بسم رب الشهداء و الصدیقین
....
🌷...هرشب یک لاله...🌷
نام : شهید حسن مظفر
ولادت : ۲۹/اردیبهشت/۱۳۳۴
محل ولادت : ملایر
شهادت : /مرداد/۱۳۶۷
محل شهادت : اسلام آباد غرب
🌸...لحظاتی با شهید حسن مظفر...🌸
شهید حسن مظفر در بیست و نهم اردیبهشت سال 1334 در شهرستان ملایر روستای ملیان در خانواده مظفر چشم به جهان گشود. ایشان تا سن چهار سالگی در این روستا زندگی کردند. بعد از آن به شهرستان پاکدشت هجرت کردند. و دوران نوجوانی و جوانی خود را در شهرستان پاکدشت گذراند. ایشان در دوران تحصیل دانش آموزی کوشا و درس خوان بود.
و علاوه بر درس خواندن در فعالیت های ورزشی هم شرکت می کرد. همچنین در عرصه های فرهنگی، مذهبی شهرستان پاکدشت فعالیت داشت . ایشان در ایام تعطیلات تابستان به کارگری مشغول می شد و به کمک پدر مشغول بود. تا اینکه بعد از گرفتن دیپلم در آزمون دانشگاه در سال 1354شرکت کرد و در رشته ی هنر صدا و سیما قبول شد ولی به دلیل نامناسب بودن وصعیت سینما و تلویزیون قبل از انقلاب ، از تحصیل در این رشته صرف نظر کرد و در سال بعد یعنی 1355 دوباره در آزمون دانشگاه شرکت کرد.
و این بار هم در رشته ی کارشناسی وزارت نفت قبول شد ولی آنجا هم نرفت تا بالاخره در سال 1356 در رشته ی ریاضی کامپیوتر قبول شد و مشغول تحصیل ایشان تا سال 1367 به طول انجامید. ایشان در فعالیت های بسیاری شرکت داشتند. ولی بالاخره شهادت که ایشان تشنه اش بودند در اسلام آباد غرب و در عملیات مرصاد در تاریخ ششم مرداد 1367 نصیبشان شد. به شهادت رسید. و پیکر مطهرشان در ده امام پاکدشت به خاک سپرده شد.
🍀روحش شاد و راهش پر رهرو باد🍀
گروه عاشورائیان بصیر ولايت
https://eitaa.com/joinchat/177799186C42d17a4b50
هر زمانی که روزه می گیرم
بیشتر می کنم هوای حسین
این لب تشنه متصل کرده
روزه ام را به روضه های حسین
#بفدایلبتشنهاتیاحسینع
#هر_شب_یک_لاله
#شانزدهمين_روز_ماه_مبارک
#شهید_حسن_مظفر
بسم رب الشهداء و الصدیقین
....
🌷...هرشب یک لاله...🌷
نام : شهید محمد علی عظیمی
ولادت : ۱۰/دی/۱۳۴۱
محل ولادت : ملایر
شهادت : ۱۴/مهر/۱۳۶۲
محل شهادت : سومار
🌸...لحظاتی با شهید عظیمی...🌸
زندگی نامه شهید محمد علی عظیمی دهم دی 1341، در شهرســتان ملایر چشم به جهان گشود. پدرش داداش علي و مادرش معصومه نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته ساخت و اتومکانیک درس خواند. به عنوان سرباز ارتــش در جبهه حضور یافت. چهاردهم مهر 1362، در ســومار توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
🍀روحش شاد و راهش پر رهرو باد🍀
گروه عاشورائیان بصیر ولایت
https://eitaa.com/joinchat/177799186C42d17a4b50
.
هفدهم شد ، قلب من حتی تکانی هم نخورد
چشم دارم بر شب قَدْرَت علی جان رحمتی
#هر_شب_یک_لاله
#هفدهمين_روز_ماه_مبارک
#شهید_محمد_علی_عظیمی
✨🖤
بسم رب الشهداء و الصدیقین
....
🌷...هرشب یک لاله...🌷
نام : شهید ذبیح الله سلگی
ولادت : ۱/آبان/۱۳۳۱
محل ولادت : ملایر
شهادت : ۶/دی/۱۳۶۵
شهادت : عملیات کربلای چهار
🌸...لحظاتی با شهید سلگی...🌸
شهید «ذبیح اله سلگی» ؛
نام پدر « مومن علی» ، در اول آبان ماه 1331، در شهر ملایر چشم به جهان گشود. وی که تحصیلات خود را تا ششم نظام قدیم ادامه داد . وی در دوران دفاع مقدس برای دفاع از کشوربه عنوان پاسدار رزمنده به منطقه جنگی اعزام شد و در ششم دیماه 1365، در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید و تربت پاک شهید در بهشت سکینه استان البرز نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن است.
🍀روحش شاد و راهش پر رهرو باد🍀
گروه عاشورائیان بصیر ولايت
https://eitaa.com/joinchat/177799186C42d17a4b50
••
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن
#هر_شب_یک_لاله
#هجدهمین_روز_ماه_مبارک
#شهید_ذبیح_الله_سلگی
هدایت شده از فتح گراف | Fath Graph
#اعمال
#رمضان
💠💠💠
🌸دعاے روز بیست و دوم ماھ مبارک رمضان🌸
💠💠💠
کانال رهروان شهدا
▪️⚪️🌱🌿🍁🌸🍁🌿🌱⚪▪️
🆔:@rahrovan_shohada110
▪️⚪️🌱🌿🍁🌸🍁🌿🌱⚪️▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محمد عاشوری در تاریخ بیست مرداد ماه سال هزارو سیصدو چهل و هفت در شهرستان ملایر متولد شد محمد با رشد کردنش تبعیت از امام و رهبری را با حضور در محافل حسینی آموخت تبعیتی که او را برای اجرای اوامر امت به میدان نبرد حق علیه باطل کشانید و او را در صف مدافعان از کشور قرار داد که او را در بیست وهشتم دی ماه هزارو سیصدو شصت وپنج به آرزوی هر اهل بینش و بصیرتی یعنی شهادت رسانید یادش گرامی و راهش پررهرو باد فرازی از وصیت نامه شهید شهادت یک مرگ تحمیلی نیست که بر شهید تحمیل کنند آری عزیزان شهادت یک مرگ انتخابی است مرگ سرخ است .ای تاریخ به یاد داشته باش فرزندان برگزیده آقا امام زمان (عج) چگونه با شنیدن رمز عاشقانه از جا کنده شدند و بسوی وادی خون بیکران دشت کربلا هجوم آوردند و در این راه جز رضای خدا را در نظر نگرفتند و دل از علایق شخصی برگرفتندو هر حماسه ای نو بر گرفتند و رفتند تا راه بسته کربلای حسینی را بگشایند شهدایی را به خاطر داشته باش که با عشق به خدا از آتش هایی که بدست ناپاک کفر جهانی و مزدورانشان افروخته شد بیم به دل راه ندادند . @shohadayemalayer
شهید ماشاء الله لياليون
فرزند محمدصادق
متولد 1341/07/21
محل تولد : خرمشهر
تاریخ شهادت : 1361/05/14
محل شهادت : کردستان- بوکان
@shohadayemalayer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از زندگی نامه و وصیت نامه شهید اسمعیل توکلی @shohadayemalayer
🌹🕊
🥀 #مدیون_شهداییم…
🍂🥀
❣بعد از عملیات، #علی_چیت_سازیان بچه های واحد را جمع کرد و گفت:میریم سرکشی به خانواده شهدا. از #ملایر شروع می کنیم ، اول خدمت استاد باید عرض ادب کنیم.
مرادش از استاد #حاج_آقارضافاضلیان امام جمعه ملایر بود. حاج آقا سنت خواندن صیغه برادری را نقطه شروع دوستی و برادری بچه های واحد اطلاعات عملیات کرده بود.
وقتی خدمت او رسیدیم چند نکته اخلاقی گفت. یکی این بود که:شما در جبهه، در تا شب تاریک منور میزنید که دورو برتان را ببینید و از همه مهمتر دشمن را ببینید. توی تاریکی نفس اماره هم منور #نمازشب جوری دلت آن را روشن میکند که چشم هایتان بینا می شود و اینجاست که می توانید نفس اماره را به زیر لجام اختیار و اراده خود درآورید آن نفسی که دشمن ترین دشمنان شما است و باید با منور #شب_زنده_داری اسیر شما شود.
بعد از این نکته اخلاقی با چند نفر صیغه برادری خوانده و یکی یکی بچه ها را در آغوش گرفت.
از آنجا به خانه #شهیدمنصوراحمدی_پور رفتیم. 🕊🌹
منصور قبل از اینکه به واحد بیاید محافظ حاج آقارضافاضلیان، و به شدت متاثر از آموزههای اخلاقی حاجآقا بود و در #عرفان مراتب بالایی داشت. قبل از شهادتش خدا به او یک نوزاددختر داده بود. علی آقا نوزاد منصور را بغل کرد و با صدای بلند، های های گریه کرد و گفت:ما که با پدران این بچهها زندگی کردیم، باید فردای قیامت جواب اینها را بدهیم که بعد از شهادت پدرانشان چه کردیم؟ و کتاب زندگی ما چگونه بسته میشود؟ با خدمت به شهدا و راه شهدا یا خیانت به آنها و آرمان شان؟
این جملات را که میگفت مثل بچه یتیم ها همه سرها پایین بود و اشک ها جاری…
🌺راوی:
#حاج_کریم_مطهری
📚منبع:
#کتاب_هفتادو_دومین_غواص
🌹🕊
♥️ #عطش_و_عشق…♥️
🌱🌴
✍داشتم گزارش شناسایی را روی کاغذ کامل میکردند که آیت الله حاج آقارضا #فاضلیان امام جمعه #ملایر و استاد اخلاق و پدر معنوی بچههای اطلاعات عملیات آمد و مهمان ما شد
نماز ظهر و عصر را که خواندیم دور شمع وجود حاج آقا رضا حلقه زدیم. حاج آقا با بیشتر بچه ها صیغه برادری خوانده و از آن زمان صیغه برادری خواندن سکه رایج بچههای اطلاعات عملیات شد.
و بعد از رفتن حاج آقارضا، #علی_آقاچیت_سازیان از خوش صداهای جمع ما اکبر امیر پور و حسین رفیعی خواست که چند خطی بخوانند. حسین هم به سبک مرشدی غزلی خواند و اکبر امیرپور که بچهها عمو اکبر صدایش می کردند این نوحه را با صوتی حزین خواند:
شد شب هجران، خواهر نالان، کم نما افغان، با دل سوزان
فردا به دشت کربلا، زینب ای زینب، گردد سرم از تن جدا زینب ای زینب…
بعد از نوحه و روضه عمواکبر روی یک قطعه کاغذ اسم همه را نوشت و هرکسی جلوی اسمش را امضا کرد. در این شفاعت نامه هم قسم شدیم که اگر کسی به فیض عظمای شهادت رسید دیگر همرزمان را شفاعت کند.✨
#هانیه_تکلو اولین شهید از جمع ما در #شناسایی بیشکان بود.
هانی جوانی بود با صورت مهتاب گون که گاهی از دور، محو نمازشب های او در بخشداری میشدم.
همتیمیاش #ممدعرب تعریف کرد:" برای شناسایی نهایی به بیشکان رفته بودیم که در مسیر برگشت یک پایه هانی روی #مین رفت. خواستم پای او را از زمین بلند کنم که پای دیگرش هم روی #مین رفت و هر دو پا متلاشی و نیمه قطع شدند. پاهای غرقه خون را با بند پوتین بستم تا مانع از ادامه خونریزی شوم. خودم هم ترکش خورده بودم و نمیتوانستم اورا کل کنم. منورهای دشمن هم پشت سر هم بالای میدان مین روشن می شدند، برای اینکه دشمن ما را نبیند به هر زحمت، هانی را تابیرون میدان مین کشیدم.
استخوان های پایش روی خاک کشیده میشد اما ناله نمی کرد. وقتی از میدان مین دور شدیم گفت:کمی آب به من بده. 💧اما من از ترس اینکه خونریزی اش بیشتر شود به او آب ندادم.
او را گوشهای گذاشتم و گفتم می روم با نیروهای کمکی بر می گردم و برایت آب می آورم.
آمدم و با سه نفر کمکی برگشتم بعد از ۴ ساعت به سختی او را پیدا کردیم. میترسیدم با روشن شدن هوا، عراقی ها برسند. #هانی داشت جان می داد.
گفتم هانی برایت آب آوردم.💧 منتظر بودم آب را بگیرد اما
گفت:آب خوردم…
گفتم اما تو تشنه بودی مگر از من نخواستی؟!
گفت:#سقای_کربلا آبم داد...
این آخرین جمله هانی بود. او را روی پتو خواباندیم، اما همین که راه افتادیم دست و پا زد و جان داد.🕊🌹
فردا صبح همه بچههای #اطلاعات_عملیات با پیکر هانی وداع کردند.
علی آقا صحبت گرمی کرد و گفت: خون هانی راه را به ما نشان داد. #هانی_اهل_ذکر_بود. ذکر #لا_اله_الا_الله را همواره بر لب داشت. حتی هنگام شناسایی. پس بیایید، همقسم شویم، تا زنده ایم در جبهه بمانیم و خدا مرگ ما را مثل هانی #شهادت در راه خودش قرار بدهد.❣
🌺راوی:همرزم شهید
#حاج_کریم_مطهری
📚منبع:
#کتاب_هفتادو_دومین_غواص
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄