eitaa logo
شهدای ایران
143.4هزار دنبال‌کننده
64.1هزار عکس
32.1هزار ویدیو
23 فایل
این کانال متعلق به پایگاه خبری شهدای ایران است www.shohadayeiran.com ارتباط با ادمین eitaa.com/shahid87 فقط تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/656146463C00fe549c86 ارتباط با سردبیر #شهدای_ایران eitaa.com/shohada_admin1 تلفن تماس: 09102095699
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 وقتی خبر شهادت سردار شهید حمیدرضا نوبخت را به همسرش دادند... ( 🎥 از از لحظه‌ی خبر به در پایگاه شهید بهشتی ...) . 🔹حمیدرضا نوبخت از فرماندهان شجاع لشکر ویژع ۲۵ کربلا بوده که در ۱۳۶۶/۱/۱۸ در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای هشت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از سالها مفقودالاثر بودن در ۱۳۷۴/۸/۱۲ تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم بابلسر به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 ویژه ۲۵ ؛ ( : _فاو ۱۳۶۴ ) . ▪️بعد از پيروزي انقلاب، هميشه در كردستان بود. يك روز مادرش به او گفت: زنت جوان است و بچه‌ات كوچك. اين‌ها هم خانه و زندگي دارند. حسين‌علي در جوابش گفت: اگر قرار باشد كه من كنار زن و بچّه خودم لذت‌هاي شيرين زندگي را داشته باشم، اصلاً دليلي نداشت انقلاب شود. همان جاويدشاه را مي‌گفتم، بهترين امكانات را به من مي‌داد، ولي منهاي اسلام بود. من مي‌خواهم اسلام باشد. زندگي كردن در كنار اسلام، يعني هجرت، جدا شدن از زن و بچه و همه لذت‌ها. . 📩 ای همسرم! ای همسنگر رزمم! می دانم که در تمام مراحل زندگیم برایم یک همرزم بودی و همچنین وقت را با تحمل انقلابی به تربیت فرزندانم صرف نموده ای وقتی برای یکبار هم شده از این همه ماموریتم ممانعت نکری و همیشه می گفتی چون راهت برای خداست تحملش آسان است و در نهایت مشکلات و تنگدستی ها و در تنهائی ها خدا را شکر می کردی. وصیت نامه مرا همسرم بخواند، نمازم را امام جمعه محترم - غسلم را پدرم- دفنم را پسرم و دخترم.خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 🔸مهدی گاهی می‌گفت : «مامان دعا کن من شهید بشم»، می‌گفتم آخه مادر اگر همه شهید بشن پس کی این انقلاب را نگه داره. می‌گفت «نه، اگر من شهید نشمم، چون فرمانده هستم، مرا می‌برند پشت این میزها و از آن بالا پرت می‌کنند توی جهنم، ممکن است خدایی ناکرده نادانسته کار اشتباهی انجام دهم که دیگر ندانم جواب خدا را چه بدهم»...بهمن ۱۳۶۴ ترکش خمپاره مهدی رو تو فاو شهید کرد. . 🌷 روح مهدی ملکی ویژه ۲۵ . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹مادر شهید میگفت :ناصر به من گفت: بعد از اين مأموريت، با هم براي پابوس آقا امام‌رضا(ع) به مشهد 🕊 مي‌رويم. اما او رفت و ديگر نيامد. . در عملیات کربلای 5، با این‌که زخمی شده بود و ادامه پیشروی برایش ممکن نبود، به یکی از پاسداران نکا گفت: نیروها را یکی کن و ادامه بده! به من کاری نداشته باش.» . 🦋 ۱۹ ماه ناصر ابراهیمی . .📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : مادرم! امام خميني حسين زمان ماست و تو مانند آن شب­هاي تاريك كه من در گهواره بودم و مرا شير مي­دادي، مانند آن شب­ها قلبت را متوجه خدا كن و او را دعا كن. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 . 🔸روایتی از حاج کمیل از روزهای سخت کربلای پنج و سردار حاج حسین ... . ▪️ عملیات کربلای پنج کانال پرورش ماهی اغلب نيروهاي ما شهيد و يا مجروح شده بودند و دشمن هم شروع به پيشروي كرد ،مقاومت بسيار سخت شد و هيچ اميدي براي حفظ كردن آن منطقه و حتي زنده ماندن نداشتيم، من يكباره صداي دلنشين و گرم حاج بصير را از آن سوي بي سيم شنيدم كه مي گفت: «📞فلاني من دارم ميام» من وقتي صداي حاجي را شنيدم چنان روحيه گرفتم كه اصلاً فراموش كردم از ايشان سؤال كنم با چند تا نيرو مي آيد؟! ▪️يعني به محض شنيدن صداي حاجي، قوت گرفتم و ناخودآگاه با صداي بلند به بچه ها گفتم: «حاج بصير داره مي ياد»بچه ها خوشحال شدند.مدتي نگذشت كه حاجي از راه رسيد اما نيروي زيادي همراهش نبود.جنگ به نبرد نارنجك تبديل شده بود. من سريع منطقه را براي حاجي توجيه كردم و حاج بصير وقتي در جريان اوضاع قرارگرفت رو به نيروها كرد وگفت: «به نام مقدس ۵تن آل عبا(ع)، ۵تن نيرو مي خواهم. ▪️هنوز حرف حاجي به پايان نرسيده بود كه پنج تن از بچه ها از جمع نيروهايي كه در اطراف ما بودند، بلند شدند و پشت سر حاجي كه ذكر مقدس يا فاطمة الزهرا(س) بر لبش جاري بود نيم خيز از داخل كانال رو به سوي دشمن حركت كردند. ۱۵دقيقه نگذشته بود كه حاجي به همراه آن ۵ نفر بخشي از خط سمت راست ما، كه به اشغال دشمن درآمده بود را تصرف كردند و بعد از مدتي كل خطي كه ما از دست داده بوديم را مجدداً پس گرفتن و ۲۳تن از نيروهاي دشمن را به اسارت درآوردند و فریاد الله اکبر بچه ها طنین انداز شد. .
🌹 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 🌹ایام سالگرد مظلوم و استان سردار علیرضا نوری گرامیباد... . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
📞 ؟! . با بی سیم در حال صحبت كردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می كردند كه مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت! آخرین كلمه شهید كه پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... همین كه گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان تركش خمپاره حنجره مباركش را پاره كرد و سرشان را از بدن جدا نمود. . 🌷 یاد و نام ذبیح اله عالی مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹آخرین _مکالمه_پشت_بیسیم_شهید_عالی_چه_بود ؟! . با بی سیم در حال صحبت كردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می كردند كه مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت! آخرین كلمه شهید كه پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... همین كه گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان تركش خمپاره حنجره مباركش را پاره كرد و سرشان را از بدن جدا نمود. . 🌷 یاد و نام ذبیح اله عالی مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 . 🔸 عملیات کربلای پنج بدجوری کار پیچ خورده بود.بلباسی سه شب و سه روز نخوابیده بود ، و بسیاری از اوقات ایستاده به جایی تکیه میداد و چشمانش بسته میشد.پشت خاکریز بچه های گردان امام محمدباقر و جمع کرد و شروع به سخنرانی کرد. . ▪️فرمانده آن روز از کربلا و گفت و از امام حسین.از اینکه امشب شب عاشوراست و این زمین شلمچه کربلاست.اجباری هم نیست ؛ هر کس توان ماندن نداره برگرده.هر کس هم بمونه برگشتی نداره‌.همین حین بلند شدم و گفتم : حاجی ما که میمونیم ولی شما ببین ، تعدادمون خیلی کمه ؛ خیلی ها شهید شدن ؛ نیروی نمونده واسمون.برگشت و گفت : آقای احمدی ؛ . این جمله فرمانده تو گوشم بود تا ده سال بعد وقتی استخون های پاکش از شلمچه برگشت و نگاهم به تابوت افتاد ؛ فقط زیر لب زمزمه میکردم : تکلیفه تکلیفف.... (راوی : حسین احمدی اتویی) . 🌷 (( ۱۲ لشکر ویژه ۲۵ ؛ امام محمدباقر علیرضا بلباسی .)) . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹علی اکبر رفتن و ؛ علی اصغر برگشتن ؛ یعنی همین عکس .... . 🔹وقتی رسیدی همه جا ، نسیم کربلا پیچید ، تو مگه کجا بود ...!!! . (( ۲۵ )) . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
36.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم . 🔹رفقا ؛ همیشه دوست داشتم از او بگویم از او که گمنام ترین است اما انگار نمی شد یا خودش نمیخواست.فرمانده ی شجاع گردان امام حسین لشکر ویژه ۲۵ کربلا را می‌گویم.امکان نداشت در دوران دفاع مقدس رزمنده ای شمالی اسم و آوازه او را نشنیده باشد.توفیق شد تا با همسر فداکار سردار شهید اسودی مصاحبه ای کنیم و به خودم و آقا صمد قول دادم در سالروز شهادتش منتشر خواهم کرد. . 📆 ۱۸ صمد اَسودی امام حسین ویژه ۲۵ گرامیباد ...🇮🇷🌷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور سرداران سلامی و قاآنی در مراسم تشییع شهید زاهدی -قاآنی 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 بیاد دلاور ویژه ۲۵ ... . ▪️متولد ۱۳۴۱ فومن.سال شصت به عضویت سپاه فومن درآمد.با خواهر شهیدان سید حسن و سید حسین بقایی‌نژاد، در حالیکه آن روز، روزه بود پای سفره عقد نشست.ابتدا با صوت زیبایش آیاتی چند از کلام الله مجید تلاوت کرد و آنگاه پیمان زناشویی بست و ثمره این پیوند مقدس صدیقه خانمی شد که دو ماه پس از شهادت پدر شهیدش متولد شد.▪️بعد از حضور در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس و محرم به دلیل نیاز به ایشان در امر آموزش نیروها، مسئولان وقت سپاه مدت‌ها از حضور وی در جبهه‌ها جلوگیری کردند اما حسرت از دست دادن عملیات و شهادت دوستان و پس از عملیات رمضان ماندن در پادگان آموزشی، دیگر برایش طاقت فرسا شده بود و با اصرار فراوان راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. . ▪️با همکاری دوستانی نظیر شهید نظری گردان علی بن ابیطالب (ع) را در لشکر 25 کربلا تشکیل دادند و علی خوش‌روش به عنوان فرمانده گردان، انتخاب و مشغول به خدمت شد و در عملیات والفجر 6 در منطقه عمومی چیلات واقع در دهلران، گردان وی به عنوان یکی از گردان‌های خط شکن وارد عمل شد. . ▪️شهید خوش روش با شروع عملیات بدر و انعکاس خبر شهادت فرمانده گردان امام حسین (ع) ، شهید بزرگوار اسودی، تاب ماندن در شهر را نیاورد و در روز دوم عملیات، خود را به گردان امام حسین رساند و فرماندهی گردان را بر عهده گرفت.و در 23 اسفند سال 63 با اصابت خمپاره 80 به قایق حامل علی خوش روش ، در نزدیکی پاسگاه ترابه عراق بشهادت رسید.🇮🇷 .
🌹 این شهید را می‌شناسید؟ مسئول تعاون لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. وقتی برادر زاده اش حسن در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید خیلی خوشحال بود. می گفت: طلسم شکسته شد و راه باز شد. .همیشه در تلفن به مادرش می گفت: مادر تو چطور به ما شیر داده ای که شهید نمی شویم؟ همیشه از زبان حضرت امام خمینی( ره) می گفت: شهدا تنها خدا مقامشان را می داند و بس . . ((🌷 ابراهیم وکیل‌زاده مسئول تعاون لشکر ویژه ۲۵ کربلا گرامیباد. این را بیشتر معرفی خواهیم کرد...)) . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
50.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ، که را .( 📆 سالروز شهادت سردار شهید ناصر بهداشت، فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا گرامیباد) 📩مي روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد. ميروم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با ياد او روحم را آرامش دهم... 💍 شب خواستگاری وقتی پای صحبت به جزئيات مراسم و ازدواج کشيده شد مادرم از ناصر پرسيد که برای مراسم عقد عروس چه لباسی بر تن کند ؟ شهيد بزرگوار در جواب مادرم فرمودند:لباسی که بتواند در روز تشيع جنازه من هم همان را بپوشد... . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 سبزعلی اشتر ، گردان های و انصار لشکر۲۵ : . ▪️بخاطر شجاعت و دلاوریش تو جبهه بچه ها بهش لقب علی چریک داده بودند. در عمليات کربلای۱ ديدند علی چریک با پای برهنه در حال هدايت نيروهاست. رفتند کنارش و گفتند : آقای خداداد چرا پابرهنه هستيد؟ اينجا زمين داغ و پر از سنگ و تيغ است و اگر کفش بپوشيد بهتر است. در جواب گفت : «من که از اصحاب حسين (ع) بالاتر نيستم. آنها در روز عاشورا پا برهنه بودند، می خواهم با پای برهنه به ملاقات امام حسين (ع) بروم.» . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 از وصیت نامه‌ی حاج جعفر : جهاد کنید، جهاد اکبر، علی گونه قدم بردارید، علی گونه بخوانید و علی گونه بیندیشید. . از تمام برادران و گروههای سیاسی، می خواهم آگاهانه راه خود را انتخاب کنند. برادران عزیز خودتان را آلت دست دشمن قرار ندهید. فکر کنید در این موقعیت حساس به این دولت انقلابی اعتراض می کنید به نفع چه کسی تمام می شود، معلوم است، به نفع دشمن، همان دشمنی که تو بر علیه او شعار می دهی، بدون آنکه خودت متوجه بشوی، داری به دشمن کمک می کنی.اینطور مسائل را تاریخ بارها نشان داده است. . 📷 از عملیات والفجر سال ۱۳۶۴_سردار حاج علی احمدی لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ سردار علی اکبرنژاد؛ سردار حاج جعفر شیرسوار.🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم بر آن بدنی که آخرش جمع نشد ... . آخرین حاج حسین بصیر لشکر ویژه ۲۵ با نیروهای یا رسول_ساعاتی قبل از 📆نهر کنار_بهمن ۱۳۶۴ . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
⭕️ ای که شد ... 🌹 . 🔸اگر بگویم آچار فرانسه‌ ی گردان بود اغراق نکرده‌ام. اگر یک نفر او را نمی‌شناخت و برای اولین بار او را می‌دید، خیال می‌کرد، نیروی خدماتی گردان است. چون از آرایش‌گری گرفته تا مکانیکی خودروها و ... همه را او انجام می‌داد.یک روز که داشت پلاتین انگشت‌های دستش را با انبر دست در می‌آورد، گفتم: «خلیل! چرا دستات این طوری شدند؟» خندید و گفت:«عملیات والفجر 8 با یک عراقی گلاویز شدم و او 16 تیر به شکم و دستانم زد.»گفتم:«خودش چی شد؟»گفت: «با این که منو سخت مجروح کرده بود با هزار بدبختی با سرنیزه او را از پای در آوردم.» . گفتم:- «چرا خودت پلاتین‌ها را در می‌آوری؟!»گفت: «خوشم نمی‌آد وقتم را در بیمارستان هدر بدهم.»شب عملیات کربلای 4 مثل یک شیر غران به دشمن هجوم برد. با این که دشمن از شروع عملیات با خبر بود، ولی او تا خاکریز سوم جزیره پیش رفت. وقتی او را دیدم دستانش باند پیچی شده بود. گفتم: «خلیل چی شد؟» گفت: «دوباره ترکش خوردند.» . 🕯 خلیل زالپولی اشتر لشکر ۲۵ #شهادت ۴ دی ۱۳۶۵_ شادی روحش .🇮🇷🌷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 از مرادعلی عبدالله پور درزی تیپ ۱ ویژه ۲۵ : . 📩آیا سزاوار است که ما در کنج منزل بنشینیم و از منطق حقیقت به منطق منفعت متمسک شویم؟ کسانی که می خواهند دین دار باشند، امّا قلب شان مملو از حبّ مال و جا و خانه و امکانات است، آنانی که زرق و برق دنیا قلب های شان را تیره کرده ، از یاران و دوستان امام حسین (ع) نیستند. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
⭕️ ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی بر بسیجیان خمینی چه گذشت ... . پ ن : پیکر ۲۵ جلال الدین علا الدینی و علی ترکمان_ ۱۳۶۶ .
🌹 . 📩 الهی: یک لحظه جدایی یک سال است ، یک سال وصال با تو بودن یک لحظه، مرا آرزوی یک لحظه با تو بودن است، در این ماندم که چگونه به یک لحظه بودن به تو دست بیابم.خداوندا: با تو آه درون گفتن خطاست زیرا تو خود غم دلم بهتر از من میدانی و شکر نعمت تو نکردن گناه است در صورتی که تو آگاهی از آن همه کفر نعمت دادن من .مهربانا: اگر مرا به مهربانی خود عفو نکنی چه کنم.حاجت پذیرا : در کار تو دخالت کردن خطا کردن است ولی این بنده عاصی تو تقاضای بخشش دارد.بخشایشگرا : دعای این از راه مانده را بپذیر و از گناه این حقیر در گذر که تو عظیم هستی و عفو تو عظیمتر. . 🔖 قسمتی از سید حسین الهی ( ) قائم مقام و اردویی لشکر ویژه ۲۵ _ : مرداد ۱۳۶۷ . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عملیات والفجر هشت سخت مجروح شد. وقتی از جبهه برگشت با همون جسم مجروحش گفت میخوام تو میدان اصلی شهر چند کلمه با مردم صحبت کنم... . 📽 قائم شهر_میدان #زمستان ۱۳۶۴_چند ماه قبل از #سخنرانی حاج جعفر ...🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 بیاد دلاور ویژه ۲۵ ... . ▪️متولد ۱۳۴۱ فومن.سال شصت به عضویت سپاه فومن درآمد.با خواهر شهیدان سید حسن و سید حسین بقایی‌نژاد، در حالیکه آن روز، روزه بود پای سفره عقد نشست.ابتدا با صوت زیبایش آیاتی چند از کلام الله مجید تلاوت کرد و آنگاه پیمان زناشویی بست و ثمره این پیوند مقدس صدیقه خانمی شد که دو ماه پس از شهادت پدر شهیدش متولد شد. . ▪️بعد از حضور در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس و محرم به دلیل نیاز به ایشان در امر آموزش نیروها، مسئولان وقت سپاه مدت‌ها از حضور وی در جبهه‌ها جلوگیری کردند اما حسرت از دست دادن عملیات و شهادت دوستان و پس از عملیات رمضان ماندن در پادگان آموزشی، دیگر برایش طاقت فرسا شده بود و با اصرار فراوان راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. . ▪️با همکاری دوستانی نظیر شهید نظری گردان علی بن ابیطالب (ع) را در لشکر 25 کربلا تشکیل دادند و علی خوش‌روش به عنوان فرمانده گردان، انتخاب و مشغول به خدمت شد و در عملیات والفجر 6 در منطقه عمومی چیلات واقع در دهلران، گردان وی به عنوان یکی از گردان‌های خط شکن وارد عمل شد. . ▪️شهید خوش روش با شروع عملیات بدر و انعکاس خبر شهادت فرمانده گردان امام حسین (ع) ، شهید بزرگوار اسودی، تاب ماندن در شهر را نیاورد و در روز دوم عملیات، خود را به گردان امام حسین رساند و فرماندهی گردان را بر عهده گرفت.و در 23 اسفند سال 63 با اصابت خمپاره 80 به قایق حامل علی خوش روش ، در نزدیکی پاسگاه ترابه عراق بشهادت رسید.🇮🇷 .