیب
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_چهل_چهارم
تا نزدیکیهای ظهر هر چه التماس کردیم فایده ای نداشت. ناچار شدیم دنبال دوست و آشنایان بگردیم .
آدرس هیچ کدام از آنها را بلد نبودیم. به سختی توانستیم دو نفر از آنها را پیدا کنیم .عصر به بسیج رفتیم دو نفر که یکی شوهر خواهر دانا و دیگری مسئول کارگزینی سپاه مهاباد بود هر چه برای ما رو زدند ، آقای جوکار زیر بار نرفت.
عجب حکایتی شده بود .این جثه های ما برای همه دردسر ساز شده بود .قرار شد فردا به اتفاق ،یکی دو نفر از پاسدارانی که در آن جا مسئولیت داشتند به بسیج مراجعه کنیم .
مسئول کارگزینی سپاه مهاباد که روز قبل برایمان رو زده بود هم وارد عمل شد و در نهایت با هر سختی که بود پذیرش شدیم .وقتی که مسئول اعزام نیرو پرسید:
_کجا میتوانید کار کنید؟
من پاسخ دادم
- در هر کدام از محورها که نیاز باشد حاضریم
خنده ای کرد و گفت:
_نه شما باید در همین شهر و در ستاد عملیات شهری به کار گرفته شوید .
به ستاد معرفی شدیم و در آن جا هم در لیست نگهبانی قرارمان دادند .چند روزی به همین منوال گذشت .کارمان شده بود از صبح تا غروب دو پست سه ساعته و شب هم یک پست سه ساعته نگهبانی دادن.
به این کارها رغبت آن چنانی نداشتم. دلم میخواست جایی باشم که رنگ و بوی جبهه داشته باشد .صدای انفجارات صحبت از عراقیها .
بله برای اینها دلم تنگ شده بود در هر حال چاره ای نبود. وضع به همین منوال گذشت گاهی اخباری مبنی بر درگیری در محورها و پاسگاههای اطراف به گوش می رسید
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 توسل شهدا به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔹 این بار روضه حضرت مادر رو از زبان یک مداح شهید بشنوید؛
◇ به روایت حاج محمد بذری و صدای هنوز زندهی شهید تورجیزاده🌷
#توسلبهحضرتمادر
#یافاطمهالزهراس
#فاطمیه
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️
🌹کاکاعلی تعریف می کرد؛ در منطقه غرب مستقر بودیم. نیمه شب دیدم صدایی شبیه عبور کاروان از پشت خاکریز می آید. بچه های خمپاره انداز ارتشی کنار ما مستقر بودم. پیش فرمانده آنها رفتم و خواهش کردم تا یک خمپاره منوری بزند، تا منطقه روشن شود و علت صدا را مشاهده کنم. خمپاره انداز خواب آلود بود، به جای خمپاره منوری، خمپاره جنگی انداخت. گفتم، من خمپاره منوری می خواهم دوباره بزن. باز خمپاره انداخت و باز هم جنگی! بار سوم که خمپاره جنگی انداخت بی خیال شدم، سر و صدا هم قطع شده بود.
وقتی هوا روشن شد با دوربین منطقه را کنترل کردم، از چیزی که می دیدم مو به تنم سیخ شد، خمپاره های جنگی بدون گرا دقیق روی ستون نظامی قافله دشمن که مشغول حمل انواع سلاح ها بودنداصابت کرده و همگی بعثیون به درک واصل شده بودند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
قبل از شهادت تعریف می کرد
مــادرم گفت:
نرو ،بمان!
میخواهم پسرم
عصای دستم باشد..
گفتم: هر چی تو بگی..
فقط یک سوال!
میخواهی پسرت عصای
این دنیایت باشد یا آن دنیا؟
مادرم چیزی نگفت و
با اشک بدرقه ام کرد . .
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#قربانےاول_ماه_قمرے
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭ_وسلامتی_ﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ )
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#رفع_بلا از مردم مظلوم فلسطین و نابودی اسرائیل
🔻🔻🔻🔻
ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، #قربانے و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ #اﻣﺮﻓـﺮﺝ منجے موعــود، در روزاول ماه جمادی الثانی (جمعه ۲۴ آذرماه)ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋
🚨🚨
باز این ماه همچنان مطلب مهم میخواهیم به نیت های خوب قبلی اضافه بشود ، قربانی و صدقه به نیت رفع بلا و سختی از مردم مظلوم فلسطین و نابودی اسرائیل می باشد
📣👈 انشاالله همه مشارکت کنند
به دیگران هم اطلاع دهید لطفا✋
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
6037997950252222بــنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام (با زدن روی شماره کپی کنید) 🔺🔺🔺 هیئت شهدای گمنام شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75