eitaa logo
شکوفه های خیال
984 دنبال‌کننده
864 عکس
57 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 در گفت نرو ،گریست دیوار نرو مرغابیِ خانه کرد اصرار نرو از فاطمه اصرار که ای یار بیا از دخترش انکار که اینبار نرو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نخل ها خم می شوند و چاه تنها می شود بسمِ ربّ عشق،ثارالله تنها می شود یا محمد(ص)امشب اسماعیل بی یار و غریب در دلِ محرابِ قربانگاه تنها می شود روز ها تاریک و شب ها بوی غفلت می دهد آسمانِ کوفه دور از ماه تنها می شود ابرها کم طاقتند و پا برهنه میدوند دخترِ خورشید،زینب، آه تنها می شود کربلا تا کوفه با قلبی شکسته،دردمند خطبه خطبه در میان راه تنها می شود بوی زخم و تیغ می آید گمانم بعدِ او در میانِ دشتِ نیزه شاه تنها می شود 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آیینه ی طاعت است بی شک مولا ارکان عدالت است بی شک مولا در روز جزاء که شب فراگیرشود خورشید شفاعت است بی شک مولا 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نه در آیینه ی ابیات می تابد ثنای تو نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 سحر بود و زمان غافل، پلیدی زد نقابش را گمان میکرد پیدا کرده حق انتخابش را درون خانه امن خدا دنبال فرصت بود بگیرد ازجهانِ عدل تسویه حسابش را دوباره شیشه عطری شکست ازکینه ها، دیدی شبیه فاطمه دادند مُزد انقلابش را دم افطار می بارد نگاه زینب از ماتم سپس باحسرت و اندوه می شویَد خضابش را حسین و ام کلثوم از نگاه آخر مولا تبرک میکنند آیات سرشار از گلابش را حسن باغربتی جانکاه می خواند دعا تا صبح که شاید از خدایش پس بگیرد آفتابش را یتیمان کاسه های شیر را آرام آوردند ولی هرگز نفهمیدند احساسات نابش را شبی تاریک دور از مسجد کوفه خدا می دید زمین آغوش واکرده بگیرد بوترابش را 🆔 @shokofeha_ye_kheal