eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
48 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇.. تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مهربانی و عطوفت وی با سایر همکاران مخصوصا کارکنان زیر دست،زبانزده همگان بود و با کبر و غرور میانه ای نداشت. 🔹وقتی می دید برای کسی مشکلی پیش اومده گویا برای خودش مشکلی حادث شده و تا رفع آن از پای نمی نشست 🔹بنا به نقل قول از خانواده و همکاران وی،مصطفی از ظواهر دل فریب دنیا دل کنده بود،بخش عمده ای از درامدش را صرف کمک به نیازمندان می کرد و از اینکه میدید با سختی و زحمت خود می تواند آسایش و رضایت دیگران را فراهم کند خرسند می شد مصطفی فعال پور 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود اجر شهادت ببرید
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درجه‌هاشو برداشت و گفت: من دیگه سرهنگ نیستم... ‌‌‌‌_____________ مجتبی ذوالفقارنسب 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید 👆👆👆
49.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سردار شهید حاج عبدالله رودکی را بیشتر بشناسیم . . . 🔸به مناسبت سالگرد شهادت سرباز جهانی حضرت روح الله دریادار شهید حاج عبدالله رودکی... . نشردهید یاد شهید زنده شود 🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضو کانال شهداي شیراز شوید👆👆
🔰یــک روز با علاقه و احســاس عجیبــے پیش مــن آمد و گـفت: داده ام داخل چــتر پروازم را «یازهــرا(س) بنویــسند، مے خواهم وقتــے در آســمان ، بالاےسرم را نگاه مے کنم ، جز نــام حضرت زهــرا(س) نبــینم. 🔰او هــر وقت می خواســت کسی حرفش را کامل و بدون چون و چرا قبول کند می گفت: «به زهــراے اطهـــر» حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷🌱 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔸برخورد جالبِ شهید با دختری که بدحجاب بود... ♨️روز ولادت حضرت‌ زهرا (س) مثل همیشه سجاد با روی خوش از سرِ کار اومد. بهم گفت: خانوم! راضی هستی هدیه‌ای رو که پادگان به‌ عنوان روز زن داده؛ بدم به کسی‌ که نیاز داره؟ گفتم: آره! من از خدامه. تازه چادر خریدم و فعلاً نیاز ندارم... اون روز نپرسیدم چادر رو برا کی می‌خواد. تا اینکه بعد از شهادتش یکی از دوستاش گفت: توی دانشگاه یکی از دخترها حجاب مناسبی نداشت. سجاد یه نفر رو فرستاد تا باهاش حرف بزنه. اون دخترخانوم هم گفت: بخاطر مشکل مالی نمی‌تونم چادر بخرم... سجاد تا اینو شنید، چادری‌ که هدیۀ‌‌ روزِ زن واسه من بود رو براش بُرد؛ و الحمدلله از اون روز چادر سرش میکنه... 📚 به نقل از همسر شهید ‌‌‌‌_______________ :گلزارفراشبند https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆 برای ترویج فرهنگ شهدا، مطلب را نشر دهید
💠سیره شهیــــ❤️ـــــد ♨️در همان کودکی رفتارش ویژه بود ... محمدمهدی ۵ یا ۶ ساله بود که نزدیک‌های نوروز به خرید رفتیم و او یک کفش کتانی متمایل به سبز را انتخاب و آن را خرید، وقتی در کوچه و در کنار بچه‌های دیگر آن را می‌پوشید و می‌دید که بقیه نیز کفش او را دوست دارند اما به دلیل نداشتن توانایی خرید، دمپایی به پا می‌کنند نوبتی کفشش را به پای دوستانش می‌داد. چند روز که از خرید کفش گذشت دیگر آن را نپوشید و گفت: چون دوستانم مانند آن را ندارند من هم دیگر نمی‌توانم آن را به پا کنم. ♨️با یارے دوستان و خیرین مبلغے را جهت ڪمڪ به فقرا جمع آورے ڪرده بودیم. یڪ شب با تهیه ی بسته هاے مواد غذایے در حال توزیع در بین خانواده هاے نیازمندان بودیم. 🌹 به درب خانه ای رسیدیم ڪه در آن خانواده ای با دو فرزند معلول، پدرے بیمار و مادرے رنج دیده زندگے می ڪردند. پس از آنڪه بسته ی مواد غذایے را به دست آنها دادیم گفتند: اینها از طرف چه ڪسے است؟! گفتیم از طرف شهید فریدونے.❤️🌹 با شنیدن نام محمد، شروع به گریه و زارے ڪردند.😭😭 بعد از مدتے گریه هق هق ڪنان گفتند. محمد درهفته چند بار به ما سر میزد با ڪودڪانم بازے میڪرد و آنها را استحمام میداد. از وقتی محمد شهید شده، ڪارمان زار است. ما خوبی او را فراموش نمے ڪنیم... 🌸🌿🌸🌿 : شهرستان فسا 🌹🍃🌹 : @shohadaye_shiraz با مطلب با لینک کانال دیگران را به جمع شهدای شیراز دعوت کنید
♨️دل‌سوز بود... مهربان... احترام پدر و مادر را در جان و دل جای داده بود. هیچ‌گاه از سختی‌های جبهه برای خانواده نمی‌گفت. همیشه با لبخند، با آرامش، می‌گفت: «همه‌چیز خوبه، همه‌چیز هست...» اما یک بار، در خلوتی خواهرانه، پرده از واقعیت برداشت: «بعضی وقتا از گرسنگی، مجبور می‌شدیم علف بخوریم... ولی به مادر چیزی نگو، نکنه دلش بلرزه، نکنه ناراحت بشه...» او از همان بدو تولد فرق داشت... چنان پاک و آرام بود که مادرش، دلش نیامد فامیلی‌اش را به نام پدر بنویسند. از پدر خواست که نام خانوادگی نوزاد، به اسم خودش، نامِ مادر، ثبت شود... 🍃🌸🍃 شهید، از همان آغاز، با همه فرق داشت... با دنیا فرق داشت... با خاک فرق داشت... و رفت تا شبیه ما نماند... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ @shohadaye_shiraz نشردهید
🔸نابغه‌ای که آمریکایی‌ها خواهانش بودند... ♨️روز میلاد پیامبر(ص) متولد شد و اسمش رو گذاشتند رسول... بخاطر استعداد ویژه‌اش‌‌ همیشه ممتاز بود و توی رشته‌های مختلفی مثل شنا، کشتی، دومیدانی و وزنه‌برداری مدال گرفت. حتی توی مسابقات تیراندازی کشورهای عضو پیمان “سنتو” مقام اول رو کسب کرد... ارتش اعزامش کرد آمریکا برای گذروندن دوره‌های عالی نظامی. اما انقلاب شد و تصمیم گرفت برگرده ایران. بخاطر توانمندی زیادش آمریکایی‌ها بهش مدرک نمی‌دادند، تا نگهش دارند. وقتی هم برگشت؛ اشک شوق ریخت و به خانومش‌ گفت: فکر نمی‌کردم بتونم برگردم ایران و سرباز امام زمان(عج) بشم. آخرِ سر هم داوطلبانه رفت کردستان و همونجا شهید شد. ‌‌‌‌____ رسول عبادت :گلزارشیراز،قطعه ۳ بیت المقدس ردیف۷ 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ، دیگران را به جمع شهدای شیراز دعوت کنید
🌹 نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد. نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند. 🌹نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد و آخر هم فدایی بی بی شد... قدرت اله عبودی 🌷 ولادت🎊 🌷🌱🌷🌱 : @shohadaye_shiraz
💠 می گفت خانم، همه چیز از لقمه حرام شروع می شود. اگر خودت لقمه حرام بخوری یا به فرزنداتت بدهی، بالاخره یک جا اثر سوء خودش را نشان می دهد. خودش لقمه حرام که هیچ، لقمه شبه ناک هم نمی گذاشت به فرزندان و خانواده اش برسد. گاهی به خانه آشنایان دعوت می شدیم. وقتی بر می گشتیم، می گفت: به نظرت اینها اهل خمس بودند؟ اگر احتمال می داد که این خانواده که مهمانشان بودیم، اهل خمس نیستند، می پرسید به نظرت ما چقدر منزل این ها غذا خوردیم. همین جور حدسی معادل ریالی طعامی که ما در این مهمانی خورده بودیم و خمس آن را حساب می کرد. تقریباً هر بار که پیش آقای دستغیب می رفت، مقداری خمس به ایشان می داد. می گفتم علی مگر مجبوری که منزل کسانی که می دانی و مطمئن هستی که اهل خمس نیستند برویم. خوب نرویم، که اینقدر به خاطر خمس دادن در زحمت نیافتی! می گفت: خانم نمیشه، همان قدر که خمس واجب است، صله رحم هم واجب است. می رویم، اگر در لقمه ای شک کردیم، خودمان خمسش را می دهیم. علی کسایی 🌹🍃🌹🍃 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠رضا, نیروی اطلاعات عملیات لشکر المهدی(عج) بود.وقت هایی که خبری از عملیات نبود, می امد شیراز و در حوزه درس هایش را می خواند. چند ماه قبل از عملیات صدایش می زدند می رفت برای کارهای شناسایی, برای همین در مورد زمان عملیات ها اطلاع دقیقی داشت. درس ما به معالم رسیده بود. من هم دنبال کارهای اعزام به جبهه بودم. رضا وقتی فهمید, گفت کجا؟ گفتم جبهه! گفت فعلا خبری نیست, نرو, هر وقت عملیات بود خودم خبرت می کنم! گفتم دلم گرفته, هوای جبهه کرده, نمی تونم توی شهر بمونم! گفت:اگر تو درس معالم بخوانی و شهید شوی درجه ات بیشتر است یا بدون معالم شهید شوی؟ گفتم خوب بدانم! گفت: پس درست را تمام کن بعد برو! خودش معالم را که تمام کرد, رفت و شهید شد! 🌱🍃🌷🌱🍃 علی رضا شیخ پور شیرازی https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
♨️ اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید،سوسولیه! ترکیب هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم. از آن روز نامش شد محمد هادی. 🌷🍃🌷 محمد هادی استوار https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ،دیگران را به کانال شهداي شیراز دعوت کنید