#یاڪریم_آل_طاها💚
🍃حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند
🍃حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم
میان کوچه و گودال بی جواب بماند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع_تسلیٺ_باد
*#صبحتون _شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
😳ﻗﺒﺮ ﻋﺠﻴﺐ ﻳﻚ ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ 😳
#ﻭﺻﻴﺖﻧﺎﻣﻪ_ﺷﻬﻴﺪﻓﺨﺎﺭ✍:
قبر حقیر به یاد مظلومیت چهار امام در بقیع ﺧﺎﻛﻲ و بی نام و نشان در میان شهدا جای دهید شاید این بتواند مظلومیت شیعه را اثبات و از گناهان حقیر بکاهد..."
#شهیدصمدفخار
#شهدای_فارس
#ﺷﻬﺎﺩﺕ: ﺷﻠﻤﭽﻪ ﻛﺮﺑﻼﻱ 5
🌱🌹🌱🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#یادنامه_شهید_باقر_سلیمانی*
*#بازآفرینی_غلامرضاکافی*
*#قسمت_پانزدهم*
.
خاطرات مکتوب شهید
1⃣
چند روزی می شد که جنگ شروع شده بود و خبرش توی همه کشور پیچیده بود و یه جورایی همه را به تب و تاب انداخته بود ،ما هم مثل مرغ بسمل دلمون پرپر می زد برای جبهه.
دنبال راه و چارهای بودیم تا خودمون را لااقل برسونیم اهواز.
خلاصه خشت برامون شده بود زندان،شده بود چهاردیواری کوره ،ما مثل خشت خام توی اون می سوختیم.
راستی بگم که آموزش بسیج هم دیده بودیم. زیر نظر علی اکبر پیرویان،بیشتر حرصمون هم از این جهت بود که یه چیزایی از جنگ و تفنگ حالیمون بود.
شهادت یکی از بچههای خشت یعنی سید نصیر حسینی آتیش ما را تیز کرد . با اون تشییع باشکوه ای که شد و ما تدارک شب هفتش بودیم.
همان روز هم رادیو شیراز پیام آیت الله دستغیب را پخش کرد که مردم مخصوصاً جوانها به جبهه برن.
یکی دو تا از بچه ها اومدم سراغ من که باقر چیکار کنیم؟!
تصمیم گرفتیم که سیدمحمد هاشمی را بفرستیم کازرون تا جریان اعزام ما را درست کنه.او هم انگار که از خداش باشه دست و پاش رو زود جمع کرد و رفت کازرون.
ساعت ۵ بعد از ظهر بود مردم جمع شده بودند توی صحن امامزاده علی که حالا تربت شهدا همونجاست.
ماشین سیاهپوش شده بود و نوار قرآن از بلندگو پخش میشد،طوری قرآن میخواند که احساس کردم همه مرده ها از قبر پا شدند و این ولوله مال روز قیامته!
هرکسی به طرفی می گریخت. بعضیها هم نامه عملشون دستشون بود. منم تو فکر مراسم بودم و تو فکر سید نصیر و غبطه میخوردم به حال و روزش.
میگفتم: « خوش به حالت ببین همه قبرستون به احترام تو پا شده این مردم وایسادن فقط به خاطر تو»
یک وردی هم افتاده بود به زبونم که :« سید نصیر دستم را بگیر»
هول و هراس قیامت از جونم ریخت وقتی دیدم هاشمی از کازرون برگشته. بغلش گرفتم و دو سه بار پرسیدم: «چی شد؟!»
بازویم را از دور و بر جدا کرد و گفت: صبر بده بابا! چرا هول کردی؟! شش نفر از ما را که دور دیده ایم خواستند.
۶ نفر یعنی خود سید محمد و من با سید عبدالرضا ساجدی و عبدالمجید قاسمی و آنطور که یادم هست سید ابراهیم حسین زاده و غلامعلی سلیمانی.
حال هیچکدوممون طوری نبود که معطل کنیم.مراسم هفته تمام شد یکی یک سال که نصفه نیمه زدیم به کول و راهی کازرون شدیم.
ادامه دارد ....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهداي غواص...
🗓روايت #حجت_الاسلام_جوشقانيان
از حال و هواي غواصان شهيد
#شهداشرمندهام
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫
🌷سر شب بود که گردان ما به خط شلمچه وارد شد و پشت دژ مستقر شد. گردان را که مستقر کردم به سنگر تاکتیکی در خط رفتم. دیدم محمد به نماز ایستاده است. نگاهی به ساعت کردم. نزدیک ساعت 8 شب بود. مطمئن بودم نماز مغرب و عشاء را خوانده است. برگشتم. گویی صدایم را شنیده بود، صدایم زد. گفتم: محمد، این چه نمازیه؟
با نگاه محجوبش گفت: شاید امشب، درگیر و دار عملیات، نافله شبم قضا شد!
فهمیدم نافله شب را پیش پیش می خواند.
راوی محسن کشاورز
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
آقا حامد سال ها به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد.
#شهید_مدافع_حرم
#حامد_جوانی
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣
🌱🌷🌱🌷
کانال شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
#مِهرشهدایی
#به_نیابت_امام_زمان عج و شهدا
#نذرظهــورمنجےموعــود عج
🔻🔹🔻🔹🔻
🚨تهیه ۷۲ بسته لوازم التحریر جهت دانش آموزان نیازمند🚨
به توجه به نزدیکی ماه مهر و آغاز مدارس، به لطف حضرت زهرا(س) جهت ۷۲ دانش آموز نیازمند شناسایی شده اقدام به تهیه بسته های لوازم التحریر به ارزش هر کدام ۲۰۰ هزار تومان می نماییم
🔹🔸🔹🔸🔹
شماره کارت جهت مشارکت👇👇
6037997950252222
*بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام*
🌱🌹🌱🌹
تلفن هماهنگی:
۰۹۰۲۴۱۶۸۹۸۸
⬇️⬇️⬇️⬇️
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام شیراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
آنچه روشن بکند صبحِ مرا،🌤️
خندهی توست...♡(:
در غیابت دلِ من،
بی نفست میگیرد...💔
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
جلیل گفت: امشب دعا ڪن شهید بشم، از سر و ڪله له شده هم خوشم نمیاد، فقط یه تیر بخوره قلبم!
- دعا میڪنم اجر شهید ببرے!
- نه،همون ڪه خواستم.
شب بعد یه تیر نشست به قلبش.😢🌹
جریان را براے برادرش جلال گفتم.
گفت: به خون داداشم، برا منم دعا ڪن شهید بشم, ڪنار داداشم خاڪم ڪنند!
دعا ڪردم,همان شد.🥀😔
#شهیدان_جلیل_و_جلال_عبدی
#شهدای_فارس کوار
🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #یادنامه_شهید_باقر_سلیمانی*
* #بازآفرینی_غلامرضاکافی*
* #قسمت_شانزدهم*
.
خاطرات مکتوب شهید
1⃣...... سه چهار روز هم اونجا موندیم امروز و فردا می کردیم و دل توی دلمون نبود که الان می پریدیم یک ساعت دیگه می پریدیم اینو هم بگم که توی اون چند روز حاج سید ابراهیم مریض شد و برگشت. غلام علی هم اداره اش رو نتونست راضی کنه مجبور شد برگرده.
سید محمد هاشمی هم به خاطر نا خوشی که داشت و مخالفت مادرش نیامد.
القصه شدیم سه نفر و بعد از چهار روز با بچه های کازرون آزمون اهواز شدیم. انگار نه انگار که داریم میریم جنگ ! نه کفش و کلاهی ، نه تیر و تفنگی! در حقیقت از یک فانوس نسخه یا یک بند حمایل یا لااقل یک دست لباس خاکی بی نام و نشان.
با لباس شخصی و یکی دو تفنگ« ام یک »و« برنو »که معلوم نبود کاری از ایشان بیاید یا نه ، حرکت کردیم. من هم یک برنو بلند دستم بود.اما به جای همه چیز استقبال گرم و پرشور مردم مثل کوه پشتم آن را محکم کرد.
فردای آن روز به اهواز رسیدیم و اوایل صبح بود و هوا پاییزی. نسیم خنک خستگی ما را از تنمون میگرفت. ردپای خواب هنوز روی پلک هامون پیدا بود. اتوبوس از پیچ و خم از چند کوچه و خیابان گذشت تا این که در کنار تابلو بلندی توقف کرد که بر سر در ساختمانی نصب شده بود.:«مدرسه پروین اعتصامی»
دو روز توی اون مدرسه بودیم. سید عبدالرضا هم رفت بیمارستان و برگشت ، چون توی راه به سختی مریض شده بود. همه چیز برای من تازگی داشت. روحیه برادرا ، برخوردها ، نمازها و دعاها و شور و حال عاشورایی بچه ها.
فقط ما نبودیم .هادی غفاری ۲ هزار نفر را از تهران آورده بود اهواز ، اما چون سپاه اسلحه نداشت معطل مانده بودند. خودشان میگفتند دو هفته است که منتظریم. اما ما ۸۰ نفر بودیم که حداقل اسلحه چماقی مثل «ام یک» و« برنو »داشتیم و همین تفنگهای بیمقدار سبب خیر شد و تصمیم گرفتند که ما را اعزام کنند.
به خط شدیم.یک جوان خوش قد و بالا با محاسن آراسته و لباس سبز سپاه که مسئول تقسیم نیرو در خوزستان بود،نیم ساعت برامون صحبت کرد و نقشه و موقعیت جنگی سوسنگرد و هویزه را برامون تشریح کرد. او گفت که شما را میبرند هویزه و زیر نظر سپاه سوسنگرد کار می کنید.
اون موقع دشمن توی «دبّ حردان» بود و اطراف هویزه و بستان هم دستش بود.خلاصه با شبیخون کلی از مرز اومده بود جلو.
این جوان خوش قد و بالا هم که همه بهش می گفتند برادر سید، بعدا فهمیدیم سید حسین علم الهدی است و بعد از اون دیگه اسم این عزیز را بیشتر شنیدیم.
ادامه دارد ....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که به خاطر نماز شب، بین راه از اتوبوس پیاده میشد و سوار اتوبوس بعدی میشد
🔹️راوی سردار شهید سلیمانی
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#حاج_قاسم
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫
🌷منطقه ای که ما باید در کربلای 4 عمل می کردیم به شکل یک پنج ضلعی بود که در کانال ماهی وارد شده بود. وسط این منطقه پنج ضلعی پاسگاه کوت سواری بود، با استحکامات و کانال های بتنی و تیربار هایی که هر نقطه را می زدند. گردان محمد در ضلع غربی این پنج ضلعی وارد شده بود. به محمد گفتم از همان ضلع غربی حرکت کند و از ضلع پشتی به سمت ده پل برود. برای رسیدن به آن ضلع، محمد نیروهایش را حدود پنج کیلومتر پیاده برد. پیاده روی در آن خاک نرم و چسبنده واقعاً سخت و نفس گیر بود. پشت بی سیم به محمد می گفتم: کجایی؟ - فلان جا!
- گردانت کجاست؟ - پشت سرم.
- محمد تو فرمانده ای. گروهان یک را بفرست جلو، از اون گروهان دسته یک و از دسته یکت آر پی جی زنت جلو باشه، نه اینکه خودت بری جلو گردان راه بری.
بی سیم زد. گفت من الان روی دژ هستم.
گفتم: چند نفر را بفرست جلو!
چند دقیقه بعد، بی سیم چی اش، آقای کشمیری، جوابم داد و گفت: محمد جلوتر از همه رفت و خورد...
راوی سردار سلطان آبادی
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید بیضایی
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✍وصیت شهید:
پدر و مادر و خانواده عزیزم ...
اگر خبر شهادت من را شنیدید صبور باشید و بر من گریه نکنید و بر حسین(ع) و حضرت زینب(س) و اهل بیت و مصیبت هایشان گریه کنید ، بنده جان ناقابلی در راه اسلام داده ام ، اما حسین (ع) نه نتها جان خود بلکه تمام اهل بیتش را فدای دین و جهاد در راه خدا کرد. دعا کنید و شاد باشید که خداوند پسرتان عمار را انتخاب کرده و خوشحال و سربلند باشید
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدعماربهمنی
#سالروز_ولادت 🌹
#شهداے_فارس
🌷🍃🌷🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 #مراسم *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹
🏴
🏴گرامیداشت سالگرد شهادت شهید محمد صادق استعجاب 🏴
🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹
💢 #بامداحی *کربلایی مجتبی نادرزاده* 💢
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۲۵شهریور ۱۴۰۰ /از ساعت ۱۸*
⬇️⬇️⬇️⬇️
*مراسم در #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔹🔺🔹🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
『♥️͜͡🌱』
•
✨چشـم هـآیِ یِکـ شَهیـد؛
حَٺےاَز پُشـٺِقــآبِشیشِـهای؛
خیـࢪه خیـره دُنبـآلِ ٺُوسـٺ؛
کِھ بِـ گُنـآه آلـودِه نَشــوی..🥀
🌱بِـ چشـمهآیَـش قَسَـمـ
او تو رآ مےبینَــد:)♥️
#شهید_محمد_صادق_استعجاب🕊️
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#شهیدجهانپورشریفی
#اولین شهید مدافع حرم استان فارس
#سالروز_تولد: ۱۳۵۷/۶/۲۵.
#سالروز_ازدواج: ۱۳۸۰/۶/۲۵.
#سالروز_شهادت: ۱۳۹۲/۶/۲۵🌹
🍃🌷🍃🌷
#وداع_آخر
مشغول حاضر شدن برای رفتن به کلاس قرآن بودم و حواسم نبود با پدر خداحافظی کنم. داشتم بند کفش میبستم که بابا آمد «زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میروم ماموریت» مرا در آغوش گرفت و بوسید. اشکهای بابا را به خاطر دارم که گویی از شوق شهادت که میدانست نزدیک است روی صورتش ریخت، او خودش را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود.....😭
راوی : دخترشهید
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #یادنامه_شهید_باقر_سلیمانی*
* #بازآفرینی_غلامرضاکافی*
* #قسمت_هفدهم*
.
خاطرات مکتوب شهید
1⃣......دمدمای غروب بود که سوار ماشین شدیم و به طرف سوسنگرد و هویزه .طوری که وقتی از شهر اهواز بیرون زدیم دیگر هوا تاریک شده بود.
وقتی که از حمیدیه رد میشدیم نیروهای خودی را میدیدیم که سنگر ساختن و سنگر گرفتن. تانک های سوخته زیادی هم دیدیم که کنار جاده افتاده. ساعت ۱۰ شب بود که رسیدیم هویزه و با اجازه داروغه در مسجد خوابیدیم
فردا صبح همراه با چند گروه اعزامی دیگه در ساختمان جهاد سازندگی مستقر شدیم. شهر هنوز سرپا بود و مردم هم به زندگیشون مشغول بودند و به قول معروف هیچ خبری نبود .
حال و هوای آن روزها گفتنی نیست ..جون خورزو برای من که خیلی جالب بود. اصلاً فکر میکردم توی رویام یا دارم خواب میبینم. این صفا و صمیمیت اون شوق و شعف اون حال و هوا که بین آدمهای معمولی اصلاً پیدا نمیشه. هر چه بود واقعاً کار خدا بود،باطن صاف بچهها بود که به بروز کرده بود. حلاوت آن روزها را هنوز زیر دندون مزه مزه می کنم. لبخندشون ، شوخی هاشون شجاعتشون.
فرماندهی ما از کازرون که حرکت کردیم شهید عزیز علی اکبر پیرویان بود . برادر اصغر گندمکار هم فرمانده نیروهای بود که هویزه بودند ما هم شدیم مسئول تدارکات
چند روزی گذشت تا اینکه یک شب صدای توپ خانه ها شدیدتر شد و بیشتر به گوش میرسید. فردا صبح رفتیم سراغ صبحانه مردم توی خیابون دویدن طرف ما و هم مرتبط می پرسیدند: «سوسنگرد چه خبره؟!»
معلوم بود که هول و هراس دارند و نگرانند. بعضیها به فکر کوچ بودند با من از همه جا بی خبر.آمدیم قبل از صبحانه را تقسیم کردیم و زودتر از هر راهی سوسنگرد شدیم. اسماً برای غذا اول میخواستیم بدونیم چه خبره.
وارد سوسنگرد شدیم امان سوسنگرد دیروز و پریروز. شهر خلوت شده بود .کسی سبزی و میوه جان می زد دسته ماهی فروش ها از موج افتاده بود مردم دسته دسته رو به دهات مالکیه و فاریع و روستاهای اطراف بار بسته بودند . هم گل به گل شخم شده بود با خمسه خمسه و خمپاره و توپ های دوربرد.
خلاصه خودمونو رسوندیم به سپاه. دریغ از یک نگهبان خشک و خالی. یک راست رفتیم سراغ آشپزخونه . دو تا دیگه پلو چمباتمه زده بودند روی اجاق خاموش سرد و سول. غذا را بازدید و با عجله برگشتیم هویزه زیر باران گلوله و جعلنا می خوندیم و هر لحظه منتظر بودیم که بریم روی هوا.
دیدم که دشمن جاده اهواز را گرفته و قصد داره حلقه محاصره را تنگ کند. بچههای سپاه با یک تعداد نیروهای مردمی و ژاندارمری بیرون از شهر در حال مقاومت بودند.
با رسیدن ما برادر گندمکار سوار موتور شد و ناهار نخورده رفت سوسنگرد. ساعت دو و نیم عصر بود که برگشت و گفت: «یالا پاشید و سایل و مهمات را جمع کنید باید بریم سوسنگرد، اگه شهر سقوط کنه خود به خود می رفتیم تو محاصره»
آماده شدیم. منم تفنگ ژ۳ را که با برنو عوض کرده بودم آماده کردم.هیچ کدوم از بچه ها لباس نظامی نداشتند از قمه و فانوسقه و کلاه آهنی و بند حمایل پوتین و اینجور چیزها هم هیچ خبری نبود. فقط من بودم که هم لباس داشتم هم از خونه قمقمه و فانسقه کوله پشتی با خودم آورده بودم.
وقتی که آماده شدند رفتم در تدارکات را باز کرد و بچه ها را صدا زدم: «بیایید هرچی میخوای بردارید»
مقدار جیره جنگی بود هندوانه ،انار، کمپوت و نون بلوری.
بچههای مقداری خوردن به هرچی که تونستن با خودشون برداشتن البته جیب ها هم خیلی جا نداشت چون پر بود از فشنگ.
بالاخره با این همه عجله کردیم ساعت دو و نیم شب سوار ماشین شدیم به طرف سوسنگرد. مدتی میشد که راه افتاده بودیم صداهای نامفهومی هم به گوش می رسید که البته جهتش را نمی شد تشخیص داد.
ادامه دارد ....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
⚘﷽⚘
پنجشنبه است...
وباردیگر
مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند...
دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند
و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند...
#پنجشنبه_های_عاشقی💔
#باز_پنجشنبه_ویاد_شهدا_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
👇👇
اﮔﺮ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻬﺪا و ﻣﺰاﺭ ﺷﻬﺪاﺳﺖ ....
آماده زیارت بشو.... دلت را روانه گلزار بکن...
🚨
آنلاین بشوید....
زیارت آنلاین گلزار شهدا انجام دهید و زیارت عاشورا بخوانید
⬇️⬇️
http://heyatonline.ir/heyat/120
💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫
🌷 یک سنگر عراقی که روبروی کانال بود و به شدت مقاومت می کرد. هرچه بچه های آر پی جی زن جلو می رفتن، نمی توانستند این سنگر را خفه کنند. دو تا بی سیم چی دیگر هم کنار محمد بودند که هر دو آنها با تیر همین تیربار شهید شدند. فرمانده یکی از گروهان های گردان امام رضا علیه السلام به اسم آقای امیری، آن سنگر را زد، اما خودش هم شهید شد. از این سنگر که رد شدیم، حالا محمد جلوترین فرد گردان به سمت جلو حرکت می کرد. ناگهان تیرباری از سنگرهای سمت چپ ما شروع به کار کرد. من خم شدم. وقتی دوباره خواستم قامت راست کنم دیدم محمد چرخید، در آغوشم افتاد. به آرامی محمد را به پشت کف کانال گذاشتم و سرش را روی زانوی راستم گذاشتم و مضطرب گفتم: چی شد؟ دست راستش به سینه اش اشاره می کرد، با لحن سوزناکی گفت: قلبم!
رفتم روی بی سیم حاج قاسم با بغض خواستم بگم اسلام نسب عاری شد. دیدم محمد گوشی را محکم از دستم بیرون کشید... چشمم رفت روی صورتش
همان لحظه دیدم روح از بدنش خارج شد و جان داد.
راوی محمود کشمیری
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهدای غریب شیراز
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگا
وارد لینک زیارت شوید
زیارت عاشورا در حال برگزاری است...
👇👇👇
http://heyatonline.ir/heyat/120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #نماهنگ #جاماندگان #اربعین
🍃رفیق جا نمونی
🍃بره اسم تو بین جامونده ها
🎤 #محمد_سامانی
👌بسیار دلنشین
🏴
#شب_جمعه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ع
🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🏴🏴🏴🏴
اجتماع جامانده های اربعین...
🏴🏴🏴🏴
قرائت #زیارت_اربعین و
برپایی موکب های اربعین در کنار قبور مطهر شهدا در روز اربعین
💢 #دوشنبه ۵ مهرماه/ از ساعت ۱۶💢
♻️ #دارالرحمه_شیراز/گلزارشهدای_شیراز
🔻🔻🔻🔻🔻
هیئات مذهبی و گروههای جهادی جهت برپایی موکب های اربعین در روز اربعین با شماره زیر تماس بگیرند 👇
۰۹۳۷۰۷۹۹۴۷۸
🔻🔻🔻🔻🔻
شماره کارت جهت #مشارکت در برپایی موکب اربعین:
5859831020197330
بانک تجارت. بنام محمد پولادی
🔹🔹🔹🔹🔹
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
و
دیگر هیئات مذهبی و انقلابی شیراز
🏴🏴🏴🏴
مبلغ مجلس شهدا باشید...
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#سلام_امام_مهربانم❤️
فقیر گوشه نشین محبتت هستم
بساز،با دل آنکه فقط تو را دارد💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌹می گفت: من هیچ راهی جز شهادت ندارم.
من باید به زور هم شده شهادت را از خدا بگیرم و می گیرم. این سفره اگر جمع شد، دیگه گیرمان نمی آید.
می گفت وای به حال ما اگه جنگ تموم بشه و ما شهید نشده باشیم، آن زمان از حسرت ﺁﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺸﻴﺪ...
🌹گفت دلم گرفته بریم گلزار شهدا.
مثل همیشه دوری در قبور شهدا زد، تا رسید به قبر برادرش. می گفت: ببین کنار مهدی یک جای خالی هست، این جای من است😞.
کسی را اینجا خاک نمی کنند، چون سندش را به اسم من زده اند.
همین جور هم شد. وقتی در کربلای 4 شهید، جنازه اش، همان جا که می گفت دفن شد.😭
🌱🌹🌱
#شهیدمحسن_ظرﻳﻔﻜﺎر
#شهدای_فارس
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*ﺟﻬﺖ ﺁﺷﻨﺎﻳﻲ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺑﺎ ﺷﻬﺪاي ﻏﺮﻳﺐ ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻴﺮاﺯ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺭا ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻛﻨﻴﺪ* 👆