ایستاده از چپ
#شهیدقدرت_الله_نجفی ..؟..؟
معاون گردان #غواصی جعفرطیار محسن جام بزرگ
نشسته
شهیدان: #امیرطلایی و
#رضاساکی
🌾🌹شهدای #کربلای۴
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
ایستاده از چپ
#شهیدقدرت_الله_نجفی ..؟..؟
معاون گردان #غواصی جعفرطیار محسن جام بزرگ
نشسته
شهیدان: #امیرطلایی و
#رضاساکی
🌾🌹شهدای #کربلای۴
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از راست شهیدان:
#محمدحسناکبری
#رضاساکی
#امیرطلایی
شهادت هرسه: #کربلای۴🕊
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
#خطآخر_کربلای۴🌾
قسمت: هفتمــ
✍این داستان:
گامآخر، #کربلای۴، شهادت
- بعد از ماهها آموزشهای سخت و طاقت فرسای غواصی بالاخره هنگام عملیات در شب چهارم دیماه سال ۶۵ فرا رسید و دستهها حرکت کردند.
دو دسته به فرماندهی #رضاساکی¹ و #امیرطلایی² و دسته ویژه #قدرتاللهنجفیان³ که باید روی کمین دشمن در کشتی به گل نشسته عمل میکردند.⁴
رضا با قد رشید و لباس غواصی پلنگی سبز و سیاه رنگی که به تن داشت، کلاش تاشویی را حمایل کرده و سومین نفر جلوی دسته و پشت سر مطهری و جامه بزرگ قرار گرفت. چهرهاش زیباتر و نورانی تر از قبل شده بود. خلاف فرمانده دسته، معاون دستهها در عقب ستون قرار گرفتند. مطهری به آنها گفت: اگر کسی جاماند، آنها را هدایت کنید و هل بدهید که نمانند.
داخل آب برای احتیاط هر ستون با یک طناب طویل به هم وصل شدند و هر دو متر یکی دستش را داخل حلقه طناب کرده بود.۵
از نیزارهای حاشیه خرمشهر رد شده و آرام آرام وارد آبراه کنار اروند رود شدند بی سر و صدا در آبراه نشستند. با لجنهای کنار ساحل سر و صورت و لباس و سلاحشان را استتار کردند. اصغر تابعی، آرپیجی زن دسته دوم و سعیدنظری کمکش بود. برادر اصغر در گردان ۱۵۴ غواص بود و باید چند کیلومتر بالاتر به آب میزدند. بالای سرشان منورهای خوشهای از همان لحظه اول، آسمان را مثل روز روشن کرده بودند. در شلمچه درگیری شروع شده و نور زردی کل خرمشهر و منطقه عملیاتی #کربلای۴ را روشن کرده بود. رمز عملیات اعلام شد۶ ، و ستون بی هیچ ترس و واهمهای وارد آبهای خروشان و سیاه اروند شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌾
پ.ن:
۱- شهید.
۲- شهید.
۳- شهید.
۴- کشتی بین امالرصاص و عقبه دشمن بود و نیروهای ویژه عراق بدلیل حساسیت و مهم بودن موضع در آن مستقر بودند.
۵- حجه الاسلام حاج احمد فراهانی:
برای اینکه بچهها بتوانند از آب رد بشوند، یک طنابی را گره زده بودند و بچهها دستشان را از داخل حلقه گره آن طناب رد میکردند تا کسی جانماند حتی اگر شهید شد.
۶- يا محمد رسول الله (ص).
از جلو به طرفشان تیراندازی نمیشد، انگار در مقابل آنها هیچ نیرویی وجود ندارد. نرسیده به ساحل به جایی رسیدند که میشد فینهایشان را در آورند. به بچه ها اعلام شد که فینها را از پایتان در آورید، اما ناگهان دشمن که با دوربینهای دید در شب منتظر نزدیک شدن آنها بود آتش شدید روی آنها را شروع کرد.
#امیرطلایی اولین کسی بود که تیر خورد.¹ نفر پشت سر به او گفت امیرآقا بیا برگرد گفت: هیچی نگو، هرجا که نتوانستم بیایم هلم بده.
زنده بود ولی حاضر نشد برگردد که مبادا روحیه بچه ها خراب شود.
محمدمختاران² هم به دنبالش تیر خورد. بالاخره به ساحل و موانع رسیدند. گذشتن از موانع زیر آتش و دید دشمن کاری سخت بود. ارتفاع دیوار سیمخاردار کلافی زیاد بود و بشکه های فوگاز و بعد از آنها خورشیدی و موانع فلزی زیادی قرار داشت...³
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن:
١- شهیدامیرطلایی، شهادت: کربلای۴
۲- #شهیدمحمدمختاران، شهید محمد مختاران فرزند علی اکبر
تولد: ۱۳۴۷/۱۲/۱۶ همدان
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ کربلای ۴
۳- حاج کریم مطهری: دشمن با توجه به اطلاعاتی که به دست آورده بود آمادگی کافی داشت و از طرفی این همه سروصدا و عبور از اروند .... تقریبا نیم ساعت قبل از اینکه ما به خط بزنیم و کمی پیشتر عملیات از سمت شلمچه شروع شده بود و درگیری خیلی شدید بود بنابراین دشمن هوشیار بود. پشت سنگرهای بتونی خودشان روی خاکریز، سلاحهای خیلی پیشرفته و حتی توپهای ۲۳ و ضد هوایی آورده بودند و گذاشته بودند و بچهها را روی آب میزدند. اصطلاحا به حالت تیغ تراش با ضد هوایی نفر میزد. ما به ۵۰ متری که رسیدیم درگیری شروع شد. حالا از یک طرف باید با امواج آب مبارزه میکردیم که ما را با خود نبرد و از طرفی هم باید با دشمن مبارزه میکردیم. در همان درگیریها خودمان را به سیم خاردار و خورشیدیهای دشمن رساندیم، حدوداً در ۲۰-۱۵ متری خط دشمن
#ادامهدارد...
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄