eitaa logo
کانال‌ شهدای‌ خمین
1.7هزار دنبال‌کننده
843 عکس
397 ویدیو
1 فایل
"تا ابد مدیون شهداییم" 📝 خاطرات و وصیت‌نامه‌ شهدای خمین 📢 اطلاع‌رسانی یادواره‌های شهدای شهر و‌ روستا 🎬 کلیپ و استوری از شهدای‌ خمین ممنونیم به جهت نشر‌سیره‌شهدا کانال را به بقیه هم معرفی کنید ؛ کپی مطالب ایرادی نداره ؛ @ya_zeynab_madad✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀معلم مجاهد، شهید حیدرعلی زیدی 🔸مشتُلق (چشم روشنی).... در بخش زایمان نوبت شیف‌ام بود، تا خودم را برسانم بیمارستان یکم طول کشید، داخل میدان مدرس مراسم تشییع شهید بود و خیابان مملو از جمعیت! یه خانم پا به ماه که موقع زایمان‌ش رسیده بود را آورده بودن بیمارستان باید می رفتم تاکمک دست ماما باشم. با هر سختی بود خودم را رساندم. بچه که به دنیا اومد جَلدی پیچاندَمش لای ملحفه سفید تا برم از باباش مشتلق بگیرم. رسم بود وقتی بچه به دنیا می‌آمد می‌رفتیم پشت در اتاق زایمان از باباش شیرینی میگرفتیم. مخصوصا وقتی نوزاد دختر بود. به دلم صابون زده بودم که از باباش یه مشتلق خوبی بگیرم، تا رسیدم پشت در اتاق گفتم: ((بفرمایید اینم از دخترخانم کاکل زری تون)) بابای بچه کجاست؟ شیرینی ما یادش نره! یه نگاهی کردم دیدم چندتا خانمی که روبروم ایستاده بودن شروع کردن به گریه کردن... جا خورده بودم که چرا گریه می کنن! دوباره بلندتر گفتم: «بابای این دخترمون کیه» منتظر جواب بودم که دیدم یکی از همان خانم ها که داشت گریه میکرد اشاره کرد به سمت میدان مدرس گفت:« خانم پرستار، اوناهاش ... بابای این بچه همون شهیدی هست که روی دست مردم داره تشییع میشه!» عین یخ وا رفتم! باورم نمی شد، درست همان لحظه ای که دختر به دنیا آمد همان لحظه بابا داشت به سمت گلزار شهدای خمین تشییع میشد... 📷 واپسین روزهای دی‌ماه سال ۱۳۶۰ خمین _ مراسم تشییع پیکر معلم مجاهد شهید حیدرعلی زیدی 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🥀غیرت.... بچه چاله نخل بود، باهم رفیق بودیم از جبهه اومده بودم خمین چند روز بمانم و برگردم، تو خیابان مرا دید. بنا کرد به اینکه میخوام باهات بیام جبهه... هر چی بهش گفتم علی محمد جبهه رفتن تشکیلات داره اعزام یه برگه ای چیزی میخواد! گوشش بدهکار نبود، مرغ‌اش یک پا داشت. می گفت باید منو با خودت ببری! شنیده بود که اوضاع مردم تو مهاباد خوب نیست غیرتی شده بود! دلش نمی خواست دیگر بماند دست روی دست بذارد، با خودم بردمش. رفتیم مهاباد از قضا مسئول عملیات هم دقیقه نودی دم عملیات مجروح شده بود و شخص دیگری کار را دست گرفته بود. او هم علی محمد را نشناخت که تازه وارد است سازماندهی اش کرد و اعزام شدیم برای عملیات آزادسازي جاده میاندوآب... همون صبح روز اول هم را گم کردیم. دم دمای غروب بود که پیداش کردم داشتم میرفتم سمت‌اش که خوردیم به کمین کومله دموکرات تا به خودم آدم دیدم علی محمد غرق در خون روی زمین افتاده و شهید شده.... اولین اعزام اولین حضور اولین روز شهادتش رو گرفت و رفت... (()) 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضوشوید 👇 @shohadayekhomein
کانال‌ شهدای‌ خمین
🥀غیرت.... بچه چاله نخل بود، باهم رفیق بودیم از جبهه اومده بودم خمین چند روز بمانم و برگردم، تو خیا
چقدر سخته رفیق‌ات جلو چشات شهید بشه و تو بمونی... تو بمونی و پیکرش، آنهم تو یک شهر غریب... حاج حسن محمدی که خاطره بالا را تعریف میکرد، میگفت: به خودم ماموریت دادند که پیکر علی‌محمد را ببرم خمین و به خانواده اش خبر بدم... تو زندگیم کاری سخت‌تر ازین انجام ندادم 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🔸بمناسبت ماه رجب ایام سالگرد 🔸شهید مفقودالاثر مدافع حرم 🔸مهدی رباطی 🥀به خاطر اینکه بچه‌ها کوچک بودند، راضی به رفتنش به سوریه نبودم، آخر سر هم بدون اطلاع دادن به من رفت. وقتی تماس گرفت گفت: خیلی زود بر‌میگردم... ((ولی هیچ وقت برنگشت)) نه خودش و نه پیکرش... حق داشت که نگاه پُر مِهر و گرم فاطمه‌ی زهرا(س) را به خاک سرد زمین ترجیح دهد.... راوی : سرکار خانم غلامی همسر گرانقدر شهید 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
امام روح الله(ره)👇 سلام خدا برشهدای گمنام و مفقودالاثر که در دل بیابان، انیسی جز نسیم صحرا و همنشینی جز فاطمه‌ی زهرا(س) ندارند... 📷گلزار شهدای خمین _ یادبود شهید گمنام مدافع حرم مهدی رباطی 🥀انتشار به مناسبت ایام رجبیه سالگرد قَمری شهید... 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
کانال‌ شهدای‌ خمین
امام روح الله(ره)👇 سلام خدا برشهدای گمنام و مفقودالاثر که در دل بیابان، انیسی جز نسیم صحرا و همنشین
اسم اصلیش فرخ بود، اعزام سوریه‌اش به مشکل خورده بود و اعزامش نمی‌کردند. تصمیم گرفت تا وقتی با اعزامش موافقت کنند هر شب چهارشنبه برود مسجد جمکران.... وقتی مشکل اعزامش حل شد به عشق امان زمان و عهدی که با ایشان بسته بود اسمش را گذاشت ((مهدی)). توی فرم اعزام هم اسمش را مهدی رباطی نوشته بود، نه فرخ رباطی ! اسم مادرش را هم به عشق حضرت زهرا (س) نوشته بود زهرا... 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
کانال‌ شهدای‌ خمین
امام روح الله(ره)👇 سلام خدا برشهدای گمنام و مفقودالاثر که در دل بیابان، انیسی جز نسیم صحرا و همنشین
هنوز خیلیا هستن شهدای مدافع حرم خمین را نمی‌شناسند. تولید محتوا از ما... انتشار و ارسال برای اونایی که شهدای شهرخمین را نمی‌شناسند با شما... بفرستید برای دیگران...
🗓۲۷ دی‌‌ماه _ سالروز شهادتِ اعزامی از روستای جهان‌قلعه 🔸داشتیم اعزام می‌شدیم تا بریم برای عملیات کربلای۵، شلمچه دیدم عباس داره لباس های تمیز و نو می‌پوشه! بهش گفتم: عباس داریم میریم عملیات، عملیات مون هم سنگینه. این چه لباسی هست داری می‌پوشی؟! لبخندی زد و گفت: ((آدم وقتی میخواد مهمانی خدا بره باید مرتب و شیک بره)) _ تو همین عملیات هم به شهادت رسید.😔 راوی: رزمنده مجاهد مرحوم حاج ابوالفضل نوری ، پدر شهید مجتبی نوری 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
19.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ویدئو کلیپِ شهید محمدکاظم هاشمی از جوانان خمین و از شهدای نیروی هوافضای سپاه 🔸به مناسب انتقام هوافضای سپاه از تروریست‌ها.... 🥀انشالله هیچوقت مدیون خانواده شهدا نباشیم... 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🌱 باز پنجشنبه بوی اسپند و گلاب 🌱 یاد کنیم امام و شهدا را با صلوات 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🥀خاطره شنیده نشده از شهید غلامحسن شیخی _ خمین 🥀خوشبحال شهدایی که مثل امام حسین(ع) شهید شدن... 🔸ترکش خورده بود افتاده بود روی زمین، وقتی رسیدم بالاسرش خون‌زیادی ازش رفته بود، هی داد میزد که یکی بهش آب بده... خونریزی زخم‌ش زیاد بود اگه آب بهش می‌دادم خونریزی بیشتر میشد و شهید می‌شد. می‌گفت: علیرضا توروخدا یه قمقمه آب بهم بده یه جوری التماس می‌کرد دل سنگ آب میشد، چه برسه به من که رفیقش بودم. گفتم: غلامحسن! یکم صبر کن الان بهداری میاد زخمتو میبنده بعدش به خدا بهت آب میدم... طاقت نداشت! فقط داد میزد که بهش آب بدم. خونریزی زیاد عطش سختی براش ایجاد کرده بود. بهداری اومد تا نگاهش به زخم غلامحسن افتاد اشاره کرد به من که چند دقیقه دیگه شهید میشه. ((خودش متوجه شد)) با خودم گفتم چه آب بهش بدم چه ندم شهید میشه! بذار لاقل لب تشنه شهید نشه... به اندازه یه درب قمقمه آب پر کردم بردم نزدیک لباش تا بهش بدم، دیدم سریع صورتش رو اونوری کرد تعجب کردم! غلامحسن مگه آب نمیخواستی؟ چرا صورتت رو بر میگردونی؟ بیا آب بخور دیگه؟ یه نگاه معنا داری کرد گفت: (( میخوام‌ مثل اربابم امام‌حسین(ع) شهید بشم....)) یه سلام داد و با لب تشنه به شهادت رسید.... به نقل از رزمنده علیرضا محمودی اهل خمین 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🌿 به مناسبت ((یکی از بزرگترین آرزوهام اینه در راه مبارزه با ظلم جون بدم)) ✍️بخشی از آخرین دست‌نوشته مهندس شهید محمدکاظم هاشمی 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
🔸اگه شهدا با بی حجابی مخالف هستند با رشوه و رانت و اختلاس و اسراف در بیت المال هم مخالف هستند... ✍️ تو فرمانداری خمین مسئول توزیع کوپن تیرآهن بود، بعضی از افراد سرمایه دار، بهش پیشنهاد رشوه دادند تا بتوانند کوپن بیشتری ازش بگیرند تا بروند در بازار آزاد بفروشند، اما محمدطاهر زیر بار نمیرفت و محکم جلوشون ایستاد. می‌گفت:(( نه من اون آدمی هستم که شما فکر کردید میتونید با رشوه منو بخرید، نه شما دنبال این مسائل باشید این مسائل خلاف قانون و شرع است)) حتی یکی دوبار هم تهدیدش کردند که برات پاپوش درست میکنیم بازم زیر بار نرفت می‌گفت:(( عزت دست خداست)) با اینکه عیال وار بود و داشت خونه می‌ساخت حتی از سهمیه کوپن تیرآهن خودش به عنوان شهروند عادی گذشت و داد به افراد نیازمندتر که زودتر خونه‌هاشون تکمیل بشه. 🥀شهید محمدطاهر بیات _ خمین به نقل از کتاب پشت میز نَشین‌ها برگرفته از سیره مدیریتی شهدا 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار برای اولین بار🔸🔸🔸 🥀برشی از سخنرانی شهید حسین ساعدی _ قبل از عملیات خیبر... انتشار شهادت جمعی از مستشاران سپاه در ... ((جنگه دیگه! هر اتفاقی افتاد جز صدا زدن حضرت مهدی(عج) و خدا کاری نکنید و چیزی نگید که روحیه دیگران تضعیف بشه)) 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
خیلی جای حسین ساعدی‌‌ها بین‌مون خالیه... یکی که وسط ناامیدی، بلندگو بگیره دست با لهجه یادت بندازه که فرمانده ما حضرت مهدی(عج) است. 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان خمین _ عضو شوید👇 @shohadayekhomein
کانال‌ شهدای‌ خمین
🎥انتشار برای اولین بار🔸🔸🔸 🥀برشی از سخنرانی شهید حسین ساعدی _ قبل از عملیات خیبر... انتشار #بمناسب
❌ادمین های محترم کانال های شهرستان به جهت حفظ زحمت تیم محتوایی ، بدون لینک کانال، رضایت کپی کردن نداریم. لطفا با لینک کانال منتشر کنید. تشکر
34.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدم یه بچه‌ی شهر خمین...🥀 🎙روایت حاج حسین یکتا از شهید اهل خمین... 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
کانال‌ شهدای‌ خمین
🎥 دیدم یه بچه‌ی شهر خمین...🥀 🎙روایت حاج حسین یکتا از شهید اهل خمین... #حاج_حسین_یکتا #شهدای_خمین
📷از سمت چپ _ دومین نفر نشسته 💫 شهیدی که حاج حسین یکتا ازش خاطره تعریف می‌کنه ایشون هستن.. اونی که کلاه داره خود حاج حسین یکتاست، شهید اهل خمین کنار حاج حسین نشسته... ✅اگه کسی اسم این شهید اهل خمین را میشناسه اطلاع بده تا اسم عزیزشون را بذاریم داخل کانال. 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
🥀 ((لهجه‌خمینی تو جلسه فرماندهان)) قبل از والفجر مقدماتی برای اولین بار تمام فرماندهان گردان های شهرها را جمع کرده بودند. حاج همت یک به یک سوال میکرد تا ببینه آمادگی گردان‌ها چقدره؟! یکی میگفت ۵۰ درصد یکی میگفت ۷۰ درصد نوبت به حسین ساعدی که رسید گفت: ((گردان روح الله خمین ۱۵۰ درصد آماده ست برای عملیات...!)) همه تعجب کرده بودند، حاج همت پرسید بالاتر از صد که نداریم! اون ۵۰ درصد بقیه‌اش برای چیه؟؟؟ حسین ساعدی با لهجه خمینی گفت: (( برای اینه که ما بچه‌های خمین مجروح هم بَشیمان باز می‌جِنگیمان)) بعد جلسه حاج همت دست حسین ساعدی را گرفت برد پیش آقامهدی زین الدین بهش گفت: مهدی!!! ۳ تا گردان از سپاه تهران بهت میدم گردان روح الله خمین را بده من! 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
49.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیاد همه‌ی رزمندگان و شهدای گردان جوادالائمه خمین...🥀 🌺 ✅چقدر جای شهدا خالیه بین‌مون!!! 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
🥀... 🔸 هیچوقت ندیدم‌ حسن به قصد خوابیدن بخوابد. شب و روز نداشت، بهش میگفتم‌ حسن چرا اینطور میخوابی ؟! میگفت‌: ((خیلی کار داریم، وقت نیست بخوابیم، باید زودتر اوضاع مردم درست بشه، اگه بخوابم کارام عقب می‌مونه)) به نقل از دوست و همرزم شهید رزمنده علی حسین مستوفی 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
📝 فرازی از وصیت‌نامه _خمین ((مراقب باشید، قدر جوانی خود را بدانید، که بهترین موقع برای استغفار و توبه و همین دوران جوانی است.)) 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
📸 خانواده شهیدان کریمی _ روستای لکان نفر وسط پدر حاج محمود کریمی مداح معروف دومین نفر از راست حاج محمودکریمی و چهارمین نفر از راست ، فرزند دیگر حاج نقی و برادر حاج محمود کریمی 🥀حاج نقی هر می‌رفت مسجد جمکران، به ندرت پیش می‌آمد که نتواند برود. بعد از زیارت جمکران و حرم حضرت معصومه(س) می‌رفت علما را پیدا می‌کرد خدمت‌شان می‌رسید تا ازشان موعظه بگیرد. سوغاتی هر هفته‌اش برای ما نان و نمک تبرکی مسجد جمکران و حرم حضرت معصومه بود. سرکار خانم نگهداری، همسر گرانقدر شهید حاج نقی کریمی 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
46.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عشق قیمت نداره؟! 🔸 خمین_ روستای سرکوبه 💫مقام معظم رهبری: اگر شهدای مدافع حرم نبودند ما باید در همین کرمانشاه و همدان و شهرهای ایران با دشمن می‌جنگیدیم... 🌹کانال خاطرات شهدای خمین @shohadayekhomein
🥀 این روز‌ها که با خبر موشک‌باران تروریست‌ها حس آرامش بهمون دست‌داد و با خیالت راحت در کنارهم جشن میگیریم، حواس‌مان باشد که بهای آرامش و دورهم جمع‌شدنمان چیست!!! 📷حلما فرزند از شهدای نیروی هوافضا در آغوش مزار پدر 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
🥀۴۰ روزبعد از عملیات روح الله و آزاد سازی قلّه شِمشی ۲۳ نفر از بچه های خمین رفتیم روی ارتفاعات برای پدافند. حیدرعلی مسئول نیروها بود. ریش های بلند و پُر پشتی داشت همه بچه هایی که هنوز محاسن در نیاورده بودند را جمع کرد دور خودش داخل سنگری که باسنگ درست کرده بودن برای نمازخواندن، گفت: ((میخوام با شما نوجوانان یک عکس یادگاری بگیرم)) خودش نشست وسط بچه ها نشستن دورش. تا عکاس می‌خواست عکس را بگیرد گفت: همه بگید مرگ بر آمریکا. بچه ها بلند داد زدن مرگ بر آمریکا، عکاس هم عکس‌اش را گرفت. حیدرعلی ۵ سال بعد در کربلای ۵ شلمچه شهید شد و پیکرش ۱۰ سال مفقودالاثر بود. به نقل از: 📷اولین نفر نشسته از سمت چپ رزمنده دفاع مقدس آقای مرتضی مرزبان 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein
🥀 📷سمت راست روستای بلاورجان ((همسرم، اگر بچه‌ها بزرگ شدند و سراغ را گرفتند به آنها بگو، پدرتان برای احقاق حق مسلمین شهید شده)) 📝فرازی از وصیت‌نامه شهید 🇮🇷کانال جامع خاطرات شهدا و رزمندگان شهر خمین _ عضو شوید 🔻 @shohadayekhomein