eitaa logo
شهدای ملایر
365 دنبال‌کننده
5هزار عکس
465 ویدیو
49 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلا بیخیال تمام آدم‌ها قلب من به شوق تو می‌تپد _حضرت‌پدر❤️ 🕊
نسیم یادت پیراهن دلتنگی را بر تن ساعتهای انتظار می دوزد ، و آرزوها با هر پلک زدن دنیای با تو بودن را بر قامت واژه ها هجی می کنند .. کاش! آغوشت رویایی دور از دست نبود... 💔😭
حفظ تنگه احد برای اسلام مرتضی نادرمحمدی، معاون گردان تخریب لشکر ۳۲ هم خاطرات جالبی از همراهی با دارد. او که از دوران دبیرستان با حاج حسن همراه بوده، خطه خونگرم را این طور روایت می‌کند: - شهید تاجوک را از دوران دبیرستان می شناختم؛ از همان سال ها مبارزات انقلابی بر ضد طاغوت را آغاز کرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب مشغول به فعالیت شده و در مهر ۵۹ که هنوز سپاه پاسداران استان همدان تشکیل نشده بود به همراه چند نفر دیگر تجهیزات لازم را از طرف کمیته برای رزمندگان در آبادان برد.پس از صدور دستور امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل سپاه، این نهاد را به کمک چند نفر از مبارزان انقلابی در ملایر بنیان گذاشت.شهید تاجوک دوره آموزش نظامی را زیر نظر بانو «طاهره دباغ» محافظ امام(ره) و فرمانده وقت سپاه استان همدان گذراند و با آغاز درگیری در منطقه غرب و غائله کردستان به همراه سردار بحرینی و شهید رسول حیدری عازم پاوه شد.
آئین رونمایی از کتاب قصه کودک‌ونوجوان مجموعه‌خاطرات سردار و با حضور خانواده‌های این دو شهید والامقام، دیگر خانواده‌شهدا و علاقمندان به شهدا، در حسینیه ارشاد انجام گرفت. گروه‌عاشورائیان- حسینیه‌ارشاد ‌@shohadayemalayer
‌‌ 🌾 قسمت: چهارم ✍این داستان: . ابوشانک. آبادان: سازماندهی نیروها کمی تغییر کرد و افرادی که آمادگی نهایی را نداشتند در دسته نیروهای آبی_خاکی جا گرفتند تا بعد از عملیات و شکستن خط توسط غواصان خط شکن وارد عملیات شوند. بچه‌های کوچکتر و آنهایی که دیر به آموزشها رسیده بودند یا کسانی که به تشخیص فرماندهان، آمادگی شرکت در عملیات را نداشتند، جزء این دسته بودند و حق شرکت در عملیات غواصی را نداشتند و هر چقدر خواهش و اصرار و التماس و گریه کردند که اجازه بدهید ما هم جزء یکی از دسته‌های غواصی باشیم، فایده‌ای برایشان نداشت. دسته‌های غواصی "رضا ساکی، امیر طلایی و قدرت الله نجفیان " آماده عملیات بودند. روز بعد قبل از جابجایی دسته ها کریم مطهری و حاج محسن جامه بزرگ و به دنبالشان "رضا" و بقیه مسئولین دسته‌های غواصی، برای بازدید و توجیه مجدد منطقه به خرمشهر رفتند. بعد از نماز ظهر یکم دی ماه "رضا" با معاونش علی‌شمسی‌پور¹ و امیر طلایی² با معاونش به مقر بچه‌های اطلاعات عملیات در ساختمان قصر رسیدند. سید مساواتی و هم سنگرانش به استقبال آمدند. امیر طلایی به مساواتی گفت: سید نهار داری؟! گرسنمونه و با مشت به بازویش زد. مساواتی گفت: اینجا وفور نعمته! فقط بچه‌های ما هنوز نیامده‌اند، نهار شما رو زودتر آماده میکنیم انواع و اقسام کنسرو را برایشان باز کردند. بادمجان و ماهی را قاطی سرخ کردند و وسط سفره گذاشتند. نهارشان را خوردند و از آنجا رفتند تا از دیدگاه، منطقه را از نزدیک شناسایی کنند. از آنطرف، حسین بختیاری بچه‌های گردان را به خرمشهر برد و در دو خانه، از مناطق اعیان نشین قبلی شهر، مستقر کرد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌾 پ.ن: ۱- شهید. ۲- شهید. ۳- مساواتی: قبل از اینکه بیایند ما نماز را خوانده بودیم. برای نماز فرمانده‌ی گردان‌ها همه اونجا بودند. ، و فرمانده گردان ۱۵۷ رو فرستادند جلو و به امامت او نماز خوانده شد. بعد اینها رفتند و برای نهار نماندند. ‌