eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اگر چشمان این کودکان سبز رنگ بود و موهای بور داشتند ،سران حکومتها برایشان غوغا می کردند ولی حیف آسیایی هستند و مسلمان... 💢روز جمعه دعای خاص برای ظهور منجی عالم بشریت فراموش نشود... 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
‌‌ای‌کسانی‌که‌این‌نوشته‌را‌می‌خوانید، اگرمن‌به‌آرزویم‌رسیدم‌و‌دل‌از‌این‌دنیا‌کَندم، بدانید‌که‌نالایق‌ترین‌بنده‌ها‌هم می‌توانند‌به‌خواست‌ِاو، به‌بالاترین‌ درجات‌دست‌یابند..! البته‌در‌ایـن‌امر‌شکی‌نیست‌ولےبار‌دیگر به‌عینه‌دیده‌اید‌که‌یك‌بنده‌ی‌گنھکارِخدا به‌آرزویش‌رسیدھ‌اسـٺ:)🥀! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃 گفتند که تا ، صبح فقط یک راہ است با عشق فقط، فاصله ها کوتاہ است هرچند که رفتند ولی بعد از آن هر قطعه ی این خاک زیارتگاہ است 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔰با اینکه خیلی احترام پدرش را داشت، اما در مورد بیت المال حتی به پدربزرگ هم سخت می گرفت. پادگان ولی عصر(عج) آباده به همت پدر سر و سامان گرفته بود. پدربزرگ برایم تعریف می کرد؛ روزی گوسفند¬ها را در بیابان چِرا می دادم که نزدیک پادگان شدم. نزدیک پادگان دو پتوی سیاه رنگ سربازی پیدا کردم. آنها را هم با خود به خانه آوردم، شاید به کاری آید. وقتی پدرت به خانه آمد و چشمش به پتو ها افتاد گفت: بابا این پتو ها را از کجا آوردی؟ جریان را گفتم. پتوها را برداشت و گفت: این ها بیت المال است باید به پادگان تحویل بدهم! بلافاصله به سمت پادگان برگشت تا حتی ساعتی مدیون بیت المال نباشد. 🍃🌷 هدیه به شهید اسدقلی اسدی صلوات 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از گلزار شهدا
1_3470120058.mp3
16.58M
📓کتاب صوتی " " زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم نویسنده: خانم گویندگان : آقا و خانم قسمت6⃣ 🌱🌸🌱🌸 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💢مراسم میهمانی لاله‌های زهرایی 🔹گرامیداشت شهید اسماعیل محمدابراهیمی پنجشنبه ۶ اردیبهشت ماه 🌹🌱🌹🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر واقعی تعقیب بالگردهای دشمن توسط به همراه صدای شهید 💢 به مناسبت سالگرد شهادت این عقاب آسمان ایران 🌱🍃🌷🌱🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💢 شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید. شهید 🕊🌹 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است... 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
✅ مراسم میهمانی لاله های زهرایی و عزاداری ایام شهادت امام صادق ع 🌷گرامیداشت شهید حجت‌الاسلام منصور بامداد 🎙با : حجت‌الاسلام کیخا 📢 با : حاج علی اکبر افخمی 📆 : پنجشنبه، ۱۳ اردیبهشت ماه/ از ساعت ۱۷ 📍 : دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 و سـلام بـر نگـاه هـایے ڪہ تـا ابـد بـر مـا دوختـہ شـده انـد... 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🔷پیش بینی عجیب شهید.... 💠 چهار ماه از اولین اعزام ایوب می گذشت.یکی از جوانان روستای دولت آباد به اسم محمد رسول کاظمی شهید شده بود که اولین شهید روستا بود. غروب پنج شنبه ای بود. به اتفاق ایوب رفتیم زیارت شهید کاظمی.کنار قبر او نشست و درد دل کنان گفت: اگر لطف خدا شامل حالم شود ، بعنوان دومين شهيد دهستان فرمشکان و اين روستا تا چهلمين روز شهادتت، کنارت خواهم آمد! 💠صبح جمعه بود. وسایلش را جمع کرد. همه فکر می کردیم مثل همیشه می خواهد به محل کارش برگردد. من برادر کوچکش بودم. دستم را گرفت و به گوشه ای برد و گفت: کاکا، من دارم می رم جبهه، از پدر و مادر حلالیت بطلب. بگو ان شاالله هفته دوم نه، هفته سوم شهید می شم و بر می گردم. به پدر و مادر بگو برای تشیع جنازه من بیان کوار! مو به تنم سیخ شده بود. صورتم را بوسید. بعد هم رفت کنار بالین خواهرمان که مریض بود، پیشانی او را هم بوسید. با لبخند از همه اعضا خانواده خداحافظی کرد و رفت. سه هفته بعد جنازه اش برگشت. ترکش به سر، گلو و پایش نشسته بود. پس از تشیع ایوب در شهر کوار، او را در روستا کنار قبر شهید کاظمی دفن کردیم. 🌱🍃🌱 جان محمد(ایوب) حاملی تولد: 1346/5/26- روستای دولت آباد- کوار 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
هدایت شده از گلزار شهدا
1_3539531085.mp3
7.99M
📓کتاب صوتی " " زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم نویسنده: خانم گویندگان : آقا و خانم قسمت7⃣ 🌱🌸🌱🌸 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🤲خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده ڪردم، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب ڪرد، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ ڪن ... 🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
جاے شھید اسدی خالے ڪه😔 رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت به بچه ها بگو حتی سمت گناه هم نروند اینجا خیلی گیر میدهند.. 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 جاده‌‌ی زندگی‌ام بدجور به‌ پیـچ وخم‌ افتاده! دلم‌ محتاج‌ نیم‌نگاهی از شماست ای شهیـد اجابت‌ کن‌ دل‌ خسته‌ام‌ را 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠 زمستان های جزیزه استخوان می ترکاند. شب بود و سرما. نیمه شب دیدم مقصود رفت سمت اب. شروع کرد به غسل. گفتم یخ می زنی؟ چیزی نگفت. ایستاد به نماز شب. حال و هوای خوشی داشت. گفتم نماز شب که واجب نبود تو این سرما! گفت: عاشق که باشی سرما و گرما دیگه روت اثری نداره, لذت عبادتت هم بیشتر می شه! 💠 نیمه شب قرار بود اعزام بشه. بر خلاف همیشه که ارام و بی صدا می رفت. همه خانواده را بیدار کرد و با همه روبوسی و خداحافظی کرد. وقتی از در خارج می شد, گفتم:خدایا این فرزند را از من قبول کن! اخرین دیدارش بود. 🌱🍃🌱 مقصود صالحی مسؤل پرسنلی تیپ حضرت یونس(ص) 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz