4_5830104060606286838.mp3
964.4K
خیلی وقتها مذهبیها ساکت و خاموشن ، اصلا معلوم نیست هستن اینهمه در فضای مجازی وقت می ذاری ، چقدر از صفحات مذهبی حمایت میکنی؟
_ استادپناهیان .
#پادکست
ان شاءاللّٰه صابر باشید،
هر وقت در تنگنا قرار گرفتید
خدا کمکتان می کند
خدا غفور است
بزرگ است، صانع است
بیشتر از خودمان ما را دوست دارد
منتهی دوست دارد که ما
دعا کنیم تا خودمان بهره ببریم!🌱
| استاددولابی |
@shohadayeegomnamm
غدیر مهم تر از عاشورا.mp3
961.1K
غدیر مهم تر از عاشورا!!!
27 روز تا عید غدیر💚
@shohadayeegomnamm
4_6044109391769111958.mp3
10.38M
- دیدمت و نشناختم .. !
اللهمعجللولیکالفرج 💚🌱
@shohadayeegomnamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 *ذکرهایی برای رفع دلشوره و غم*
👤 استاد عالی
🖇زندگی به سبک شهدا♥️🌱
#شهید_عباس_بابایی
#بخش_چهارم
3 ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورهایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «عباس چرا من، مثل سایر خانواده ها در شهادت ها سهیم و شریک نباشم؟» عباس که گوش هایش را تیز کرده بود، گفت: «خب ادامه بده؛ بقیه اش را بگو و این که دیگر چه احساسی داری!» و این در حالی بود که من اصلا متوجه نبودم که چه می گویم.
عباس یک لحظه فرمان را رها کرد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و در حالی که می خندید، گفت: «خدای! شکر. سپاسگزارم که چنین حالتی را در قلب همسرم انداختی.» عباس که دعا کرد، قلبم ریخت و پیش خود گفتم: «خدایا! من چی گفتم و چرا این حرف را زدم؟!» اما دیگر کار از کار گذشته بود و یک لحظه احساس کردم عباس را از دست داده ام. عباس هم رو به من کرد و گفت: «خیالم راحت شد. دیگر احساس می کنم که تو مرد شده ای و از این لحظه، فرزندانم را به تو می سپارم و هر چهارتای تا را به خدا!»
(راوی: صدیقه حکمت، همسر شهید)
@shohadayeegomnamm