eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️قصہ ما بہ رسید... دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه کہ فانی نشود، نورخداست 🍃🌹🍃🌹🍃 اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ع 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 : @shohadaye_shiraz
🌹ﻳﺎﺩﻱ اﺯ ﺷﻬﺪاﻱ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻓﺎﺭﺱ 🌷هنوز چهل روز از اغاز جنگ نگذشته بود. رزمندگان فارس در منطقه ای به نام فارسیات در برابر نفوذ عراقی ها ایستاده بودند. جمشید,از همان روزهای اول جنگ به این خط امده و هر روز در عملیات های ضربتی شرکت می کرد. جمشید عاشق شهادت بود. محال بود در نماز هایش با گریه از خداوند طلب شهادت نکند و به این خاطر محزون نباشد! می گفتیم همه که قرار نیست شهید شوند, باید بمانیم و دفاع کنیم. می گفت, نه هدف من شهادت است و باید به هدفم برسم. من از امام حسین(ع) طلب شهادت می کنم تا مثل علی اکبر و علی اصغرش شهید شوم. دوست دارم نه بر بدن داشته باشم,نه قبری داشته باشم و نه نشانی از من باشد!😞 چند شب گذشت. از خستگی گوشه سنگ خوابم برده بود که از صدای گریه جمشید از خواب پریدم. می گفت یا امام حسین, مگه من چی کار کردم که من را نمی طلبی؟😭 با اشک التماس می کرد, من خوابم برد تا نماز صبح. هنوز صدای گریه جمشید می امد. اما چهره ای شاد و خوشحال داشت. گفتم چی شد, خبریه؟ با خوشحالی گفت امروز به هدفم می رسم, اقا منو طلبیده!😌 نمی خواستم باور کنم. به سمت دشمن حرکت کردیم. جمشید گفت من باید غسل شهادت کنم, اخه همین امروز بیشتر مهمان شما نیستم! گفتم تو این سرما, یخ می کنی, مریض میشی! گفت نه,من امروز به هدفم می رسم باید غسل کنم. رفت توی اب سرد رودخانه غسل کرد و برگشت. گفت می خوای یه رازی بهت بگم! گفتم بگو... گفت اقا, امام حسین را در خواب دیدم. گفت ناراحت نباش, امروز تو را می طلبم! گفتم اقا همین جا! گفتند بله, چون پاک هستی به هدفت می رسی! عصر به دستور سردار اسدی رفتیم به جایی که دشمن نفوذ کرده بود. جمشید پیشاپیش همه حرکت می کرد. با موفقیت دشمن را عقب زدیم. وقتی برگشتیم دیدیم جمشید نیست. با گریه گفتم جمشید رفت, دیگه بر نمی گرده! شب به اتفاق چند تا از بچه ها رفتیم محل درگیری. از جمشید تنها سرنیزه اش مانده بود. عراقی ها جسدش را برده بودند... و جمشید برای همیشه شد.... 💐🌾💐🌾💐 🌷🌷🌷🌷🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم😭😭 یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»تو که چیزیت نشده بابا!😳😳 تو الان باید به بچه‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! 😡 ببین بغل دستی است نداره هیچی هم نمی‌گه،..... این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود!😳😳😳 بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا.😂😂😂😄 ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﻧﺪ ..,...🌹🌺........ : ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ(ﺟﺪﻳﺪ): https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
: 🌺🖤🌺 🔆خوشا به حال آنان كه با رفتند 🔆خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و باختند! 🔆خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها💎را در خود پروراندند! 📿خداوندا، اين دفتر و كتاب را همچنان به روى مشتاقان🕊 باز، و ما را هم از به آن محروم مكن🤲 📿خداوندا، كشور ما🇮🇷 و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند به ، تو خود اين چراغ پر فروغ✨ را حافظ و نگهبان باش. 🌷☘🌷☘🌷 ﺑﻪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﻣﺰﻳﻦ و ﻣﻨﻮﺭ ﺑﺎﺩ.. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ: https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
تشییــع رسول(بـرادرش) بود، به قبــر خالے کنار او اشــاره کرد و گفت: این هم برای مــن...😳 میگــفت: شـــرم میکنـــم در برابر اباعــبدالله(ع) با بر بدن حاضــر شــوم...😔 به دنیا آمـــده بود، از قربانگاه عشق هم بے ســـر برگشت تا پیش و با برادرش رسول و در همان قبرے که گفته بود، باشــد..✅ 🌹🌷🌹 تولد: عید قربان . ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﻗﻤﺮﻱ ﺗﻮﻟﺪ سمت: فرمانده تخریب و فرمانده آموزش لشکر 19 فجر ☘🌹☘🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم😭😭 یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»تو که چیزیت نشده بابا!😳😳 تو الان باید به بچه‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! 😡 ببین بغل دستی است نداره هیچی هم نمی‌گه،..... این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود!😳😳😳 بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا.😂😂😂😄 ﺑﻘﻴﻪ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺷﻮﻧﺪ😂 .....,...🌹🌺........ : https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
🕊 🍃پسرم خيلي و بود. محبت خاصي به همه ي خانواده داشت و با بقيه ي بچه هايم فرق مي كرد. با اين كه در تهران سـاكن بـود و كمتـر وقـت مي كرد به شيراز بيايد، اما هر فرصتي پيش مي آمد، به شيراز مي آمـد و ي مانده ي ما را انجام ميداد. 🍃بار آخري كه سوريه بود، من اصرار كردم كه بـراي سـالگرد پـدرش نيايـد. حتي به بچه ها گفتم كه به او نگويند مراسم چه تـاريخي اسـت. امـا او بـا هـر زحمتي بود، خودش را به تهران رسانده بود و با خانواده اش بـه شـيراز آمدنـد و براي مراسم زحمـت زيـادي كشـيدند. 🍃حتـي و و مراسـم را خودشان انجام دادند. هر وقت سفره مي نشستيم، غذا را براي همه مـي كشـيد. گوشـت و مرغي اگر بود، بين همه تقسيم مي كرد و گاهي به خودش چيزي نمي رسيد. هر كس تهران كاري داشت به او زنگ ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش فرقي نداشت. 🌹شهادت ٩٣/٤/٢ 👤راوی:مادرشهید شهید مدافع حـــــرم دادالله شیبانی 🍃🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹تشییــع رسول(بـرادرش) بود، به قبــر خالے کنار او اشــاره کرد و گفت: این هم برای مــن...😳 🔹میگــفت: شـــرم میکنـــم در برابر اباعــبدالله(ع) با بر بدن حاضــر شــوم...😔 🔹 به دنیا آمـــده بود، از قربانگاه عشق هم بے ســـر برگشت تا در کنار برادرش رسول و در همان قبرے که گفته بود، باشــد..✅ 🌹🍃🌹 : عید قربان سمت: فرمانده تخریب و فرمانده آموزش لشکر 19 فجر 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🕊 🍃پسرم خيلي و بود. محبت خاصي به همه ي خانواده داشت و با بقيه ي بچه هايم فرق مي كرد. با اين كه در تهران سـاكن بـود و كمتـر وقـت مي كرد به شيراز بيايد، اما هر فرصتي پيش مي آمد، به شيراز مي آمـد و ي مانده ي ما را انجام ميداد. 🍃بار آخري كه سوريه بود، من اصرار كردم كه بـراي سـالگرد پـدرش نيايـد. حتي به بچه ها گفتم كه به او نگويند مراسم چه تـاريخي اسـت. امـا او بـا هـر زحمتي بود، خودش را به تهران رسانده بود و با خانواده اش بـه شـيراز آمدنـد و براي مراسم زحمـت زيـادي كشـيدند. 🍃حتـي و و مراسـم را خودشان انجام دادند. هر وقت سفره مي نشستيم، غذا را براي همه مـي كشـيد. گوشـت و مرغي اگر بود، بين همه تقسيم مي كرد و گاهي به خودش چيزي نمي رسيد. هر كس تهران كاري داشت به او زنگ ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش فرقي نداشت. 🌹شهادت ٩٣/٤/٢ 👤راوی:مادرشهید شهید مدافع حـــــرم دادالله شیبانی 🍃🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
و قصه ما به رسید 😭😭
💢یادی از شهیدی که به دنیا آمد و عاقبت بی سر قربانی امام زمانش شد .... 🔹تشییــع رسول(بـرادرش) بود، به قبــر خالے کنار او اشــاره کرد و گفت: این هم برای مــن...😳 🔹میگــفت: شـــرم میکنـــم در برابر اباعــبدالله(ع) با بر بدن حاضــر شــوم...😔 🔹 به دنیا آمـــده بود، از قربانگاه عشق هم بے ســـر برگشت تا در کنار برادرش رسول و در همان قبرے که گفته بود، باشــد..✅ 🌹🍃🌹 : عید قربان سمت: فرمانده تخریب و فرمانده آموزش لشکر 19 فجر 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید