eitaa logo
شهدای ملایر
310 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
401 ویدیو
39 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید جعفر محل تولد: ملایر تاریخ تولد: 1337/01/01 محل یا عملیات منجر به شهادت: شلمچه تاریخ شهادت: 1366/01/01 زندگینامه جعفر، سال 1337 در ،یکی از روستاهای شهرستان ملایر، در خانواده‌ای متوسط، اما مؤمن و پارسا، دیده به جهان گشود. پدرش کارگری ساده بود. جعفر تا 6 سالگی در زادگاهش به سر برد. و سپس در 6 سالگی به همراه پدر، راهی تهران شد. شوهر خاله‌اش – که معلم بود – به هوش و استعداد سرشار جعفر پی برد و از پدرش خواست که پیش او بماند و به تحصیل بپردازد. جعفر دوره ابتدایی را با موفقیت و نمره‌های عالی پشت‌سر گذاشت و برای ادامه تحصیل، وارد دبیرستان شد. جعفر، دوره متوسطه را نیز با موفقیت سپری و مدرک دیپلم را دریافت کرد. پس از آن، دفترچه آماده به خدمت گرفته و به سربازی اعزام شد و به عنوان سپاه دانش، در روستاها به خدمت پرداخت؛ درهمین دوره انقلاب اسلامی شروع شد. از آن‌جا که او با آموزه‌ها و تربیت دینی رشد یافته بود، به دنبال فرمان حضرت امام خمینی(س) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، از سربازی گریخت و مدتی به شهرستان ملایر رفت و در آن‌جا به فعالیت‌های انقلابی مشغول شد در تظاهرات و راه‌پیمایی‌های مردمی، فعالانه شرکت جست. جعفر بعد از برگشت از ملایر، در کرج فعالیت‌هایش را ادامه داد. اعلامیه‌ها و عکس‌های حضرت امام(س) را در کرج، میان دوستان و آشنایان توزیع کرد. در راه‌پیمایی‌ها، همدوش و همراه مردم مسلمان، حضوری فعال داشت. و تا پیروزی انقلاب اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نکرد. پس از پیروزی انقلاب، پرشکوه اسلامی، با شور انقلابی و برای حفظ آرمان‌های انقلاب، در صحنه‌های مختلف به خدمت پرداخت. مدتی در “کمیته انقلاب اسلامی” فعالیت کرد اوایل سال 1358 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرج در آمد. پس از آن، به عنوان “مسؤول آموزش بسیج”، خدمات ارزنده‌ای را ارائه می‌دهد و فعالیت‌های وسیع و متنوعی را در امر آموزش انجام داد. او آموزش را تا مدارس و محله‌های مختلف گسترش داد. همچنین در کنار آموزش نظامی، آموزش عقیدتی را نیز فراموش نکرد. یکی از دوستانش می‌گوید: “جعفر برای آموزش نظامی نوجوانان و جوانان، اکیپ‌های مختلفی تشکیل داده بود که به مدارس و محله ها می‌فرستاد و به امر آموزش جوانان مشغول می‌شد. اغلب اوقات، او خود نیز آموزش نظامی و عقیدتی می‌داد. در مدت مسؤولیتش در آموزش بسیج، حدود 6000 نفر را در آن منطقه آموزش داد.” وی در طول مسؤولیتش در آموزش بسیج، مدیریت و لیاقت بالایی از خود بروز داد. از این رو، به عنوان مسؤول بسیج ناحیه کرج برگزیده شد. او مدتی نیز به عنوان فرمانده سپاه “هشتگرد و شهریار” انجام وظیفه می‌کند. محمدی به دنبال شروع غائله کردستان، داوطلبانه عازم کردستان شده و در محورهای مختلف، از جمله “تکاب – شاهین‌دژ” به مقابله با ضد انقلاب پرداخت و همراه “شهید یدالله کلهر” تحرک خاصی در آن محور ایجاد کرد. یک بار در درگیری با گروهک‌ها مجروح می‌شود و مدتی بستری شد. او در کردستان، در کنار کار نظامی، از فعالیت‌های فرهنگی نیز غفلت نکرد. به خاطر شایستگی‌ها و قابلیت‌هایش، به “فرماندهی سپاه ناحیه کرج” منصوب شد و خدمات درخشان و ارزنده‌ای از خود بر جای گذاشت او که بیشتر دوره‌های آموزش نظامی را در زمان تصدی خود به عنوان مسؤول آموزش بسیج دیده بود، از توان و تجربه خود در امر سامان بخشی و هدایت تشکیلات سپاه کرج استفاده کرد. محمدی، یک هفته پس از شروع جنگ تحمیلی، با کوله‌باری از تجربیات ارزشمند نظامی و با گذراندن دوره‌های “رنجری” و “تکاوری”، با خشمی مقدس به جبهه‌های غرب شتافت و به مقابله با دشمن تا بن دندان مسلح بعثی پرداخت او در جبهه‌های “گیلانغرب”، به ویژه “بازی دراز” ، با شهامت و شجاعت در عملیات‌های گوناگون، حضوری موثر و جدی داشت در عملیات موسوم به “کوره موش”، به عنوان “فرمانده محور”، به هدایت نیروها مشغول شد؛ ساعتی پس از شروع عملیات، بشدت از ناحیه پا زخمی می‌گردد، ولی با صلابت و استواری، با پای مجروح، تا پایان عملیات در جبهه ماند و رزمندگان اسلام را هدایت و رهبری کرد. او ماه‌ها در محور غرب، با فداکاری و توانمندی، با “مسؤولیت محور” فعالیت‌های زیادی را انجام داد و قابلیت‌های فراوانی از خود به نمایش گذاشت. پس از چندین ماه تلاش و مجاهدت در غرب، راهی جبهه‌های جنوب شد. در عملیات “فتح‌المبین”، “بیت‌المقدس” و “رمضان” حضور یافته و به عنوان “فرمانده، درخشش و جلوه‌ای بارز از خود نشان می‌دهد.
جعفر، در عملیات “والفجر مقدماتی”، به عنوان فرمانده “گردان یاسر” از تیپ حبیب لشکر 27 محمد رسول‌الله(صلی علیه و آله) وارد عمل شد و حماسه آفرید و به خاطر ابراز رشادت و توان بالای نظامی‌خود، به عنوان فرمانده “تیپ حبیب بن مظاهر” برگزیده شد. در عملیات خیبر، به عنوان مسؤولیت فرمانده تیپ، حضوری تعیین کننده یافت و نیروهای تحت امرش را با کارآمدی و توانمندی هدایت کرد. محمدی، در عملیات “کربلای یک “و آزادسازی “مهران” ، به عنوان مسؤول محور، فعالانه شرکت کرد و همراه 2 تن از همرزمانش، جزو اولین نیروها، پیروزمندانه وارد شهر مهران شدند. و به پاکسازی شهر پرداختند. یکی از همرزمانش می‌گوید: به اتفاق محمدی در مدخل شهر مهران بودیم که چند نفر از خبرنگاران غربی سر راهمان سبز شدند و خواستند با ما مصاحبه کنند. وقتی دیدند اسلحه دستمان نیست، یکی از آنها با تعجب گفت: “ما می‌خواهیم از شما فیلم‌برداری کنیم و بگوییم که رزمندگان اسلام پیروزمندانه وارد شهر مهران شده‌اند؛ اما شما که سلاح ندارید. پس اقلأ فری یک اسلحه دستتان بگیرید که گزارش ما واقعی جلوه کند”. محمدی گفت: “ما همین طور می‌جنگیم، می‌خواهی فیلم بگیر، می‌خواهی نگیر. محمدی، پس از پایان عملیات “کربلای یک” به لشکر 10 سیدالشهدا(علیه السلام) منتقل شد و با پذیرش مسؤولیت‌های مختلف و به عنوان فرماندهی لایق و کار آمد و با سعه صدر و شکیبایی انجام وظیفه می‌کند. او به هر جبهه که قدم می‌گذاشت، جنبش و تحرک خاصی در آن جا پدید می‌آورد و خواب راحت را از چشم نیروهای عراقی ربود. محمدی مدتی نیز در تیپ “فرات” – که در واقع تیپ دریایی لشکر 10 بود – فعالیت کرد. او در عملیات “والفجر هشت” و کربلای پنج نیز خوش درخشید. او فردی مؤمن، اهل تقوا و پاکدامن بود. به کمتر حرف می‌زد و بیشتر عمل می‌کرد. چهره‌ای محبوب، موقر و با طمأنینه داشت. متواضع و فروتن بود. در امور شخصی و فعالیت‌های جمعی، نظم‌پذیر و بانظباط بود. از عنوان و نام گریزان بود و از ریب و ریا و ریاست‌طلبی پرهیز کرد. از این رو، همه دوستش داشتند و او بر قلب‌ها حکومت می‌کرد. با قرآن انسی دیرینه داشت. نمازش را اول وقت و اغلب به جماعت می‌خواند. به ائمه اطهار(علیهم السلام)، به ویژه به امام حسین(علیه السلام) عشق و ارادت می‌ورزید. عاشق امام خمینی(س) بود و از سر ارادت به معظم‌له مهر می‌ورزید. سعی و تلاش می‌کرد که تمام کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد؛ از این رو حتی خانواده او پیش از شهادتش، از مسؤولیت‌هایش خبر نداشتند. رسیدگی به مشکلات بستگان و دوستان، دریغ نمی کرد. در جبهه نیز همواره در صدد رفع مشکلات رزمندگان برمی‌آمد. برای سرکشی به خانواده شهدا و رفع مشکلات آنان، اهتمام می‌ورزید. او مبارزی شجاع و پر شهامت، جهادگری صادق، خدمتگزاری عاشق و در عین حال مظلوم بود. از دنیا وارسته و به حق وابسته بود. به زخارف دنیایی اعتنایی نداشت. شهادت در نزد او، شیرین‌تر از عسل بود. به صله رحم سخت پایبند بود و هر وقت پشت جبهه می‌آمد، به همه بستگان و آشنایان سرکشی می‌کرد. او در برابر مشکلات، فردی صبور و پایدار بود و هرگز از سختی‌ها هراسی به دل راه نمی‌داد. شهید جعفر محمدی، پس از سال‌ها کوشش و مجاهدت در جبهه‌ها گوناگون، در عملیات کربلای 8، فروردین ماه 1366، در شلمچه، هنگام گرفتن وضوی عشق، بر اثر اصابت گلوله بر سرش، به فوز عظمای شهادت نایل شد. او با فرقی شکافته و چهره‌ای خضاب شده از خون، به دیدار معبود شتافت. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
جعفر، در عملیات “والفجر مقدماتی”، به عنوان فرمانده “گردان یاسر” از تیپ حبیب لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص
فرماندهان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) و حاج علی فضلی،فرمانده وقت لشکر10 سیدالشهدا در دوران دفاع مقدس.نکته قابل توجه تصویر، این است که از 14 نفر رزمنده و فرمانده‌ حاضر در عکس، 10 نفر به شهادت رسیده‌اند و از این 10 رزمنده، 6 نفر (داوود آجرلو، کسائیان،حیدری،کیانپور،میررضی،عراقی) در عملیات کربلای‌5 به مقام شهادت رسیده‌اند.@shohadayemalayer
شهدای ملایر
فرماندهان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) و حاج علی فضلی،فرمانده وقت لشکر10 سیدالشهدا در دوران دفاع مقدس.نکته ق
فرماندهان لشکر10 سیدالشهدا(ع) ردیف ایستاده از راست: نفر اول- شهید داوود آجرلو، فرمانده گردان علی اصغر (ع). نفر سوم- شهیداحمد آجرلو، جانشین تیپ یکم ثارالله. نفر چهارم- شهید ابراهیم کسائیان، فرمانده محور لشکر. نفر پنجم- شهید داوودحیدری، فرمانده گردان زهیر (ع). نفر ششم- شهید علی رضا کیانپور، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر. نفر هفتم- شهید سید حسین میررضی، فرمانده عملیات لشکر. ردیف نشسته از راست: نفراول- شهید احمدرضا شاه نظر عراقی، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر. نفر سوم- شهید رضا عبدی، فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع) نفر چهارم - شهید سید محمد زینال حسینی، فرمانده گردان تخریب. نفر هفتم- شهید جعفر ، فرمانده عملیات لشکر.@shohadayemalayer
#دلتنگے💔 حد و مرز ندارد جغرافیا سرش نمےشود در اوج هم ڪہ باشے دلٺ💔 تو را زمین مےزند! و چہ زمینے بهتر از #مزار #شـ‌هـید🕊 #باز_پنجشنبہ‌‌و🌷 #یاد_‌شهدا_باصلواٺ🌷 💟اڪنـــون ݕه ݦا مـــڶځق ۺۅيڋ⇩⇩⇩ •┈┈••✾•🍃💐🍃•✾••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/1976500229Cd3d2ed8c21 •┈┈••✾•🍃💐🍃•✾••┈┈• 🌸🌺
بسم الله الرحمن الرحیم مهر ماه سال ۶۵ دزفول پادگان شهید مدنی مقر گردان تخریب لشگر انصارالحسین علیه السلام همدان هوا حسابی گرم بود و کلافه بودم نگاهی به جوراب سوراخ و پاره کردم که هم انگشتام یکی درمیون زده بود بیرون و پاشنه ی پامم معلوم بود تصمیمم جدی شد و رفتم برا گرفتن جوراب یادم اومد مسئول تدارکات تخریب خیلی مقرراتیه و باید براش از فرمانده نامه ببرم رفتم دم چادر فرماندهی حاج مرتضی نادر محمدی معاون گردان تخریب بود یه آدم فوق العاده ساکت مومن شجاع و باحال اهل ملایر بود میشه گردنش رو کج نگه میداشت سلام کردم سلام علیک سلام چی میخوای مصطفی شلوغکار؟ حاج مرتضی جورابم پاره شده میشه نامه بدین برا تدارکات؟ یه تیکه کاغذ داری؟ نه والا کاغدم کجا بود؟ کف دستت رو ببینم کف دست چپم رو بردم جلو و حاج مرتضی متن زیر رو نوشت بسمه تعالی برادر ان وانتومی ( شمالی بود و تلفظ اسمش برامون با خنده همراه بود) لطفا یک جفت جوراب تحویل حامل نامه دهید با تشکر مرتضی نادرمحمدی سریع رفتم در چادر تدارکات صدا کردم برادر ان و انتومی نامه دارم چند لحظه بعد از پشت پتویی که وسط چادر وصل کرده بود و چادرش دوقسمت شده بود با موهای ژولیده و تقریبا عصبانی اومد جلو چی میخوای با خنده ی زیر لب دستم رو بردم جلو و نامه رو نشونش دادم کف دستمو و خوند و گفت وایستا تا بیام منم خوشحال اومدم که برم دوباره صدام کرد گفتم چیه گفت کف دستت رو ببینم دستمو بردم جلو کف دستمو گرفت شصت دست خودشو با اب دهنش خیس کرد و نوشته های کف دست منو پاک کرد خندید و گفت دیگه نمیتونی دوباره بیای و جوراب اضافه بگیری@shohadayemalayer
قطعه ۲۶, [۱۰.۰۵.۱۸ ۰۵:۳۸] ح‌سین ق‌دیانی: رهبرم! الا ای نور! به خورشید در آسمان می‌ماند بصیرت شما در زمین و مثل ماه در شب نورافشانی می‌کند رهبری حکیمانه‌ی‌تان چه محکم ایستاده‌ای پای انقلاب محکم می‌ایستیم پای شما هیهات! هیچ توافقی ناموس ما نیست ناموس ما شهریاری است که شهید شد اما نمرد که مظلوم شد اما نمرد که قلب دستاوردش با کوهی از سیمان پر شد اما نمرد مشکل آمریکا ترامپ و اوباما با همه‌ی اراک است نه فقط راکتور هسته‌ای با همه‌ی ملت است نه فقط شهریاری با همه‌ی خمین است نه فقط خمینی با همه‌ی خامنه است نه فقط خامنه‌ای و من امشب در نورآباد لرستانم سلسله و دلفان پای کوه‌های بلند دشت‌های عریض در مجاورت خون شهید نهاوند خرم‌آباد بروجرد هی مستر ترامپ! گاوچران اعظم! نماد اتم لیبرال‌دموکراسی! نماینده‌ی غرب! در مصاف با شیطان رهبر ما تنها نیست سینه‌ی زاگرس سپر مدافع ولی امر است و تو با تمام لرها طرفی با تمام ترک‌ها با تمام ترکمن‌ها با تمام بختیاری‌ها با تمام عرب‌ها و فارس‌ها، بلوچ‌ها، کردها، شمالی‌ها، لک‌ها، مشهدی‌ها با تمام قدم‌های صیاد با تمام قلم‌های آوینی با تمام نقاشی‌های استاد فرشچیان با تمام سلول‌های مغز پروفسور سمیعی و در یک کلام با تمام ملت ایران هیأت دولت ما دست‌گاه ذلت‌ناپذیر اباعبدالله است نه فقط ۵ تا وزیر بعلاوه‌ی یک رئیس‌جمهور و تو پول خرید یک تار از موهای حاج‌قاسم را هم نداری! ممنون اگر عوضی نگیری ما را با بشکه‌های آل سعود نه! سیدحسن نصرالله خیلی گران است! و حزب‌الله خیلی گران است! و ملت ایران خیلی گران است! سرمایه‌های تو پیش طفل یمنی و عروسک فلسطینی رسما و علنا هیچ است! پس بِبَر! بیش‌تر ببر آبروی شیطان را و ناخواسته مهیاتر کن دنیا را برای ظهور دوباره‌ی محمد تو هم یکی مثل فرعون اما رهبر ما مؤمن به خدای موسی آخرِ این جنگ را ما می‌بریم و آینده از آنِ ما خواهد شد بیش‌تر از بهمن ۵۷ بیش‌تر از سوم خرداد بیش‌تر از امروز آری! امروز که حتی حسن روحانی هم فهمید نمی‌توان به ابلیس اعتماد کرد حالا مردم آمریکا خوب می‌فهمند چرا ما می‌گوییم «مرگ بر آمریکا» مرگ بر آمریکا یک شعار نیست یک حقیقت محض است و اگر قرار بود ما از سران کاخ سفید بترسیم آن زمان شایسته‌تر بود که عقل داشتند رؤسای‌جمهور آمریکا اقلا کمی! فکر می‌کنم خدا تو را در تحریم عقل آفرید آقای ترامپ! بدجور خارج شده‌ای از عقل و مدام می‌خواهی مچ البرز را بخوابانی! و بر زمین بزنی سبلان را! ولی من از خدای شن‌های طبس سند مستند دارم و امامی به نام خامنه‌ای که چون «ماه» است تبحر دارد در مصاف با ظلمات فقط همین صلوات! @ghete26 https://www.instagram.com/p/Bik1L5egWNO/ @shohadayemalayer
سلام برشهدا آن مهدے باوران و یاوران ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے و مهدے نیز ادرڪنے شان راخریدارشد اے ڪاش ادرڪنےِ ماجاماندگان بالبیڪِ شهدا اجابت گردد http://eitaa.com/asheghaneshahadat صبحتون شهدایی، دوستان شهدا
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت۶/۱۰/۱۳۶۵ کربلای 4.شلمچه.مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهیدذبیح الله #سلگی پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت۶/
شهيد ذبيح اله فرزند مؤمن علي به سال 1331 در ملایر (صادره روستای رودباری نهاوند).ديده به جهان گشود .وي دوران تحصيلي خود يعني دوره ابتدايي را در همان روستا به پايان رسانيد . وي همان طور كه مشغول تحصيل بود در كارهاي كشاورزي ،دامداري و نجاري كه شغل پدرش بود كمك مي كرد . شهيد ذبيح الله در تاريخ 2/01/53 تصميم به ازدواج نمود و حاصل و ثمره اين زندگي مشترك چهار فرزند مي باشد . ايشان فعاليت هاي سياسي خود را بر عليه رژيم منحوس پهلوي در جهت رشد و شكوفايي فكري طبقات ستمديده مردم عملاْ آغاز كرد يعني زماني كه در روستا زندگي مي كردند . اوايل انقلاب يعني سال 57 هر كسي به طريقي براي شكوفايي انقلاب كوشش مي نمود و شهيد هم در همين سال ها بود كه به علت پخش اعلاميه هاي حضرت امام هميشه تحت تعقيب ساواك بود . ايشان به علت علاقه اي كه به سپاه داشت به عضويت سپاه پاسداران در آمد . مسئوليت ايشان در اين لباس و نهاد مقدس سنگين و سنگين تر شد تا اين كه مسئله كردستان به وقوع پيوست و اين شهيد نتوانست خود را از اين امر مهم دور كند بنابراين به كردستان اعزام شد و در همين زمان بود كه جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي شروع شد . به مدت يك ماه شهيد در كردستان اقامت نمود و با دشمنان انقلاب و اسلام مبارزه كرد و بعد از مدتي كه برگشت دوباره به مدت دوباره جبهه اعزام شد و درآزادي خرمشهر شركت نمود . بعد از مدتي كه از جبهه برگشت دوباره به مدت 6 ماه جهت بازسازي شوش به آنجا اعزام شد و بعد از بازسازي آن بعد از مدتي كه از جبهه بازگشت براي بار آخر با اصرار زياد كه داشت به سوي جبهه شتافت و مدت ده روز بود كه به جبهه رفته بود كه در عمليات كربلاي 4 شركت نمود و رشادت ها و حماسه هاي فراواني از خود نشان داد و پس از آن به ديدار معشوق شتافت @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهيد ذبيح اله #سلگي فرزند مؤمن علي به سال 1331 در ملایر (صادره روستای رودباری نهاوند).ديده به جهان گ
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهیدذبیح الله #سلگی پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت4/
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهیدذبیح الله #سلگی پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر. (صادره روستای رودباری نهاوند).متاهل.شهادت4/
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر(صادره روستای رودباری نهاوند). متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
معرفی کتاب گاهی به آسمان نگاه کن خلاصه ای از زندگی شهید ذبیح الله که توسط گلستان جعفریان گردآوری و منتشر شده است. ذبیح الله سلگی در سال 1331 در ملایر (صادره روستای رودباری از توابع نهاوند) به دنیا آمد. از لحاظ ظاهری متوسط القامه بود، در جوانی حدود 160 سانتی متر قد و62 کیلوگرم وزن داشت. روستای رودباری، روستایی بود با طبیعت ملایم. عده ای که زمین و باغ داشتند، کشاورزی می کردند و بقیه به مشاغل دیگر مشغول بودند. روز عاشورا و تاسوعا ذبیح الله جزو نوحه خوان های محله بود. او در مسجد کار می کرد؛ هرکاری که از دستش برمی آمد. تمام کتاب های کتابخانه ی مسجد را خوانده بود. حتی به دو تا از اقوام که در قم طلبه بودند، نامه می نوشت و از آ نها می خواست برایش کتاب بفرستند. در روستا بچه ها هر وقت او را می دیدند، تعجب می کردند. چون سرش توی کتاب بود. او از کتاب خواندن خسته نمی شد. او دو بیت شعر را خیلی دوست داشت و وقتی سرگرم کار بود زیر لب زمزمه می کرد: خط من خط حسینی، رهبرم باشد خمینی پس چه بهتر با حسین و تیر و با خنجر بمیرم دوست دارم تشنه لب باشم به هنگام شهادت جرعه ای نوشم ز دست ساقی کوثر بمیرم @shohadayemalayer
شهدای ملایر
معرفی کتاب گاهی به آسمان نگاه کن خلاصه ای از زندگی شهید ذبیح الله #سلگی که توسط گلستان جعفریان گردآو
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر(صادره روستای رودباری نهاوند). متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهیدذبیح الله #سلگی پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر(صادره روستای رودباری نهاوند). متاهل.شهادت4/1
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر(صادره روستای رودباری نهاوند). متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
شهیدذبیح الله پدر : مومن علی تولد ۱/۸/۱۳۳۱: ملایر(صادره روستای رودباری نهاوند). متاهل.شهادت4/10/1365کربلای 4..مزار:بهشت سادات قطعه : ۱ ردیف : ۱ شماره : ۱۵ @shohadayemalayer
هدایت شده از 🌷به یــاد شـღــدا🌷
┄┅══✼🌸✼══┅┄ @beyadeshohadaa ┄┅══✼🌸✼══┅┄ اینجا کانال به یاد #شهداست👆 ←تقدیم به همسران صبــور #شــهـــدا🌹 ــــــ🌸🔻🔻▫️🔻🔻🌸ــــــ
شهدای ملایر
هدایت شده از 🌷به یــاد شـღــدا🌷
🔺▫️🔺 بانـوجـان! جنس “شہادٺ” تو فرق مےڪند. تو یڪ زنی … جہاد بر زنان واجب نیسٺ،اما تو هم شہید مےشوی.😔 🔸💠🔸 تو مے دانستی بہ ڪسی بلہ میگویی ڪہ دنیایی نیسٺ،وقتی بلہ گفتی شهید شدی.😔 لحظہ لحظہ عاشقانہ اٺ را زندگی ڪردی،مےدانستی عمر عاشقانہ ات ڪوتاه اسٺ… و با این علم و آگاهی اٺ شهید شدی.😔 🌹▫️🌹 گفٺ دلبستہ اش نشوی،و تو هربار پس از شنیدن غزل هاے خداحافظے اش شهید ️شدی.😔 ترس وجودٺ از مجروح شدنش، اسیر شدنش، شهید شدنش را بہ صبر مبدل کردی و هربار با این افکار شهید ️شدی.😔 💠🌸💠 از نبودن گفت و تو شهید ️شدی.😭 از شهادت گفت و تو شهید شدی.😭✋ از رسالتت بعد از شهادتش گفت و تو ..شهید ️شدی…. از بہ ثمر رساندن بچہ ها بی او گفت و شهید ️شدی. حال او شهید شد و تو شهید شدی.😢💔 آری! تو شهید شدی، شهادتی از جنس پر احساس زنانہ ، از جنس تمام لحظہ های سخٺ بی او … .🌸✨🌸 از جنس دلتنگی های مداوم … از جنس صبوری… . او یکبار شهید شد و تو هردم شهید میشوی.😓 قبول درگاه حق بـانو… ┄┅══✼🌸✼══┅┄ @beyadeshohadaa ┄┅══✼🌸✼══┅┄ اینجا کانال به یاد 👆
شهدای ملایر
شهید احمدرضا #احدی #روز دانشجو @shohadayemalayer
هدایت شده از 🌷به یــاد شـღــدا🌷
🔺🔺🔺 خالصانه آمده‌ایم تا از شما بنویسیم و با دل‌های خسته اما امیدوار، خدا را بابغض‌های شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که ! ما شما را فراموش نکرده‌ایم... اصلاً مگر حماسه، شهادت، هویزه، طلائیه، بستان، صدای غرش توپ‌ها، حسین فهمیده‌ها و باکری‌ها، چمران‌ها، آوینی‌ها و ... فراموش شدنی هستند؟  نه، ما آمدیم تا بگوییم که شما در روح و باطن ما جای دارید. آمده‌ایم تا بگوییم هان ای عاشوراییان! عاشورایی دیگر در پیش است. آمده ایم تا هوار بزنیم: های ای ، راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان جامعه ایرانی جای دارد.  ┄┅══✼🌸✼══┅┄ @beyadeshohadaa ┄┅══✼🌸✼══┅┄ اینجا کانال به یاد 👆
شهید حیدر #کاظمی @shohadayemalayer
شهید نبی الله #ترکاشوند @shohadayemalayer
شهید سعید #شاملو @shohadayemalayer
هدایت شده از 🌷به یــاد شـღــدا🌷
✨گاهت برق درخشانی داشت ✨دلت بزرگ بود به بزرگی آسمان ✨نجوای شبانه ات با پروردگار  زیبا بود ✨چهره ات معصوم و پاک ✨اما در سر آرزوی پرواز داشتی ✨در شگفتم چگونه از زمین گذشتی! ✨پلی از زمین تا آسمان ✨پلی از خاک تا آسمان ✨پروازی عاشقانه تا خدا ✨و سرودی آسمانی یا حسین (ع) ✨یا مهدی ادرکنی (عج) ✨و چه زیبا لبیک گفتی  ✨و ما هنوز مانده ایم در زمین !  🌷 @beyadeshohadaa🌷 #به_یادشهدا↖️