eitaa logo
🌷شُـهَـدا زِنـده انـد🌷
75 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
♻️امروزفضلیت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی شهداکمترازشهادت نیست زندگی زیباست اماشهادت زیباترست. "سیدعلی خامنه ای" ما سینه زدیم ، بی صدا باریدند🌹 از هرچه که دم زدیم ، آنها دیدند🌷 ما مدعیان صف اول بودیم🌹 از آخر مجلس شهدا را چیدند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بسم رب الشهداء🌷 💫ازویژگی های ابراهیم هادی؛احترام به دیگران بود؛✨ 🌷حتی به دشمن جنگی✨ همیشه می گفت اکثراین دشمنان ما انسان های جاهل وناآگاه هستند.🌾 ☘به همین خاطربیشترمواقع دردرگیری به جای کشتن دشمن آن هارابه اسارت می گرفت.⛓ اغلب بعدازاسارت آن هاچون عربی☘ بلدبودبا آن هاصحبت می کرد. 💫هرنوع غذایی🍲 هم خودمان می خوردیم برای آن هامی برد. 🍃این رفتاراوباعث می شداسرای عراقی مجذوب اوشوند. 💫طوری که وقتی می خواستندآن اسرارامنتقل کنندباگریه نمی خواستندبروند🌹ومی گفتنداجازه بدهیدحتی ماعلیه بعثی هابجنگیم.✨ 🌷یادش با ذکر
🌸ابراهیم جان، تولد تو بهانه ای برای یافتن خویشتن خویش است وگرنه تو هر روز تولدی تازه در دل ما داری. 🦋 تولدت مبارک برادرِ  قهرمان من❤️ 🔹روزے ڪہ بہ دنیا آمدے، هرگز نمیدانستے زمانے خواهد رسید ڪہ آرامش بخش روح و روان ڪسانے باشے ڪہ با بودن تو ، دنیا برایشان زیباتر خواهد بود... 🌷      ⇦ولادٺ: ۱۳۳۶/۲/۱ ⇦شهادٺ: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ ⇦محل شهادٺ: فڪہ(والفجر مقدماتے) . ....💐🌿 •┈••✾•🌿🌷🌿•✾••┈•
💠 امتحان مردانگی قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، جلسه‌ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد. من و ابراهیم و شش نفر از فرماندهان ارتش و سپاه در جلسه حضور داشتیم. اواسط جلسه بود که ناگهان از پنجره، یک نارنجک به داخل پرتاب شد! دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همان‌طور که نشسته بودم، سرم را در بین دستانم گرفتم و به سمت دیوار چمباتمه زدم. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه‌ای خزیدند. لحظات به‌سختی می‌گذشت، اما صدای انفجار نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه‌لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. باورکردنی نبود! با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: «آقا ابرام …!» بقیه هم یکی‌یکی سرهای خود را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می‌کردند. در حالی که همهٔ ما در گوشه‌وکنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود! در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت‌خواهی گفت: خیلی شرمنده‌ام. این نارنجک آموزشی بود. اشتباهی افتاد داخل اتاق شما! گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما و ابراهیم را بسنجد. 📚 برگرفته از کتاب ~~~~
از آشنایی با تو دانستم؛ در مسیر دلدادگی باید باشی تا شوی تو دنبال رضایت او باش، او دنیا و خلقش را عاشقت می‌کند خالص باش، عزیزت می‌کند...